شناسه خبر : 7594 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رابرت آینهورن معاون سابق وزارت خارجه آمریکا در گفت‌وگو با «تجارت فردا»

ایران و آمریکا به مذاکره محرمانه نیاز ندارند

«ایران و آمریکا به کانال محرمانه نیاز ندارند.» این جمله‌ای است که رابرت آینهورن می‌گوید که خود از جمله دیپلمات‌های ارشد آمریکایی بود که با دیپلمات‌های ایرانی پای میز مذاکره نشست.

آزاده افتخاری

«ایران و آمریکا به کانال محرمانه نیاز ندارند.» این جمله‌ای است که رابرت آینهورن می‌گوید که خود از جمله دیپلمات‌های ارشد آمریکایی بود که با دیپلمات‌های ایرانی پای میز مذاکره نشست. مذاکراتی که از ژنو شروع شد و تا ویلای شخصی سلطان قابوس، پادشاه عمان در مسقط هم ادامه پیدا کرد. آینهورن که مشاور ویژه کنترل تسلیحاتی وزارت خارجه آمریکا و مشاور ارشد هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا بوده بر این باور است که یکی از دستاوردهای روی کار آمدن دولت روحانی این است که لزومی وجود ندارد که دیپلمات‌ها پنهانی ملاقات کنند. آینهورن یکی از باسابقه‌ترین دیپلمات‌های آمریکایی است که 30 سال از عمر خود را در وزارت خارجه سپری کرده و از سال 1972 در زمینه هسته‌ای و منع اشاعه فعال است. او یکی از دیپلمات‌های آمریکایی بود که با جماهیر شوروی در مورد کاهش تسلیحات استراتژیک مذاکره کرد. آینهورن تا چندی پیش نیز عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آمریکا بود و در دوران سعید جلیلی با تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران گفت‌وگو می‌کرد. گفته‌ می‌شود در حاشیه همین مذاکرات بود که جلیلی و آینهورن همدیگر را در ژنو ملاقات کردند و آینهورن طرحی در مورد رآکتورهای ایران به او ارائه داد. آینهورن که مسوولیت نظارت بر اجرای تحریم‌ها علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا را نیز بر عهده داشته، اکنون می‌گوید نباید تحریم جدیدی علیه ایران تصویب شود. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی «تجارت فردا» با رابرت آینهورن است که هم‌اکنون در بخش منع اشاعه و کنترل تسلیحاتی موسسه بروکینگز فعال است.



از نقش شما در دولت‌های آمریکا شروع کنیم. شما از دوره نیکسون با موضوع هسته‌ای عجین بوده‌اید، چرا مساله هسته‌ای ایران تا این اندازه برای جامعه بین‌المللی مهم شده در حالی که کشورهایی مانند پاکستان و اسرائیل بدون هیچ دردسری سلاح هسته‌ای دارند؟
به عقیده من مساله ایران با دیگر موارد متفاوت است. مساله هسته‌ای ایران از این جهت منحصر به فرد است که بحث نقش منطقه‌ای این کشور حتی بدون برنامه‌های هسته‌ای نیز بسیار مهم است. در عین حال برخی نگرانی‌ها در خصوص هسته‌ای شدن ایران وجود دارد که در کنار نقش منطقه‌ای ایران موجب اهمیت دوچندان آن می‌شود.

به عقیده شما آیا آنچه نیکسون در مورد چین در اواخر دهه 70 میلادی انجام داد می‌تواند الگویی برای اوباما در مواجهه با روحانی باشد؟
برخی در واشنگتن و تهران می‌خواهند شاهد ازسرگیری روابط بین ایالات متحده و ایران به گونه‌ای باشند که در دهه 70 میلادی بین آمریکا و چین اتفاق افتاد و همان راهی را دنبال کنند که نیکسون در مورد چین انتخاب کرد. اما اختلاف نظرهایی در هر دو پایتخت وجود دارد که نخستین آنها مساله هسته‌ای است. در صورتی که اعتماد دوجانبه از طریق مساله هسته‌ای ایجاد شود، آنگاه این امکان وجود دارد که دیالوگ گسترده‌تری برقرار شود و درک متقابل بیشتری ایجاد شود که می‌تواند به بهبود روابط بینجامد.

در صورتی که دو طرف به این مرحله برسند، کاهش تنش‌ها محتمل‌ترین سناریو در کوتاه‌مدت خواهد بود یا ازسرگیری روابط؟
فکر می‌کنم در کوتاه‌مدت کاهش تنش‌ها واقع‌بینانه‌ترین سناریو باشد نه ازسرگیری روابط. در مورد ازسرگیری روابط باید گفت این سناریو می‌تواند در دراز‌مدت مطرح باشد.

فارغ از بازه زمانی، به طور کلی روابط آمریکا و ایران تا کجا می‌تواند پیش برود؟
باور دارم که زمینه‌های متعددی وجود دارد که در آنها منافع ملی ایران و آمریکا همپوشانی دارد و این امکان وجود دارد که در این زمینه‌ها همکاری دراز‌مدت برقرار شود. اما به نظر می‌رسد که نخستین گام در این مسیر حل مساله هسته‌ای است.

شما پیش‌تر اعلام کرده بودید توافق هسته‌ای مقدماتی به دست‌آمده بهترین توافق قابل دستیابی بوده است، آیا همچنان این نگاه را دارید؟
فکر می‌کنم که گزینه دیپلماتیک بهترین گزینه در مواجهه با مساله هسته‌ای ایران است. جایگزین‌های این گزینه دشوارتر و پرخطرتر هستند.

در این صورت ایران و آمریکا باید روی چه موضوعاتی توافق کنند تا مذاکرات هسته‌ای از طریق دیپلماتیک به سرانجام برسد؟
شماری از موضوعات دشوار در ساختار کنونی مذاکرات هسته‌ای مطرح است. یکی از دشوارترین این موضوعات سطح کمی و کیفی غنی‌سازی است که به موجب توافق جامع ایران به آن دست می‌یابد.

به نظر می‌رسد نگاه ایران و آمریکا به چشم‌انداز توافق جامع تفاوت‌های فاحشی دارد. آمریکا از برچیدن تاسیسات هسته‌ای سخن می‌گوید و ایران از پیشرفت هسته‌ای. آیا می‌توان این اختلاف را برطرف کرد؟
در حال حاضر پیش‌بینی اینکه چگونه می‌توان این اختلافات را برطرف کرد، دشوار است. اما فکر می‌کنم در صورتی که ایران نگاهی واقع‌بینانه به نیازهای هسته‌ای صلح آمیز خود داشته باشد، این امکان وجود دارد که این شکاف‌ها کمتر شود.

به موضوع تحریم‌ها وارد شویم. فکر می‌کنید اگر تحریم‌های جدیدی حین مذاکرات به تصویب برسد، ایران میز مذاکرات را ترک خواهد کرد؟
توافق هسته‌ای مقدماتی ژنو که ایالات متحده نیز آن را امضا کرده، تصویب تحریم‌های جدید در بازه زمانی شش‌ماهه اجرای این توافق را ممنوع می‌کند. این توافق تاکید می‌کند در این دوره از مذاکرات نباید تحریم جدیدی به تصویب برسد. فکر نمی‌کنم که آمریکا در حالی که مذاکرات هسته‌ای با ایران در جریان است تحریم جدیدی علیه ایران اعمال کند. از سوی دیگر باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا نیز به سختی تلاش کرده کنگره را متقاعد کند که تحریم‌های جدیدی به تصویب نرساند.

اما برخی در آمریکا هنوز هم تهدید به تحریم‌های جدید را مطرح می‌کنند. پیامد تهدید رسمی به اعمال تحریم‌های جدید در صورتی که مذاکرات با ایران به شکست برسد، برای آمریکا چه خواهد بود؟
به عقیده من در صورتی که پیشرفت جدی در ماه‌های آینده در مذاکرات هسته‌ای ایجاد نشود، فشار بر ایالات متحده برای اعمال تحریم‌های سنگین‌تر افزایش می‌یابد. اما امید این است که در بازه زمانی شش‌ماهه توافقی به دست آید و مذاکرات به نتیجه برسد.

اگر آن‌گونه که برخی ادعا می‌کنند این مذاکرات یکی دو سالی بدون نتیجه نهایی به طول بینجامد، چه شرایطی ایجاد خواهد شد؟
هم ایران و هم ایالات متحده به این نکته اشاره کرده‌اند که مذاکرات احتمال دارد برای شش ماه دیگر تمدید شود و به این ترتیب بازه زمانی مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع به یک سال افزایش پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد که دو طرف عزم راسخی برای دستیابی به توافق جامع در جریان شش ماه مذاکره دارند. اما در صورتی که در شش ماه به توافق نرسند، شاید یک سال مذاکره برای حصول توافق نهایی کافی باشد.

شما در یکی از مصاحبه‌ها به لزوم دنبال کردن مذاکرات دوجانبه و چندجانبه اشاره کرده و یادآور شده‌اید که اگر آمریکا می‌خواهد ایران وارد باشگاه هسته‌ای نشود، باید هر دو نوع مذاکره را به موازات هم دنبال کند. اکنون به نظر می‌رسد دولت اوباما هر دو شیوه را برای تعامل با ایران به کار گرفته است. آیا اوباما آنچه را که انتظار داشتید برآورده کرده و در آن موفق بوده است؟
در چند ماه آینده ما هم شاهد تعامل چندجانبه با ایران خواهیم بود و هم تعامل دوجانبه. تعامل چندجانبه در چارچوب مذاکرات هسته‌ای گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) با ایران است. اما برای حمایت از این روند مذاکرات دوجانبه هم در جریان خواهد بود. مذاکراتی از جنس دیالوگ ایران و ایالات متحده. به عقیده من این دو کانال تعامل از یکدیگر حمایت می‌کنند و به عنوان مکمل هم عمل می‌کنند.

و آیا فاکتورهای دیگری هم باید به این روند اضافه شوند؟
من فکر می‌کنم این دو کافی هستند. البته حمایت گسترده جامعه بین‌المللی از نتیجه نیز حائز اهمیت است.

چگونه می‌توان از این نوع دیپلماسی برای مقابله با تندروها استفاده کرد؟
حامیان توافق هسته‌ای و روند دیپلماتیک در هر دو طرف باید تلاش کنند دیگران را توجیه کنند که نتیجه دیپلماتیک بهترین نتیجه‌ای است که می‌تواند حاصل شود. البته راضی‌ کردن تندروها با مقدمه‌چینی آسان نخواهد بود و آنها تنها در شرایطی انعطاف‌پذیر می‌شوند که نتیجه نهایی را مشاهده کنند.

آقای آینهورن، شما به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دوران احمدی‌نژاد، چه مقایسه‌ای از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به ریاست سعید جلیلی با تیم مذاکره‌کننده کنونی دارید که محمد‌جواد ظریف ریاست آن را بر عهده دارد؟
تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دوره روحانی شامل دیپلمات‌های بسیار ماهر و کارآزموده‌ای است که قدرت استدلال قوی برای معرفی کشورشان را دارند. من این شانس را نداشتم که با آنها پای میز مذاکره بنشینم اما از همکارانم در وزارت خارجه در مورد آنها شنیده‌ام. همکاران من احترام زیادی برای دیپلمات‌های تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کنونی ایران قائل هستند و به مهارت دیپلماتیک آنها باور دارند.

اما شما با تیم قبلی مذاکره می‌کردید. چالش‌های شما در آن زمان در مواجهه با مذاکره‌کنندگان ایرانی چه بود؟
تفاوت عمده تیم قبلی با تیم کنونی این بود که آنها اختیار لازم برای تصمیم‌گیری را نداشتند. به همین دلیل تیم قبلی ایده‌ها و پیشنهادهایی را مطرح نکرد که شانس بالایی برای پذیرفته شدن داشته باشند. فکر می‌کنم تیم جدید با یک دستور کار جلو می‌رود تا به توافق برسد. البته این توافق حتماً منافع ایران را حفظ خواهد کرد.

گویا شما با آقای جلیلی در سال 2009 در ژنو مذاکراتی داشتید، این مذاکرات چطور بود؟
در واقع این مذاکرات در اکتبر 2009 در ژنو بود. نشستی بین ایران و گروه 1+5، در ژنو در جریان بود. در کنار این نشست چندجانبه یک نشست دوجانبه برگزار شد که در آن جلیلی و بیل برنز که بعداً دستیار وزیر خارجه آمریکا شد، در آن حضور داشتند. من و علی باقری، معاون جلیلی، هم در این نشست حضور داشتیم. این مذاکرات سازنده بود و به یک توافقنامه نسبی در مورد پیشنهاد آمریکا در مورد رآکتور تحقیقاتی تهران دست یافتیم. اما دو هفته بعد که به وین رفته بودیم تا در مورد اجرای این توافق گفت‌وگو کنیم، طرف ایرانی به این نتیجه رسیده بود که این توافق را اجرا نکند.

برخی همکاران شما تسلط تیم مذاکره‌کننده کنونی بر زبان انگلیسی را یکی از نقاط قوت این تیم در مقایسه با تیم قبلی می‌دانند. آیا جلیلی به زبان انگلیسی مسلط بود؟
نمی‌دانم. باید از خودش بپرسید.

آیا در این مذاکرات از مترجم استفاده می‌کردید؟
بله.

شما به مذاکرات غیررسمی با جلیلی اشاره کردید. چند دور مذاکره نیز پس از آن انجام شد که گفته می‌شود زمینه را برای توافق هسته‌ای مقدماتی ژنو آماده کرد. آیا این کانال‌های پشت پرده به توافق نهایی هم کمک خواهند کرد؟
همان‌طور که قبلاً گفتم، فکر می‌کنم در ماه‌های آینده شاهد مذاکرات چندجانبه و دوجانبه‌ای خواهیم بود که هر یک دیگری را تقویت می‌کنند.

شما در فوریه گذشته آلماتی را به مقصد مسقط (پایتخت عمان) ترک کردید تا به بیل برنز در ویلای شخصی سلطان قابوس ملحق شوید. در آنجا مذاکراتی با دیپلمات‌های ایرانی داشتید؟ فضای این مذاکرات چگونه بود؟
در آن زمان خیلی مهم بود که یک کانال دوجانبه بین ایران و آمریکا برقرار شود. به عقیده من این تعامل دوجانبه به فراهم آوردن زمینه برای توافق ژنو کمک کرد. اما با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران و روی کار آمدن دولت روحانی، قفل این روند باز شد و پیشرفت واقعی صورت گرفت. البته این مذاکرات دوجانبه زودهنگام به حصول نتیجه کمک کرد.

فکر می‌کنید ایرانیان پیش از روی کار آمدن دولت روحانی هم برای توافق هسته‌ای آمادگی داشتند؟
برآورد شخصی من این است که ایران قبل از روی کار آمدن دولت روحانی تمایل کمتری به توافق هسته‌ای داشت. به بیان دیگر به نظر نمی‌رسید که ایران پیش از انتخاب روحانی آمادگی داشت توافقی را بپذیرد که ایالات متحده آن را متوازن و عادلانه توصیف می‌کند.

به عنوان پرسش آخر، آیا کانال‌هایی که شما در آن حضور داشتید، همچنان با حضور شما یا همکاران‌تان برقرار هستند؟
فکر می‌کنم آنچه که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران اتفاق افتاده این است که نیازی به مذاکره محرمانه ایران و آمریکا نیست. باراک اوباما و حسن روحانی به صورت تلفنی گفت‌وگو کرده‌اند و جان کری، وزیر خارجه آمریکا تاکنون بارها با محمد‌جواد ظریف، همتای ایرانی خود ملاقات کرده است. اخیراً نیز کری و ظریف در داووس دیدار کردند و نکته جالب این است که مانند گذشته این دیدارها و ارتباط‌ها یک بمب خبری به شمار نمی‌رود که همه تیتر اخبار را به خود اختصاص دهد. این یک نشانه خوب است. این خوب است که تعامل دوجانبه بین ایران و آمریکا دیگر عادی شده است و یک امر طبیعی محسوب می‌شود. به همین دلیل من فکر نمی‌کنم دیگر نیازی به محرمانه‌بودن مذاکرات دوجانبه باشد. اکنون مقامات دو کشور می‌توانند آزادانه و در برابر انظار عمومی ملاقات کنند و ارتباط داشته باشند و آنها باید این کار را انجام دهند تا به یک نتیجه ملموس برسند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها