سرانجام توافق ژنو را به موضوع رابطه ایران و آمریکا گره نزنیم
پرونده هستهای در کوتاهترین زمان ممکن حلشدنی است
برای ارزیابی آینده توافق ژنو ابتدا باید به بررسی روند دستیابی به این توافق بپردازیم. اینکه چه مولفههایی بر این مسیر تاثیرگذار بودند و هر کدام چه مباحثی را در بر میگرفتند و نهایتاً اینکه موضوع هستهای کشور به چه سرانجامی خواهد رسید.
برای ارزیابی آینده توافق ژنو ابتدا باید به بررسی روند دستیابی به این توافق بپردازیم. اینکه چه مولفههایی بر این مسیر تاثیرگذار بودند و هر کدام چه مباحثی را در بر میگرفتند و نهایتاً اینکه موضوع هستهای کشور به چه سرانجامی خواهد رسید. از دیدگاه کشورهای جهان به ویژه کشورهای منطقه موضوع هستهای ایران یک موضوع کاملاً امنیتی است که البته ابعاد سیاسی نیز دارد. به این معنا که آنها در هر حال این تصور غلط را دارند که ایران ممکن است به دنبال سلاح هستهای باشد و بر همین اساس زاویه امنیتی پرونده هستهای ایران برای این کشورها بسیار پررنگتر است. اینکه جهان به این مساله چگونه مینگرد یک مساله است و اینکه برنامه هستهای ایران چگونه میتواند از این نگاه حساس امنیتی خارج شود، مساله دیگر. مولفه بعدی توجه به این نکته است که بازیگران این موضوع چه کسانی هستند.
ایران و 1+5 در حال حاضر بازیگران اصلی این موضوع هستند که هماکنون در راس کارند اما اگر از زاویه خاص به این موضوع نگاه شود تقریباً همه کشورهای اروپایی، منطقه و حتی کشورهای شرق آسیا از بازیگران عمده برنامه هستهای ایران هستند. مولفه سوم با توجه به روابط حساسیتبرانگیز میان تهران و واشنگتن خودنمایی میکند که به چالشی میان ایران و آمریکا مبدل شده است و مضاف بر اینکه چون به اختلافات گذشته دو کشور گره میخورد با موضع موافقان و مخالفان داخلی در هر دو کشور مواجه میشود. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود این است که حواشی یک موضوع گاهی اوقات نه همیشه پررنگتر از اصل قضیه میشود. زیرا در واقع قدرت منطقهای و چانهزنی ایران را در منطقه و جهان به رخ میکشد فلذا رقابت منطقهای ایران و نفوذ سیاسی و نهایتاً قدرت اقتصادیاش کمابیش به این قضیه گره میخورد. مساله بعدی موضع اسرائیل است که ماهیتاً با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران مخالف است و این موضوع را بهترین وسیله میداند تا مخالفتش را علنی کند و با یک واژه دشمنی خودش را آشکار کند. حالا باید به ارزیابی وزن این پنج مولفه در روند برنامه هستهای ایران و مذاکره با گروه 1+5
بپردازیم.
در مورد مساله نخست که نگاه امنیتی جهان به پرونده هستهای ایران را بازگو میکند ایران بارها و بارها اعلام کرده است پرونده هستهایاش یک موضوع امنیتی نیست چون هیچگاه در ایران سلاح هستهای نه هدف بوده و نه خواسته. این موضع بارها و بارها توسط مهمترین مقامات کشور اعلام شده است که ما هرگز به دنبال سلاح هستهای نیستیم و تنها هدفمان دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای است. اما در هر صورت نگاه امنیتی به برنامه هستهای ایران در جهان وجود دارد و تا این قضیه ثابت نشود به هر حال تردیدها و نگرانیهایی وجود دارد و چون این تردید و نگرانی وجود دارد کشورهای مختلف مخصوصاً قدرتهای بزرگ برخی با نیت و برخی با سوء نیت سعی میکنند از این وضعیت استفاده کنند. البته به اعتقاد بنده این بستگی به هنر و فنون مذاکرهمان دارد که تا چه اندازه بتوانیم موضع مثبت طرف مقابل را متوجه دیدگاهها و اهدافمان کنیم. اما در مورد مولفه دوم، با توجه به مذاکراتی که هماکنون میان ایران و 1+5 جریان دارد ما میتوانیم پس از بازرسیهای آژانس حسن نیت خود را نسبت به جنبه صلحآمیز برنامه هستهای ایران به جهانیان اثبات کنیم. بر نظارتهای بازرسان آژانس نیز نباید
خرده بگیریم چرا که تمامی کشورهای جهان که برخوردار از دانش هستهای هستند حتی ژاپنیها نیز به بازرسیهای این نهاد بینالمللی تن در دادهاند. ما نباید این نظارت را به عنوان دخالت تلقی کنیم چرا که در هر حال دانش هستهای در ایران بومی شده و برگشتپذیر نیز نیست. بنابراین اگر نظارت حتی طولانی هم بشود باید آن را یک امر طبیعی قلمداد کنیم و نباید با نگاه بدبینانه به آن بنگریم. با حلوفصل مشکلات این دو مولفه طبعاً در کاهش تحریمها و به دنبال آن بهبود وضعیت اقتصادی کشور گشایشی حاصل میشود.
اما در مورد مولفه سوم که به رابطه ایران و آمریکا میپردازد نیز معتقدم با توجه به وجود یک چالش 35ساله میان دو کشور و اینکه ما در این سالها هیچ رابطهای با ایالات متحده نداشتهایم طبعاً باید با صبر و حوصله بیشتری به چارهگشایی پرونده هستهای کشور بپردازیم. در داخل آمریکا کسانی هستند که به هر حال همین موضوع (برنامه هستهای ایران) را بهانه قرار میدهند تا به تخطئه سیاستهای اوباما در قبال ایران بپردازند. لابی صهیونیستی اصلیترین جریان معارض ایرانی است که تمایلی به حلوفصل برنامه هستهای ما ندارد چرا که میداند با کاهش تحریمها به قدرت منطقهای ایران در منطقه خاورمیانه افزوده میشود و جایگاه سیاسیاش نیز فزونی مییابد بنابراین با سنگاندازی سعی میکنند از عادیسازی پرونده هستهای ایران و قدرتگیری کشورمان جلوگیری کنند. البته ما باید تلاش کنیم تخاصمات سیواندیساله ایران و آمریکا نیز به بحث هستهای کشورمان گره زده نشود تا در جلسات کارشناسی با اعضای 1+5 از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشیم. علاوه بر این در داخل ایران هم یک عدهای دشمنی با آمریکا را اصل میدانند. در حالی که این اصل نیست و به قول چرچیل نه
دوست همیشگی است و نه دشمن. منافع ملی است که بر هر موضوعی اولویت دارد. مساله بعدی بحث حواشی برنامه هستهای ایران است که گاهی از اصل قضیه پررنگتر میشود. البته نه در مذاکرات هستهای ولی قاعدتاً بر آن نیز بیتاثیر نیست. اینکه در منطقه کدام کشور از قدرت بیشتری برخوردار است و کدام یک میتواند نقش پررنگتری داشته باشد همیشه مورد بحث و کشمکش قدرتهای منطقهای بوده است اما برخی از این کشورها درصدد هستند تا با به میان کشیدن موضوعاتی چون پرونده هستهای ایران و امنیتی کردن آن، نیات خود را در به چالش کشیدن قدرت برتر کشورمان پیگیری کنند. این کشورها با برهم زدن بازی رقابت یک نوع چالش و دشمنی ایجاد کردهاند در حالی که بلوغ سیاسی میطلبد رقابت هیچگاه تبدیل به دشمنی و عداوت نشود. البته این هنر دیپلماسی ایرانی است که اجازه ندهد این موضوعات کوچک و ناچیز بر روند نقشآفرینیهای منطقهای ما و مذاکراتی که با اعضای گروه 1+5 داریم، تاثیرگذار باشد. مضاف بر اینکه رقابتها برای حضور ایران در بازارهای جهانی نفت و گاز با کمرنگ شدن محدودیتهای اقتصادی کشورمان پررنگتر شده است. کشورهایی که در سالهای تحریم و خلاء وجود ایران جای پای خود
را در این بازار پرسود و منفعت محکم کردهاند به هیچوجه مایل نیستند از این جایگاه دست بکشند.
برخی از کشورها هم درصدد هستند برای نفوذ و اعمال قدرت سیاسی و اقتصادی بالاتر به هر دری بزنند. حتی اگر این در، در دشمنی با ایران باشد. موضوع پایانی نیز که در واقع عامل بازدارنده اصلی در این مساله است ناسازگاری اسرائیل با ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران است که سعی میکند با نفوذی که در برخی از کشورهای جهان دارد اینگونه وانمود کند که ایران با مخفیکاری درصدد تولید سلاح هستهای است. اگر ما بتوانیم به صورت همزمان مولفههای سوم و چهارم را کنترل کنیم آن هم در واقع یک دیپلماسی فعال میتوان امیدوار بود که مساله هستهای در کوتاهترین زمان ممکن حل شود. مگر اینکه این تصور ایجاد شود که در کنار مساله هستهای، موضوع رابطه ایران و آمریکا هم حل میشود که بنده میگویم خیر، این طور نیست. ممکن است موضع طرفین اندکی ملایمتر شود اما به طور کامل بهبود پیدا نمیکند چرا که آنچه موجب تحریم ایران از سوی آمریکا شد بسیار پیشتر از طرح پرونده هستهای بود. به جز مولفه پنجم که موضوع چندان مهمی نیست، مولفههای اول و دوم نیز بستگی به تیم مذاکرهکننده دارد که خب تیم قوی و شایستهای داریم که انشاءالله بتوانیم به نتیجه هم برسیم.
دیدگاه تان را بنویسید