۹۳سال اوج روابط فرهنگی ایران و آمریکاست
داستان یک رابطه
دانش علوم اجتماعی توانایی و توانمندی پیشبینی آنچه را در آینده اتفاق میافتد، ندارد اما در هر صورت گمان میکنم در سال ۱۳۹۳ تعامل بین دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی افزایش یابد.
دانش علوم اجتماعی توانایی و توانمندی پیشبینی آنچه را در آینده اتفاق میافتد، ندارد اما در هر صورت گمان میکنم در سال 1393 تعامل بین دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی افزایش یابد. آن هم طبیعتاً به خاطر برنامه هستهای ایران است که یک ضرورت انکارناپذیر محسوب میشود. این ارتباطات در سطحی محدود و با محوریت پرونده هستهای کشورمان صورت میگیرد. البته ممکن است در حاشیه آن بحثهای دیگری هم مطرح شود اما به طور قطع مذاکرهای در کار نخواهد بود. مذاکره یک تعریف خاص دارد و به اعتقاد بنده هنوز فصل از سرگیری روابط تهران و واشنگتن فرا نرسیده است که دو طرف بخواهند برای پیگیری خواستههایشان پای میز مذاکره دوجانبه بنشینند و در مورد آن گفتوگو کنند. البته علاوه بر مذاکرات دیپلماتها که بر سر مسائل هستهای صورت میگیرد، به نظر میآید تعاملات مردمی دو کشور نیز در سال آینده افزایش یابد. اهل ادب و هنر و اهالی دانشگاه و درس و تحقیق، در ایران و آمریکا نیز بر تعاملات خود میافزایند. این تعاملات خود به خود افزایش پیدا خواهد کرد و این امکان را فراهم میکند تا محققان و اندیشمندان و روزنامهنگاران دو کشور بر دامنه روابط خود بیفزایند و چهرههایی که موافق بهبود روابط تهران و واشنگتن هستند برای شکستن دیوار بلند بیاعتمادی به کشورهای یکدیگر سفر کنند. البته احتمالاً در هر دو سوی ماجرا مخالفتهایی ابراز میشود اما باید منتظر ماند و دید که مسوولان ایرانی و آمریکایی چه تدابیری برای مقابله با این منتقدان در چنته دارند. البته در این وانفسای اخبار برخی با خوشخیالی مزمن زمزمه سفر احتمالی اوباما به تهران را سر دادهاند که به اعتقاد بنده این امر هیچ گاه اتفاق نمیافتد. حداقل در شرایط فعلی که آسیاب تخاصمات دو کشور از کار نیفتاده، امری بعید است. حتی این سفر مانند رفتن نیکسون به چین نیز نیست که بخواهیم به بحث و بررسی آن بپردازیم. حداقل هیچ دلایلی را در واشنگتن و تهران نمیبینم که بخواهم با استناد به آنها بگویم این سفر امکانپذیر است. حتی اگر پرونده هستهای ایران در سال آینده سر و سامان پیدا کند که آن را امری بعید میدانم، هنوز مشکلاتی بر سر راه بهبود روابط دو کشور وجود دارد. فراموش نکنیم که تحریمهای پرونده هستهای تنها بخشی از تحریمهایی است که آمریکاییها در طول سالیان گذشته بر اقتصاد ما اعمال کردهاند؛ در حال حاضر گروههای بسیاری ذینفع تحریمهای ایران هستند که با تمام توان در برابر هر گونه بهبود روابط مقاومت میکنند. با وجود این ما نمیتوانیم تلاشهای مقامات دولت فعلی آمریکا را برای حل و فصل برنامه هستهای ایران نادیده بگیریم. آنها علاقهمند به نتیجهگیری از مذاکرات هستهای هستند. البته این خواست تنها از سوی دولت آمریکا پیگیری میشود ، نه کنگره این کشور. میخواهم بر این موضوع تاکید کنم چرا که همزمان با تلاشهای مقامات دولتی آمریکا برای نتیجهگیری از مذاکرات ژنو، سناتورهای این کشور درصدد تصویب طرحی جدید برای افزایش دامنه تحریمهای ایران هستند. خوشبین هم نیستم که دولت آمریکا بتواند به اصطلاح در گام نهایی کنگره را نسبت به لغو تحریمهای ایران متقاعد کند. البته تحریم جدیدی هم در کار نخواهد بود اما در مورد تحریمهای گذشته اتفاق خاصی صورت نمیپذیرد. شاید تنها ممکن باشد که آن بخش از تحریمها که در حیطه اختیارات رئیسجمهور است با تغییراتی مواجه شود اما این حکم در رابطه با تحریمهایی که در محدوده عملکرد و وظایف سناست مصداقی ندارد. یعنی به طور حتم کنگره آمریکا در برابر هر گونه اقدامی که بتواند به بهبود وضعیت اقتصادی ایران و افزایش حضور منطقهای کشورمان کمک کند، خواهد ایستاد و از این حیث شاید سال آینده سال پرجنب و جوشی در روابط تهران و واشنگتن باشد. دیدگاه بنده در ماههای اخیر نسبت به این مساله خوشبینانهتر شده است اما در نهایت واقعاً تردید دارم که دولت اوباما بتواند از پس کنگره بربیاید.
دیدگاه تان را بنویسید