انگلیسیها خواهان بهبود مناسبات با ایران هستند
زنگ روابط به صدا درآمد
پیشداوری در قبال مسالهای که هنوز اتفاق نیفتاده مسلماً کاری نادرست است اما در هر صورت بر اساس شرایط موجود میتوان اینطور برداشت کرد که روابط بین ایران و کشورهای غربی از جمله بریتانیا با یک روند کند و آهسته در حال بهبود یافتن است.
پیشداوری در قبال مسالهای که هنوز اتفاق نیفتاده مسلماً کاری نادرست است اما در هر صورت بر اساس شرایط موجود میتوان اینطور برداشت کرد که روابط بین ایران و کشورهای غربی از جمله بریتانیا با یک روند کند و آهسته در حال بهبود یافتن است. من فکر میکنم ما باید در حال حاضر به دنبال سرانجام یافتن مذاکرات هستهای باشیم در این صورت میتوان گفت آیا این روابط (ایران و انگلیس) سرعت بیشتری خواهد گرفت یا روند کندتری را دنبال خواهد کرد. اما برای ارزیابی امکان بهبود روابط تهران و لندن شاید لازم باشد نگاهی به سیر تحولات تاریخی روابط دو کشور بیندازیم.
در تاریخ شاهد هستیم که در دوران نقشآفرینی استعمار در عصر قاجار، بریتانیا همراه با روسیه دو عنصر اصلی اثرگذار در سیاستهای داخلی و روابط خارجی ایران بودند یعنی دو پایه اصلی بودند که گردش همه امور بر گرد محور آن بود. بریتانیا در مقاطع مشخصی تلاش کرده است تا روابط دو کشور را از حالت صرف سیاستهای افسانهای قدیمی تبدیل کند به سیاستهای مدرن که بر پایه منافع ملی و منافع اقتصادی پایهگذاری میشود. ولی در تمامی این مدت نیز مشاهده کردیم که بریتانیا از ابتدا با سرنگونی قاجاریه و روی کار آمدن پهلوی در ایران مخالف بود. ولی این رفتار سیاسی را به مرور تعدیل کرده و مخالفتهای علنی با پهلوی را رفتهرفته تخفیف میدهد و به صورت پنهان پیگیری میکند. کشمکشهای نفتی تهران و لندن نیز پس از آن آغاز شد. اگرچه بریتانیا در آخرین لحظات یعنی بعد از تصویب ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 پیشنهاد مشترک با ایالات متحده آمریکا در زمینه قانون ملی شدن نفت را پذیرفت و شرایطی را ترتیب داد که ما میدیدیم میتوانست بخش عمده خواستههای ملت ایران در مورد صنعت نفت برآورده شود ولی نخستوزیر وقت ایران (محمد مصدق) ترجیح داد نفت ایران به گونهای
دیگر ملی شود. اتفاقی که در سال 1330 افتاد نتیجهاش این بود که از 59 شرکت فقط یکی، دو شرکت در ایران به دست ما رسید و بقیه آن ثروت بیکران مشترک بین ما و بریتانیا به دست انگلستان افتاد. بسیاری از مورخان ایرانی و بینالمللی نیز 28 مرداد 1332 را در رابطه با کودتای آمریکایی روزی تاریخی برای ملت ایران عنوان میکنند و این در حالی است که پس از 60 سال از آن تاریخ ما شاهد آن هستیم که هر سال با نزدیک شدن به روز 28 مرداد بیبیسی و صدای آمریکا و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دقیقاً به یک شکل این داستان را عرضه میکنند. اما بعد از انقلاب اسلامی ما وارد دوره جدیدتری در روابط با بریتانیا میشویم. در این دوره، که باید دوره آزمون و خطا در روابط دوجانبه نامیده شود که هنوز هم از آن افسانهسازیهای مرداد 1332 تاکنون تاثر میگیرد، دو طرف تلاشی ندارند تا کینههای عمیق و اغلب مضر را سروسامانی دهند. اما در عین حال هر دو طرف با احتیاط عمل میکنند. از طرف ایران احتیاط شدید که ناشی از بدبینیهای قدیمی است بر روابط دو کشور تاثیر دارد. بارزه این بدبینیها را میتوانیم سالها بعد در اشغال سفارت انگلیس در تهران مشاهده کنیم. البته
ما شاهد اقداماتی که انگلیسیها در بررسی پرونده هستهای ایران و تشدید تحریمها انجام دادند، بودیم. در حال حاضر دولتی که در بریتانیا بر سر کار است علائم مطلوبتری در ارتباط با ایران و اصلاح روابط دیپلماتیک با ایران نشان میدهد. تمایل برای ازسرگیری روابط سیاسی با ایران که با انتخاب کاردارهای غیرمقیم و بازگشایی سفارتخانههای هر دو کشور صورت گرفت نشان داد که انگلیسیها همچنان به داشتن روابط دیپلماتیک با ایران اهمیت میدهند.
دیدگاه تان را بنویسید