شناسه خبر : 14417 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پیش‌بینی علی واعظ از سرانجام توافق ژنو در سال ۹۲

اراده سیاسی ایران و ۱ + ۵ بر هر مانعی چیره می‌شود

علی واعظ، تحلیلگر ارشد موسسه «گروه بحران بین‌الملل» که طرف مشورت مقامات دولت اوباما در رابطه با نحوه پرداخت به پرونده هسته‌ای ایران قرار می‌گیرد با بیان این مطلب تاکید می‌کند: «این برای نخستین بار است که طی ۳۵ سال گذشته کاخ سفید به جنگ کنگره آمریکا رفته تا از تصویب تحریم‌های جدید ایران جلوگیری کرده باشد.»

سیده آمنه موسوی

«معتقد است اینکه فکر کنیم آمریکایی‌ها نمی‌خواهند توافق ژنو به سرانجام برسد، صحیح نیست چرا که اگر به سرمایه‌گذاری سیاسی مقامات آمریکایی در توافق ژنو توجه داشته باشیم درمی‌یابیم که بسیاری از مقامات ارشد این کشور عمده تمرکز خود را به حل و فصل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران معطوف ساخته‌اند.» علی واعظ، تحلیلگر ارشد موسسه «گروه بحران بین‌الملل» که طرف مشورت مقامات دولت اوباما در رابطه با نحوه پرداخت به پرونده هسته‌ای ایران قرار می‌گیرد با بیان این مطلب تاکید می‌کند: «این برای نخستین بار است که طی 35 سال گذشته کاخ سفید به جنگ کنگره آمریکا رفته تا از تصویب تحریم‌های جدید ایران جلوگیری کرده باشد.» او اما این موضوع را نیز مورد تاکید قرار می‌دهد که سه دهه دشمنی میان ایران و آمریکا که البته نهادینه هم شده یک‌شبه قابل رفع شدن نیست. این استاد دانشگاه یادآور می‌شود: «نباید توقع داشت که مقامات ایرانی و آمریکایی در کوتاه‌مدت رفتارهایشان منطقی و معتدل شود. تا زمانی که در ایران شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود یا اینکه صحبت از آن می‌شود که در توافق ژنو غرب در برابر ایران تسلیم شده و یخ تحریم‌ها در حال ذوب شدن است و از آن سو هم مقامات آمریکایی صحبت‌هایی در مورد روی میز بودن گزینه جنگ مطرح می‌کنند، نمی‌توان انتظار بهبود اوضاع را داشت.»



ایران و اعضای گروه 1+5 در سال 92 توافقنامه‌ای را به امضا رساندند که بر اساس آن تهران در ازای چشم‌پوشی از غنی‌سازی با غنای 20 درصد و اجازه بازرسی‌های نامحدود از برخی تاسیسات هسته‌ای خود می‌تواند منتظر کاهش بعضی از تحریم‌های اعمال‌شده بر اقتصادش باشد. شاید یکی از مهم‌ترین مواردی که موجب شد تهران پای میز مذاکره با غرب بنشیند محدودیت‌های سفت و سختی بود که سیستم بانکی و صنعت نفت کشورمان را هدف گرفته و خسارات جبران‌ناپذیری بر بدنه اقتصادی آن وارد کرده بود اما بر اساس آخرین موضع‌گیری مقامات کاخ سفید به نظر می‌رسد رفع محدودیت‌های اعمال‌شده بر صنعت نفت ایران در آخرین مرحله از سیستم برچیده شدن تحریم‌ها قرار داشته باشد و این چندان برای ایران خوشایند نیست.
برای بررسی روند اجرایی توافق ژنو نخست باید به هدف تصویب آن بپردازیم. این توافقنامه برای شکستن چرخه باطلی بود که طرفین مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران در آن گرفتار آمده بودند. از یک سو کشورهای غربی قرار داشتند که بر شدت و حدت تحریم‌ها می‌افزودند و از سوی دیگر ایران بود که غنی‌سازی با غنای 20 درصد و پیشبرد برنامه هسته‌ای‌اش را در دستور کار داشت. در واقع این روند برای هر دو طرف به بازی باخت-باخت تبدیل شده بود که سرانجامی نیز نداشت. در این شرایط نه ایران توان پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای‌اش بدون نزدیک شدن به مرز درگیری نظامی را داشت نه طرف مقابل می‌توانست تحریم‌ها را بیش از این از پیش ببرد. چرا که تغییرات عمده‌ای که در سیاست ایران و چهره جهانی آن به وجود آمده بود شرایط را به کلی دگرگون ساخته و شرایط بن‌بستی را حاکم کرده بود. بر همین اساس نیز دو طرف تصمیم گرفتند از این شرایط خارج شوند و این انگیزه‌ای بود تا پای میز مذاکره بنشینند و برای حصول موفقیت تلاش کنند. علاوه بر این یکی از اهداف مهم توافق ژنو خریداری وقت و فضای کافی برای حل مسائل بزرگ و عمده و اختلافات جدی‌تر بود که فکر می‌کنم در این زمینه توانست به موفقیت‌هایی دست پیدا کند. این توافق از آن جهت حائز اهمیت است که توانست فضای حاکم بر مذاکرات را تغییر دهد و برای نخستین بار پس از 35 سال برخی از تحریم‌هایی که عمر بعضی از آنها به همین میزان می‌رسید به حالت تعلیق درآورده شود. همین که ایران برای نخستین بار پس از 10 سال گذشته مشی متفاوتی در مواضع هسته‌ای‌اش داشت بسیار با‌اهمیت است. البته با وجود توافق طرفین برای حل و فصل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران هنوز مسیر درازی تا پایان راه باقی است چرا که با وجود توافق اولیه، مسائل عمده و مشکلات اصلی به مرحله بعدی واگذار شده است و بر همین اساس نیز نمی‌توان انتظار داشت که کار به سهولت پیش رود. این موضوعی است که هر دو طرف از آن آگاهی دارند و به همین دلیل هم در بحث برای توافق در مورد گام نهایی کار به کندی‌‌ پیش می‌رود. به این شکل که وقتی به جزییات کار می‌رسیم ممکن است طرفین تفاسیر مختلفی از آن داشته باشند و این اتفاقی است که در وین رخ داد اما طبیعتاً به دلیل اراده سیاسی که وجود داشت هر دو طرف بر مشکلات فائق آمدند و بر سر یک چارچوب و زمان‌بندی مشخص به توافق رسیدند.

اما به نظر می‌رسد سیاست یک بام و دو هوای مقامات آمریکایی، ایرانی‌ها را سردرگم کرده باشد. مقامات کاخ سفید از یک سو فکر می‌کنند اگر به ایران امتیاز داده شود آن زمان مشوقی برای توافق جامع وجود ندارد و از سوی دیگر اگر امتیاز کمی داده شود ایران از میز مذاکره کنار می‌رود. در عمل هم یکی به نعل می‌زنند و یکی به میخ یعنی در حالی که می‌گویند توافق ژنو فضا را برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران مهیا کرده اما در عمل می‌بینیم که اتفاق خاصی نیفتاده است. یعنی اگر قرار بود با اجرای توافق ژنو‌20 تا 30 درصد از تحریم‌های ایران کاهش پیدا می‌کرد تنها 10 درصد از این هدف محقق شده است.
معتقدم این برداشت درستی نیست که فکر کنیم آمریکایی‌ها نمی‌خواهند توافق ژنو به سرانجام برسد. شما اگر به سرمایه‌گذاری سیاسی مقامات آمریکایی در توافق ژنو توجه داشته باشید درمی‌یابید که بسیاری از مقامات ارشد این کشور عمده تمرکز خود را به حل و فصل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران معطوف ساخته‌اند. به طوری که برای نخستین بار رئیس‌جمهور، وزیر خارجه، معاون وزیر خارجه و دیگر مقامات آمریکایی به صورت مشخص درگیر این پرونده شده‌اند و سعی کرده‌اند به قسمتی از این توافق که به آمریکا مربوط می‌شود، وفادار بمانند. این برای نخستین بار است که طی 35 سال گذشته کاخ سفید به جنگ کنگره آمریکا رفته تا از تصویب تحریم‌های جدید ایران جلوگیری کرده باشد. یا اینکه با وجود آنکه ایپک (لابی طرفدار اسرائیل) نهایت تلاش خود را بر استمرار تحریم‌ها متمرکز کرده است اما مقامات دولتی آمریکا با رایزنی بسیار این فرصت را از آنها سلب کرده‌اند. تمامی این مباحث نشان‌دهنده جدیت مقامات آمریکا در نتیجه‌گیری از توافق ژنو است و بر همین اساس نیز نباید فکر کنیم مقامات آمریکایی نمی‌خواهند توافق ژنو به ثمر برسد چرا که در این صورت چنین سرمایه‌گذاری سیاسی نمی‌کردند و تا این‌اندازه خواهان ادامه مذاکرات نبودند. اما شاید برداشت شما نیز به دلیل متفاوت بودن شیوه پرداخت موضوع از سوی طرف آمریکایی باشد. به هر حال مقامات کاخ سفید نیز ممکن است روش‌های متمایزی برای اقناع افکار عمومی خود داشته باشند. آنها یک بسته اطلاعاتی را برای آگاهی مردم آمریکا نسبت به چند و چون مذاکرات ژنو فراهم کرده بودند اما به نظر می‌رسد در طراحی این بسته چندان توجهی به دیدگاه‌های افکار عمومی داخلی ایران و حساسیت‌های پیرامون آن نشده باشد. همین شیوه اطلاع‌رسانی و تبلیغاتی بود که موجب شد تا کنگره آمریکا از تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران خودداری کند. به عبارت دیگر راه‌اندازی کمپین جدید رسانه‌ای دولت آمریکا بود که موجب شد کنگره در جایگاه خود متوقف شود و دیگر محدودیت جدیدی را بر اقتصاد ایران اعمال نکند. به واسطه صدای بلند کاخ سفید تحریم‌های جدید به عقب رانده شد و با توجه به این موضوع به گمان من بهتر است به نیمه پر لیوان نگاه کنیم نه به نیمه خالی آن.

اما شاید اگر مقامات آمریکایی در توجیه افکار عمومی خود به حساسیت‌های داخلی ایران توجه می‌کردند دولت روحانی با این حجم از انتقادات مخالفان خود مواجه نمی‌شد.
باید توجه داشته باشید که شیوه برخورد مقامات ایرانی با موضوعات مختلف بسیار متمایز از پرداخت به همین موضوع در ایالات متحده است. به طور مثال در این کشور (ایران) دولت حتی ناراحت است که چرا دانشگاهیان به دفاع از توافق ژنو نپرداختند یا اینکه چرا مخالفان تا این‌اندازه به نقد آن می‌پردازند، این در حالی است که در آمریکا عمده تلاش‌ها بر تغییر دیدگاه‌ها متمرکز شده است یعنی دولت این کشور اگرچه می‌داند افراد و شخصیت‌های بسیاری مخالف توافق ژنو هستند اما تلاش می‌کند با طرح نکات مثبت توافق مورد نظر، دیدگاه‌ها را به سمت و سوی نکات قوت آن جلب کند. البته همین انتقاد به روند حرکت دولت ایران در بحث دیپلماسی عمومی نیز وارد است چرا که هیچ تلاشی انجام نشد تا توافقنامه ژنو را به عنوان یک موفقیت بزرگ جا بیندازد بلکه کسانی که ایراد و اشکالی به روند تصویب این توافقنامه وارد می‌دانستند، صدای بلندتری داشتند و در این زمینه گزارش‌های تفصیلی و مقالات آتشین منتشر کردند. این در حالی است که به اعتقاد افرادی که توافق ژنو را از نزدیک دنبال می‌کردند دستاوردهای بسیار زیادی در این توافقنامه مستتر است که مقامات ایرانی می‌توانستند با دستاویز قرار دادن آن مخالفان خود را وادار به موضع‌گیری منطقی کنند. به هر حال به نظر می‌رسد ایران ترجیح داد تا از این اهرم‌ها استفاده کند و از آن سو مخالفان دولت نیز با استناد به برخی از اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه ایران مجبور به عقب‌نشینی از برنامه‌های هسته‌ای‌اش شده است، آمریکا را غیرقابل اعتماد قلمداد کنند و همین انتقادها نیز مورد بهره‌برداری مخالفان اوباما قرار گیرد و در کل مقامات دو کشور در چرخه‌ای گرفتار آیند که چالش‌برانگیز است. این چرخه نا‌صواب فضای مثبت ایجاد شده را تا حدی تحت تاثیر قرار داده است و من فکر می‌کنم در مرحله بعدی همان‌طور که متخصصان هسته‌ای و متخصصان تحریم دو طرف به گفت‌وگو در مورد راهکارهای مشترک می‌پردازند. مقاماتی که در بخش دیپلماسی عمومی فعال هستند نیز باید در رابطه با نحوه اطلاع‌رسانی و حساسیت‌های افکار عمومی دو کشور با همدیگر صحبت کنند و هماهنگی‌های لازم را انجام دهند.

شما به این موضوع اشاره کردید که موضع‌گیری‌های مقامات ایرانی موجب سوء‌استفاده تندروهای آمریکایی نسبت به مفاد توافقنامه ژنو شده است اما همین انتقاد نسبت به عملکرد مقامات کاخ سفید نیز وارد است. همین که اوباما هنوز می‌گوید همه گزینه‌ها همچنان روی میز قرار دارد در کار دولت آقای روحانی ایجاد خلل می‌کند. دولتی که در تلاش است تا از هر روزنه‌ای ولو کوچک برای به ثمر رساندن اهداف توافق ژنو استفاده کند اما شاید نتواند در دو جبهه داخلی و خارجی مقابل مخالفان خود بایستد و در این میان نیز اعلام مواضع مقامات آمریکایی مزید بر علت می‌شود. این در حالی است که در همین دوره چندماهه روی کار آمدن دولت آقای روحانی بود که در همکاری میان ایران و روسیه با آمریکا سلاح‌های هسته‌ای سوریه منهدم شد و مساله حمله به دمشق منتفی شد. بی‌توجهی نسبت به عملکرد مثبت ایران در همکاری با آمریکا موجب شده است که بسیاری از کارشناسان این حوزه بر تکرار تاریخ تاکید کنند. یعنی بگویند همان رفتاری که دولت بوش در زمان دولت آقای خاتمی داشت و ایران را در زمره محور شرارت قرار داد این بار از سوی اوباما و به نوعی دیگر در حال تکرار شدن است و با وجود همه تلاش‌های دولت فعلی برای پیشبرد اهداف توافق ژنو اما ایران همچنان تهدید به حمله نظامی می‌شود.
ابتدا باید بگویم که اعلام این مواضع در شرایطی که دو طرف برای اعتمادسازی دوجانبه تلاش می‌کنند، جای تاسف دارد اما در هر صورت با یک نگاه واقع‌بینانه مشاهده می‌کنیم که به هر حال سه دهه دشمنی میان ایران و آمریکا که البته نهادینه هم شده یک‌شبه قابل رفع شدن نیست و نباید توقع داشت که مقامات دو کشور در کوتاه‌مدت رفتارهایشان منطقی و معتدل شود. تا زمانی که در ایران شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود و مقامات ایرانی دولت آمریکا را قابل اعتماد نمی‌دانند. یا اینکه صحبت از آن می‌شود که در توافق ژنو غرب در برابر ایران تسلیم شده و یخ تحریم‌ها در حال ذوب شدن است و از آن سو هم مقامات آمریکایی صحبت‌هایی در مورد روی میز بودن گزینه جنگ مطرح می‌کنند و بر مستحکم بودن تحریم‌ها تاکید می‌ورزند، نمی‌توان انتظار بهبود اوضاع را داشت. البته با توجه به عزم سیاسی دو کشور برای حل و فصل مساله پرونده هسته‌ای ایران نباید اجازه داد تا موفقیت‌های توافق ژنو با طرح موضوعاتی این‌چنین زیر سوال برود و اقدامات عملی دو طرف با مشکل مواجه شود. مهم خواست دو سوی مذاکره‌کننده است که در عمل نشان داده شده است به توافق پایبند هستند. به این نکته نیز توجه داشته باشید که برخی از اعلام مواضع مقامات آمریکایی از سر ناچاری و برای مقابله با انتقادهای مخالفان است. زمانی که این افراد (مخالفان) با هیاهو کاخ سفید را متهم به از دست دادن مهم‌ترین حربه اعمال فشار بر ایران یعنی تحریم‌ها می‌کنند مقامات آمریکایی نیز ناچارند بگویند تحریم‌ها همچنان به قوت خود باقی است و چند کمپانی ایرانی و غیر‌ایرانی را که از تحریم‌ها تخطی کرده‌اند نیز در لیست سیاه خود قرار دهند اما همین عمل کافی است تا تندروها در داخل ایران این‌گونه برداشت کنند که دولت آمریکا در واقع قابل اطمینان نیست و هدف نهایی فراتر از مساله هسته‌ای و تضعیف ایران است و این دور باطل مدام در حال تکرار شدن است. البته به اعتقاد بنده ما نباید انتظار داشته باشیم خصومت‌هایی که بیش از 30 سال میان دو کشور وجود داشته است به یکباره پایان یابد. بهبود ادبیات دو طرف و حل مسائل منطقه‌ای موضوعاتی است که نیازمند گذر زمان است. قاعدتاً اینکه ما بخواهیم تمامی تحریم‌های ایران متوقف و از دور اجرا خارج شود نیازمند بحث در مورد مسائل منطقه‌ای نیز هست. نباید فراموش کنیم که آمریکایی‌ها در روند رسیدگی به پرونده هسته‌ای ایران به طور حتم مواضع هم‌پیمانان منطقه‌ای خود را نیز مورد توجه قرار می‌دهند و اگر دولت آمریکا بخواهد برخلاف میل متحدانش به قرارداد ژنو عمل کند با مشکلات فراوانی مواجه می‌شود. اما ایران نیاز به راضی نگه داشتن متحدانش ندارد. این تفاوت را باید درک کرد. از همین رو و به علت اینکه مسائل منطقه‌ای تاثیر مستقیم بر مذاکرات هسته‌ای دارند، به گمان من تعامل در این مسائل واجب است. به عنوان مثال برگزاری نشست ژنو‌2 در مورد آینده سوریه تاثیر بدی بر فضای مثبتی که اجرای توافق هسته‌ای ژنو ایجاد کرده بود، گذاشت. پس از این نشست و زمانی که در خلال نشست مونیخ آقایان ظریف و کری با هم دیدار کردند وزیر خارجه ایران در پاسخ به سوالی در مورد موضوع سوریه با طرح این موضوع که من اختیار صحبت کردن در مورد مسائل غیرهسته‌ای را ندارم برای طرف مقابل این ابهام را به وجود آورد که آیا ایران مایل نیست در مورد مساله سوریه با آمریکا صحبت کند یا سرخورده و ناراضی از شیوه دعوت به اجلاس ژنو‌2 و پس گرفتن این دعوت است؟ متاسفانه در دنیای امروز نمی‌توان در خلأ تنها به یک مساله پرداخت. بی‌شک پرونده هسته‌ای و مسائل منطقه‌ای بر هم اثرگذارند.

اما به نظر نمی‌رسد حتی در صورت نتیجه‌بخشی توافق ژنو آمریکایی‌ها تن به توقف تمامی تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران دهند. خودتان می‌دانید که تحریم‌های درهم‌تنیده آمریکایی‌ها شامل موضوعات ادعایی نقش منطقه‌ای ایران، حقوق بشر و تروریسم نیز می‌شود.
همان‌طور که اشاره کردید در مورد تحریم‌های ایران باید این واقعیت را درک کرد که اکثر تحریم‌های آمریکا علاوه بر مساله هسته‌ای به مسائل جانبی دیگر مانند سیاست منطقه‌ای این کشور یا در واقع پرونده حقوق بشر ایران نیز مربوط می‌شود.

در مورد تحریم‌های اروپا چطور؟
تحریم‌های اروپا به طور مشخص در دو موضوع مطرح است. تحریم‌های هسته‌ای و حقوق بشری. بنابراین جنس تحریم‌های آمریکا متفاوت از اروپاست و در بخش دیگری جریان دارد. تحریم‌های سازمان ملل هم که می‌دانید به دلیل برنامه‌های هسته‌ای ایران اعمال شده است. بنابراین از لحاظ ماهیتی میان این دو تحریم تفاوت عمده‌ای وجود دارد. اینکه فکر کنیم با حل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران تحریم‌های آن نیز به طور کامل برچیده می‌شود خیر، این‌طور نیست. در مورد این کشور شاید حل کامل مساله هسته‌ای منجر به نقض کامل تمامی تحریم‌ها نشود و حتی در مرحله بعدی با توجه به اینکه کنگره آمریکا چندان موافق روند گفت‌وگوها و سیاست دولت آمریکا برای پذیرفتن مساله غنی‌سازی ایران نیست دیالوگ مورد نظر میان دستگاه قانونگذاری و اجرایی ایالات متحده نسبت به لغو کامل تحریم‌ها به وجود نیاید. این هم مانع دیگری است که باید به آن توجه شود. باید در نظر داشت که دو طرف مذاکره‌کننده نیز یکسری از امتیازات خود را در گام آخر به یکدیگر ارائه می‌دهند که شامل امتیازاتی می‌شود که دو طرف به صورت تدریجی و گام به گام در اختیار یکدیگر قرار می‌دهند. البته اعضای کنگره مخالف سیاست دولت آمریکا در لغو تدریجی تحریم‌ها هستند. واهمه آنها از این موضوع ناشی می‌شود که آمریکا پیش از رسیدن زمان مورد نظر اهرم‌های خود را از دست بدهد. یعنی پیش از اینکه آژانس بتواند یک نتیجه‌گیری کامل در مورد اینکه برنامه هسته‌ای ایران یک برنامه صلح‌آمیز است، ارائه دهد. آمریکایی‌ها نمی‌خواهند وارد این پروسه شوند. بر همین اساس نیز تا پیش از اعلام دیدگاه آژانس تحریم‌های سازمان ملل و برخی از تحریم‌هایی که توسط آمریکا وضع شده است سرجای خود باقی خواهد ماند. با بررسی عملکرد آژانس در مورد کشورهایی مانند ایران گمان می‌کنم این روند فرآیندی باشد که حدوداً پنج تا شش سال طول بکشد. در شش ماه نخست توافق نهایی نیز ایران و آژانس می‌توانند به حل و فصل مسائل باقی‌مانده برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بپردازند اما یکسری موضوعات هستند که شاید نیازمند صرف زمان بیشتری از هر دو سوی جریان باشند. اینکه آژانس مطمئن شود در ایران فعالیت مخفیانه هسته‌ای وجود ندارد و به اصطلاح خودشان تمام اطلاعاتی که ایران به آژانس داده صحیح و کامل هستند. بسیاری از تحریم‌های عمده بر سر جای خود باقی خواهد ماند. در همین زمینه نیز لازم است ما توقعات واقعی از روند مذاکرات ژنو و تیم هسته‌ای خود داشته باشیم. لازم به ذکر است که عمده تحریم‌های ایران که در صنعت سرمایه‌گذاری خارجی و نفت و گاز اعمال می‌شود در دوره ریاست‌جمهوری کلینتون و به واسطه نقش منطقه‌ای ایران مورد تصویب قرار گرفته است که به این سادگی‌ها قابل لغو شدن نیست و ارتباطی هم با برنامه هسته‌ای کشورمان ندارند. بنابراین باید به این موضوع توجه داشت که امکان اینکه این‌گونه تحریم‌ها در روند مذاکرات بررسی شوند کم است.

اما با حل و فصل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران و اشتیاق شرکت‌های اروپایی برای سرمایه‌گذاری در کشورمان شاید شرکت‌های آمریکایی در موضع ضعیف‌تری نسبت به رقبای اروپایی خود قرار گیرند.
فکر نمی‌کنم این موضوع برای مقامات آمریکایی چندان مهم باشد. بررسی روند فعالیت‌های تجاری تهران و واشنگتن حاکی از آن است که این تجارت بیشتر به موضوعات انسان‌دوستانه و به حوزه غذا، دارو و تجهیزات پزشکی مربوط می‌شود. این تجارت در مقایسه با تجارت 40 میلیارد‌دلاری تهران و پکن و 20 میلیارد‌دلاری ایران و ترکیه رقم بالایی نیست که آمریکا بخواهد محاسبات استراتژیک و ژئوپولتیک خود را بر اساس آن تعریف کند. در عین حال تا زمانی که ایران از لیست کشورهای حامی تروریسم آمریکا خارج نشده باشد اصولاً هر گونه معامله تجاری میان شرکت‌های آمریکایی و ایران ممنوع است بنابراین حتی اگر مساله هسته‌ای به طور کامل رفع و رجوع شود نیز شرکت‌های آمریکایی از امکان معامله با ایران یا سرمایه‌گذاری در این کشور محروم هستند. ذکر این نکته نیز ضروری است که با کاهش التهابات پرونده هسته‌ای کشورمان ما تازه به سال‌های 2001 و 2002 بازمی‌گردیم و در واقع می‌توان گفت در بهترین حالت آینده بی‌اندازه شبیه گذشته خواهد بود. در این زمان ما شرایط دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی را که به یک سطحی از تنش کنترل‌شده با ایالات متحده آمریکا رسیده بودیم تجربه خواهیم کرد. البته در سال‌های آینده مطمئناً اقتصاد ایران در فضای بهتری قرار می‌گیرد چرا که این شکل از تحریم‌ها به هیچ وجه برای اقتصاد کشورمان کمرشکن نخواهد بود و اتحادیه اروپا نیز وضعیت روابط تجاری خود را به حالت گذشته باز می‌گرداند. در مورد کشورهای منطقه نیز که در گذشته سطح قابل قبولی از مناسبات برقرار بود روابط به همان سطح بازمی‌گردد. اما در هر صورت همان‌طور که شما هم اشاره کردید در این میان سود اصلی نصیب شرکت‌های اروپایی می‌شود و مسلماً رقبای قدری خواهند بود برای شرکت‌های چینی که در چند سال گذشته رکن مهمی در اقتصاد ایران داشتند. رفع تحریم‌های ایران و بازگشت این کشور به بازار جهانی نفت و گاز برای روسیه و دیگر تولید‌کنندگان نفت و گاز نیز خبر چندان خوشایندی نخواهد بود.

همین حالا هم هیات‌های اروپایی نه یک‌بار بلکه به صورت چند‌باره به ایران سفر می‌کنند. هیات‌های ایتالیایی و فرانسوی و هلندی و بلژیکی به تهران آمده‌اند. البته شاید این هیات‌ها به صورت رسمی بگویند مذاکراتی انجام نشده اما به نظر می‌رسد به صورت غیررسمی و پنهانی با ایران مذاکراتی انجام داده باشند.
من فکر نمی‌کنم آمریکایی‌ها از این موضوع (حل و فصل مشکلات پرونده هسته‌ای ایران) به دنبال مسائل مالی و اقتصادی باشند. هدف آمریکا بیشتر پیگیری یک موضوع امنیتی است که دارای ابعاد ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک باشد. اما همین حالا نیز فشارهای فراوانی بر هیات‌های اروپایی وارد شده است. البته نه به جهت اینکه با ایران وارد مذاکرات اقتصادی شده‌اند بلکه به این دلیل که پیش از آنکه مذاکرات به مرحله نهایی برسد بحث‌های تجاری را با تهران مطرح کرده‌اند. آمریکایی‌ها می‌خواهند از آن اهرمی که در اختیار دارند استفاده کنند و بر هیات‌های اروپایی نیز فشار می‌آورند تا در سفرهایشان به تهران قراردادی را امضا نکنند و تنها به منظور بازاریابی و شناختن بازار ایران به این کشور سفر کنند. ناراضی بودن آمریکا بیش از آنکه جنبه اقتصادی داشته باشد جنبه سیاسی و دیپلماتیک دارد. خود اروپایی‌ها البته به دنبال احیای وضعیت سابق خود در ایران هستند. یا حتی موقعیت ممتازتری. اما به هر حال با توجه به این موضوع که سال‌ها تحریم و اعمال جدی محدودیت‌های اقتصادی جو روانی منفی را در روابط تجاری با ایران ایجاد کرده است بعید می‌دانم تا پیش از توافق نهایی ایران و 1+5 ما شاهد قرارداد یا سرمایه‌گذاری بلندمدتی در ایران باشیم. بی‌ثباتی که در این مساله (وضعیت سرمایه‌گذاری در ایران) وجود دارد اجازه نمی‌دهد که این کشورها (اروپایی‌ها) به گونه‌ای دیگر عمل کنند.

گمان نمی‌کنید این مساله ناشی از این باشد که ما در تیم هسته‌ای از متخصصان تحریم استفاده نمی‌کنیم. اگر این افراد در تیم هسته‌ای وجود داشتند شاید ما این توافقنامه را به گونه‌ای تنظیم می‌کردیم که در همین دوره نیز شاهد سرمایه‌گذاری کشورهای خارجی در ایران باشیم. به طور مثال بخشی از توافق ژنو به عنوان سیاست جدید اعطای مجوز برای صنعت هواپیمایی در نظر گرفته شده است که موضوع تامین قطعات هواپیماهای مسافربری را پوشش می‌دهد اما به دلیل مشکلاتی که در دفتر کنترل دارایی‌های خارجی آمریکا وجود دارد این روند به سختی انجام می‌شود.
ما در این بخش با نقصان بزرگی مواجه هستیم. یعنی همان‌طور که طرف غربی وقتی پای میز مذاکره می‌آید، می‌داند که خواهان یکسری اقدامات با جزییات بسیار زیاد از سوی ایران است ما هم باید بدانیم دقیقاً به دنبال رفع چه تحریم‌هایی با توجه به اولویت‌های اقتصادی خودمان هستیم و باید به پیچیدگی‌های قانونی و سیاسی رفع تحریم‌ها آگاه باشیم. به عنوان مثال در مورد نیروگاه اراک آنها یکسری تقاضاهای خیلی مشخص و فنی دارند یا در مورد تعداد سانتریفوژها با جزییات کامل وارد روند مذاکرات می‌شوند، بنابراین لازم است طرف ایرانی نیز با اشراف کامل بر موضوع و با درک موانع قانونی در رفع تحریم‌ها و ظرافت‌های سیاسی که برای رفع تحریم‌ها وجود دارد و شناخت درست مکانیسم موضوع، به مذاکره بپردازد. ما باید یک لیست دقیق از تحریم‌هایی را که خواهان لغو آنها هستیم با جزییات به طرف غربی ارائه دهیم و در مورد آنها به چانه‌زنی بپردازیم. در مرحله بعد مکانیسم رفع تحریم‌ها نیز باید زمان‌بندی آنها به دقت و واقع‌بینی مورد بررسی قرار گیرد و به طرف غربی پیشنهاد شود. در غیر این صورت ایران دریافت‌کننده هر آنچه خواهد بود که از طرف مقابل به او ارائه می‌شود و این طرح‌ها نیز از لحاظ اقتصادی و مشکلات اجرایی بهره‌وری ندارد. فکر می‌کنم شناخت بیشتر تحریم‌ها و ارائه یک لیست مشخص‌تر کاری است که باید انجام شود. علاوه بر این لازم است به طور مشخص مسائلی که موجب می‌شود این استنباط به وجود آید که یک طرف به تعهدات خود عمل نمی‌کند در لیستی جداگانه تهیه شود تا مورد رسیدگی قرار گیرند.

تشکیل یک اتاق فکر هسته‌ای در کنار تیم مذاکره‌کننده را که متشکل از اعضای تیم هسته‌ای دولت اصلاحات و مسوولان پولی و بانکی به علاوه برخی از کارشناسان اقتصادی کشور باشد چگونه ارزیابی می‌کنید. یا افرادی که در بخش دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای کمک حال تیم مذاکره‌کننده باشند.
از لحاظ مبنای فکری گمان می‌کنم تیم هسته‌ای از تجربه کافی و شناخت لازم برای برنامه‌ریزی و حل این مساله (پرونده هسته‌ای) برخوردار است. اما لازم است از بدنه کارشناسی بهتری، به خصوص در مواردی که به بحث‌های تخصصی فناوری هسته‌ای مربوط است و همچنین مسائل مربوط به تحریم‌ها استفاده کند. من نیاز مشخصی به طراحی یک اتاق فکر نمی‌بینم اما معتقدم ما نیازمند همراهی متخصصان در همکاری با تیم هسته‌ای هستیم. تیم هسته‌ای به کسانی نیاز دارد که در کار اطلاع‌رسانی عمومی و آگاهی‌رسانی این تیم را همراهی کنند. دولت آمریکا در تیم هسته‌ای کنونی خود از بسیاری از متخصصانی که سابقاً در این تیم حضور داشتند یا عضو گروه هسته‌ای بودند، استفاده می‌کند تا سیاست‌های خود را به پیش برد و از لابی‌گری آنها در کنگره سود جوید. به عنوان مثال آقای رابرت آیهون که تا چندی پیش عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکا و از جمله کسانی بود که درک بسیار عمیقی از تحریم‌های ایران داشت امروز به شهرهای مختلف آمریکا می‌رود و در مورد سیاست هسته‌ای دولت آقای اوباما سخنرانی می‌کند. به کنگره آمریکا و اندیشکده‌های مختلف سر می‌زند و به دفاع از مواضع دولت آمریکا می‌پردازد. بسیاری از افراد دیگر نیز هستند که به همین شکل به دولت آمریکا کمک می‌کنند تا سیاست خود را به پیش ببرد. متاسفانه در ایران چنین سیستمی وجود ندارد. حتی تیم هسته‌ای نیز اطلاع‌رسانی چندان مناسبی انجام نمی‌دهد. بسیاری از گفت‌وگوهایی که در طول مذاکرات انجام می‌شود گفت‌وگوی آقای عراقچی با رسانه‌های ایرانی است که این رسانه‌ها نیز آن را به خواست خود و بر اساس رقابت‌های داخلی به تصویر می‌کشند. علاوه بر این صحبت‌های آقای عراقچی به دلیل سد زبانی و بسته بودن مذاکرات به خوبی منعکس نمی‌شود. همین مساله نیز یکی از بهانه‌های مخالفان در انتقاد از روند مذاکرات است. جای تعجب دارد چرا این تیم از مواضع مخالفان توافق ژنو در ایران که بسیار شبیه به انتقادات مقامات اسرائیلی بود، استفاده نکرد. اینکه اگر اسرائیل توافق ژنو را یک موفقیت بزرگ برای ایران می‌داند چطور نیروهای داخلی آن را به عنوان یک هولوکاست یا در واقع روز عزاداری نامگذاری کرده‌اند و موارد مشابه دیگر. این در حالی است که دولت آمریکا در توافق ژنو تا جایی پیش رفت که انگشت اتهام جنگ‌سالاری را به سوی کنگره دراز کرد و تنها در این صورت بود که توانست از تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران جلوگیری کند. در نهایت نیز در پاسخ به سوال شما معتقدم اصولاً دیگر فرصت کافی برای اینکه اندیشکده‌ای تشکیل شود یا گروهی برای همفکری با دولت به وجود آید، مهیا نیست. یعنی دو طرف به این نتیجه رسیده‌اند که باید در همین شش ماه نخست مذاکرات به سطح ملموسی از توافق دست یابند و‌الا نیروهای تندرو فرصت کافی برای از ریل خارج کردن مذاکرات در اختیار خواهند داشت. باید در این فرصت کوتاه از نیروها و پتانسیل‌های موجود به نحو احسن استفاده شود. فرصتی برای در انداختن طرحی تازه وجود ندارد.

کم‌کاری از تیم هسته‌ای است یا رسانه‌ها تمایلی برای ورود به این موضوع ندارند.
به نظر من این یک مساله چند‌وجهی است. آقای روحانی که سر‌تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای اسبق ایران هستند در کتاب خاطرات‌شان به این موضوع اشاره می‌کنند که تیم هسته‌ای دولت اصلاحات بیشتر با فضای رسانه‌های بین‌الملل آشنا بودند تا با فضای رسانه‌های داخلی و در آن مقطع زمانی شخص آقای روحانی مسوولیت سمت و سو دادن به سیاست داخلی و لابی‌گری را بر عهده داشتند. اما امروز ایشان رئیس‌جمهور هستند و درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی مردم و فرصت چنین کاری را ندارند و دیگر اعضای تیم مذاکره‌کننده نیز به همین شکل درگیر مذاکرات هستند و وارد پیچ و تاب‌های مسائل داخلی نمی‌شوند. در این میان رسانه‌ها نیز به دلیل پیچیدگی این مساله به دنبال برداشت‌های ساده‌تر و البته خبرساز از موضوع هستند. بنابراین نمی‌توان توقع داشت رسانه‌ها به تنهایی و بدون کمک متخصصان یک تصویر کاملی از این موضوع پیچیده برای خود ترسیم کنند. بر همین اساس نیز معتقدم که لازم است در کنار تیم هسته‌ای، تیم رسانه‌ای که به صورت مشخص وظیفه‌اش رسیدگی به دیپلماسی رسانه‌ای تیم هسته‌ای باشد، تشکیل شود و این امر خطیر را بر عهده گیرد. مذاکرات هسته‌ای از جمله مواردی است که بیش از اینکه واقعیت در آن مطرح و مهم باشد انعکاس واقعیت است که سرنوشت‌ساز است و برای اینکه دولت بتواند بر انعکاس مذاکرات تاثیرگذار باشد لازم است فضای رسانه‌ای را تحت تاثیر قرار دهد. در هر صورت هم‌اکنون ما با دولتی مواجه هستیم که شاید بیش از یک یا دو تریبون رسانه‌ای در اختیار نداشته باشد و در عین حال به دلیل پیچیدگی موضوع و برخی از مباحث سری و مخفی لازم باشد که از تعداد رسانه‌های بیشتری بهره گیرد. در نظر داشته باشید که با توجه به دشواری گام‌های بعدی مذاکرات و اینکه در گام‌های بعدی هر دو طرف باید امتیازات بیشتری به یکدیگر ارائه دهند تا به توافق نهایی دست پیدا کنند اگر تیم مذاکره‌کننده نتواند افکار عمومی را در مورد توافق ژنو توجیه کند، فضای سیاسی لازم و کافی برای ادامه این روند در اختیار نخواهد داشت.

با این حساب چشم‌انداز مذاکرات در سال 93 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تا زمانی که اراده سیاسی لازم برای دستیابی به اهداف وجود داشته باشد دو طرف می‌توانند به سرعت از موانع فنی عبور کنند و به گمان من اگر طرفین مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران سعی کنند فضای مثبت فعلی مذاکرات را تا جایی که می‌توانند حفظ کنند این امکان وجود دارد که در چند ماه آینده به توافق برسند. اما همان‌طور که گفتم اجرای توافق نهایی به چندین سال زمان نیاز دارد که به صورت گام به گام اجرا می‌شود. در طول رسیدگی به گام نهایی نیز لازم است به برخی از مسائل جانبی که در واقع ریشه و بنیان اختلاف هسته‌ای است، پرداخته شود. اما این امکان نیز وجود دارد که اگر دو طرف نتوانند به توافق دست پیدا کنند، شش ماه فعلی را یک‌بار دیگر تمدید کنند اما بدون شک با در نظر گرفتن حساسیت‌های داخلی در ایران و آمریکا، پروسه مذاکرات تحت فشار زیادی قرار می‌گیرد و این امکان نیز وجود دارد که کنگره تحریم‌های جدیدی را اعمال کند یا اینکه در ایران آمادگی برای دستیابی به توافق با خلل مواجه شود. البته گزینه سومی نیز مطرح است مبنی بر اینکه حتی با تمدید توافق گزینه جدیدی به دست نیاید که در آن صورت امکان تمدید قرار‌داد اولیه نیز وجود ندارد و دو طرف به همان دینامیکی که در عرض چند سال گذشته بر مذاکرات حاکم بود، بازمی‌گردند. ممکن است افرادی که حالا خواهان عادی‌سازی پرونده هسته‌ای ایران هستند از کار کنار گذاشته شوند و ریسک‌های رسیدن به توافق بیشتر شود و در این شرایط است که غرب تنها به تحریم‌های جدید دست می‌زند و ایران نیز برنامه هسته‌ای‌اش را ادامه می‌دهد. اما به باور بنده با توجه به این موضوع که دو طرف به هیچ‌وجه خواهان درگیری نظامی نیستند و به این نتیجه رسیده‌اند که جز مذاکرات چاره‌ای وجود ندارد، نهایت تلاش خود را خواهند کرد که در چند ماه آینده به نتیجه‌ای دست یابند. این نتیجه ایده‌آل هیچ طرفی نخواهد بود، ولی مذاکره ماهیتاً منجر به نتیجه ایده‌آل نمی‌شود، بلکه منجر به نهایتی می‌شود که در مقایسه با گزینه‌های جایگزین بهتر است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها