تاریخ انتشار:
درباره رضا فرجیدانا و استیضاح او
تاوان افشای فساد
رضا فرجیدانا اولین وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت یازدهم بود که بعد از هشت ماه مسوولیت از سوی نمایندگان مجلس نهم شورای اسلامی استیضاح و برکنار شد. فرجیدانا همواره به عنوان یک شخصیت حرفهای دانشگاهی مطرح بود که با استیضاح وی در واقع ظلم بزرگی به این شخصیت علمی صورت گرفت. اما مظلومتر از فرجیدانا، جامعه دانشگاهی بود.
رضا فرجیدانا اولین وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت یازدهم بود که بعد از هشت ماه مسوولیت از سوی نمایندگان مجلس نهم شورای اسلامی استیضاح و برکنار شد. فرجیدانا همواره به عنوان یک شخصیت حرفهای دانشگاهی مطرح بود که با استیضاح وی در واقع ظلم بزرگی به این شخصیت علمی صورت گرفت. اما مظلومتر از فرجیدانا، جامعه دانشگاهی بود. اجحافی که به واسطه این برکناری به دانشگاه شد، ابعاد بزرگتر و کمنظیری داشت. رضا فرجیدانا در واقع نماد جامعه دانشگاهی ایران بود؛ عضوی از خانواده بزرگ دانشگاهیان ایران که شایستگی و مقبولیت فراگیری در میان همکارانش دارد. استیضاح وی نشاندهنده آن است که منتقدانش درکی از خواستههای جامعه دانشگاهی ندارند. گرچه در مجلس شورای اسلامی چهرههای دانشگاهی حضور دارند اما این تصمیمگیری نشان داد که بافت کلی مجلس شناختی از مقتضیات جامعه دانشگاهی ندارد و با اینکه دانشگاه چه میخواهد و باید به چه سمتی برود، بیگانه است. برخی بر این باورند که دانشگاه مانند کارخانهای است که میتوان خط تولید آن را تنظیم کرد؛ مثلاً مهندسی را تربیت کرد که افکارش منطبق با رای و نظر آنها باشد. در حالی که فضای دانشگاه به هیچوجه
قابلیت تنظیم شدن با خواست و نظر کسی را ندارد. هیچ نیرو و جریانی نمیتواند دانشگاه را مجاب کند که دانشجویی با تفکر سیاسی دلخواه تربیت کند زیرا چنین کاری نه عملی است و نه امکانپذیر. برنامهای که تندروها برای دانشگاه در نظر داشتند، در دولت گذشته به اوج خود رسید. آنها در این مقطع با تغییرات گسترده در هیاتهای علمی قصد داشتند تفکر سیاسی خاصی را در دانشگاه گسترش دهند تا هدف آنها برای تربیت نیروی انسانی با تفکر سیاسی مشخص را برآورده کند. خوشبختانه چنین نشد، چون چنین برنامهای عملی نبود و در صورت اجرایی شدن، نتیجهای جز ضربه به دانشگاه حاصل نمیشد. در دورهای بیاخلاقیهای بسیاری در جامعه دانشگاهی دامن زده شد، بهگونهای که آمار تقلبهای علمی در دانشگاه به یکباره افزایش یافت. از سوی دیگر در تهیه پایاننامهها و برخی کارهای پژوهشی فریبکاریهایی صورت گرفت که در جامعه علمی کشور بیسابقه بود. برنامه تندروها برای دانشگاه بسیار مسموم و غیرعملی بود. نتیجه چنین برنامههایی افزایش بداخلاقی در فضای دانشگاه بود
با حذف فرجیدانا تندروها به هدف خود برای عدول دولت از سیاستهای خود در دانشگاهها دست نیافتند؛ دانشگاه نشان داد قابل مهندسی یا محلی برای نفوذ نظرات سیاسی جناحی خاص نیست.
. انتخاب رضا فرجیدانا به عنوان یک چهره دانشگاهی محقق که استاد نمونه و اهل ضوابط علمی بود برای برگرداندن مسیر دانشگاه به ریل عادی صورت گرفت. وی عضو فعال جریان سیاسی خاصی نبود. در هیچ کدام از احزاب کشور عضویت نداشت -هر چند عضویت در احزاب سیاسی فعال ننگ و عار نیست و نباید مشکلی برای کسی ایجاد کند- فردی که توانمندی و استعداد بسیاری در مدیریت دانشگاه داشت و موفقیت او در مدیریت دانشگاه تهران تاییدکننده این موضوع است. کارنامه فرجیدانا به عنوان یک چهره مقبول دانشگاهی از سوی دولت یازدهم مدنظر بود تا بتواند وزارت علوم را به وضعیت طبیعی خود بازگرداند. اما در مجلس بدون توجه به عملکرد موفق فرجیدانا به مقابله با او برخاستند زیرا برگرداندن فضای آرام به محیط دانشگاه و بازگشت به مسیر طبیعی خواست برخی جریانات نبود. هر چند استیضاح فرجیدانا از قدر، قیمت و اهمیت او نکاست و وی همچنان به عنوان یک چهره محبوب در دانشگاه شناخته میشود اما جامعه دانشگاهی در دورانی که میتوانست از خدمات این شخصیت علمی بهره ببرد، محروم ماند. با این حال ایشان ذخیرهای ارزشمند برای آینده کشور است و جامعه دانشگاهی میتواند از وجود ایشان بهره
ببرد اما جای تاسف دارد که در حال حاضر که بهترین سنین بازدهی این چهره است دانشگاه از حضور او محروم شده است. برخی نمایندگان مجلس با استیضاح فرجیدانا جهتگیری سیاسی زیادی نشان دادند؛ آنها به اینکه او چهرهای سیاسی نیست توجهی نکردند، بلکه بیشتر توجهات به روابط خوب وی با اصلاحطلبان معطوف شده بود. در حالی که فرجیدانا یک مدیر حرفهای در عرصه دانشگاه است و سعی دارد به عنوان یک مدیر دانشگاهی حرفهای باقی بماند. استیضاح او بیش از آنکه بر سر مسائل مدیریتی دانشگاه باشد، اقدامی سیاسی بود. با این حال فرجیدانا در عملکرد خود در صحن علنی مجلس شورای اسلامی همچنان در کسوت یک دانشگاهی باقی ماند. او حاضر نشد برای حفظ جایگاه مدیریتیاش به هر تحمیلی تن دهد و براساس ضوابط قانونی به سوالهای سیاسی نمایندگان مدافع استیضاح پاسخ داد. او هزینه افشای فساد در وزارت علوم دوره گذشته در خصوص بورسیههای غیرقانونی را داد. در استیضاح فرجیدانا مجلس بازنده بود، زیرا یک جهتگیری سیاسی، افراطی و جناحی به تمام معنا را در کارنامه خود ثبت کرد. اینکه یک مجلس جهتگیری سیاسی داشته باشد، مهم نیست اما این جهتگیری سیاسی باید براساس اصول و در راستای
حفظ مصلحت نظام اعمال شود. برخی نمایندگان مجلس حق ندارند تفکرات و سلایق خود را به کشور تحمیل کنند. فرجیدانا قربانی نگاه سیاسی عدهای خاص در مجلس شد. عدهای که با لابی تلاش کردند وزارت علوم را به سمت خواست خود سوق دهند اما نتوانستند. حلقه کوچک از اشخاص فرصت پیدا کردند که خواستهای خودشان را تحمیل کنند در حالی که مردم در انتخابات سال ۱۳۹۲ در یک رایگیری شفاف و سالم به یک جریان سیاسی کاملاً متفاوت رای دادند. رای مردم به آقای روحانی در واقع رای به خواستهها و انتظاراتی بود که داشتند. انتخاب فرجیدانا نیز در راستای حمایت دولت از پیگیری مطالبات بدنه دانشگاه صورت گرفت تا انتظارات این مجموعه برآورده شود. مسوولیت پیگیری این انتظارات در وجود فرجیدانا تجلی یافت، اما مجلس انتظارات جامعه دانشگاهی را با ناکامی مواجه کرد. گرچه دولت نشان داد مقید به پیگیری برنامههای خود در وزارت علوم است و انتخاب محمدعلی نجفی به سرپرستی این وزارتخانه ساعاتی پس از استیضاح و برکناری فرجیدانا نشان از همین عزم دارد. حسن روحانی با تجلیل از مدیریت فرجیدانا در وزارت علوم و تلاشی که ایشان برای گسترش علم و ایجاد فضای آرام در سطح دانشگاهها
کرد، از نجفی خواست راه فرجیدانا را ادامه دهد. حتی در مراسم 16 آذر امسال پس از آنکه محمد فرهادی به عنوان وزیر علوم انتخاب شده بود، صراحتاً گفت: «دولت نسبت به دانشگاهها خط و راهی که داشته است یکی است و از آن راه بازگشت نخواهد کرد. وزیر علوم جدید هم ادامهدهنده راه و مسیر عزیزان پیشین خود در دولت یازدهم خواهد بود. همان راهی که بنا بود میلیمنفرد طی کند و نگذاشتند، بنا بود دکتر توفیقی ادامه دهد و نگذاشتند، دکتر فرجیدانا آمد و بر عهده گرفت، ادامه راه برای دکتر فرجیدانا ممکن نشد، همان راه را دکتر نجفی ادامه داد و همان راه را قرار بود دکتر نیلی احمدآبادی ادامه دهد، همان راه را قرار بود دکتر دانش آشتیانی ادامه دهد و امروز دکتر فرهادی همان راه را ادامه خواهد داد.» با حذف فرجیدانا تندروها به هدف خود برای عدول دولت از سیاستهای خود در دانشگاهها دست نیافتند؛ دانشگاه نشان داد که قابل مهندسی یا محلی برای نفوذ نظرات سیاسی جناحی خاص نیست. عقیم ماندن این سیاست مهندسی هم نتیجه برنامههای فرجیدانا بود که موجب انتقاد و در نتیجه استیضاح وی شد. فرجیدانا چهرهای متعلق به دانشگاه است؛ از جنس دانشگاه است و به دانشگاه
بازگشته است. چنین رویکردهای سیاسی نسبت به این نخبگان علمی تنها نتیجهای که دارد محروم شدن نهادهای آموزشی از ظرفیتهایی است که به اعتلای دانشگاه و استقلال آن میاندیشند. ولی یک موضوع کاملاً عیان شد، اینکه دانشگاه را نمیتوان در اختیار یک گروه سیاسی گذاشت، حتی اگر یکبهیک وزیران منتخب دولت کنار گذاشته شوند. فرجیدانا استیضاح و برکنار شد، اما میراث وی هنوز پابرجاست؛ صداقت علمی و شرافت معلمی.
دیدگاه تان را بنویسید