رابطه ایران و عربستان به کجا میانجامد؟
در جستوجوی منافع مشترک
اگر به موضعگیریهای سیاستمداران و رسانههای ایرانی در سال ۹۳ در مواجهه با عربستان نگاهی بیندازیم، شاهد آن خواهیم بود، که در اکثر موارد این موضعگیریها با نوعی انتقاد به رفتارهای این کشور مهم همراه بوده است.
اگر به موضعگیریهای سیاستمداران و رسانههای ایرانی در سال 93 در مواجهه با عربستان نگاهی بیندازیم، شاهد آن خواهیم بود، که در اکثر موارد این موضعگیریها با نوعی انتقاد به رفتارهای این کشور مهم همراه بوده است. انتقادهایی که سبب شده است برخی رسانهها و چهرههای سیاسی، رهبران این کشور را به نادیدهگرفتن منافع ملی خود در برابر خواستهای قدرتهای بزرگ متهم کرده و طبق همین تحلیل اظهارات گاه نامتعارفی را نیز در توصیف این همسایه قدرتمند جنوبی بیان کرده و موجب سردی بیشتر روابط ایران و عربستان شوند. با این حال تا به حال از خود پرسیدهایم که منطق اقدامات این کشور مهم به ویژه در حوزه نفت و انرژی چه بوده است؟ و چرا دولتمردان این سرزمین این شیوه را برگزیدهاند؟ برای پاسخ مناسب به این پرسش باید در وهله نخست ذهن خود را از انگارههای ارباب و نوکری در روابط بینالملل خالی کرده و در مرحله بعد فارغ از نگاههای ایدئولوژیک به تحلیل منطق چرایی عملکرد این کشور بپردازیم. با نگاهی به اظهارنظرهای متعدد مسوولان عربستان به نظر میرسد اقدامات این کشور در حوزه انرژی دارای استدلالهای کموبیش منطقی و واقعگرایانه است. طبق نظریه عربستانیها، نفت در ابتدای هزاره سوم دیگر مانند سالهای پایانی هزاره پیش، کالایی ارزشمند به شمار نمیآید، آنان بر این باورند که سرمایه آنان حکم یخ در تابستان را دارد و اگر امروز نتوانند تا جای ممکن، کالای خود را به فروش برسانند، تضمینی وجود ندارد که فرداروز امکان فروش کالای آنان وجود داشته باشد. دولتمردان این کشور زیرکانه به این موضوع مهم نیز پی بردهاند که در صورتی که کالای آنان بیش از حد گران شود، ریسکپذیری پروژههای جایگزین کالای آنها از «نفتشیل» گرفته تا سوختهای جایگزین، کاهش مییابد و جهان زودتر عزم خود را برای گام نهادن به دوران پسانفتی جزم خواهد کرد و در نتیجه نفت بیشتری روی دست عربستان باقی خواهد ماند. با این تحلیل و با توجه به فناوریهای پیشرفته استحصال نفت در این کشور، از همه مهمتر رفتار هوشمندانه شاه فقید عربستان در مواجهه با قیمتهای رویایی نفت دهه گذشته که سبب شد، این کشور به صندوق ذخیره ارزی 700 میلیارددلاری دست یابد، قابل پیشبینی بود که این کشور بدون نگرانی از کسری بودجه احتمالی، با مخالفت با کاهش تولید نفت اوپک هر روز فروش خود را افزایش دهد. این نکته را نیز باید مدنظر داشت که طبق بسیاری از پیشبینیها اگر عربستان و سایر کشورهای اوپک تصمیم به کاهش تولید میگرفتند، اتفاق خاصی در بازار نمیافتاد و پس از نوسان قیمتی چندروزه این روسیه بود که به سرعت جای رقبا را در بازار نفت پر میکرد. راهبرد عربستان در این بازار هرچند که یکی از عوامل کاهش قیمت جهانی نفت به شمار میآمد، اما نتایج مبارک زیادی را برای این کشور به همراه داشت. از سویی برخی فناوریهای جدید استحصال نفت به ویژه نفت شیل را با چالش مواجه کرد و سبب بلاتکلیفی بسیاری از پروژههای پرخرج در این زمینه و همچنین در بحث کشف انرژی جایگزین شد و از سوی دیگر در میدانهای دیگر به ویژه در دیپلماسی نیز باعث توفیقات راهبردی برای این کشور شد. کاهش قیمت نفت برای بسیاری از رقبای قدرتمند این کشور از جمله ایران، عراق و.. در منطقه چالشی بزرگ به شمار میآید. هرچند این مبحث ابعاد بسیار گستردهای دارد، اما به دلیل مجال اندک تنها به همین موارد بسنده میکنیم و این پرسش را طرح میکنیم که اگر جای دولتمردان عربستان بودید چه میکردید که با یک تیر بیش از این به چند نشان بزنید. با این تفاسیر به نظر میرسد اگر دستگاه دیپلماسی ایران خواهان بهرهگیری از ظرفیتهای این همسایه قدرتمند است، باید به بررسی و کشف میدانهایی بپردازد که در صورت همکاری، دو کشور بتوانند منافع مشترک و راهبردی به دست آورند. اگر به این مهم دستیابیم، قاعدتاً سال آینده میتواند سالی خوب برای روابط دو کشور به شمار آید، در غیر این صورت نباید امیدی به کاهش تنش بین ایران و عربستان در سال آتی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید