شناسه خبر : 13896 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اصولگرایان چه برنامه‌ای برای سال ۹۴ دارند؟

احتمال تبدیل اکثریت به اقلیت

سال آینده، سال پر‌تحولی در حوزه سیاست داخلی ایران خواهد بود. یکی از بارزترین جنبه‌های این تحولات، برگزاری دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است.

ناصر ایمانی / تحلیلگر سیاسی اصولگرا

سال آینده، سال پر‌تحولی در حوزه سیاست داخلی ایران خواهد بود. یکی از بارزترین جنبه‌های این تحولات، برگزاری دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است. انتخابات‌هایی که برای اولین بار است توسط دولت جدید اجرا می‌شود و همین موضوع، اهمیت دوچندانی به آنها خواهد داد. در این شرایط طبیعتاً در سال آتی شاهد آرایش نیروهای مختلف سیاسی برای حضور در این دو انتخابات خواهیم بود که خود این موضوع می‌تواند کنش‌ها و واکنش‌های زیادی را در حوزه سیاست داخلی به همراه داشته باشد. علاوه بر این، در روزهای آغازین سال آینده، پرونده هسته‌ای ایران در جریان مذاکرات به نوعی تعیین تکلیف می‌شود و بدون شک، نتیجه این مذاکرات، هر چه باشد، آثاری را در سیاست داخلی ایران خواهد داشت.
از سوی دیگر در سال ۹۴ علاوه بر اینکه تکلیف چند پرونده مهم قضایی روشن می‌شود، اثرات کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران هم نمایان خواهد شد که هر دو این عوامل می‌تواند تاثیرات مهمی در فضای سیاسی کشور بر جای گذارد. اینها همه دست به دست هم می‌دهد و با این شرایط می‌توانیم انتظار داشته باشیم که سال آینده سال پرتحولی در حوزه سیاست داخلی ایران باشد.
در این بین اما با توجه به تحولات سیاسی سال‌های 92 و 93 آرایش سیاسی اصولگرایان در سال آینده به منظور نگه داشتن موقعیت اکثریتی در مجلس شورای اسلامی موضوعی است که می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف مورد توجه قرار داد.
اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته نه به واسطه پیروزی آقای روحانی بلکه به دلیل عدم هماهنگی و وحدت موفق نبودند و همین عامل باعث شد عملاً پایگاه این طیف در عرصه سیاسی کشور، تنها معطوف به مجلس شود. در این شرایط اگر آنها این پایگاه را هم از دست بدهند به نوعی شاهد فاصله افتادن بین جناح اصولگرایی و نهادهای سیاسی کشور خواهیم بود که آنها را تبدیل به یک منتقد جدی و نه قدرت تاثیرگذار می‌کند. در این بین به نظر می‌رسد تنها چاره اصولگرایان هماهنگی و وحدت است. آنها در صورتی که نتوانند این وحدت و هماهنگی را به دست آورند عملاً از صحنه سیاسی اجرایی کشور کنار زده خواهند شد.
البته نباید از این موضوع غافل شد که در طول ماه‌های گذشته شاهد بعضی تلاش‌ها از سوی اصولگرایان بودیم که این موضوع به دلیل احساس خطر و همچنین نیازی است که این طیف در شرایط حاضر با آن مواجه است؛ با این حال توجه به این نکته هم ضرورت دارد که در صورت موفق بودن دولت آقای روحانی در مذاکرات هسته‌ای به هر شکل ممکن، میزان مقبولیت و محبوبیت دولت بالا خواهد رفت و عرصه برای اصولگرایان تنگ‌تر خواهد شد و مشکلات‌شان برای نگه داشتن دست بالا در میزان کرسی‌های مجلس کمتر.
در این میان، به نظر می‌رسد باید موضوع وحدت بین طیف‌های مختلف را به صورت تخصصی‌تر بررسی کرد. ضرورت وحدت، موضوعی نیست که تنها منحصر به اصولگرایان باشد. در میان اردوگاه اصلاح‌طلبان نیز مشکلات بسیار جدی در زمینه وحدت وجود دارد. آنها هم تلاش‌های بسیاری در این راستا انجام داده‌اند که به دلیل محدودیت‌های رسانه‌ای موجود، غیرعلنی‌تر است. در این شرایط توجه به اینکه عدم همکاری طیف‌های مختلف یک جناح تاریخچه مفصلی دارد نشان می‌دهد تمامی جناح‌ها راه سختی برای وحدت در پیش دارند. با وجود این نباید این موضوع را هم از یاد ببریم که وحدت امری نسبی است و نه مطلق؛ به این معنا که به هیچ عنوان ممکن نیست حتی در بهترین شرایط تمامی طیف‌های جریان اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی به یک هم‌نظری کامل یا یک لیست انتخاباتی مشترک برسند. اساساً می‌توان این‌طور در نظر گرفت که این اتفاق عملاً معقول و اجرایی هم نیست. در این شرایط و در بهترین وضعیت می‌توانیم شاهد به وجود آمدن وحدتی نسبی در میان طیف‌های مختلف جناح‌های سیاسی باشیم؛ وحدتی که الزاماً به معنای ارائه یک لیست واحد نیست و تنها به منظور هماهنگی است.
در چنین شرایطی باید مقوله وزن سیاسی طیف‌های مختلف جریان‌های سیاسی را هم در نظر داشته باشیم. در میان طیف‌های مختلف جریان اصولگرایی، طیف‌های با‌نفوذ و باقدرتی هستند که هنوز آن‌طور که باید و شاید فعال نشده‌اند و در سال آینده بدون شک فعالیت خود را آشکارتر می‌سازند. طیف‌هایی مانند طیف آقایان لاریجانی و قالیباف. این طیف‌ها بدون‌شک در سال آینده وارد عرصه می‌شوند و می‌توانند تاثیرات عمیقی را هم در جریان آرایش سیاسی جریان اصولگرایی بر جای گذارند. بدون شک حضور آنها باعث می‌شود شرایط هماهنگی میان اصولگرایان، متفاوت شود و همین امر شرایطی را فراهم می‌کند که در جریان آن، می‌توان انتظار داشت طیف‌های با وزن سیاسی بالاتر وارد عرصه شوند.
اما در این بین، یک موضوع دیگر پیش می‌آید که به نظر می‌رسد نباید از آن غافل شد و آن آرایش سیاسی جریان‌های رقیب جریان اصولگرایی است. پیش از آن باید به یک نکته توجه شود. این روزها بیشتر از هر زمان دیگری صحبت از به راه افتادن جریانی به نام جریان اعتدال می‌شود. شخصاً باور ندارم که در کشور ما جریانی با نام جریان اعتدال وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، باید بگوییم که دولت جدید نتوانسته جریان‌سازی لازم را برای به وجود آمدن جریان اعتدال راه بیندازد. این برخلاف روندی است که در سال ۷۶، آقای خاتمی با به قدرت رسیدن خود انجام داد و توانست جریان اصلاحات را به راه بیندازد.
جریان آقای روحانی به هیچ وجه موفق به جریان‌سازی نشد و علت آن بیش از هر چیز نداشتن پایگاه تئوریک و تعریف مشخص و مرزبندی مشخص بین جریان مدنظرشان با جریان اصولگرایی، اصلاح‌طلبی و جریان‌های دیگران است. با این تفاسیر آنچه پس از انتخابات ریاست جمهوری به وجود آمد این است که جریان‌های رقیب جریان اصولگرایی به علاوه جریان حامیان دولت در سال آینده قدرت و آمادگی بیشتری برای به پیروزی رسیدن دارند. در این شرایط باید بگویم به نظر می‌رسد اصولگرایان کار سختی در پیش دارند چرا که هم نتوانستند در انتخابات ریاست جمهوری گذشته به کامیابی برسند و هم مردم هنوز خاطره هشت‌ساله دولت آقای احمدی‌نژاد را که در اذهان عمومی برداشت شده و با پشتیبانی اصولگرایان همراه بوده فراموش نکرده‌اند. دولتی که به‌خصوص در دوره دوم خود عملکرد ضعیفی داشت که اساساً باعث شد افکار عمومی مسوولیت آن عملکرد را بر دوش اصولگرایان بگذارند. با این شرایط بیراه نیست اگر بگوییم اصولگرایان راه سختی را در پیش دارند. اما این بدان معنا هم نیست که اگر اصولگرایان نتوانستند اکثریت کرسی‌های مجلس را به دست بیاورند آسمان به زمین می‌آید و جریان اصولگرایی به پایان کارش می‌رسد.
اصولگرایان بر اساس بدترین پیش‌بینی‌ها در مجلس آینده تبدیل به یک اقلیت خواهند شد که معنای آن حذف کامل‌شان از سیاست نیست. همین تبدیل به اقلیت شدن‌شان باعث می‌شود آنها تلاش بیشتری برای بازگشت به قدرت انجام دهند و بنابراین انسجام بیشتری خواهند یافت. آنها در این شرایط می‌توانند به عنوان یک منتقد جدی در صحنه سیاسی کشور حضور پیدا کنند که هر چند در اقلیت هستند اما در نهادهای دیگر حاکمیت حضور دارند و می‌توانند در این نهادها به تاثیرگذاری در صحنه سیاسی کشور مشغول شوند.
در این بین نباید یک اصل مهم را هم نادیده بگیریم و آن موضوع چرخش جریان‌های سیاسی در قدرت است. موضوعی طبیعی و سابقه‌دار؛ چرخشی که به تعبیری می‌تواند مطلوب هم باشد. اصولگرایان بر اساس این اصل ممکن است چند سالی از نهادهای قدرت دور باشند و خودشان را برای دوره‌های بعدی آماده کنند. چه‌بسا در این مدت آقای روحانی نتوانند خواست مردم را جامه عمل بپوشانند و برای اولین بار، ریاست‌جمهوری در کشور ما چهارساله شود و اصولگرایان بتوانند با معرفی یک کاندیدای مورد تایید مردم، مجدداً به عرصه قدرت بازگردند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها