تاریخ انتشار:
امیرحسین قاضیزادههاشمی عضو جبهه پایداری از دلواپسیهای خود میگوید
جنتی کارهایی میکند که مهاجرانی جرات آن را نداشت
هشدارهای اخیر به وزرای فرهنگ و آموزش و پرورش و علوم دولت روحانی مبنی بر مراقبت بر اینکه فضای فرهنگی کشور به دوران اصلاحات بازنگردد موجی از واکنشهای مختلف را به دنبال داشت. در خصوص ارزیابی منتقدان دولت روحانی از فضای فرهنگی فعلی کشور و دلیل قیاس با دولت اصلاحات با امیرحسین قاضیزادههاشمی، سخنگوی سابق و عضو فعلی جبهه پایداری و نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس گفتوگو کردیم.
این روزها اظهاراتی از جانب برخی از چهرههای اصولگرا مطرح میشود در باب نگرانی و دغدغه جدی برای برگشت فضای فرهنگی جامعه به دوران اصلاحات. از اساس ریشه این دید منفی در بین اصولگرایان به فضای فرهنگی دولت اصلاحات چیست و چرا این روزها این نوع از نگاهها باز شروع شده است؟
ما فکر میکنیم شرایط به سمتی خواهد رفت که به خاطر تغییر شرایط فکری و فضاهای بینالمللی شرایط از وضعیت فرهنگی دوران اصلاحات نیز بدتر خواهد شد. در دوران اصلاحات عدهای تازه شروع به ساختارشکنی و تابوشکنی کرده بودند و تازه استارت کار را زده بودند. امروز بسیاری از حرمتها دیگر ریخته است. به طور مثال در آن روزها در بسیاری از مولفههای فرهنگی انقلاب اسلامی شبهه میکردند، امروز در اساس دین و مبانی زیربنایی دین بحث میکنند و به خود قرآن هجمه میکنند. جری شدن این جریان بسیار ملموس است.
البته هنوز اختلافنظرها بر سر مسائل فرهنگی و نوع نگاه به برخی مفاهیم است. کسی مستقیم به احکام اسلامی ورود پیدا نکرده کما اینکه در دولت قبل نزدیکان رئیسجمهور به طور مستقیم به برخی مباحث انسانی و اسلامی ورود پیدا کرده بودند اما تا این اندازه دغدغه دین در بین منتقدان دولت امروز دیده نمیشد.
بحثهایی که امروز نزدیکان رئیسجمهور و دولت به آن ورود پیدا کردهاند در بسیاری موارد در ساحت مستقیم مربوط به دین است. خودمان را که نمیتوانیم گول بزنیم. مساله قصاص و ولایت امیرالمومنین و تفاوت احکام بین مرد و زن به طور مستقیم در ساحت دین است.
این اظهارات از جانب چند رسانه مطرح شده که به طور مستقیم نیز به دولت منتسب نیستند. ویژهنامه ایراندخت که به صورت مستقیم زیر نظر نزدیکان رئیسجمهور در دولت قبل منتشر میشد در مطالب خود مفهوم حجاب را زیر سوال برد اما من به خاطر ندارم منتقدان امروز دولت و نگرانیهایی که در خصوص فضای فرهنگی در دولت جدید مطرح میشود آن روز انتقادی کردند.
اول اینکه من نگفتم اینها از جانب دولت هستند اما این رسانهها امروز زمینه رشد پیدا کردهاند. به هر حال تجربهای که از دوران اصلاحات و فضای فرهنگی آن موقع وجود دارد، ما را به شدت نگران کرده و تاکید کردم نگران هستیم که فضا به سمت شرایطی به مراتب بدتر از دوران اصلاحات برود. آن موقع یک آقای مهاجرانی وجود داشت، امروز یک آقای یونسی وجود دارد که میگوید با اسرائیل مشکلی ندارد و با برخی تشکلهای ضاله جلسه میگذارند.
آقای قاضیزاده تمامی این مسائل که امروز جزو دغدغهها و دلواپسیهای منتقدان دولت روحانی مطرح میشود کمابیش در دولت قبل هم بین نزدیکان رئیسجمهور بسیار علنیتر و صریحتر بود. به خاطر دارید که یار نزدیک آقای احمدینژاد، اسفندیار رحیممشایی نیز مشکل چندانی با اسرائیل نداشت. چرا دلواپسان امروز در دولت قبل خاموش بودند و بعضاً حتی در برابر انتقادهای منتقدان دولت روحانی آنها را به سیاسیکاری متهم میکردند.
نه، در دولت قبل نزدیکان رئیسجمهور بانی این دست از مسائل نبودند و با گروههای ضاله جلسه تشکیل نمیدادند.
اما اصطلاح «جریان انحرافی» را خود اصولگرایان برای نزدیکان آقای احمدینژاد به کار بردند. خود شما در مصاحبهای اخیراً فرمودید که برای نخستین بار آیتالله مصباح از وجود جریان انحرافی در نزدیک رئیسجمهور انتقاد کرد و حتی تاکید کردید که این اصطلاح را نخستین بار رهبر معنوی جبهه پایداری یعنی آیتالله مصباح به کار برد.
جریان انحرافی به عنوان کسانی معرفی میشدند که دچار مشکلات فکری هستند اما اینکه بروند میدان را برای بهاییت باز کنند یا سلفیگری را عادیسازی کنند و به برخی افراد با اعتقادات سلفی بها داده شود، در دولت قبل نبود. شما میگویید مشایی گفته ما با اسرائیل مشکل نداریم، من به شما میگویم که برای همین حرفها با مشایی برخورد شد اما این حرفها در دولت قبل بر اساس یک جریانسازی و سازماندهی مطرح نمیشد. علیایحال به نظر من شرایط بدتر از دوران اصلاحات میشود. در آن دوران این افراد تازه کار خود را شروع کرده بودند و هنوز نتوانسته بودند ارتباط تشکیلاتی درست کنند و هنوز بیبیسی فارسی و صدای آمریکا نبود. امروز به برکت کارگاههایی که در امارات به زحمت نومحافظهکاران آمریکایی تشکیل شده اینها کار تشکیلاتی و خبرنگاران آموزشدیده برای ترویج در اختیار دارند. اینها امروز ارزشهای انقلاب که هیچ، ارزشهای اعتقادی مردم را هدف قرار دادهاند. مردم ما مذهبی هستند. هنوز طبقه مذهبی مسائل و مشکلات دولت اصلاحات را به یاد دارند و به همین دلیل ما در خصوص این مسائل دغدغه جدی داریم.
یعنی شما میفرمایید طبقه مذهبی جامعه ما که درصد کمی هم نیستند، خاطره بدی از فضای فرهنگی دولت اصلاحات دارد؟
بله، مردم به شدت از آن فضا گلایه داشتند.
پس چرا در انتخابات ریاستجمهوری اخیر کاندیدایی که مورد حمایت رهبر اصلاحات بود رای آورد و اتفاقاً بر اساس نظرسنجیها دقیقاً بعد از اعلام حمایت سیدمحمد خاتمی، تغییر محسوسی در نظرسنجیها دیده شد.
چه کسی گفته است روحانی به خاطر حمایت رهبر اصلاحات یا دیگر چهرهای که امروز اصلاحطلب شده رای آورد؟ این منطق از کجا تدوین شده. حسن روحانی در انتخابات اخیر رای آورد به دلیل اینکه چهرهای مخالف وضع موجود اقتصادی و سیاسی از خود بروز داد. چه کسی میتواند اثبات کند که این حمایتها منجر به رایآوری شد. این حرف شما که چه کسی از چه کسی حمایت کرد که رای آورد خود جای حرف بسیار دارد.
چه حرفی؟ بفرمایید چه استدلالی میتواند این اصل مبرهن را باطل کند که حسن روحانی بیشتر چهره نزدیک به اصلاحطلبان بود و یا حتی به تعبیر شما با نقد جدی رویکردهای سیاسی و اقتصادی دولت وقت-که با ارادت کامل اصولگرایان به قدرت رسیده بود- توانست در انتخابات پیروز شود.
حرف شما منطق قابل استناد ندارد چرا که از اساس در کشور ما مردم حزبی رای نمیدهند که بعد بتوان از آن چنین نتایجی گرفت. هاشمیرفسنجانی با نقد برنامههای اقتصادی میرحسین موسوی رای آورد. در مورد خود شخص آقای خاتمی هم، هیچکس به منورالفکری آقای خاتمی رای نداد.
امروز در مجلس و بیرون از آن بیش از همه جریان موسوم به جبهه پایداری و نزدیکان این جریان به سیاستهای فرهنگی دولت انتقاد دارند. در حالی که در گذشته حداقل نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت قبل انتقادی نداشتند. مجلس هشتم به شدت از عدم اجرای قانون عفاف و حجاب در دولت قبل گلایه داشت اما خود جبهه پایداری در این خصوص هرگز نگرانی مطرح نکرد.
شاید دولت آقای احمدینژاد شرایط خوبی برای اجرای قانون عفاف و حجاب ایجاد نکرد اما خود مبلغ و الگوساز رفتارهای مخالف نبودند. نمونه رفتار فرهنگی دولت آقای روحانی جشن سعدآباد است. دیگر چه میتوان گفت. ببینید دولتهای ما از اساس توجه نمیکنند که مردم ما باطن مذهبی دارند. ما نگران این مسائل هستیم. علاوه بر اینکه در دولت اصلاحات تکلیف معلوم بود. از اساس اصلاحطلبها روتر حرفهای خود را میزدند و تکیلفشان با آنچه میگفتند روشن بود و مردم نیز راحتتر شناخت پیدا میکردند. اما این جریان امروز معلوم نیست چیست، در دولت اصلاحات با یک عطاءالله مهاجرانی و مسجدجامعی طرف بودیم که تکلیف معلوم بود اما امروز در دولت جدید یک طلبه مجتهدزاده را وزیر ارشاد میکنند منتها همان کارهایی را میکند که حتی مهاجرانی جرات انجام آن را نداشت و حتی بدتر از او هم رفتار میکند.
دیدگاه تان را بنویسید