تاریخ انتشار:
هلدینگهای اقتصادیسیاسی محدود میشوند
محمدرضا پورابراهیمی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و از طراحان اصلی طرح ممنوعیت موسسات عمومی و غیردولتی برای تصاحب بیش از ۴۰ درصد سهام شرکتهای دولتی، میگوید نیت اول آنها کوتاه کردن دست بخشهای خصولتی و نهادهای اقتصادی وابسته به جریانهای سیاسی برای قبضه اقتصادی کشور است.
محمدرضا پورابراهیمی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و از طراحان اصلی طرح ممنوعیت موسسات عمومی و غیردولتی برای تصاحب بیش از 40 درصد سهام شرکتهای دولتی، میگوید نیت اول آنها کوتاه کردن دست بخشهای خصولتی و نهادهای اقتصادی وابسته به جریانهای سیاسی برای قبضه اقتصادی کشور است.
محمدرضا پورابراهیمی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و از طراحان اصلی طرح ممنوعیت موسسات عمومی و غیردولتی برای تصاحب بیش از 40 درصد سهام شرکتهای دولتی، میگوید نیت اول آنها کوتاه کردن دست بخشهای خصولتی و نهادهای اقتصادی وابسته به جریانهای سیاسی برای قبضه اقتصادی کشور است.
محمدرضا پورابراهیمی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس و از طراحان اصلی طرح ممنوعیت موسسات عمومی و غیردولتی برای تصاحب بیش از 40 درصد سهام شرکتهای دولتی، میگوید نیت اول آنها کوتاه کردن دست بخشهای خصولتی و نهادهای اقتصادی وابسته به جریانهای سیاسی برای قبضه اقتصادی کشور است.
آقای پورابراهیمی مجلس تصویب کرد که از این پس تمام موسسات عمومی و غیردولتی موظف هستند اقدام به واگذاری سهام خود در تمام بنگاههای اقتصادی کنند به طوری که مالکیت آنها بیش از 40 درصد سهام نباشد. برخی از نمایندگان میگویند این اتفاق نادر و شاید برای نخستین بار در تاریخ قانونگذاری است که برخی نهادهای ویژه اقتصادی ملزم به شفافسازی اقتصادی و ممنوعیت از تصاحب بنگاههای اقتصادی مهم شدهاند. این موضوع را با چه ضرورتی طرح کردید؟
ما میگوییم واگذاریهای دولتی باید به نحوی باشد که اقتصاد کشور را دچار چالش نکند. یک بحث ایجاد شرایط برای رقابت مناسب در اقتصاد بود که این امر در سالهای اخیر توسط نهادهای عمومی و غیردولتی به میزان بسیار زیادی مخدوش شده بود. چنانچه در سالهای گذشته شرکتهای مشمول واگذاری واگذار شدند و عمدتاً توسط نهادهای عمومی و غیردولتی خریداری شدند. این نهادها عموماً توان اقتصادی بالایی دارند و وقتی وارد یک بازار میشوند عملاً مجالی برای بخش خصوصی نمیگذاشتند. بعضاً از این موضوع به عنوان خصولتیسازی در اقتصاد نام برده میشد. بارها در مراحل اجرایی شدن اصل44 شاهد این رخداد بودیم که یک نهاد عمومی و غیردولتی اقدام به خرید کامل یک موسسه دولتی واگذارشده در اصل44 میکرد. در حالی که نیت واقعی از این واگذاری خصوصیسازی به معنای واقعیاش بود.
برخی معتقدند موسسات عمومی غیردولتی همانطور که از نام شان پیداست، غیردولتی هستند و مجلس حق محدود کردن آنها را ندارد؟
شما به عنوان نمونه به صندوقهای موسسات دولتی نگاه کنید. از صندوقهای بازنشستگی تا صندوقهای تعاونی یا صندوقهای بیمه. در خارج از کشور این نهادها توسط افراد غیردولتی اداره میشوند. اوج دخالت دولت در این نهادها حضور وزرا در هیات مدیره است. اما در اینجا میبینیم که عملاً صندوقهای بیمهای توسط دولت کنترل میشوند. صندوقهای بازنشستگی هم عملاً توسط نهادهای دولتی مدیریت میشد. به اسم خصوصیسازی، تصمیم به کوچکسازی دولت داریم و واگذار میکنیم تا این مجموعهها کوچک شود اما سهام شرکتهای دولتی توسط همین صندوقها خریداری میشود و مالک میشوند و تصدیگری دولتی را به اقتصاد کشور برمیگردانند. این نهادها در اقتصاد کشور ما اسماً عمومی و غیردولتی هستند اما بهواسطه ارتباط با ساختارشان، دولتی محسوب میشوند. شما صندوقهای تامین اجتماعی، بیمه عشایر و روستایی و... را ببینید. هر نوع واگذاری که توسط این نهادها خریداری شد در یک دوره زمانی کاهش کارایی را نشان داد. در حالی که ما به دنبال بالا بردن کارایی واگذاریها بودیم. از طرفی وقتی بخش خصوصی میدید که قرار است در
رقابت با این دست نهادها وارد بازار خرید سهام دولتی شود، مجبور به کنارهگیری میشد. سهام یک شرکت دولتی در بورس عرضه میشد و در همان دقایق نخست تمام سهام توسط یک نهاد وابسته بخش عمومی یا دولتی یا انقلابی خریداری میشد.
در چند سال گذشته این بحث مطرح شده بود که این صندوقها چون دولتی هم محسوب نمیشوند، هیچ نوع نظارتی از سوی دیوان یا سازمان بازرسی هم روی آنها اعمال نمیشود. مانند صندوق بازنشستگی مس و... آیا الان با این مصوبه مجلس میتوان شفافیت را برگرداند؟
دقیقاً نکته دوم بحث شفافیت است. اما بسیاری از بنگاههای اقتصادی وابسته به بنیادها و خیریهها، جدا از اینکه به حاکمیت مرتبط باشند و چه نهادهایی که به حاکمیت وابسته نیستند میلیاردها تومان فعالیت اقتصادی داشتند اما عملاً حتی یک صورتحساب مالی از آنها وجود نداشت. موضوع به حدی بغرنج شده بود که تحت پوشش امور خیریه و به دلیل روابط خاص سیاسی- اقتصادی عملاً تبدیل به هلدینگهای بزرگ اقتصادی میشدند و هیچ نوع شفافیت مالی هم نداشتند.
مخالفان طرح شما در مجلس میگفتند که مثلاً یک نهاد مانند شهرداری، یا تعاون سپاه از دولت طلبکار است و به عنوان رد دیون از دولت، اقدام به خریدوفروش سهام دولتی در کارخانه و شرکتها میشود. با این مصوبه جدید این نوع واگذاریها از باب رد دیون هم منتفی و ممنوع میشود؟
این یک منطق دور زدن قانون بود. اینکه دولت بدهکار است دلیل نمیشود که شرکتهای مهم خود را به یک نهاد خاص واگذار کند. دولت میتواند سهام دولتی خود را در بورس و در یک روند قانونی به فروش برساند و از درآمد حاصل از فروش این سهام، بدهکاریهای خود را به صورت نقدی پرداخت کند. خریدوفروش سهام شرکتهای دولتی باید یک حق برای عموم باشد و نمیتوان به بهانه بدهکاری دولت به فلان نهاد، یک شرکت پرسود و مهم در چرخه اقتصادی را به آن نهاد سپرد و بخش خصوصی را از رقابت برای تصاحب آن محروم کرد.
اما برخی از نهادهای امنیتی هم فعالیت اقتصادی میکنند. در قانون آوردهاید که اگر میخواهند مستثنی شوند باید مصوبه شورای عالی امنیت ملی را داشته باشند؟
خیر، منظور مستثنی شدن از این سقف خریدوفروش نیست. بلکه اگر یک شرکت اقتصادی وابسته اقدام به خریدوفروش محرمانهای برای کشور میکند با آوردن نامه شورای عالی امنیت ملی لزومی به دادن اطلاعات اقتصادی به نهادهای مشخصشده در مصوبه مجلس را ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید