دولت روحانی و تندروها در افق آینده
رادیکالها کوتاه نمیآیند
در دو سال و چند ماهی که از عمر دولت یازدهم سپری شده است، در مراحل و مقاطع مختلفی تندروها در فضای سیاسی کشور بر سر راه دولت سنگاندازی کردند.
در دو سال و چند ماهی که از عمر دولت یازدهم سپری شده است، در مراحل و مقاطع مختلفی تندروها در فضای سیاسی کشور بر سر راه دولت سنگاندازی کردند. بارها طی این مدت مطرح شد که این اقدام بر اساس تصفیهحساب سیاسی با دولت روحانی و از سر بغضی است که یک جریان سیاسی خاص در کشور، به سبب از دست دادن ساختمان پاستور در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ دارد. از توزیع سیدی علیه رئیسجمهور تا سوالات بیربط و باربط در مجلس و حتی استیضاحی که امکان مدیریت آن از جانب خود دولت بود و نشد.
در ابتدای کار دولت این باور وجود داشت که این تصفیهحسابهای سیاسی که اقدامی صد درصد غیراخلاقی و از موضع ضعف بود درنهایت به پایان میرسد. اما گذر زمان نشان داد تندروها خیال دست از سر دولت برداشتن ندارند. آنان دریافتهاند که هر چه دولت بیشتر در کلاف مخالفتها و انتقادات فرو رود، کمتر این امکان را خواهد یافت تا به مسائل مهم کشور رسیدگی کند و لاجرم سبب کاهش کارایی آن خواهد شد. کاهش کارایی و کارآمدی دولت نیز به صورت طبیعی باعث ریزش حامیان آن خواهد شد. همین تحلیل هم سبب شده است که به هر بهانه ممکن بحرانی علیه دولت به وجود آید. بارزترین فرم این بحرانها را میتوان در قالب دلواپسیهای زنجیرهای مشاهده کرد که در قبال مذاکرات هستهای صورت میگیرد و جالب است که کسانی امروز سنگ منافع ملی را به سینه میزنند که در دولت قبلی تنها لغتی که نمیشناختند دلواپسی بود.
بدون شک تندروها در فضای مجلس و بیرون از قوه مقننه سعی میکنند دولت را از مسیر خدمترسانی به مردم منحرف کنند و با مسائل حاشیهای دولت را ضعیف نشان دهند اما بهزعم نگارنده در صورت هوشمندی دولت این افراد وابسته به هر گروه یا حزبی که باشند، کاری از پیش نخواهند برد. قابل تاکید است که نمیتوان گفت کل اصولگرایان مقابل دولت دکتر روحانی هستند بلکه این جریان تندرویی است که در مقاطع زمانی حساس منافع جریان اصولگرایی را نیز زیر پا گذاشته و عبور کرده است.
تردیدی نیست که سال آتی برای دولت بسیار حساس و سرنوشتساز است و علاوه بر این با توجه به همزمانی این سال با سال پایانی کار مجلس نهم حساسیتهای دیگری نیز به خودی خود زاییده میشود. تصور میکنم با نگاهی به مسیری که تا به امروز پیمودهایم میتوان حدس زد مابقی جاده تندروها و دولت چگونه مسیری خواهد بود.
طرح سوالات خارج از حیطه وظایف وزرا و خارج از حیطه اختیارات نمایندگی، سنگاندازی بر سر راه برخی از تصمیمات دولت به دلیل منافع سیاسی و جناحی یا لجبازیهای حزبی با حزب دیگر و تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور از طریق وزرا برای تن دادن به خواستههای اقلیتی تندرو آیندهای است که در افق روابط تندروها و رئیسجمهور متصور است. در این بین هوشمندی دولت و بدنه قابل توجهی از مجلس در قبال این رفتارها میتواند حرکتی سرنوشتساز و تعیینکننده باشد. نباید از یاد برد که هر نقدی نباید دشمنی با دولت تعبیر شود. بدون شک رئیسجمهور محترم و وزرا با تفکیک مرز بین دوستان دلسوز و دشمنان دوستنما توفیق مناسبی در عبور از این جاده خواهند داشت. قاطبه اصولگرایان نیز مطمئناً در این سال تلاش خواهند کرد که پیش از گذشته مرزبندی خود را با افراطیها نشان دهند. به صورت کلی به نظر میرسد، افراطیها تنها در دو صورت میتوانند دست بالا را در جدال با دولت به دست آورند و آن دو صورت، نخست، شکست کامل دولت در مذاکرات با قدرتهای جهانی و دیگری ناکامی روحانی در حل معضلات اقتصادی است. این پیشفرضها نیز با توجه به وضعیت امروز کشور کمی بعید به نظر میرسد. در
نتیجه مردم و دولت نباید افراطیها را بیشتر از وزنشان جدی بگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید