دیگر دموکراسیها باید آماده شوند
آمریکا برای چه میجنگد؟*
ترجمه: جواد طهماسبی- 80 سال قبل ژاپن پرل هاربر را بمباران کرد. این کار اشتباهی بزرگ بود که قدرتمندترین کشور جهان را به جنگ وارد و امپراتوری ژاپن را به تسلیم وادار کرد. یک دریادار فرهیخته ژاپنی با تاسف گفت «متاسفانه تمام کاری که ما انجام دادیم پیدا کردن یک غول خفته و وادار کردن او به اتخاذ تصمیمی وحشتناک بود».
امروز ژاپن کشوری صلحطلب، ثروتمند و نوآور است. این خود ژاپنیها بودند که کشورشان را از نو ساختند اما ابرقدرتی که آنها را شکست داده بود کارشان را آسانتر کرد. آمریکا نهتنها به پیدایش یک دموکراسی لیبرال سرمایهداری در ژاپن کمک کرد، بلکه نظمی جهانی ایجاد کرد که در آن ژاپن توانست آزادانه به تجارت بپردازد و رشد کند. این نظم بدون عیبونقص نبود و در همهجا هم کارایی نداشت اما بهتر از چیزی بود که در گذشته وجود داشت.
آمریکا برخلاف قدرتهای پیشین جهان از برتری نظامی برای کسب مزیت تجاری به بهای نابودی متحدان کوچکتر خود استفاده نکرد. برعکس، این کشور اجازه داد خود در اکثر اوقات از طریق قواعد رایج محدود شود. آن نظام قاعدهمحور به اکثر نقاط جهان امکان داد تا از جنگ بپرهیزند و رشد و شکوفایی بهدست آورند.
متاسفانه آمریکا از نقش خود به عنوان تضمینکننده نظم لیبرال بازنشسته میشود. این غول هنوز دقیقاً به خوابی دوباره فرو نرفته است اما اراده آن ضعیف شده و دشمنانش در حال آزمودن آن هستند. ولادیمیر پوتین ارتش را در مرزهای اوکراین مستقر کرد و هر آن امکان دارد به این کشور حمله کند. چین با جنگندههایش حریم هوایی تایوان را نقض، از ماکتهای ناوهای هواپیمابر آمریکایی در تمرینات نظامی استفاده و سلاحهای مافوق صوت را آزمایش میکند. ایران نیز موضع تندروانهای در گفتوگوهای هستهای در پیش گرفته است. بنابراین دو قدرت خودکامه تهدید میکنند سرزمینهایی را اشغال کنند که در حال حاضر تحت کنترل دموکراسی هستند و ایران نیز ممکن است با عبور از پیمان منع اشاعه به ساخت بمب اتم نزدیک شود. اما آمریکا برای جلوگیری از خودسریها چه کار میتواند بکند؟
جو بایدن گاهی اوقات پرتحکم و از روی قدرت ظاهر میشود. او در هفتم دسامبر به پوتین درباره عواقب حمله روسیه به اوکراین هشدار داد. او تحریمهای ایران را حفظ و در ماه اکتبر اعلام کرد که آمریکا خود را به دفاع از تایوان متعهد میداند هرچند دستیارانش اصرار دارند که سیاست آمریکا تغییری نکرده است (آمریکا از مدتها قبل از بیان اینکه آیا در صورت حمله چین نیروهای نظامی اعزام خواهد کرد، طفره میرود چراکه ممکن است تایوانیها جسور شوند و به اقدامات تحریکآمیز دست بزنند). چین بر سر این دوراهی مانده است که آیا آقای بایدن حرفی را به اشتباه بر زبان راند یا واقعاً قصد دارد موضع شدیدتری اتخاذ کند. مجلس نمایندگان آمریکا در 7 دسامبر بودجه دفاعی کشور را به میزان قابل ملاحظهای افزایش داد. بایدن نیز دو هفته قبل «اجلاس دموکراسی» را برگزار کرد تا کشورهایی را که به قواعد احترام میگذارند تشویق کند گردهم آیند.
با وجود این، آنگونه که دیده میشود آمریکا تمایلی به استفاده از قدرت سخت در اکثر نقاط جهان ندارد. ائتلافی از شاهینها و کبوترها در واشنگتن خواستار خویشتنداری هستند. کبوترها میگویند اگر آمریکا تلاش کند پلیس جهانی باشد بدون تردید در خارج از مرزهایش به مناقشههایی غیرضروری وارد خواهد شد و نمیتواند برنده آنها باشد. شاهینها میگویند آمریکا نباید از تنها وظیفه خود یعنی ایستادن در برابر چین منحرف شود.
هر دو این دیدگاهها به عقبنشینی بیثباتکننده آمریکا منجر میشود و جهان مکانی پرخطر و ابهامآلود خواهد شد. افتضاح آقای بایدن در عقبنشینی از افغانستان باعث شد بسیاری در اراده آمریکا در دفاع از دوستان یا عقب نشاندن دشمنان تردید کنند و بسیاری دیگر توانایی این کشور را در برنامهریزی زیر سوال ببرند. اظهارات ضعیف رئیسجمهور در مورد چتر هستهای آمریکا باعث شد متحدانش از خود بپرسند آیا آمریکا هنوز از آنها دفاع میکند؟ اگرچه آقای بایدن همانند ترامپ متحدان را تحقیر نمیکند اما اغلب از مشورت با آنها دوری میورزد. این کار رشتههای اعتمادی را که از مدتها قبل قدرت آمریکا را چند برابر میکردند فرسوده میکند.
احساس مردم کشوری که روسای جمهور را برمیگزینند به همان اندازه احساس رئیسجمهور اهمیت دارد. آمریکا دیگر همان هژمون دارای اعتمادبهنفس دهه 1990 نیست. قدرت نسبی این کشور رو به زوال گذاشته هرچند هنوز بیرقیب است. پس از رویدادهای عراق و افغانستان، رایدهندگان آمریکا از ماجراجوییهای خارجی خسته شدهاند. سیاستهای حزبی که زمانی محدود به داخل مرزها بود اکنون اکثر جنبههای سیاسی را تحت تاثیر قرار میدهد. بیش از 90 جایگاه سفارتی هنوز خالی هستند و کنگره مانع از انتخاب سفرا میشود. آمریکا از پیوستن به یک پیمان تجاری امتناع کرد. پیمانی که با تشکیل پیوندهای اقتصادی مکمل پیوندهای نظامی با آسیا باشد. داستان غمانگیز سیاست از جمله مناقشات مربوط به دستکاری در انتخابات یا الزام ماسک زدن باعث میشود چهره داخلی آمریکا متزلزل و پر از تفرقه به نظر برسد و نتواند خود را در حفظ اهداف خارجی پایدار نشان دهد.
اشتباه است که فرض کنیم آمریکای قدیمی و فعال باز خواهد گشت. امکان دارد آقای ترامپ یکبار دیگر در سال 2024 پیروز انتخابات باشد. اگر قرار است نظم لیبرال حفظ شود دیگر کشورهای قدرتمند باید سهم خود را ادا کنند. آنها باید برای جهانی آماده شوند که کمک کمتری در آن دریافت خواهند کرد و همزمان تلاش کنند تا آمریکا را فعال نگه دارند. نشانههایی از این تحول دیده میشود: ژاپن و استرالیا تلویحاً اعلام کردند که از تایوان دفاع خواهند کرد. بریتانیا دست در دست آمریکا گذاشت تا فناوری پیشرانه زیردریاییهای اتمی را در اختیار استرالیا قرار دهد. دولت جدید آلمان نیز موضع سختتری در قبال روسیه میگیرد.
لازم است سازگاریهای بیشتری برای جهانی با حضور کمتر آمریکا صورت گیرد. دموکراسیها به ویژه در اروپا باید برای امور دفاعی بیشتر هزینه کنند. کشورهایی مانند تایوان و اوکراین که در معرض خطر حمله هستند باید چهرهای قدرتمندتر از خود به نمایش گذارند و به عنوان مثال ظرفیت جنگافزارهای نامتقارن خود را بالا ببرند. هرچه آنها آمادگی بیشتری داشته باشند احتمال حمله دشمنان کمتر میشود.
حامیان نظام قاعدهمحور باید اطلاعات بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. آنها باید دعواهای قدیمی از قبیل مناقشه بیهوده ژاپن و کره جنوبی بر سر تاریخ را کنار گذارند. آنها باید به اشکال رسمی و غیررسمی، اتحادهای عمیقتر و گستردهتری تشکیل دهند. هند باید حداقل به خاطر منافع خودش آخرین نشانههای عدم تعهد را کنار بگذارد و به همراه استرالیا، ژاپن و آمریکا به پیمان چهارجانبه ملحق شود. ناتو نمیتواند اوکراین را به عضویت خود درآورد چراکه طبق قوانین آن حمله به یک عضو به معنای حمله به همه اعضاست و روسیه هماکنون قلمرو اوکراین را در اشغال دارد. اما اعضای ناتو میتوانند سلاح، پول و آموزش بیشتری در اختیار اوکراین قرار دهند تا از خود دفاع کند.
اگر نظم لیبرال گسسته شود متحدان آمریکا بیشترین آسیب را خواهند دید. زمانی که این نظم برداشته شود خود آمریکاییها هم متوجه میشوند که تا چه اندازه برایشان سودمند بوده است. اما هنوز همه چیز از دست نرفته است. تلاش مصمم و متحدانه دموکراسیها میتواند حداقل بخشی از نظام قاعدهمحور را حفظ کند و مانع از آن شود که جهان به هنجارهای تاریک گذشته بلغزد. هنجارهایی که در آن قدرتمندان ضعفا را طعمه خود میکردند. اکنون هیچ کاری مهمتر و دشوارتر از این نیست.
* این مقاله بازتاب دیدگاه مرتبط با جایگاه آمریکاست و به معنای تایید نشریه یا مترجم نیست.