همان همیشگی
چرا ترجیح میدهیم وضع موجود را حفظ کنیم؟
وقتی برای خرید به سوپرمارکت میروید همان مواد غذایی قدیمی را انتخاب میکنید یا برای بررسی محصولات جدید هم وقت میگذارید؟ در رستوران چطور؟ اهل انتخاب غذاهای جدید هستید یا چشمبسته میگویید همان همیشگی! و اگر اهل سرمایهگذاری هستید آیا تمایلی به تغییر بازارتان دارید؟ اگر «همان قبلی»ها را ترجیح میدهید باید بگوییم به باشگاه گیرافتادگان در وضع موجود خوش آمدید! اجازه بدهید یک مثال خارجی هم بزنیم. سام دانشجوی کالج و در حال آماده شدن برای ترم جدید است. او قبل از شروع کلاسها باید شهریهاش را پرداخت کند. کالج بیمه پزشکی و دندانپزشکی ارائه میدهد. هزینه بیمه هم به طور پیشفرض، در مجموع هزینههای مدرسه لحاظ شده است. البته گزینه انصراف از بیمه درمانی نیز وجود دارد که در این صورت هزینه مدرسه بسیار کاهش پیدا میکند. سام واقعاً مطمئن نیست که آیا به بیمه درمانی نیاز دارد یا خیر اما، با وجودی که میداند تحت پوشش بیمه یکی از والدینش قرار دارد، بدون فکر به روش قدیمی ادامه میدهد و شهریه کامل را پرداخت میکند. این نمونهای از سوگیری وضع موجود (status quo bias) است. سام به جای آنکه تصمیم بگیرد از برنامه بیمه درمانی خارج شود، اوضاع را همانگونه که بوده ادامه میدهد. این در حالی است که اگر همه چیز برعکس بود و گزینه بیمه درمانی به طور پیشفرض در فهرست هزینههای مدرسه قرار نمیگرفت دانشآموزان بسیار کمتری تحت پوشش بیمه مدرسه قرار میگرفتند.
ما اغلب ترجیح میدهیم در وضعیت فعلی خود بمانیم و به جای انتخاب منطقی سعی میکنیم در برابر تغییر مقاومت کنیم. در واقع وقتی با گزینههای مختلفی روبهرو میشویم، سعی میکنیم بهطور پیشفرض (by default) گزینهای را انتخاب کنیم که قبلاً آن را تجربه کردهایم. ترجیح ثبات و عدم تغییر وضعیت فعلی بهعنوان «سوگیری وضع موجود» شناخته میشود. این اصطلاح در سال ۱۹۸۸ از سوی دو پژوهشگر با نامهای ویلیام ساموئلسون (William Samuelson) و ریچارد زکاوزر (Richard Zeckhauser) در یک مقاله به نام «سوگیری وضع موجود در تصمیمگیری» مطرح شد. آنها در مطالعات مختلف، چندین آزمایش برای اثبات این سوگیری انجام داده بودند و نتایج تمام آزمایشها نشان میداد که شرکتکنندهها تمایلی به تغییر وضعیتشان ندارند.
با اینکه پایبند بودن به وضع موجود به صورت منطقی و در شرایطی که اطلاعات کافی نیست، میتواند مخاطرات را کاهش دهد اما اصرار به حفظ وضع موجود نباید مانعی برای تصمیمات بهتر و منطقیتر شود. انتخاب یک رستوران تکراری با وجود رستورانهای بهتر یا تمایل به خرید از یک فروشگاه لباس خاص، ناشی از همین سوگیری است. رد پای این سوگیری در بسیاری از رابطهها نیز مشاهده میشود. زمانی که بیشتر افراد با وجود نداشتن رضایت، بازهم باهم بودن را به جدا شدن ترجیح میدهند.
آثار فردی و سیستماتیک
درگیرشدن در سوگیری وضع موجود نشانه آن است که ما برای تصمیمگیری، به دنبال رویکردهای سختگیرانه نمیرویم. گرچه این کار سبب میشود منابع ذهنیمان برای کارهای دیگر آزاد شوند اما در واقع بدین معناست که لزوماً هم بر اساس استدلالهای صحیح تصمیم نمیگیریم. این سوگیری میتواند ما را به انتخابهایی سوق دهد که به نفعمان نیستند. در این حالت، پایبندی به گزینه پیشفرض میتواند باعث شود فرصتهای دیگری را که میتوانند برایمان مفید باشند از دست بدهیم. برای مثال اگر پیشفرض، گنجاندن بیمه درمانی در هزینههای مدرسه سام باشد و او از این کار انصراف ندهد، تنها این واقعیت که مادرش تحت پوشش یک طرح بیمه درمانی عالی است، نشان میدهد که این خانواده صدها دلار را که میتوانسته پسانداز کند از دست داده است.
ممکن است به نظر برسد سوگیری وضع موجود تناقضی اساسی با سوگیری عملگرا (action bias) دارد که در واقع ترجیح دادن عمل به انفعال است، آن هم زمانی که دومین پاسخ میتواند سودمندتر باشد. البته در برخی موارد مانند مورد سام گزینه پیشفرض نوعی انفعال است اما در بسیاری از دیگر شرایط گزینه پیشفرض برعکس یک پاسخ فعال به شمار میرود. برای مثال، دروازهبانهای فوتبال در اکثر ضربات پنالتی، به سمت چپ یا راست میپرند در حالی که به واقع و به احتمال زیاد، با ایستادن میتوانند توپ را مهار کنند. با این حال برای یک دروازهبان، گزینه پیشفرض، انجام یک کنش یا اقدام است. بنابراین اگر عمل را به عنوان یک هنجار یا یک پیشفرض، در نظر بگیریم درگیر سوگیری عملگرا میشویم و برعکس، اگر انفعال پیشفرضمان باشد سروکله سوگیری وضع موجود پیدا میشود.
ترجیح گزینههای پیشفرض نسبت به گزینههای جایگزین، برای جامعه هم میتواند عواقب قابل توجهی داشته باشد. برای مثال افراد برای اهدای عضو میبایست از قبل ثبتنام کنند. وضع پیشفرض ذهنی برای اغلب افراد آن است که اهداکننده نباشند. این یعنی، احتمالاً تعداد افراد کمتری به عنوان اهداکننده عضو ثبتنام خواهند کرد و در نتیجه زندگیهای کمتری نجات پیدا میکند.
حفظ وضع موجود در سرمایهگذاری
سوگیری وضع موجود میتواند باعث شود سرمایهگذاران سهام خاصی را حفظ کنند. این امر به ویژه زمانی که سهام از منابع غیرفعال مانند ارث دریافت شده، بیشتر صادق است. در واقع سرمایهگذاران زیادی وجود دارند که ترجیح میدهند سهام موجود در پورتفوی خود را تغییر ندهند حتی اگر چنین تغییری باعث ایجاد تنوع و کاهش احتمالی ضرر مالی شود. نتیجه نهایی این است که سرمایهگذار به طور نامناسبی سرمایههای خاصی را حفظ میکند.
در بسیاری موارد هم سرمایهگذاران نسبت به سرمایه خود چسبندگی شخصی دارند! این اغلب در مورد املاک و مستغلات اتفاق میافتد. از آنجا که سرمایهگذار برخی از خاطرات خود را به یک ملک خاص منتقل میکند اغلب حاضر نیست از ملک جدا شود حتی اگر قیمت بالاتری برای آن دریافت کند. افراد دارای سوگیری وضع موجود تمایل دارند در مورد ضررهایی که در صورت تغییر وضع کنونی با آن مواجه میشوند اغراق کنند. برای مثال ممکن است در مورد پیامدهای مالیاتی، نوسانات یا برخی ویژگیهای دیگر سرمایهگذاری بزرگنمایی کنند. آنها این کار را انجام میدهند تا خود را توجیه کنند که وضع موجود در واقع بهترین گزینه است. آنها ممکن است منافع ناشی از سایر گزینهها را به حداقل و هزینههای احتمالی را به حداکثر برسانند تا تصویری نادرست ایجاد کنند که در آن «وضع موجود» بهترین تصمیم به نظر برسد!
از سوی دیگر سوگیری وضع موجود باعث میشود سرمایهگذاران در همان اوراق بهاداری سرمایهگذاری کنند که همیشه سرمایهگذاری کردهاند. برای مثال اگر فردی در ابزارهای بدهی سرمایهگذاری کند ممکن است به این کار ادامه دهد، حتی اگر بازده سرمایهگذاری در سهامهای پرریسک دیگر به او کمک کند که سریعتر به اهداف مالی خود برسد.
سوگیری وضع موجود با «گریز غیرمنطقی» از هزینههای مبادله مانند کارگزاری، شکاف قیمتی خرید و فروش و... نیز همراه است. درست است که سرمایهگذاران باید از این هزینههای معامله در بلندمدت اجتناب کنند اما این بدین معنا نیست که باید هزینهها را به صفر برسانند. اگر سود حاصله به کسب درآمد بیشتر از آنچه در قالب هزینهها پرداخت میشود کمک کند، هزینههای معامله ممکن است چندان هم بد نباشند. کمیسیونها و مالیاتها معمولاً هزینه کمی برای خروج از سرمایهگذاری هستند؛ به ویژه اگر سرمایه عملکرد ضعیفی داشته باشد.
چرا این سوگیری رخ میدهد؟
روانشناسی اجتماعی برای اینکه چرا سوگیری وضع موجود رخ میدهد دلایل مختلفی ارائه کرده است. این سوگیری با مفاهیم ضررگریزی و اجتناب از پشیمانی -که هر دو بر تصمیمگیری تاثیر میگذارند- همخوانی دارد. علاوه بر این، سوگیری وضع موجود در رفتارهای ما حفظ شده است زیرا تصمیمگیری را آسان میکند؛ به ویژه زمانی که مطمئن نیستیم چه کاری باید انجام دهیم یا از تعدد گزینههایی که به ما ارائه شده گیج میشویم.
زیانگریزی و اجتناب از پشیمانی
اگر در شماره 422 تجارت فردا مطلب «سایه سنگین زیان بر سود» را مطالعه کرده باشید حتماً با زیانگریزی آشنا شدهاید. این سوگیری مفهومی در اقتصاد رفتاری است که توضیح میدهد چگونه درد روانی که هنگام از دستدادن تجربه میکنیم بیشتر از لذتی است که از یک سود برابر احساس میکنیم. این موضوع میتواند توانایی تصمیمگیری ما را با جلوگیری از انتخاب سودمندترین گزینه -به دلیل ترس از شکست یا ضرر- مختل کند.
وقتی تصمیمی میگیریم که باید در آن بین گزینه پیشفرض و گزینههای جایگزین انتخاب کنیم، وضع موجود را به عنوان یک نقطه مرجع یا خط مبنا در نظر میگیریم. وضع موجود آشناست؛ میدانیم که دقیقاً باید چه انتظاری از آن داشته باشیم. از سوی دیگر انتخاب جایگزین با ریسک همراه است. اینجاست که زیانگریزی وارد عمل میشود. هنگامی که گزینه جایگزین را در نظر میگیریم وزن بیشتری به ضررهای احتمالی که میتواند به شکست منجر شود نسبت میدهیم و سود بالقوه را کمتر در نظر میگیریم. به این ترتیب ما به نفع وضع موجود سوگیری پیدا میکنیم و تمایل داریم که به جای گزینه جایگزین، به همان قبلی بچسبیم!
اجتناب از پشیمانی هم مفهومی مرتبط است که میگوید ما احتمالاً برای پیامدهای منفی ناشی از یک عمل بیشتر افسوس میخوریم تا پیامدهای مشابه ناشی از بیعملی! این خطا هم سوگیری حفظ وضع موجود را تقویت میکند زیرا پایبندی به وضع موجود کاری ایمن است و احتمال کمتری دارد که به احساس پشیمانی منجر شود. ما اغلب، انحراف از وضع موجود را یک خطر میدانیم. ممکن است تمایلی به اتخاذ یک تصمیم مخاطرهآمیز نداشته باشیم زیرا نگران ضررهای احتمالی یا پیامدهای منفی هستیم. اما به این احتمال که انتخاب گزینه جایگزین ممکن است به نتایج بسیار مطلوبتری بینجامد به همین اندازه توجه نمیکنیم.
تصمیمگیری میتواند طاقت فرسا باشد
اگرچه سوگیری وضع موجود میتواند سبب شود تصمیمات ضعیفی بگیریم اما دلیلی وجود دارد که چرا افراد با وجود آگاهی، باز هم به آن متوسل میشوند. وقتی با موقعیتی برای انتخاب روبهرو میشوید همیشه به طور قطع مشخص نیست که تصمیم درست کدام است. سوگیری وضع موجود به ما نقطه اتکایی میدهد تا وقتی تحت فشار هستیم، دوباره به آن باز گردیم.
تحقیقات اولیه در مورد سوگیری وضع موجود نشان میدهد که تاثیر این سوگیری همبستگی مثبتی با تعداد گزینههای موجود در مجموعه انتخاب هر فرد دارد. به بیان سادهتر، با افزایش تعداد گزینههایی که باید از بین آنها انتخاب کنیم، احتمال بیشتری وجود دارد که درگیر سوگیری وضع موجود شویم. از این منظر، این با مفهوم اضافه بار انتخاب (choice overload) مرتبط است که مدعی است مجموعههای انتخاب بزرگتر، ما را به سمت تصمیمگیریهای بدتر سوق میدهد. برخی از محققان این سوگیری را به عنوان نوعی تصمیمگریزی (decision avoidance) یا اجتناب از تصمیم طبقهبندی کردهاند. وقتی مجموعه بزرگی از حق انتخابها در برابرمان قرار میگیرد و مطمئن نیستیم که کدام گزینه بهتر است، انتخاب گزینه پیشفرض ممکن است راهی برای گریز از استرس ناشی از تصمیمگیری باشد. البته که این استراتژی خوبی برای تصمیمگیری منطقی نیست، اما هنگام تصمیمگیریهای پیشپاافتاده میتواند مفید باشد. برای مثال زمانی که ناچار شوید در یک سوپرمارکت بین چندین نوع پنیر یا شیر انتخاب کنید طبعاً به جای بررسی تکتک گزینهها انتخاب همان پنیری که همیشه میگیرید بسیار سادهتر است. این نهتنها باعث صرفهجویی در وقتتان میشود بلکه منابع ذهنی شما را هم آزاد میکند و به شما امکان میدهد این منابع را به تصمیمات مهمتر دیگری اختصاص دهید. زمان صرفشده برای بالا و پایین کردن گزینههای مختلف، به عنوان «هزینه سنجش» در نظر گرفته میشود. به همین دلیل است که برخی میگویند سوگیری وضع موجود همیشه هم به دردنخور و بیجا نیست.
اجتناب از سوگیری وضع موجود
مهم است که از سوگیری وضع موجود آگاه باشیم تا بتوانیم تشخیص دهیم چه زمانی داریم از تصمیمگیری عقلانی دور میشویم و به دلیل تنبلی یا احساس خستگی، گزینه پیشفرض را انتخاب میکنیم. آگاهی از این سوگیری میتواند به ما کمک کند که خودمان را در معرض استفاده از آن قرار دهیم؛ در واقع اینگونه میتوانیم گزینههای پیشرو را دوباره ارزیابی کنیم و به نتیجهای سودمندتر برسیم. وقتی تصمیمی میگیریم که وزن قابل توجهی دارد این امر اهمیت بیشتری هم پیدا میکند.
حفظ وضع موجود میتواند کسبوکارها را در یک حالت ایستا قرار دهد و عملکرد آن را کاهش دهد. همچنین درحالیکه برخی شرکتها مایل به حفظ وضعیت فعلی خود هستند، ممکن است با ظهور یک فناوری جدید، رقیب جدیدی ظاهر شود که کارها را کمی متفاوتتر از ما انجام دهد. برای مثال، وقتی شرکت اپل تلفن همراه بدون کیبورد (آیفون) را ساخت، استیو بالمرمدیرعامل سابق مایکروسافت، این محصول را مسخره کرد زیرا نمیتوانست آینده را پیشبینی کند و از پیشفرضهای خود دل بکند! بنابراین صاحبان کسبوکار احتمالاً از این سوگیری صدمات بیشتری متحمل میشوند و آگاهی از آن میتواند برایشان منافع زیادی در پی داشته باشد.
هر وقت بتوانید تشخیص بدهید که درگیر سوگیری وضع موجود هستید میتوانید در جهت پرهیز از آن حرکت کنید. بخشی از این امر، صرفاً با گذاشتن وقت بیشتر برای ارزیابی همه گزینهها و توجه یکسان به همه آنها، ممکن میشود. این کار از انتخاب خودکار گزینه پیشفرض جلوگیری میکند.
گاهی اوقات ما درگیر سوگیری وضع موجود میشویم زیرا انتخاب پیشفرض آسان است. انتخاب یک گزینه جایگزین ممکن است مستلزم آن باشد که کمی از مسیر خود خارج شویم. در مواردی از این دست ایده خوبی است که یک برنامه عمل (plan of action) داشته باشید. آن را در تقویم بنویسید، در دفتر برنامهریزی وارد کنید، روی تلفن خود یک آلارم یادآوری تنظیم کنید... یا هر چیز دیگری که به کارتان بیاید. وقتی برای کاری انگیزه داریم، داشتن یک برنامه عمل شانسمان را برای رسیدن به آن افزایش میدهد.
اگر در زمینه فروش یا بازاریابی کار میکنید بخشی از کار شما تشویق دیگران برای ایجاد تغییر است. برای جلوگیری از گرفتار شدن آنها در سوگیری وضع موجود باید از قالببندی (framing) به نفع خود استفاده کنید. این کار را میتوان با قالببندی گزینه پیشفرض به عنوان ضرر انجام داد. به یاد داشته باشید با توجه به مفهوم ضررگریزی، ما وزن بیشتری را به ضرر اختصاص میدهیم بنابراین این کار موثرتر از قالببندی گزینههای جایگزین، با عنوان سود یا منفعت خواهد بود. برخی هم توصیه میکنند برای رهایی از این خطا، آزمون «گزینههای محو» (Vanishing Options) را به کار بگیرید. تصور کنید که نمیتوانید طبق معمول وضعیت موجود را انتخاب کنید. در عوض چه کاری میتوانید انجام دهید؟ این شما را مجبور به دور شدن از وضع موجود کرده و به شما این امکان را میدهد که به راهحل دیگری فکر کنید.
سوگیری وضع موجود در سرمایهگذاران هم اغلب ناشی از ناتوانی آنها در مقابله با احساساتی مانند ترس از دست دادن و عدم اطمینان است. از اینرو، مشاوران مالی باید به مشتریان خود در مورد نحوه مدیریت احساسات هم آموزش بدهند. آنها باید توضیح بدهند که شکست در مدیریت احساسات میتواند به کاهش ارزش پورتفولیو منجر شود و در نهایت حتی سبک زندگی سرمایهگذار را هم دستخوش تغییر خواهد کرد.
نکته اصلی این است که «هیچ کاری نکردن» بسیار سادهتر است و هیچگونه رنج احساسی هم ایجاد نمیکند. اما تصمیمگیری، مستلزم سنجیدن دقیق جوانب مثبت و منفی و سپس انتخاب است. جای تعجب نیست که سرمایهگذاران تمایل دارند گزینه اول را انتخاب کنند. اما در درازمدت این انفعال میتواند زیان قابل توجهی به سرمایهشان وارد کند.
منابع:
1- Why do we tend to leave things as they are? www.thedecisionlab.com
2- Juneja. Prachi. Status Quo Bias. www.managementstudyguide.com
3- Samuelson, W., & Zeckhauser, R. J. (1988). “Status quo bias in decision making”. Journal of Risk and Uncertainty, 1, 7-59.