رئالیسم همسایگی
آیا روابط ایران و عربستان عادی میشود؟
فرزین زندی : خبر «ازسرگیری مبادلات تجاری بین ایران و عربستان سعودی» که همین روزها از سوی گمرک ایران اعلام شد، شاید مهمترین نشانه از عزم جدی دو کشور برای بهبود روابط دوجانبه است. روابطی که قطعاً نمیتوان از ابعاد منطقهای آن و حتی تاثیری که (به سهم خود) بر معادلات بینالمللی خواهد گذاشت، چشمپوشی کرد. در تصویری بزرگتر، آمریکا در حال کمرنگ کردن حضور خود در خاورمیانه و حرکت به سوی مهار چین است. همزمان، عربستان سعودی که نهتنها دل خوشی از باراک اوباما و ایده برجامی او نداشت و پس از آن نیز هرچه تلاش کرد تا دونالد ترامپ، زخمهای عمیقتری بر پیکر ایران بزند اما نشد، ناامید از جو بایدن، شرکای متنوعتری را برای خود برگزیده است. در واقع عربستان سعودی که به طور کلی، امنیت خود را در اتکا به ایالات متحده تعریف میکند، چند سالی است که به متنوعسازی منابع تامین امنیت خود روی آورده است؛ به عنوان مثال، افزایش خرید تسلیحات نظامی از روسیه و عقد قراردادهای امنیتی قابل توجه با این کشور و همچنین مشارکت اقتصادی-نظامی فعال با چین، از جمله اقداماتی است که عربستان سعودی در عین رابطه ریشهدار با آمریکا، با دیگر قدرتهای منطقهای و جهانی نوظهور نیز در دستور کار قرار داده است. این شیوه از بازیگریِ سیاسی عربستان سعودی به قدری برای برخی کشورها از جمله چین به عنوان قدرتی در حال خیزش، حائز اهمیت بوده است که در گفتوگوی تلفنی اخیر بین «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان و «وانگ یی»، وزیر خارجه نامدار چین، طرف چینی در اظهار موضعی کمسابقه اعلام میکند که «روابط با عربستان سعودی، در صدر تلاشهای دیپلماسی چین در خاورمیانه قرار دارد».
فارغ از اینکه ایران سالهاست از «فقدان استراتژی دیپلماتیک» در عرصه حکمرانی خود رنج میبرد اما واقعیتهای سیاسی، درسآموز بسیار مهمی برای هر کشوری تلقی میشود. از همینرو، در شرایطی که موضع سرسخت آمریکا در خودداری از رفع تحریمها علیه ایران کماکان پابرجا مانده و ایران نیز گشایشی در بازگشت به برجام نمیبیند، روی به راههای دیگر از جمله بهبود روابط با همسایگان خود آورده است. اگرچه، بدون یک استراتژی جامع، نمیتوان دلخوش به تقویت روابط دیپلماتیک با دیگر کشورها بود چراکه روابط خارجی، اساساً موضوعی «جزیرهای» نیست بلکه الگوی روابط با کشورها اصولاً در قالبهایی بزرگتر و در پیوند با قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی قابل تعریف است. از همینرو، بازهم به نظر میرسد، بهبود روابط ایران با عربستان سعودی اگرچه رویکردی مثبت تلقی خواهد شد اما در نبودِ یک برنامه جامع دیپلماتیک و سرگردانی در عرصه حکمرانی داخلی و خارجی در ایران، تنها رویکردی تاکتیکی و کوتاهمدت به نظر میرسد که هر تغییری در روند تصمیمگیریها در ایران (یا هر تحول خارجی) میتواند این آغازِ دوباره را تحت تاثیر قرار دهد. هنوز آخرین ضربهای که ایران از چشمپوشی از واقعیتهای ژئوپولیتیک و اصرار بر سویههای ایدئولوژیک در قضیه تنش بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان دریافت کرد، در یادها مانده است. کاستن از تضادهای ایدئولوژیک بین ایران و عربستان سعودی و تاکید بر منافع مشترک اقتصادی-سیاسی احتمالاً تنها گریزگاه دو کشور برای بهبود روابط و حصول منافع بلندمدت خواهد بود.