به دنبال تایید
سوگیری تاییدی چگونه بر رفتار اقتصادی ما تاثیر میگذارد؟
آیا تاکنون از تکیه بیش از حد بر اولین اطلاعاتی که در مورد چیزی به دست آوردهاید، ضربه خوردهاید؟ آیا در بورس به یک سهام خاص بیش از حد اهمیت میدهید تنها به دلیل آنکه این سهام همیشه در صدر خبرهاست؟ آیا همیشه ارزش سرمایههای خود را بیش از ارزش حقیقی آنها برآورد میکنید؟ اگر هر کدام از این تجارب برای شما آشناست ممکن است شما هم در تله سوگیریهای شناختی یا احساسی اقتصاد رفتاری گرفتار شده باشید. همانطور که در دو شماره قبل تجارت فردا مفصل به آن پرداختیم سوگیری، ترجیح یا تعصب غیرمنطقی و نامعقول افراد است که ممکن است امری ناخودآگاه باشد. سوگیریهای شناختی عموماً شامل تصمیمگیری بر اساس مفاهیم تثبیتشدهای هستند که ممکن است درست باشند یا غلط. سوگیریها در تصمیمگیریهای ما -هرچند کوچک- میتوانند پیامدهایی سنگین و حتی غیرقابل جبران به همراه داشته باشند. اقتصاد رفتاری به کمک علم روانشناسی کوشیده این سوگیریها را شناسایی کند و از تاثیر آن بر تصمیمات اقتصادی افراد بکاهد.
از این پس، در هر شماره از تجارت فردا به معرفی یکی از این سوگیریها میپردازیم و به شما میگوییم که این جانبداریها چه هستند، چه تاثیری بر تصمیمهای اقتصادی شما میگذارند و چگونه میتوانید از آنها اجتناب کنید؟
سوگیری تاییدی چیست؟
ویوک یک سرمایهگذار قدیمی بازار سهام است. او با تحقیق و غربالگری سهام توسط خودش خریدوفروش میکند. یکی از سهامی که او اخیراً در فهرست خود قرار داده، سهام Reliance Power است. اما چندی پیش از ورشکستگی این شرکت مطلع شده و در نظر دارد سهامش را بفروشد. چند روز بعد از این تصمیم، خبری منتشر میشود که نشان میدهد برادر مدیرعامل Reliance Power به کمک شرکت آمده و انتظار میرود که شرکت دوباره احیا شود. با این حال، ویوک ترجیح میدهد از پذیرفتن اطلاعات جدید اجتناب کند و به دنبال اطلاعاتی است که ورشکستگی شرکت را تایید میکند. به نظر شما او از چه نوع سوگیری رنج میبرد؟ بله. سوگیری تاییدی (confirmation bias).
سوگیری تاییدی تمایل ما به توجه، تمرکز و دادن اعتبار بیشتر به مدارکی است که با باورهای کنونیمان همخوانی دارند.
اجازه بدهید یک موقعیت فرضی دیگر را در نظر بگیریم. جین مدیر یک کافیشاپ محلی است. او بهشدت به این شعار که «کار سخت برابر با موفقیت است» اعتقاد دارد. با این حال، کافیشاپ در چند ماه اخیر رونق چندانی نداشته است. به دلیل باور جین به اثرگذاری «سختکوشی» در رسیدن به موفقیت او به این نتیجه رسیده که علت شکست کسبوکارش آن است که کارکنان به قدر کافی تلاش نمیکنند.
این به نظر منطقی میآید چون جین اخیراً متوجه شده اغلب کارکنانش مدت زمان صرف ناهار خود را طولانیتر کردهاند. در نتیجه تصمیم میگیرد ساعات کاری کافیشاپ را طولانیتر کند و تهدید میکند که هر کارمندی را در حال استراحت ببیند اخراج خواهد کرد. بهرغم این تلاشها، فروش قهوه پیشرفت چندانی پیدا نمیکند و حالا هزینه بیشتری برای پرداخت دستمزد کارکنان هم روی دستش باقی مانده است.
اینبار تصمیم میگیرد با مدیر یکی از کافیشاپهای همان حوالی مشورت کند؛ این همکار معتقد است علت فروش کم کافیشاپ جین، تازهکار بودن آن و محل دور از دید فروشگاه است. باور جین به «سختکوشی» به عنوان شاخص «موفقیت» سبب شده او به اشتباه کمکاری کارکنانش را دلیل افت درآمد فروشگاه بداند و دیگر شواهدی را که بر علت اصلی این شکست دلالت دارند نادیده گرفته: یعنی محل نامناسب کافیشاپ. این، حاصل سوگیری تاییدی است؛ خطایی که باعث شده جین به شواهدی که با باورهای قبلیاش تطابق دارد توجه و اعتبار بیشتری معطوف کند.
آثار فردی و سیستماتیک
همه ما مستعد سوگیری تاییدی هستیم. اغلبمان عادت کردهایم به اطلاعاتی -و افرادی- که با باورهایمان موافق هستند توجه کنیم؛ و این البته عادت بدی است. به علاوه تمایل داریم که اول دیدگاهمان را تعیین کنیم بعد در تمام روز یا طول زندگی، به دنبال اطلاعاتی بگردیم که ثابت میکند درست میاندیشیم.
این سوگیری سبب میشود تصمیمات ضعیفی بگیریم زیرا واقعیتی را که از آن شواهد را استخراج میکنیم مخدوش میکند. تحت شرایط آزمایشی، تصمیمگیرندگان تمایل دارند که به طور فعال اطلاعات را جستوجو کنند و به جای توجه به مستندات جدید، ارزش بیشتری برای شواهدی قائل شوند که باورهای قبلیشان را تایید میکند. این را میتوان به نوعی «سوگیری در گردآوری اطلاعات» دانست. نتیجهگیریهایی که از این شواهد سوگیرانه حاصل میشود به احتمال زیاد در مقایسه با استنتاج ما از شواهد واقعی، غلط و نادرست خواهد بود.
اما در جمع، سوگیری تاییدی فردی میتواند پیامدهای دردسرساز دیگری داشته باشد. اگر ما در پیشداوریهای خود عمیقاً غرق شده باشیم و فقط شواهدی را در نظر بگیریم که از آن باورها پشتیبانی میکنند، همکاریهای گستردهتر سیاسی و اجتماعی (که اغلب مستلزم در نظر گرفتن سایر دیدگاههاست) با مانع مواجه میشود. شکافهای عمده اجتماعی و تعلل و تاخیر در سیاستگذاری با تمایل و گرایش ما به طرفداری از اطلاعاتی که اعتقادات کنونیمان را تایید میکند و نادیده گرفتن شواهد خلاف باورهایمان آغاز میشوند!
چرا درگیر این سوگیری میشویم؟
سوگیری تاییدی یک میانبر شناختی است که ما هنگام جمعآوری و تفسیر اطلاعات از آن استفاده میکنیم. ارزیابی شواهد مستلزم صرف وقت و انرژی است، بنابراین مغز ما به دنبال راههای میانبر است تا این فرآیند را کارآمدتر کند. این میانبرها را «اکتشافی» (heuristic) مینامند. این یک استراتژی شناختی است که ما از آن برای جستوجوی شواهدی استفاده میکنیم که از فرضیههای ما به بهترین نحو پشتیبانی میکنند؛ راحتترین فرضیهها، آنهایی هستند که قبلاً داشتهایم.
البته منطقی است که این کار را انجام دهیم. ما اغلب نیاز داریم که اطلاعات را سریع درک کنیم و هضم توضیحات یا باورهای جدید برایمان دشوار و زمانبر است. ما تطابق پیدا کردهایم تا مسیری با کمترین مانع را در پیش بگیریم؛ البته اغلب از روی ناچاری! اجدادمان را در حال شکار تصور کنید. یک حیوان خشمگین به سمت آنها حمله میکند و آنها فقط چند ثانیه فرصت دارند تا تصمیم بگیرند که آیا میتوانند از خودشان محافظت کنند یا باید بدوند. زمانی برای در نظر گرفتن همه متغیرهای مختلف دخیل در تصمیمگیری کاملاً آگاهانه وجود ندارد. تجربه قبلی و غریزه ممکن است باعث شود آنها به اندازه حیوان نگاه کنند و بدوند. بسیاری از محققان حوزه تکامل میگویند که استفاده ما از این میانبرها برای تصمیمگیری سریع در دنیای مدرن، بر مبنای غرایز بقا شکل گرفته است.
البته برای این سوگیری دلیل دیگری را هم برمیشمارند: باعث میشود نسبت به خودمان احساس خوبی پیدا کنیم! در واقع سوگیری تاییدی از عزت نفس ما محافظت میکند. هیچ کس دوست ندارد نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد و درک اینکه باور ما اشتباه است، میتواند سبب ایجاد این حس بد شود. دیدگاههای عمیق ما اغلب هویتمان را شکل میدهند به همین دلیل رد آنها میتواند دردناک باشد. حتی ممکن است تصور کنیم اشتباه بودن باورمان به معنای کمهوشی است. در نتیجه اغلبمان به دنبال اطلاعاتی هستیم که به جای رد باورهای موجود از آنها پشتیبانی کند.
این استدلال میتواند توضیح دهد که چرا سوگیری تاییدی به گروهها هم گسترش مییابد. هریت لرنر روانشناس بالینی و فیلیپ تتلاک روانشناس سیاسی در مقالهای تاثیرگذار که در سال 2002 منتشر شد نشان دادند ما هنگام تعامل با دیگران تمایل داریم که عقاید مشابه آنها را اتخاذ کنیم تا در گروه پذیرفته شویم. آنها این تفکر تاییدی را «تلاش یکطرفه برای منطقی جلوه دادن یک دیدگاه خاص» مینامند. این سوگیری در نقطه مقابل تفکر اکتشافی قرار میگیرد که مستلزم «در نظر گرفتن یکسان دیدگاههای جایگزین» است. بنابراین در حالی که سوگیری تاییدی اغلب یک پدیده فردی است، میتواند در گروهی از افراد هم رخ دهد.
چرا این سوگیری مهم است؟
همانطور که پیشتر گفتیم سوگیری تاییدی میتواند به صورت فردی یا در گروه بروز کند. هر دو میتواند مشکلساز باشد و نیازمند توجه دقیق است. در سطح فردی سوگیری تاییدی بر تصمیمگیری ما تاثیر میگذارد. اگر فقط بر شواهدی متمرکز شویم که مفروضات ما را تاییدی میکنند تصمیمات ما نمیتواند کاملاً آگاهانه اتخاذ شود. به علاوه ممکن است سبب شود که از اطلاعات کلیدی، هم در حرفه خود و هم در زندگی، غافل شویم. تصمیمی که بر مبنای اطلاعات ضعیف گرفته شود به احتمال زیاد نتایج نامطلوبتری در پی دارد زیرا محیطی را که در آن تصمیم گرفته شده به درستی مورد بررسی قرار نداده است. یک رایدهنده ممکن است از یک کاندیدا دفاع کند در حالی که حقایق جدید مهم افشاشده در مورد رفتار آن نامزد را نادیده بگیرد. یک مدیر تجاری ممکن است به دلیل تجربه شکست در ایدههای مشابه، از یافتن و پذیرش فرصتهای جدید محروم بماند. علاوه بر این ممکن است کسی که دچار این طرز تفکر میشود، برچسب «کوتهفکری» بخورد. بهتر است که به موقعیتها و تصمیمات با دید باز نزدیک شویم. آگاهی از سوگیری تاییدی، نخستین گام در این راستاست.
در سطح گروهی، سوگیری تاییدی میتواند پدیده «تفکرگروهی» را که پیشتر ذکر کردیم، ایجاد کند. در فرهنگ تفکر گروهی، با این فرض که هماهنگی و انسجام گروه مهمترین ارزشها برای رسیدن به موفقیت هستند، تصمیمگیری افراد تحت تاثیر قرار میگیرد. این امر احتمال اختلافنظر در گروه را کاهش میدهد اما به همان نسبت از تصمیمات درست هم میکاهد.
چگونه از آن اجتناب کنیم؟
در هر تصمیمگیری، هنگام جمعآوری اطلاعات به احتمال زیاد سروکله این سوگیری پیدا میشود. سوگیری تاییدی حتی ممکن است ناخودآگاه و در حالی که ما بیخبر از تاثیر آن بر تصمیماتمان هستیم، رخ دهد.
به این ترتیب اولین قدم برای اجتناب از سوگیری مذکور، آگاه بودن از آن و مشکلاتی است که به همراه دارد. روبرت سیالدینی، استاد روانشناسی و نویسنده، دو رویکرد را برای تشخیص اینکه چه زمانی این سوگیریها بر تصمیمگیری ما تاثیر میگذارد، پیشنهاد میکند:
به احساس درونی خود گوش دهید. ما اغلب در برابر درخواستهای نامطلوب واکنش فیزیکی داریم. درست مانند زمانی که یک فروشنده ما را بیش از حد تحت فشار قرار میدهد. حتی اگر در گذشته با درخواستهای نامطلوب مشابه کنار آمده و موافقت کردهایم، نباید از آن تجربه به عنوان مرجع برای تصمیمگیریهای آینده استفاده کنیم.
اقدامات گذشته خود را به یاد آورید و از خود بپرسید: «اگر بتوانم به گذشته برگردم، با دانستن آنچه حالا میدانم، آیا دوباره همان تصمیمات را خواهم گرفت و همان مسوولیتها را خواهم پذیرفت؟»
از آنجا که در اغلب موارد، این سوگیری در مراحل اولیه تصمیمگیری رخ میدهد، دومین قدم برای اجتناب از آن، این است که ما در شروع فرآیند تصمیمگیری بر اتکا به حقایق خنثی تمرکز کنیم. میتوان این دید حقیقی را با داشتن یک یا در حالت ایدهآل چند شخص ثالث که در جمعآوری اطلاعات عینی به ما کمک میکنند، بهدست آورد. به این ترتیب ما مجموعهای از اطلاعات خالص و بیطرف را جمعآوری کردهایم که برمبنای آنها میتوانیم تصمیمهای درستتری بگیریم.
سومین قدم برای پرهیز از این سوگیری آن است که در کنار فرضیههایی که از دادههای جمعآوریشده استخراج میشوند، تصمیمگیرندگان به بحث و گفتوگوهای بینفردی که به طور خاص بر تشخیص سوگیری شناختی افراد در انتخاب و ارزیابی این فرضیهها تمرکز دارد، نیز بپردازد. حذف سوگیری به طور کامل غیرممکن است اما این اقدامات ممکن است به مدیریت سوگیری شناختی و تصمیمگیری بهتر در پرتو آن کمک کند.
سوگیری تاییدی از کجا شروع شد؟
این سوگیری حتی برای یونانیان باستان نیز شناختهشده بود. توسیدیدیز (Thucydides)، مورخ کلاسیک، در این باب نوشته است که طبق مشاهداتش مردم با «امیدی پر از غفلت» به آنچه میخواهند حقیقت داشته باشد تکیه میکنند. در مقابل، آنچه نمیخواهند حقیقت داشته باشد را به راحتی کنار میگذارند.
پیتر واسن در سال 1960 برای اولین بار این پدیده را به عنوان سوگیری تاییدی توصیف کرد. در آزمایشی که به تست کشف قانون واسون (Wason’s Rule Discovery) معروف است، وی آزمایشی را طراحی کرد که در آن از شرکتکنندگان خواسته شد تا قانونی را که در مورد یک مجموعه سهعددی از اعداد مختلف صدق میکند، بیابند. به آنها گفته شد این قانون شامل حال مجموعه سهتایی اعداد 2-4-6 نیز میشود. برای اینکه بفهمند این قانون چیست، واسون به آنها گفت که میتوانند مجموعههای مختلف دیگری از اعداد بسازند و امتحان کنند که آیا آنها نیز از این قانون تبعیت میکنند یا خیر. یک ناظر که قانون مدنظر واسون را میدانست به آنها میگفت که آیا اعداد تلفیقی انتخابیشان از قانون پیروی میکنند یا خیر.
اکثر شرکتکنندگان حدس میزدند که این قانون «دنبالهای از اعداد زوج» است و با دو برابر کردن اعداد دادهشده، فرضیه خود را آزمایش میکردند. این در حالی است که دنباله اعداد زوج قاعدهای که واسون در نظر داشت نبود. قانون مد نظر این بود که اعداد موجود در مجموعه همواره در حال افزایش باشند. به همین سادگی!
این آزمایش نشان داد که اکثر افراد فرضیه مشابهی را تشکیل دادند و فقط مجموعه اعدادی را امتحان کردند که به جای به چالش کشیدن فرضیه آنها و رد کردن آن، قانون انتخابیشان را ثابت کند.
مثالی از تاثیر اینترنت
«اثــر حبــاب فیــلتـــر» (filter bubble effect) نمونهای است از اینکه فناوری چگونه گرایش شناختی ما را نسبت به سوگیری تاییدی، تقویت و تسهیل میکند. این عبارت توسط الی پاریزر، فعال اینترنتی، برای توصیف انزوای فکری که ممکن است توسط وبسایتها ایجاد شود، استفاده شد. وبسایتها از الگوریتمهایی برای پیشبینی اطلاعاتی که کاربر میخواهد مشاهده کند، استفاده میکنند و سپس طبق این پیشبینی به کاربر اطلاعات ارائه میدهد. این بدان معناست که هنگامی که ما از وبسایتهای خاص و شبکههای اجتماعی استفاده میکنیم، به احتمال زیاد این شبکهها محتوایی را به ما ارائه میدهند که آنها را ترجیح میدهیم و آنچه برخلاف علایق ماست را حذف میکنند. ما معمولاً محتوایی را ترجیح میدهیم که باورهای ما را تایید کند زیرا این امر به تفکر انتقادی کمتری نیاز دارد. حبابهای فیلتر، اطلاعاتی را که علایق کنونی شما را تایید میکند به شما ارائه میدهند و هر مدرک یا نشانهای را که متضاد آن است، از تجربه آنلاین شما حذف میکند.
گرچه ممکن است این حباب فیلتر در نگاه اول بیضرر به نظر برسد اما تجربه نشان داده که حبابهای فیلتر در شبکههای اجتماعی با مدیریت و هدایت پیامهای تبلیغاتی و اخبار سیاسی و اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم روی رایدهندگان، حتی بر انتخابات نیز تاثیر میگذارد. این امر میتواند اثر تلاشی (fragmenting effect) داشته باشد که مانع از بحثهای سازنده دموکراتیک میشود زیرا گروههای مختلف از رایدهندگان، تنها در معرض اطلاعات و جریانی از شواهد قرار میگیرند که از باور و عقیده آنها حمایت میکند و به این ترتیب افراد به طور فزایندهای در دیدگاههای
سیاسی /اجتماعی خود فرومیروند. ما حتی شبکه خبری را انتخاب میکنیم که دیدگاهها و نظرات ما را منعکس میکند.
سوگیری تاییدی در هر حوزهای بیضرر به نظر آید، در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری فاجعهبار است. ما به جای دنبالکردن آنچه ما و باورهایمان را تایید میکنند باید به دنبال اطلاعاتی باشیم که در واقع ایدههایمان را رد میکند و عقایدمان را به چالش میکشد. تنها به این ترتیب میتوانیم از خود و تصمیماتمان در برابر این سوگیری محافظت کنیم.
منابع:
1- Why do we favor our existing beliefs? thedecisionlab.com
2- Scott. Gordon. Confirmation Bias. Investopedia.com. June 2nd, 2021