خوب، بد، زشت
چرا سیسیل سیسیل ماند؟
در گذشته تعداد کمی از مکانها در جهان به اندازه سیسیل در روند جهانیشدن نقش مهمی داشتهاند. این جزیره که در قسمت جنوبی ایتالیا واقع شده و امروزه جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر دارد، برای تقریباً سه هزار سال نقطه تلاقی تمدنهای مختلف جهان بوده است.
در گذشته تعداد کمی از مکانها در جهان به اندازه سیسیل در روند جهانیشدن نقش مهمی داشتهاند. این جزیره که در قسمت جنوبی ایتالیا واقع شده و امروزه جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر دارد، برای تقریباً سه هزار سال نقطه تلاقی تمدنهای مختلف جهان بوده است.
این روند در دوران باستان آغاز شد. سیراکوز یکی از پررونقترین و تاثیرگذارترین مراکز تمدن یونان بود. یونانیها، رومیها، اعراب، نورمنها، کاتالانها، فرانسویها، اتریشیها و البته حکومتهای مختلف ایتالیایی همگی از این منطقه عبور کرده و تاثیرات خود را بر آن گذاشتهاند.
معماری باشکوه کاخها و کلیساهای شهرها و روستاهای سیسیل (مانند پالرمو، چفالو، تائورمینا، مسینا، اریچه و انا) شامل دورانهای رمانسک، نورمن، گوتیک، رنسانس و باروک میشود.
سهم فکری سیسیل در ایتالیا و جهان در طول قرنها گسترده است. از مارکوس تولیوس سیسرون پیش از میلاد که دوران نویسندگی خود را درحالیکه در انا اقامت داشت آغاز کرد تا نویسندگان مدرنی مانند لوئیجی پیراندللو (1936-1867) که برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1934 بود. سیسیل همچنین یکی از مراکز اصلی موسیقی محلی و هنرهای محلی ایتالیاست. این جزیره بهویژه به خاطر عروسکگردانی و آشپزیاش معروف است. تهاجمهای پیاپی فرهنگها و گروههای قومی گوناگون در ترکیب و تنوع جمعیت آن منعکس شده است.
جغرافیای طبیعی جزیره سیسیل بسیار باشکوه است. با فوران آتشفشان اتنا، «نفسگیر» تنها یکی از واژههایی است که برای بیان حس شگفتی هنگام تحسین ثروت طبیعی سیسیل به کار میرود. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته مردم سیسیل، نهایت نزاکت، گرمی و مهربانی آنهاست. البته، استثناهایی نیز وجود دارد که برای آنها خواهیم پرداخت!
همچنین احساس قوی جامعهپذیری در این جامعه مشهود است. بهعنوان مثال یک گروه موسیقی محلی در سیراکوز در یک عصر جمعه باعث شد همه از دفاتر و مغازهها بیرون بیایند تا برای آنها دست تکان دهند و تشویقشان کنند.
اگرچه سیسیل در گذشته ممکن است مرکز تمدنها بوده باشد، اما امروزه بهنوعی در حاشیه قرار دارد. در سیسیل سرمایهگذاری خارجی مهمی وجود ندارد و به جز شرکت استی میکروالکترونیک در کاتانیا به رهبری کارآفرین سیسیلی پاسکواله پیستوریو، شرکتهای فناوری پیشرفته دیگری وجود ندارند.
صادرات اصلی از محصولات اولیه و کشاورزی است، همراه با برخی تولیدات سبک مانند انواع پارچه. شیلات و کود، نفت تصفیهشده و گاز طبیعی نیز از سایر تولیدات سیسیل به شمار میآید. جغرافیای طبیعی باشکوه سیسیل شامل ساحلهای شنی وسیع نمیشود. بنابراین صنعت گردشگری بهطور قابلتوجهی محدود به تورهای باستانشناسی و افراد سرشناس سیسیلی است که به دنبال ریشههایشان هستند. البته این کاملاً هم بد نیست. فقط به این موضوع فکر کنید که گردشگری چقدر آسیبهای فیزیکی به بسیاری از نقاط دریای مدیترانه وارد کرده است.
اما در واقع، سیسیل فقیر است. پالرمو، پایتخت جزیره، به لحاظ جغرافیایی و همچنین در جوانب دیگری مانند جمعآوری زباله به تونس نزدیکتر است تا میلان. این روند ادامه پیدا کرده است، بهطوریکه در ایتالیا بخش بزرگی از جمعیت زیر خط فقر در جنوب کشور قرار دارد. از سال 2021، در سه منطقه جنوبی یعنی آپولیا، کامپیانا و کالابریا، بیش از 20 درصد از جمعیت زیر خط فقر زندگی میکنند. در دوران همهگیری، سیسیل نهتنها با بیماری جدی مواجه شد و به طرز چشمگیری قربانی گرفت، بلکه با جدیترین رکود اقتصادی در تاریخ خود نیز دست به گریبان شد. این رکود، تولید ناخالص داخلی واقعی را به سطح سال 1985 رساند (کاهش 5 /7 میلیاردیورویی تولید ناخالص داخلی در سال 2020).
در قرن بیستویکم با تمام ثروتی که اروپا به دست آورده است، مردم نباید در سیسیل در چنین وضعیت بدی زندگی کنند. روشن است که فقر به زیباییهای شهر آسیب میرساند. در سیسیل، هرچند همه آثار باستانی (مانند سگستا، سولینونت، آگریجنتو و سیراکوز) بهخوبی حفظ شدهاند، اما اکثر شهرها در حال تضعیفشدن هستند. بهنظر میرسد بناهایی که قرنها حفظ شدهاند، در این قرن بهسرعت در حال نابودی هستند. پیادهروی در بخشهایی از پالرمو و دیدن ساختمانهای تخریبشده و ویران، شهری جنگزده را تداعی میکند. درصورتیکه آخرین جنگ در آن، جنگ جهانی دوم بوده است.
در پالرمو، کوتاهی عوامل محلی و همچنین اهمال از سوی دولت مرکزی در رم وجود دارد که بازسازی پس از آسیبهای جنگ جهانی دوم را که حدود 80 سال پیش رخ داده، نادیده گرفته است. اما فقر گسترده کمترین منابع را برای نگهداری از این مناطق باستانی شهری فراهم میآورد و شاید انگیزه کمتری برای این کار وجود داشته باشد.
وضعیتی که واقعاً چهره سیسیل را زشت کرده است، قدرت توسعهدهندگان املاک و شرکتهای ساختمانی متصل به مافیاست. آنها درکی از این ندارند که نباید آثار باستانی را نابود کنند و همچنین نباید ساختمانهایی نازیبا به جای بناهای باستانی بسازند. بین دهههای 1950 و 1980، مافیا پالرمو را ویران کرد. بسیاری از ساختمانهای زیبا به سبک هنر تاریخی که نمایانگر زیبایی شهر بودند، بدون مجوز و در نیمهشب تخریب شدند. پارکها آسفالت شدند و جای آنها را ساختمانهای آپارتمانی بدشکل با ساختوساز نامرغوب گرفتند. ایتالیا بهخاطر گروههای جرم سازمانیافتهاش معروف است که بهصورت جهانی حضور دارند و بهطور کلی با عنوان مافیا شناخته میشوند. نسل مافیا از سیسیل در قرن 19 سر برآورد و مشکلاتی که در سرتاسر ایتالیا ممکن است وجود داشته باشد در منطقه سیسیل و جنوب ایتالیا بیشتر دیده میشود. جرائم مالی مانند فساد، اخاذی و دزدی رایجترین نوع فعالیتهای غیرقانونی در این کشور هستند.
حقیقتی تلخ از مبارزه با مافیا وجود دارد. فرودگاه بینالمللی پالرمو به نام «گیوانی فالکونه» نامگذاری شده است؛ دادستانی شجاع که با اشتیاق به مبارزه با مافیا برخاست. در ماه می 1992، به خودرو او با 300 کیلوگرم مواد منفجره حمله شد و او و همسرش فرانچسکا و سه نگهبانشان کشته شدند. قدرت مافیای سیسیل فقط در ساختوساز غیرمجاز دیده نمیشود، بلکه پژوهشها نشان میدهد مافیا از اواخر قرن نوزدهم در سیسیل تاثیرات منفی چشمگیری به جای گذاشته است. مافیا بهطور قابلتوجهی نرخ سواد را کاهش داده، مرگومیر نوزادان را افزایش داده و ارائه خدمات عمومی محلی را محدود کرده است. همچنین مافیا نقش مهمی در سیاستهای محلی دارد. در مناطقی که مافیا نفوذ کرده است، توزیع آرا در انتخابات پارلمانی بسیار متمرکز است. این امر نشان میدهد که مافیا با جلوگیری از فعالیت و حضور احزاب و سیاستمدارانی که با آن همسو نیستند، رقابت سیاسی محلی را بهطور قابلتوجهی کاهش داده است. این کاهش رقابت سیاسی میتواند یکی از راههای اصلی تاثیرگذاری مافیا بر توسعه اقتصادی محلی باشد. فساد سیاسی هنوز یکی از مشکلات اصلی است، بهویژه در لومباردی، کامپانیا و سیسیل که فساد به سطح بالایی رسیده است. طبق گزارش سازمان شفافیت بینالمللی، حزبهای سیاسی در رده فاسدترین نهادها در ایتالیا رتبهبندی میشوند و نزدیکترین مقامها به آنها مقامات عمومی و پارلمان هستند.
بدون شک این یک تراژدی است که مکانی که زمانی یکی از مراکز تمدن بوده است، به یک منطقه دورافتاده که بیشتر به خاطر جرم و جنایت خشونتآمیز شناخته میشود، تبدیل شده است.
احتمالاً فقر سیسیل با ساختارهای اجتماعی جزیره مرتبط است. تا اواخر قرن بیستم، مالکیت زمین محدود به یک گروه الیت کوچک به نام اشرافیهها بود که اغلب در سرزمینی دیگر زندگی میکردند. همچنین صنعتیسازی در این جزیره با تاخیر اتفاق افتاد یا در برخی موارد بهطور کامل اجرا نشد. البته برخی کسبوکارها مانند صنعت نمک، قرنهاست که وجود دارد اما انقلاب صنعتی چنانکه مناطقی مانند میلان و تورین را دگرگون کرد، به همان اندازه به سیسیل نرسید. فقر در جنوب ایتالیا بهطورکلی به دلیل درآمد پایین و شرایط اشتغال ناپایدار همچنان وجود دارد.
جنگ جهانی اول باعث شد سیسیلیها بهطور انبوه به آمریکا نقلمکان کنند. این موضوع بعد از جنگ جهانی دوم دوباره رخ داد. اکنون نیز مهاجرت از سیسیل به پدیدهای رایج تبدیل شده و افرادی که در سیسیل باقی میمانند اغلب جزو 5 /37 درصد از جوانان سیسیلی هستند که یا بیکارند یا آموزش حرفهای ندیدهاند. در حال حاضر خانههای زیادی در سیسیل خالی از سکنه هستند. علت اصلی تعداد زیاد خانههای ترکشده این است که مالکان اصلی بهمدت طولانی به کشورهای دیگر برای جستوجوی آیندهای روشن مهاجرت کردهاند یا پس از وقوع فاجعههای طبیعی مانند زمینلرزه، آتشفشان یا رانش زمین فرار کردهاند و خانههای خود را ترک کردهاند.
عواملی که باعث فروپاشی اقتصادی و اجتماعی در سیسیل شدهاند، از جمله محدودیت در مالکیت زمین و دولتهای بد و فاسد در طول تاریخ، به فقر و عدم رشد اقتصادی سیسیل کمک کردهاند. همین موضوع یعنی گسترش فقر نیز به گسترش فساد و تضعیف اقتصاد و اجتماع سیسیل دامن زده است. اصلاح سیستم قضایی و ایجاد عدالت و برابری حقوقی میتواند به تقویت قانون و جلوگیری از فساد و جرم سازمانیافته کمک کند.
حتی گردشگران نیز یادآور واقعیتهای سختی که سیسیل با آنها مواجه است، میشوند. در اصل، دولت ایتالیا هنوز واقعاً قانونگذاری مناسبی را در آنجا اعمال نکرده است. بیتردید این یکی دیگر از دلایل فقر جزیره است.
ضعف دولتی موانع مهمی برای فراهم کردن خدمات عمومی و توسعه اقتصادی ایجاد کرده است. بهعنوان مثال، در سیسیل نیروگاه گرمایش خانگی و کارخانههای صنعتی در مناطق مسکونی وجود ندارد و حداقل 70 تا 75 درصد از میزان انتشارات آلایندههای هوا مربوط به وسایل نقلیه موتوری، از جمله خودروها و قایقهاست. از مهمترین دلایل کاهش ظرفیت دولت برای توسعه، تاثیر گروههای جنایی مختلف است. یکی از این گروهها و شاید معروفترین آنها، مافیای سیسیلی است که از نیمه قرن نوزدهم تاکنون نقش بزرگی در تاریخ این جزیره داشته است. با اینکه شواهدی از اخاذی مافیا بهمنظور فراهم کردن خدمات عمومی وجود دارد، بااینحال شواهد اندک است و مطالعات هنوز به تاثیر گسترده مافیا (یا سایر گروههای جنایی) بر توسعه اقتصادی محلی اشارهای نکردهاند.
البته برخی فقر سیسیل را به اقلیمشان نسبت میدهند. دمای هوای سیسیل در زمستان بالای 20 درجه و در تابستان به 40 درجه نیز میرسد. اما این نمیتواند درست باشد. شهر بسیار موفقی مانند میلان، اقلیم بسیار بدی دارد: در زمستان سردتر از کپنهاگ و در تابستان گرمتر از مالتاست. تمام دشت شمالی ایتالیا یا یخزده است یا در حال جوشیدن. بنابراین نمیتوان اقلیم را مقصر دانست. عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی که به فقر و بیکفایتی سیسیل منجر شده است بیشتر موثر هستند که اتفاقاً بهدلیل همین ریشههای تاریخی، اجتماعی و حاکمیت ناکارآمد، مشکلات تداوم یافته است. مافیای سیسیل نیز یکشبه به وجود نیامده است. عجماوغلو در مقالهاش «دولتهای ضعیف: دلایل و پیامدهای مافیای سیسیل» (2018) مستند میکند که گسترش مافیا در سیسیل در اواخر قرن 19 تا حدی به دلیل ظهور سازمانهای سوسیالیستی دهقانان (Peasant Fasci) بوده است. با حضور دولت ضعیف، این تهدید سوسیالیستی باعث شد تا مالکان زمین، مدیران املاک و سیاستمداران محلی به مافیا روی آورند تا با خواستههای دهقانان مقابله کنند. در طول 60 سال یا بیشتر پس از جنبش فاشیستی، مافیا هزاران فعال اجتماعی، کمونیست و رهبران اتحادیههای کارگری را تهدید کرد و به قتل رساند. به اندازهای که به نظر میرسید که هدف اصلی مافیا، تضعیف طبقه کارگر سازمانیافته در مناطق روستایی بود. عجماوغلو در این مطالعه نشان میدهد که مافیا به احتمال بیشتری در شهرهایی با خشکسالی شدیدتر در سال 1893 گسترش پیدا کرد. بهعلاوه نتایج این مقاله نشان میدهد که شرایط آبوهوایی قبل و پس از سال 1893 تاثیری مشابه بر جنبش فاشیستی و مافیا ندارند که این موضوع بیانگر این است که خشکسالی شدید سال 1893 در شرایط مهمی که با حرکت پیوسته جنبش فاشیستی همراه بود، باعث گسترش مافیا در سیسیل شد.
کتاب «مبانی اخلاقی یک جامعه عقبافتاده» نوشته ادوارد سی. بنفیلد، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، نیز به علل عقبماندگی جنوب ایتالیا پرداخته است. بنفیلد در سال 1955 از جنوب ایتالیا بازدید کرد. او در آنجا جامعهای را مشاهده کرد که بر اساس خودمحوری و تمرکز بر خانواده شکل گرفته بود و به خاطر خویشاوندسالاری و منافع فوری خانواده، منافع عمومی را قربانی میکرد. بنفیلد بهعنوان یک آمریکایی، شاهد چیزی بود که بعدها بهعنوان مافیای جنوب ایتالیا و سیستمهای قبیلهای خودمحور شناخته شد، سیستمی که رفاه گروه داخلی خود را به قیمت رفاه دیگران ترویج میکرد. بنفیلد بیان کرد که عقبماندگی چنین جامعهای را میتوان «بیشتر اما نه کاملاً» با «ناتوانی روستاییان در همکاری برای منفعت عمومی یا در واقع برای هر هدفی فراتر از منافع مادی فوری خانواده و شخصی» توضیح داد. بنفیلد نتیجه گرفت که مشکل این منطقه در بیاعتمادی، حسادت و سوءظن بین ساکنان آن ریشه دارد. شهروندان از کمک به یکدیگر خودداری میکردند، مگر اینکه نفع مادی شخصی خودشان در میان بود. بسیاری تلاش میکردند مانع موفقیت همسایگان خود شوند، زیرا معتقد بودند که خوشبختی دیگران حتماً به منافع خودشان آسیب میزند. آنها زندگی خود را چیزی جز یک میدان نبرد نمیدانستند. در نتیجه، انزوای اجتماعی، فقر و ناتوانی در همکاری برای حل مشکلات اجتماعی مشترک یا حتی انباشت سرمایه و استعدادهای مشترک برای ساختن زیرساختهای اقتصادی مشترک، رواج داشت. ساکنان این منطقه نه منحصربهفرد بودند و نه ذاتاً بیدینتر از سایر مردم. با اینحال، به دلایل مختلف تاریخی و فرهنگی، آنها چیزی را که بنفیلد «سرمایه اجتماعی» نامید، نداشتند. عادات، هنجارها، نگرشها و شبکههایی که مردم را به کار برای منافع عمومی تشویق میکند، در آنجا وجود نداشت. بنفیلد این تاکید بر خانواده مرکزی بهجای منافع شهروندی را «خانوادهگرایی غیراخلاقی» نامید. او استدلال کرد که این احتمالاً به دلیل ترکیبی از شرایط خاص مالکیت زمین، نرخ بالای مرگومیر و نبود دیگر نهادهای سازنده جامعه ایجاد شده است.
سیسیل که مهد بسیاری از تمدنهای باستانی است و در زمان فردریک دوم، بهعنوان «تعجب جهان» شناخته میشد، نباید بهعنوان یک گورستان از جهانی شدن قرن بیستویکم محسوب شود.