مفسر ارتدوکس تاریخ
چرا نام هربرت فایس ماندگار شد؟
هربرت فایس (7 ژوئن 1893 - 2 مارس 1972) مورخ، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی بود که در دولتهای هربرت هوور و فرانکلین روزولت مشاور اقتصادی در امور بینالملل وزارت امور خارجه ایالاتمتحده بود. فایس حداقل 13 کتاب منتشر کرد و جایزه سالانه پولیتزر را در سال 1961 برای کتابش با عنوان «بین جنگوصلح» برنده شد. فایس در نیویورک به دنیا آمد و در لاور ایست ساید بزرگ شد. والدین او، لوئیس فایس و لوئیز واترمن فایس، مهاجران یهودی از آلزاس فرانسه بودند که در اواخر دهه 1800 به آمریکا آمدند. او از کالج هاروارد فارغالتحصیل شد و با روث استنلی براون، نوه رئیسجمهور ایالاتمتحده جیمز گارفیلد ازدواج کرد. آنها یک دختر داشتند.
فایس مدرس دانشگاه هاروارد (1921-1920)، دانشیار اقتصاد در دانشگاه کانزاس (1925-1922) و استاد و رئیس گروه در دانشگاه سینسیناتی (1929-1926) بود. او جریانی از مطالعات علمی را منتشر کرد. از سال 1922 تا 1927، او همچنین مشاور اداره بینالمللی کار (ILO) جامعه ملل در ژنو، سوئیس، در امور اقتصاد آمریکا بود. او از سال 1930 تا 1931 عضو شورای روابط خارجی بود. پس از انتشار نخستین کتاب مهم او در سال 1930، اروپا، بانکدار جهان (1914-1870)، وزیر امور خارجه، هنری ال استیمسون، فایس را در وزارت امور خارجه استخدام کرد؛ جایی که فایس از سال 1931 تا 1943 مشاور اقتصادی بود و به شکلگیری سیاستهای اقتصادی بینالمللی کشور کمک کرد. او به نمایندگی از دولت خود در اجلاسهای بینالمللی متعدد از جمله اجلاس جهانی اقتصاد و پول در سال 1933 در لندن و جلسات اجلاس جمهوریهای آمریکایی که در بوئنوسآیرس (1936)، لیما (1938) و پاناما (1939) برگزار شد، حضور داشت. او از سال 1943 تا 1947 بهعنوان مشاور ارشد در وزارت جنگ خدمت کرد. سپس طی 25 سال آینده 11 تکنگاری بزرگ نوشت که تاریخچه جامعی از سیاست خارجی آمریکا از 1933 تا 1950 ارائه میکند. او به اسناد محرمانه و همچنین خاطرات خود دسترسی داشت تا مسیر پیچیدهای را که واشنگتن در کنار گذاشتن انزواگرایی سنتی خود برای سیاست مداخله جهانی دنبال کرد، ترسیم کند. کتابهای او شامل تفسیر «ارتدوکس» از تاریخ است. تحلیل او از منشأ جنگ سرد توسط چپ در دوران ویتنام به چالش کشیده شد، با این ادعا که بمبگذاریهای هیروشیما و ناگازاکی در درجه نخست برای توقف توسعهطلبی شوروی طراحی شده بودند و در نتیجه باعث جنگ سرد شدند.
فایس که در نیویورک متولد شد، مدرس اقتصاد در هاروارد (1921-1920)، دانشیار دانشگاه کانزاس (1925-1922) و استاد و رئیس بخش اقتصاد در دانشگاه سینسیناتی بود
(1929-1926). بین سالهای 1922 و 1927 او مشاور ایالاتمتحده در دفتر بینالمللی کار جامعه ملل بود. در سال 1930 به عضویت کارکنان شورای روابط خارجی درآمد، در سال 1931 مشاور اقتصادی وزارت امور خارجه ایالاتمتحده و از سال 1937 تا 1943 مشاور اقتصاد بینالملل شد. فایس از سال 1944 تا 1946 مشاور ویژه وزیر جنگ ایالاتمتحده بود و در آن دوره مشاور فنی ارشد کنفرانس جهانی اقتصاد و پول در لندن بود. از سال 1948 او عضو موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون بود. آثار متعدد او عبارتاند از: اروپا، بانکدار جهان 1914-1870 (1930)، داستان اسپانیایی (1948)، جاده پرل هاربر (1950)، دیپلماسی دلار (1950)، چین تاگل (1953)، چرچیل، روزولت، استالین (1957)، بین جنگوصلح- اجلاس پوتسدام (1960)، ژاپن رام شد (1961)، کمکهای خارجی و سیاست خارجی (1964)، شخصیتهایی در بحران (1966)، بمب اتمی و پایان جنگ جهانی دوم (1966) و تولد اسرائیل: تخت دیپلماتیک آشفته (1969).
علل جنگ سرد: بحث بزرگ و فراتر از آن
شکاف میان سرمایهداری و کمونیسم، و حذف یک دشمن مشترک در پایان جنگ جهانی دوم، در توضیح شروع جنگ سرد بسیار موثر است، اما هر توضیحی پیچیدگی وضعیت را به حداقل میرساند. همانطور که مورخ ویلیام ای. ویلیامز این موضوع را مطرح کرد: «کدام طرف قدرت و سیاستهای خود را که تنشها و تمایلات طبیعی و ذاتی را به تضادهای تلخ و مواضع انعطافناپذیر تبدیل میکرد متعهد کرد؟» پژوهشگران چندین پاسخ ارائه کردهاند و درحالیکه بسیاری از چنین برچسبهایی پرهیز میکنند، بهتر است مواضع آنها را نمایانگر سه دیدگاه کلی بدانیم: ارتدوکس، تجدیدنظرطلب و پساتجدیدنظرطلب. مورخان ارتدوکس که بسیاری از آنها از مقامات سابق دولت روزولت یا ترومن بودند، مسوولیت اصلی جنگ سرد را متوجه اتحاد جماهیر شوروی میدانند. بر اساس این دیدگاه، تمایلات تهاجمی و توسعهطلبانه مسکو در تضاد کامل با رفتار منفعلانه و تدافعی واشنگتن قرار داشت. مطالعات هربرت فایس، مانند چرچیل، روزولت و استالین: جنگهایی که آنها به راه انداختند و صلحی که به دنبال آن بودند و از اعتماد تا ترور: شروع جنگ سرد 1950-1945، نمونهای از این دیدگاه است. این آثار بر «بیرحمی»، «روح بیاعتمادی» و اهداف انقلابی استالین تاکید دارند. لوئیس هال در «جنگ سرد بهعنوان تاریخ» تفسیری ظریفتر، اما عموماً سنتی ارائه میکند. درحالیکه ریشه تحلیل خود را در «واقعگرایی» میداند و از ایراد گرفتن از هر یک از طرفین امتناع میکند، بااینحال، جنگ سرد را بهعنوان مسابقه قدرتی معرفی میکند که در آن یک قدرت در حال گسترش تهدید کرده است که خود را مسلط میکند و در آن قدرتهای دیگر در یک ائتلاف دفاعی با هم متحد شدهاند تا آن را ناکام بگذارند. «در اواخر دهه 1950، تعداد اندکی از پژوهشگران شروع به زیر سوال بردن درستی انفعال آمریکا و تهاجم کمونیستی کردند. این «تجدیدنظرطلبان» این تصور را که اتحاد جماهیر شوروی صرفاً مقصر جنگ سرد بود رد کردند و در عوض پیشنهاد کردند که این درگیری بیشتر ناشی از پیگیری آمریکا برای برنامه اقتصادی و استراتژیک جهانی خود است. ویلیام ای. ویلیامز با اثر کلاسیک و بحثبرانگیز خود، تراژدی دیپلماسی آمریکایی، مکتب تجدیدنظرطلبی را ایجاد کرد. ویلیامز استدلال میکند که ایالاتمتحده در عزم خود برای پیشبرد سیاست سنتی خود برای گسترش درهای باز، جنگ سرد را «متبلور» کرد. سیاستگذاران با انگیزه نیاز به حفظ رفاه اقتصادی و دموکراسی در داخل، به دنبال ایجاد یک اقتصاد جهانی و بازار آزاد و تحمیل ارزشهای سیاسی آمریکایی بر جهان بودند. کسانی که دیدگاه آمریکا را نمیپذیرفتند نهتنها در اشتباه بودند، بلکه «نتوانستند درست فکر کنند». در شوروی در مواجهه با این فشار بیامان برای باز کردن بازارها و جوامع خود به روی کالاها و ایدههای غربی، «هیچ انتخاب واقعی در مورد مسائل کلیدی» باقی نماند. والتر لافبر تفسیر تجدیدنظرطلبی خواندنی در آمریکا، روسیه و جنگ سرد 1992-1945 ارائه میکند. پژوهشهای بعدی دیدگاههای ارتدوکس و تجدیدنظرطلب را در ترکیبی «پساتجدیدنظرطلبانه» در هم آمیخت، اگرچه نتایج بهسختی یک اجماع تاریخی ایجاد کرده است. جان لوئیس گادیس، اولین و مهمترین طرفدار این دیدگاه، نتیجه میگیرد که این درگیری ناشی از درگیری خارجی و داخلی در اتحاد جماهیر شوروی و ایالاتمتحده است.
دیدگاه فایس
فایس دیدگاهی ارتدوکس از جنگ سرد دارد و وقوع جنگ سرد را به تجاوزهای شوروی و امپریالیسم نسبت میدهد. این امر باعث شده است که برخی از معاصران او به فایس لقب «مورخ دربار» دادهاند که درگیر بازتاب و توجیه سیاستهای ایالاتمتحده است. عنوان کتاب فایس به فرض اصلی آن اشاره دارد: جنگ سرد یک فروپاشی سریع در روابط میان متحدان قابل اعتماد بود که عمدتاً به دلیل خیانت جوزف استالین در یالتا و پوتسدام بود. فایس درباره رهبران آمریکایی چندان ساده نمیگوید، اگرچه او خطاهای آنها را انسانیتر میداند. او بهویژه از هری ترومن انتقاد میکند و اولین رئیسجمهور جنگ سرد را فردی بیصبر در مذاکرات، در اهدافش جنگجوی بیهدف و در رابطه با استالین سادهلوح توصیف میکند. فایس بهخوبی آگاه بود که ادامه جنگ سرد مشکلاتی را برای او و معاصرانش ایجاد کرد. نیاز به رازداری و امنیت به این معنی بود که مورخان قادر به دسترسی به بسیاری از سوابق یا منابع دولتی نبودند. این امر فایس و تاریخدانان دیگر را از درک علل و ابعاد جنگ سرد در تنگنا قرار داد. او در سال 1967 در مقالهای با عنوان «مورخ زنجیرشده» به این موضوع اشاره کرد. گزیدهای از نوشتههای او در کتابهایش در زیر آورده میشود:
«بهرغم آگاهی [ترومن] از اینکه چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد، او با اعتمادبهنفس جلو رفت و بهندرت به نظر میرسید که متزلزل باشد. اطمینان او شاید گاهی اوقات پوششی ناخودآگاه برای ناامنی بود. در سالهای ابتدایی که بسیار حیاتی بود، او سرعت تصمیمگیری را با تحکم اشتباه گرفت. او گاهی اوقات تلاش کافی برای بررسی پرسشهایی که بر او چیره بود انجام نمیداد.»
«[در پوتسدام] استالین با رئیسجمهور [ترومن] مهربان بود. تا جایی که ممکن بود بهندرت با او وارد بحث مستقیم شد. تا جایی که ممکن بود از بیحوصلگی ترومن برای پایان دادن به کارش استفاده کرد. نسبت به چرچیل، او [استالین] دلسوزتر بود... او همیشه از تمسخر نظرات یا سخنان نخستوزیر خودداری نمیکرد. چرچیل، رهبر بزرگ و شجاع، او را تحسین کرده بود.»
«مذاکرات بر سر برخی از سوالات در حال تبدیلشدن به موضوعی دشوار بود. موج اعتمادی که در یالتا جاری شده بود بهسرعت در حال فروکش کردن بود. استالین جای خود را به سوءظن نسبت به رفتار
آمریکایی-انگلیسی در جنگ و رنجش از تلاش آنها برای حفظ نفوذ در هر منطقه نزدیک مرزهای شوروی داد. برای متفقین غربی، به نظر میرسید که روسها تحت طلسم پیروزی، نسبت به وعدههای سخت خود بیتفاوت میشوند.»
«این تقسیم بر سر لهستان بود که واقعاً در یالتا اصلاح نشده بود و بهوضوح مقاصد شوروی را آشکار کرد. در حال حاضر هیچ موضوعی بیشتر از این مساله دیپلماسی متفقین نبود.»
«روزولت و همکارانش درست میگفتند: ملتها به قانون اخلاقی و آزادی نیاز داشتند. چرچیل درست میگفت: ملتها به بزرگواری و توازن قوا نیاز داشتند. استالین حقی را پایمال میکرد: مردم روسیه حق داشتند در برابر هر تهاجمی از کاملترین برابری و حمایت برخوردار شوند. اما در دوران استالین، آنها نهتنها تلاش میکردند تا مرزها و کنترل خود را بر کشورهای همسایه گسترش دهند، بلکه در تلاش بودند تا به کارهای انقلابی خود در سراسر جهان بازگردند.»
فایس منتقدانی داشت. برخی ادعا میکردند که او بهعنوان «مورخ دربار» نمیتواند به طور عینی در مورد سیاستها و اقدامات دولت که خود در تدوین آنها کمک کرده است بنویسد. اما دیدگاه غالب این بود که درحالیکه مشارکت فایس در رویدادها به روایت او جان میبخشد، او تاریخ عینی مینویسد که با تجزیهوتحلیل نسبتاً بیطرفانه مشخص میشود. او بهعنوان شخصی که به اسناد دولتی دسترسی داشت، از مزیت غیرعادی برخوردار بود که بهخوبی از آن آگاه بود. شاید به همین دلیل، او در طول دهه 1960 زمان زیادی را اختصاص داد تا مقامات دولتی را متقاعد کند که میتوانند اسناد دولتی را خیلی زودتر از آنچه مرسوم بود بدون به خطر انداختن امنیت ملی به روی پژوهشگران برای انجام کارهای پژوهشی باز کنند.
فایس در سال 1961 جایزه پولیتزر را برای «بین جنگوصلح» که به منشأ جنگ سرد میپردازد، دریافت کرد. در سال 1982 انجمن تاریخ آمریکا جایزه هربرت فایس را پایهگذاری کرد که هر سال برای شناسایی علایق علمی مورخان خارج از دانشگاه و اهمیت کار پژوهشگران مستقل در ایالاتمتحده ارائه میشود. مبلغ فعلی جایزه هزار دلار است. این جایزه سالانه برای قدردانی از مشارکتهای برجسته در تاریخ عمومی در طول 10 سال گذشته ارائه میشود. این جایزه به یاد هربرت فایس، کارمند عمومی و مورخ سیاست خارجی اخیر آمریکا، با اهدای اولیه بنیاد راکفلر، نامگذاری شده است. این جایزه در اصل به کتابهای مورخانی که خارج از دانشگاه کار میکنند، اعطا میشد. در سال 2006، دامنه این جایزه برای تاکید بر مشارکت قابلتوجه در زمینه تاریخ عمومی تغییر یافت.
مروری بر زندگی و آثار فایس
هربرت فایس اقتصاددان آمریکایی و مورخ مکتب ارتدوکس بود. فایس در نیویورک، از مهاجرانی یهودی-فرانسوی به دنیا آمد. او در هاروارد تحصیل کرد و در سال 1916 با مدرک اقتصاد فارغالتحصیل شد. فایس در طول جنگ جهانی اول در نیروی دریایی ایالاتمتحده خدمت کرد و سپس برای تکمیل دکترای خود به هاروارد بازگشت. در سال 1922 با روث استنلی براون، نوه جیمز گارفیلد، بیستمین رئیسجمهور ایالاتمتحده ازدواج کرد.
فایس، مدرس اقتصاد در هاروارد (1921-1920)، دانشیار دانشگاه کانزاس (1925-1922) و استاد و رئیس گروه اقتصاد در دانشگاه سینسیناتی بود (1929-1926). بین سالهای 1922 و 1927 او مشاور ایالاتمتحده در دفتر بینالمللی کار جامعه ملل بود. در سال 1930 به عضویت کارکنان شورای روابط خارجی درآمد، در سال 1931 مشاور اقتصادی وزارت امور خارجه ایالاتمتحده و از سال 1937 تا 1943 مشاور اقتصاد بینالملل شد.
در طول دهههای 1920 و 1930، فایس بهعنوان مشاور اقتصادی چندین شرکت بزرگ، جامعه ملل، وزارت امور خارجه ایالاتمتحده و سایر سازمانهای دولتی کار میکرد. او پس از جنگ جهانی دوم به دانشگاه بازگشت و در هاروارد و کلمبیا تدریس کرد. فایس چندین کتاب در این دوره نوشت، از جمله گزارشی که در سال 1961 از اجلاس پوتسدام برنده جایزه پولیتزر شد. او در مارس 1972 در دوران بازنشستگی در فلوریدا درگذشت. جایزه هربرت فایس از سال 1984 هر سال از سوی انجمن تاریخ آمریکا، یک انجمن حرفهای بزرگ از مورخان، بهمنظور قدردانی از آثار اخیر مورخان عمومی یا پژوهشگران مستقل اعطا میشود.
این مورخ، اقتصاددان و مشاور سیاسی دیدگاهی ارتدوکس داشت و دارای آثاری چون چرچیل، روزولت، استالین (1957)، بین جنگوصلح: اجلاس پوتسدام (1960)، اروپا، بانکدار جهان، 1914-1870 (1964)، از اعتماد تا ترور: شروع جنگ سرد (1970) بود.