الهامبخش شیکاگو
چرا نام جیکوب وینر در آکادمی اقتصاد ماندگار شد؟
سوم ماه می مصادف است با سالروز تولد جیکوب وینر اقتصاددان برجسته کانادایی-آمریکایی که از آموزگاران الهامبخش «مکتب اقتصادی شیکاگو» در دهه 1930 در نظر گرفته میشود. با وجودی که وینر کمکهای قابل توجهی به نظریههای هزینه، تولید و اقتصاد بینالملل کرد، اما کار او درباره تاریخ اندیشه اقتصادی و نقد کینز بود که او را به شهرت رساند. پل ساموئلسون، از وینر به عنوان یکی از چندین «قدیس آمریکایی در اقتصاد» نام برده است که پس از 1860 به دنیا آمدند.
وینر در سال 1892 در مونترال کانادا و در خانوادهای مهاجر و یهودی به دنیا آمد و در همین شهر بزرگ شد. با وجود این، شهادت دوستان و خانواده او مبنی بر این است که او شخصاً مذهبی نبوده است.
او دانشجوی کارشناسی دانشگاه مک گیل بود و در آنجا زیر نظر استیون لیکوک، طنزپرداز و اقتصاددان معروف کانادایی اقتصاد خواند. وینر پس از آن برای ادامه تحصیل در دانشگاه هاروارد به آمریکا مهاجرت کرد. پایاننامه دکترای او که زیر نظر پروفسور فرانک تاوسیگ، اقتصاددان آمریکایی نوشته شد و در سال 1924 با عنوان «تراز بدهی بینالمللی کانادا» منتشر شد. این کتاب که به سرعت شهرت او را به عنوان یک نظریهپرداز اقتصادی تثبیت کرد، نهتنها نظریه تعدیل بینالمللی را گسترش داد، بلکه اقدامی پیشگامانه در ترکیب نظریه با آزمایش تجربی کامل گزارههای نظری بود.
حتی قبل از فارغالتحصیلی، وینر اولین موقعیت تدریس خود را در دانشگاه شیکاگو در سال 1916 به دست آورد. او با یک وقفه یکساله در آخرین سال جنگ جهانی اول، تا سال 1946 در این دانشگاه ماند و پس از آن به پرینستون رفت. انجمن اقتصادی آمریکا بالاترین مدال افتخار خود، «مدال فرانسیس واکر» را به او اعطا کرد. 13 دانشگاه در ایالات متحده و خارج از کشور دستاوردهای حرفهای او را با اعطای درجههای افتخاری به رسمیت شناختند. وینر به ویژه در فاصله سالهای 1934 تا 1939 در امور عمومی فعال بود؛ بهطوری که به عنوان دستیار ویژه وزیر خزانهداری فعالیت میکرد و نقش مهمی در توسعه کارکنان تحقیقاتی خزانهداری و شکل دادن به سیاستهای اقتصادی ملی داشت.
او همچنین مشاور ویژه کمیسیون تعرفه و هیات کشتیرانی ایالات متحده در طول جنگ جهانی اول بود، و به عنوان مشاور وزارت امور خارجه از سال 1934 تا 1952، مشاور شورای حکام سیستم فدرالرزرو و عضو هیاتمدیره دفتر ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا فعالیت کرد.
با این حال فعالیتهای عمومی او در واقع کارهای جانبی بود. علایق و فعالیتهای اصلی وینر آکادمیک بودند. او نیز مانند استاد خود فرانک تاوسینگ، مرجع مشهور نظریه اقتصادی و اقتصاد بینالملل، معلم بزرگی بود. دوره پایه او در «تئوری قیمت» در دانشگاه شیکاگو که بسیاری از دانشجویان در سهماه اول تحصیلات تکمیلی خود میگذراندند، یک تجربه فکری عمیق بود. برخی از آن دوری میکردند و نسبت به او و موضوع ترس داشتند. اما برای دانشآموزان توانا دنیای جدیدی را گشود. در دستان وینر، نظریه اقتصادی مجموعهای از گزارههای انتزاعی رسمی نبود؛ آنها مجموعهای از ابزارها بودند که باید با دقت و نهایت توجه منطقی ساخته میشدند، ولی در درجه اول بر اساس سودمندی آن در درک و تفسیر پدیدههای مهم اقتصادی مورد قضاوت قرار گرفتند. او نظریه اقتصادی را به قول مارشال به عنوان یک «موتور تحلیل» ارائه کرد؛ به آن رنگ و بو بخشید و آن را به موضوعی هیجانانگیز و بحثبرانگیز تبدیل کرد.
وینر در شیکاگو عمدتاً دورههایی درباره تئوری قیمت و توزیع، و تئوری و سیاست اقتصاد بینالملل تدریس میکرد. او در طول مدتی که در شیکاگو بود سطح دپارتمان اقتصاد این دانشگاه را ارتقا داد و آن را به یکی از مدارس برتر اقتصاد در آمریکا تبدیل کرد.
در میان شاگردان بسیار وینر در شیکاگو، شاید برجستهترین آنها برندگان جایزه نوبل پل ساموئلسون و میلتون فریدمن باشند. فریدمن که دوره فارغالتحصیلی وینر را در تئوری قیمت گذراند، این دوره را بزرگترین تجربه فکری زندگی خود توصیف کرده است. پس از عزیمت وینر به پرینستون در سال 1946، فریدمن سمت هیات علمی را در دپارتمان اقتصاد شیکاگو به عهده گرفت و مسوولیت تدریس این دوره نیز به او واگذار شد.
کارهای اولیه وینر به مشکلات روششناسی در نظریه اقتصاد سیاسی میپرداخت، بهطوری که دفاعی تمامعیار از روش استقرایی ارائه میکرد. کار بعدی مطالعاتی او اما به مشکلات موجود در تئوری تجارت میپرداخت. او در سال 1923 «دامپینگ: مشکلی در تجارت بینالملل» را منتشر کرد، که چرخش او به سمت تئوری تجارت را نشان میداد، که در تمام زندگی حرفهای خود به کار روی آن ادامه داد.
جیکوب وینر شدیداً با انقلاب کینزی مخالف بود. با وجودی که او با سیاستهای مخارج دولتی که کینز در طول رکود بزرگ برای آن تلاش میکرد موافق بود، استدلال کرد که تحلیل کینز ناقص است و در بلندمدت پایدار نخواهد بود. او معتقد بود که رکود بزرگ با کاهش قیمتهای تولید که سریعتر از سقوط هزینهها کاهش یافته بود، تداوم یافت. به عقیده او، بهبود اقتصاد را میتوان به وسیله تورم القاشده از سوی دولت به دست آورد، که نه از طریق انبساط پولی بلکه از طریق هزینههای کسری ایجاد شده است. زمانی که فعالیتهای دولت سرمایه بیشتری به اقتصاد تزریق میکند، مصرفکنندگان بیشتر خرج میکنند، که میتواند تقاضا را افزایش دهد. این مساله میتواند افزایش قیمتها را به دنبال داشته باشد و در نتیجه افزایش انباشته در تولید ایجاد میکند تا اقتصاد را از رکود خارج کند. او در مخالفت با قوانین ثابت، طرفدار سیاست مالی بود.
وینر در نقد معروف خود از کینز، تحلیل او از رکود بزرگ را بر سر ترجیح نقدینگی و آنچه از منظر او نظریه تقاضای موثر بیش از حد سادهسازی شده بود مورد انتقاد قرار داد. این نقد کوبنده وینر در سال 1936 بود که جان مینارد کینز را بر آن داشت تا مقاله معروف خود «نظریه عمومی اشتغال» را به عنوان پاسخ بنویسد.
مارک بلاگ، مورخ اقتصادی، جیکوب وینر را «بزرگترین مورخ اندیشه اقتصادی که تاکنون وجود داشته است» نامیده است. کار وینر در ارتباط با تاریخ اندیشه اقتصادی با مقاله او درباره آدام اسمیت در سال 1926 آغاز شد و با کار بزرگ او یعنی «نظریه تجارت بینالملل» در سال 1937 به اوج خود رسید.
این کتاب یک تاریخچه از نظریه تجارت بینالملل است و وینر در آن اشتباهات مرکانتیلیسم را قاطعانه رد کرد. «نظریه تجارت بینالملل» که او علاقه خاصش به تجارت را با اشتیاقش به تاریخ اندیشه اقتصادی در آن ترکیب کرد، به عنوان اثری نهایی در بسیاری از جنبههای توسعه نظریه پولی و تئوری تجارت بینالملل باقی مانده است.
گرچه جیکوب وینر و فرانک نایت به عنوان مربیان الهامبخش مکتب اقتصادی شیکاگو در نظر گرفته میشوند، اما روابط آنها سرد بود. در مقایسه با نایت، وینر مخالفت کمتری با تکنیکهای کمی داشت، اما نسبت به آنها محتاطتر بود.
مناقشه بر سر نظریه هزینه میان نایت و وینر به یک بحث مکرر بدل شده بود، بهطوری که نایت از دکترین اتریشی هزینه و فرصت حمایت میکرد، در حالی که وینر مدافع هزینه واقعی مارشالی بود. با وجود اختلافات اما آنها احترام بسیاری برای یکدیگر قائل بودند و اغلب در پروژههای مختلف همکاری میکردند.
آنها سالها «مجله اقتصاد سیاسی» شیکاگو را به همراه هم ویرایش کردند. وینر بالاترین استانداردها را در ویرایش تنظیم کرد و با تسامح و آزادی فکری، آن را به مجلهای با دامنه وسیع تبدیل کرد که رویکردهای مختلف را دربر میگیرد و مکاتب فکری مختلف در آن منعکس میشود.
وینر در سال 1946 شیکاگو را به مقصد پرینستون ترک کرد. سالهای بعد زمانی که از او سوال شد آیا خود را بخشی از مکتب شیکاگو میداند، پاسخ داد، «مایلم وجود مکتب شیکاگو را در نظر بگیرم و اینکه این مکتب در حال فعالیت بوده است و برای سالها قبل از اینکه من شیکاگو را ترک کنم توانست مریدانی توانا را به خود جذب کند؛ اما من هیچگاه آگاهانه عضوی از آن نبودم و تصورم این است که اگر چنین مکتبی وجود داشت من را به عنوان یک عضو یا حداقل یک عضو وفادار واجد شرایط نمیدانست». گفتنی است اصطلاح مکتب شیکاگو در دهه 1950 برای اشاره به اقتصاددانی ابداع شد که در بخش اقتصاد دانشگاه شیکاگو و حوزههای نزدیک مرتبط در این دانشگاه تدریس میکردند. اما علاوه بر آنچه عموماً به عنوان مکتب شیکاگو شناخته میشود، یک مکتب شیکاگوی قدیمی یا نسل اول مکتب شیکاگو وجود دارد که متشکل از نسل اول اقتصاددانان مانند جیکوب وینر، فرانک نایت، هنری سیمونز و لوید مینتز، است. این محققان تاثیر مهمی بر افکار میلتون فریدمن و جرج استیگلر داشتند که رهبران نسل دوم مکتب شیکاگو محسوب میشوند؛ به ویژه در توسعه تئوری قیمت و اقتصاد هزینه مبادله. نسل سوم اقتصاد شیکاگو به وسیله گری بکر و اقتصاددانان کلان چون رابرت لوکاس جونیور و یوجین فاما، رهبری میشود. 14 نوبل اقتصاد در فاصله سالهای 1969 تا 2018 به دپارتمان اقتصاد شیکاگو اعطا شده است، بهطوری که برندگان هنگام دریافت جوایز به این بخش وابسته بودهاند.
جیکوب وینر جایزه نوبل اقتصاد را از دست داد، با وجود این مدال معتبر انجمن اقتصاد آمریکا، «مدال فرانسیس واکر» را در سال 1962 دریافت کرد. این مدال قبل از 1969 معادل نوبل اقتصاد بود. وینر به خاطر دیدگاهش مبنی بر اینکه «بلندمدت مهم است» معروف است. برخی از بهترین مقالات او در سال 1958 در کتاب «دیدگاه بلندمدت و کوتاهمدت در سیاست و تئوری اقتصاد» تجدید چاپ شده است. او نظریه کینز را «کوتاهمدت» توصیف کرد، در حالی که نظریه نئوکلاسیک را برای مدیریت بحران در «بلندمدت» مناسبتر میدید: «مهم نیست که تحلیل چه اندازه دقیق و استادانه است، اگر صرفاً کوتاهمدت باشد، همچنان ساختاری خواهد بود که روی ماسههای متحرک بنا شده است». یکی از مقالات منتشرشده در این کتاب با عنوان «منحنیهای هزینه و منحنیهای عرضه» منحنیهای کوتاهمدت و بلندمدت هزینه را نشان میدهد که هنوز در متون اقتصاد خرد دیده میشود.
وینر تا زمان بازنشستگی خود در دانشگاه پرینستون باقی ماند. او در مقاطع مختلف در دانشگاههای دیگر از جمله استنفورد، ییل و کالیفرنیا نیز تدریس کرد. در سال 1933 به عنوان نماینده آمریکا در کمیته اقتصادی جامعه ملل در ژنو خدمت کرد. وینر همچنین به صورت دورهای به عنوان دستیار ویژه وزیر خزانهداری ایالات متحده هنری مورگنتا جونیور خدمت کرد و بر سیاستهای اقتصادی دولت روزولت به ویژه در برنامهریزی تامین اجتماعی تاثیر گذاشت.
او به همراه آلوین هانسن در گروه اقتصادی و مالی پروژه «مطالعات جنگ و صلح» که به وسیله شورای غیرانتفاعی روابط خارجی سازماندهی شده بود کار کرد. این پروژه برای ارائه مشاوره اقتصادی به دولت آمریکا در طول جنگ و پیامدهای آن شکل گرفته بود. در پایان جنگ او به یکی از مخالفان برجسته سلاحهای هستهای تبدیل شد.