نابرابری تغییر اقلیم
گرم شدن زمین چگونه به نابرابریها دامن میزند؟
امروز بیش از همیشه از گرمایش زمین و مسوولیت سیاستمداران درباره آن صحبت میشود. از آنجایی که گرمایش زمین و تاثیراتش در جهان یکسان نیست، سیاستمداران و قانونگذاران باید قوانینی خاص، برای کنترل این معضل وضع کنند؛ اما از آنجا که اثرات اقتصادی تغییرات آبوهوایی هم در زمان و هم در مکان متفاوت است، آنها برای انجام این امر تعلل میکنند. مقاله «تغییرات آبوهوایی در جهان» برای مطالعه این اثرات، مدلی بر اساس اقتصاد-اقلیم جهانی با تفکیک جغرافیایی ارائه کرده است که در زیر گزیدههایی از روش و نتیجه این تحقیقات را مرور میکنیم.
اندازهگیری تاثیرات تغییرات آبوهوایی
انتشار کربن ناشی از استفاده از انرژی در تولید، دمای (متوسط) زمین را افزایش میدهد. در این میان باید دانست که دمای محلی یا منطقهای کم و بیش به این افزایش حساس است. پس برای بررسی این پژوهش از 19 هزار منطقه با توجه به تغییر آبوهوا (یا دمای منطقه)، بهرهوری آن در طول زمان، تصمیمات بهینه مصرف، صرفهجویی و مصرف انرژی، تعدادی انتخاب میشوند. در این مقاله رابطه بین دمای منطقه و بهرهوری منطقهای دارای یک شکل U معکوس به گونهای کالیبره شده است. در حالی که در عین حال تنوع فضایی واقعی در اقلیم و فعالیت اقتصادی را نشان میدهد؛ در این شرایط مدلی با دقت بالا، تخمینهای کل خسارات جهانی ناشی از گرمایش جهانی را تکرار میکند. بنابراین، در سطح جهانی، مدلی با دقت و تفکیکپذیری مدلهای استاندارد اقتصاد-اقلیم یکمنطقهای است.
نتیجه اصلی حاصلشده این است که تاثیرات تغییرات آبوهوایی بهطور چشمگیری در مکانهای مختلف، متفاوت است (با افزایش آن بسیاری از مناطق سود میکنند در حالی که سایرین ضرر میکنند). همچنین تاثیرات میانگین جهانی اگرچه منفی است، اما از نظر کمی با تفاوت در محیط کم میشود. درست است که مالیات بر تولید کربن رفاه متوسط (جهانی) را افزایش میدهد، اما اختلافنظرهای زیادی در مورد آن در بین مناطق وجود دارد. جالب آنجاست که این نظرات هم مورد تایید عدهای هستند و هم عدهای دیگر اصرار دارند که تاییدشده نیستند.
تغییرات آبوهوایی همچنین موجب افزایش چشمگیر نابرابری جهانی در هر منطقه و کشور میشود. این یافتهها اما با یافتههای پیشین تفاوت چندانی ندارند زیرا بازارهای سرمایه از بسته (خودآگاهانه) تا باز (تحرک سرمایه آزاد) متغیر هستند.
درک بهتر هزینهها و مزایای ناهمگون در مبارزه با تغییرات آبوهوایی
اینکه انتشار گازهای گلخانهای که انسانها باعث ایجاد آن شدهاند باعث گرم شدن کره زمین میشود، دیگر در جامعه علمی مورد سوال قرار نمیگیرد. با این حال، ابهامات زیادی در مورد میزان گرمایش در سناریوهای مختلف انتشار وجود دارد. گزارشهای IPCC، از اولین نسخه خود، فواصل گرمایش تخمینی خود را کاهش دادهاند (اما نه به مقدار قابل توجهی). علاوه بر این، اینکه چگونه مقدار معینی از گرمایش بر رفاه انسان تاثیر میگذارد نیز در معرض ابهامات زیادی است. به این دلایل، دیدگاهها در مورد میزان کاهش انتشار گازهای گلخانهای بهطور اساسی در میان مفسران متفاوت است. با این حال، دلیل مهمتر اینکه چرا آنها و سیاستگذاران در سراسر جهان، نگرشهای کاملاً پراکندهای نسبت به اقدامات اقلیمی نشان میدهند این است که انتظار میرود بخشهای مختلف جهان بهطور بسیار متفاوتی تحت تاثیر گرمایش جهانی قرار بگیرند. نویسندگان این مقاله، بر این باورند که اگر نگوییم تحقیقات اقتصادی در این زمینه ضروری است؛ اما باید بگوییم میتواند کمک بزرگی باشد.
شروع مطالعه
مقاله حاضر با انگیزه نیاز به درک بهتر هزینهها و مزایای ناهمگون در مبارزه با تغییرات آبوهوایی تدوین شده است. با چارچوبی که امکان یک حساب سیستماتیک از اثرات ناهمگن را فراهم میکند؛ گزینههای مختلف وابسته به سیاست را میتوان از جمله طرحهای جبران خسارت خاص منطقه یا کشور ارزیابی کرد. به عنوان مثال چارچوب کار را بهعنوان مدلسازی طبیعی بر «نوردهاوس» قرار میدهیم؛ این منطقه هسته اصلی مدل رشد نئوکلاسیک است که با چرخه کربن و بلوکهای آبوهوایی تقویت شده، اما علاوه بر این، اکنون دارای ناهمگونی منطقهای هم در نتایج اقتصادی و هم از نظر آبوهواست. در اینجا تنظیمات بازار را به صراحت مطالعه میکنیم؛ برای جمعیت، ترجیحات و فناوری دادهشده، یک تعادل عمومی پویا تعریف میکنیم و بنابراین میتوانیم اقتصاد جهانی خود را در معرض طیفی از مداخلات سیاسی، مانند مالیات بر انتشار کربن قرار دهیم.
نقطه مرجع دیگر مطالعات اقتصاد کلان (به ویژه چارچوب آیاگاری (1994)) با تمرکز بر نابرابری مصرفکننده است؛ که در اینجا در سراسر مناطق تحقق مییابد. در تاکید بر اثرات نابرابری، از آنجا که تغییرات آبوهوایی طبیعتاً یک پدیده انتقالی است، محیط این تحقیق نیز با آن مرتبط است.
چگونگی تاثیر تغییر اقلیم و سیاستهای طراحیشده
فرضیه اولیه این است که اثرات فیزیکی و اقتصادی تغییرات آبوهوایی در سراسر جهان تقریباً یکنواخت نیست. با گرم شدن زمین، برخی از مناطق کره زمین، مانند مناطقی که در عرضهای جغرافیایی شمالی قرار دارند، در واقع سریعتر از مناطق دیگر گرم میشوند. در عین حال، برخی از مناطق، به ویژه مناطق سردسیر، با گرم شدن بیشتر، برای فعالیت اقتصادی بهرهور میشوند؛ در حالی که مناطق گرم که حتی گرمتر میشوند، فعالیت اقتصادیشان کمتر میشوند. این تغییرات به نوبه خود فضایی ناهمگون در بهرهوری و منابع اقتصادی ایجاد میکنند. بنابراین برای مطالعه این اثرات، در این تحقیق یک مدل جهانی پویا، تعادل عمومی و جهانی از تعاملات اقتصاد-اقلیم ایجاد شده که دارای درجه بالایی از تفکیکپذیری جغرافیایی است. در سطح جهانی این مدل، مدلهای استاندارد اقتصاد-اقلیم یکمنطقهای، مانند مدل متعارف DICE (اقتصاد آبوهوایی یکپارچه پویا) را در خود جای داده است. بنابراین، این مدل امکان ارزیابی کمی از چگونگی تاثیر تغییر اقلیم و سیاستهای طراحیشده برای مبارزه با آن بر مناطق مختلف جهان را به روشهای مختلف فراهم میکند. به عبارت دیگر، این مدل به عنوان آزمایشگاهی عمل میکند که در آن نهتنها اثرات کل (یا متوسط) تغییرات آبوهوا و سیاست آبوهوا، بلکه اثرات توزیعی آنها در فضا را نیز به صورت کمی طرح میکند. مثلاً با گرم شدن کره زمین، کدام مناطق سود میبرند و کدام ضرر و چقدر؟ اگر یک مجموعه از مناطق، مالیاتی بر انتشار کربن وضع کنند، آیا برخی از مناطق سود میبرند در حالی که برخی دیگر ضرر میکنند؟
واحد اساسی تجزیه و تحلیل در این مدل یک سلول 1◦ × 1◦ یا منطقهای است که شامل زمین است. در مناطقی که بیش از یک کشور درگیر هستند؛ برای حفظ مرزهای ملی در مجموع حدود 19 هزار منطقه تقسیم شدهاند. تولید (یعنی تولید ناخالص داخلی) در هر منطقه با استفاده از سرمایه فیزیکی، نیروی کار و انرژی تولید میشود. در هر دوره، هر منطقه تصمیم میگیرد چه مقدار مصرف کند و چه مقدار صرفهجویی کند، چه در داخل و چه در خارج از کشور و همچنین میزان مصرف انرژی را تعیین میکند. استفاده از انرژی، کربن را به جو منتشر میکند، که کره زمین را گرم میکند اما نه به شکل یکنواخت. برخی مناطق سریعتر از سایرین گرم میشوند. حساسیت دمای هر منطقه به دمای جهانی با استفاده از خروجی مدلهای ژئوفیزیکی آبوهوای زمین کالیبره میشود. بهرهوری نیروی کار در هر منطقه حاصل دو جزء است. مولفه اول به آبوهوای یک منطقه (یا دمای متوسط) بستگی دارد: مقدار اولیه آن در هر منطقه برای تکرار توزیع جهانی تولید منطقهای در سال 1990 در پایگاه داده G-Econ (دادههای اقتصادی مبتنی بر جغرافیا) و پس از آن کالیبره شده است که با نرخ ثابت سالانه رشد میکند. مولفه دوم، در مقابل، با دمای منطقه با توجه به Uشکل معکوس نرمالشده به حداکثر یک و حداقل صفر تغییر میکند. این Uشکل طوری کالیبره شده است که مدل اقتصاد-اقلیم با دقت بالا ساختهشده در این مقاله خسارات کل (جهانی) ناشی از گرم شدن کره زمین را ایجاد میکند که با مدلهای استاندارد اقتصاد نماینده -مصرفکننده- اقلیم مطابقت دارد.
پیشبینیهای مدل اقتصاد آبوهوایی با دقت بالا برای کلهای جهانی، با پیشبینیهای ارائهشده توسط مدل DICE یا اقتصاد کلان مدرن آن همسو میشوند (Golosov و همکاران (2014)).
در سطح منطقهای، میانگین دمای بهینه سالانه (که در آن معکوس کالیبره شده است) شکل U که بر چگونگی تغییر بهرهوری نیروی کار با رسیدن دما به اوج خود تاثیر میگذارد، تقریباً 12 درجه سانتیگراد (C◦) است. افزایش دمای منطقه از 10 درجه سانتیگراد به 12 درجه سانتیگراد، بهرهوری کل عوامل یک منطقه (TFP) را حدود یک درصد افزایش میدهد، در حالی که افزایش بیشتر در دمای متوسط سالانه از 12 درجه سانتیگراد به 14 درجه سانتیگراد، TFP آن را حدود دو درصد کاهش میدهد.
یافتههای کمی اصلی این است که تغییرات آبوهوایی بر مناطق، بسیار متفاوت تاثیر میگذارد: تولید (GDP) در برخی مناطق بهطور چشمگیری رشد میکند (نسبت به روند)، در حالی که در برخی دیگر به شدت کاهش مییابد. علاوه بر این، این تغییرات منطقهای در رشد تولید ناخالص داخلی، بسیار بزرگتر (در مقدار مطلق) از تغییرات رشد تولید جهانی ناشی از تغییرات آبوهوایی است. در نتیجه، از منظر منطقهای، اختلافات زیادی در مورد اثرات رفاهی مالیات بر تولید کربن وجود دارد: زمانی که مالیات بر تولید کربن یکنواخت در تمام مناطق اعمال میشود و درآمدها به صورت یکجا به صورت محلی مجدداً توزیع میشوند تا انتقالهای بینمنطقهای وجود نداشته باشد، برخی از مناطق سود میبرند و دیگران ضرر میکنند، اغلب با مقادیر زیادی که مزایای متوسط جهانی مالیات بر کربن را حذف میکند.
مطالعات تغییرات آبوهوایی و اقتصاد نیز بهطور قابل توجهی گسترش یافته است به گونهای که بر ناهمگونی منطقهای تمرکز نمیکند. یکی از حوزههای فعال، کمرنگ کردن فرضیه فناوری برونزا بوده است.
رویکرد این مقاله در عمل بسیار مفید است زیرا نتایج سیاستهای دنیای واقعی با آنچه توسط مطالعات اقلیمی-اقتصاد پیشنهاد میشود بسیار دور از ذهن است، بهرغم عدم اطمینان در مورد حساسیت آبوهوا به گازهای گلخانهای و میزان آسیبهای اقتصادی ناشی از تغییرات آبوهوایی؛ در مورد اندازه دقیق مالیات بر ایجاد کربن اختلاف نظر وجود دارد، اختلاف کمی وجود دارد که ما باید مالیات قابل توجهی اعمال کنیم، اما بهطور متوسط، در سراسر جهان، متوسط مالیات بر ایجاد کربن در واقع در حال حاضر منفی است.
همانطور که در ابتدا گفته شد، در واقع ناشناختههای زیادی وجود دارد، هم در مورد توسعه آبوهوا و هم نقش گازهای گلخانهای برای آن و هم در مورد اینکه چگونه رفاه انسان تحتتاثیر قرار میگیرد (و چگونه میتوانیم از خود در این شرایط محافظت کنیم). رویداد تغییرات آبوهوایی قابل توجه، و همچنین استخراج احتمالات بسیار دشوار است. بنابراین، مدیریت عدم قطعیت امری کلیدی است. نهتنها اینکه چگونه سیاستگذاران باید سیاست آبوهوایی خود را طراحی کنند، بلکه چگونه فعالان بازار در هنگام مواجهه با چنین عدم قطعیتی از قبل عمل میکنند نیز باید در نظر گرفته شود. خطرات مرتبط با پیامدهای آبوهوا، آب و خسارات اقتصادی مرتبط به معنای وسیع، هم در سطح محلی و هم در سطح کل مرتبط هستند و چندین مقاله به صراحت جنبههای مختلف این خطرات را در تحلیلهای خود گنجاندهاند.
بازارها بهطور بالقوه برای مدیریت ریسک مفید هستند، اگرچه مسلماً نمیتوان آنها را بهطور کامل در برابر خطرات آبوهوایی کشورها بیمه کرد. در نهایت، نقاط اوج نیز میتوانند، در اصل، هم محلی و هم جهانی باشند. بسیاری از مکانیسمهای بسیار غیرخطی خاص در سطح محلی شناخته شدهاند، و برخی مانند ذوب شدن یخهای قطب شمال جهانی هستند، اما وقتی همه آنها در کنار هم قرار میگیرند، به نظر میرسد که به تغییرات آبوهوایی غیرمستقیم جهانی بسیار محدود منجر میشوند.
نتیجهگیری و سخن پایانی
در این مقاله مدلی از تغییرات آبوهوایی با دقت و تفکیکپذیری منطقهای بسیار بالا ارائه شده است. نویسندگان معتقدند مقاله فوق با استفاده از چارچوب چندمنطقهای حاصل، پیامهای غنی و مهمی را ارائه میدهد. مسلماً مهمترین یافتههای این مقاله میزان شدید تاثیرات تغییرات آبوهوایی و در نتیجه تاثیرات سیاستهای کاهشی مانند مالیاتهای اعمالشده بر تولید کربن است که در سراسر جهان شکل متفاوتی دارد. این تغییرات هرگونه برآورد میانگین جهانی گزارششده در این مطالعات را کوچکتر میکند. از اینرو، انتظار میرود در مورد چگونگی مقابله با تغییرات اقلیمی اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته باشد. البته، شهروندان جهان همگی خودخواهانه فقط به رفاه محلی خود فکر نمیکنند، اما اختلافات آنقدر زیاد است که هرگونه ارزیابی جدی سیاستهای مربوط به این موضوع باید آنها را در کانون توجه قرار دهد.
در این مقاله تاکید شده است که شرایط اجازه مهاجرت به افراد نمیدهد. در حالی که محدودیتی برای سرمایهگذاری وجود ندارد. یعنی در این مقاله گرمایش و کربن تولیدشده در هر منطقه با توجه به افراد ثابت و ساکن در نظر گرفته شده است. البته از یکسو، مهاجرت نوعی سازگاری خواهد بود و خسارات ناشی از تغییرات آبوهوایی را کمتر میکند، اما از سوی دیگر، مطالعات مختلف همچنین نشان داده است که مهاجرت به چالشهای مختلف منجر میشود، در نتیجه خسارات بزرگتری نسبت به آنچه تخمین زده شده است ایجاد میکند. نتیجه نهایی این است که هر منطقه با توجه به عوامل مختلف در تولید کربن و گازهای گلخانهای یا تولید کربن متفاوت است، در نتیجه در این میان سیاستگذاران نظرات متفاوتی در مورد کنترل آن دارند مثل اعمال مالیات بر تولید کربن که در حال حاضر بسیار کم است. نکته دیگر اینکه گرمایش زمین از نظر اقتصادی بر مناطق مختلف تاثیرات متفاوتی دارد که وضع این قوانین را متفاوت میکند. درنهایت با توجه به یافتههای این مقاله مشخص میشود که هم باید در بررسی و هم در وضع قوانین پیشگیرانه از گرمایش زمین، جنبههای مختلفی در نظر گرفته شود مانند منطقه جغرافیایی مورد بررسی که یکسان بودن این قوانین را مورد سوال قرار میدهد، چرا که نباید اینکه گرمایش زمین در هر منطقه جغرافیایی تاثیرات اقتصادی و محیطی متفاوتی دارد، نادیده گرفته شود.