بازار لیموها
نتیجه عدم تقارن اطلاعات میان خریداران و فروشندگان چیست؟
جرج آرتور آکرلوف پس از اینکه برای چاپ مقاله «بازار لیموها»ی خود از طرف سه مجله شناختهشده جواب رد شنید، در نهایت توانست آن را در مجله Quarterly Journal of Economics در سال 1970 به چاپ برساند. او در این مقاله بابت مطرح کردن موضوع عدم تقارن اطلاعات، کژگزینی (انتخاب نامناسب) و تاثیر آن بر روی بازار و کیفیت محصولات، شهرت زیادی کسب کرد. تئوری تاثیرگذار آکرلوف در سال 2001 برای او و دو اقتصاددان دیگر جایزه نوبل به همراه آورد.
مطالعه آکرلوف بر روی بازارهایی متمرکز بود که در آنها فروشنده و خریدار، در خصوص محصول یا خدمات ارائهشده، از اطلاعات متقارن و یکسان برخوردار نبوده و این عدم تقارن اطلاعات به کژگزینی و کاهش کیفیت در این بازارها ختم شده است. آکرلوف در شروع مقاله برای مطرح کردن تئوری خود، بازار خودرو دست دوم را انتخاب میکند زیرا به گفته خودش این بازار عینی و درک آن بسیار آسان است. در این مطالعه، لیمو، اصطلاحی در زبان انگلیسی است که به خودروهای کیفیت پایین اشاره دارد و بازار لیموها در واقع بازاری است که به دلیل سازوکار اشتباه آن و عدم دسترسی مشتری به اطلاعات درست، خودروهای باکیفیت را از میدان خارج کرده و تنها خودروهای بیکیفیت را برای مشتری باقی میگذارد. در ادامه مقاله، آکرلوف مشاهدات بیشتری در مورد این عدم تقارن اطلاعات و تاثیر آن در بازارهایی مانند بیمه، بازار کار و بازار اعتباری در هندوستان مطرح میکند. آکادمی علوم سلطنتی سوئد، مطالعه او را یک کار بنیادی و تاثیرگذار در زمینه اقتصاد دانسته که راه را برای تئوریهای جدید در زمینه اقتصاد رفتاری هموار کرده است.
تکههای پازل
در اقتصاد قانونی است به نام قانون گرشام. بر اساس این قانون «پول بد پول خوب را از رواج میاندازد». آکرلوف در مقاله بازار لیمو ادعا میکند که این اصل با کمی تفاوت، در بازار خودرو دست دوم نیز حاکم است؛ جاییکه خودروهای بد میتوانند بازار خودروهای خوب را خراب کنند. دلیل این امر نیز واضح است: وقتی خریدار نتواند تفاوت خودرو خوب و بد را تشخیص بدهد، قیمت پیشنهادیاش میانگین قیمت این دو خودرو خواهد بود نه بالاتر. خریداران انتظار ندارند برای خودرو دست دومی که، برخلاف فروشنده، اطلاعات کافی از کیفیت خوب یا بد آن ندارند پول زیادی پرداخت کنند زیرا قیمت بالای یک خودرو دست دوم، آن را به محدوده قیمت خودرو نو نزدیک میکند، در حالی که از دید مشتری، آنها از ارزش یکسانی برخوردار نیستند. در این بازار، فروشندگان خودروهایی با کیفیت بالا مجبور به ترک بازار شده و در نهایت بازاری باقی میماند که فقط خودروهای بنجل در آن خرید و فروش میشوند، همان بازار لیموها. فرآیندی که به غلبه بازار بیکیفیت و چهبسا رکود بازار منجر میشود، همان اصل عدم تقارن اطلاعات بین خریدار و فروشنده است، اصلی که کژگزینی و عرضه محصولات و خدمات بیکیفیت در بازاری مملو از بیاعتمادی را به همراه دارد.
آکرلوف در مقاله خود برای توضیح بیشتر تاثیر عدم تقارن اطلاعات، به مثال دیگری میپردازد. او مساله بیمه سلامت سالمندان را در سنین بالای 65 سال توضیح میدهد و اینکه چرا این قشر از جامعه در سن بالا برای خرید بیمه سلامت به مشکل بر میخورند در حالیکه میتوان با افزایش تعرفه بیمه، برای این سنین، مشکل را حل کرد. آکرلوف در مقاله خود در جواب این سوال اینگونه استدلال میکند، معمولاً کسانی خود را بیمه میکنند که اطمینان دارند این بیمه به دلیل شرایط سلامتی و جسمی که فقط خود از آن آگاه هستند، مورد نیازشان خواهد بود. به دلیل عدم تقارن اطلاعات بین بیمهگذار و بیمهگر و آگاهی بیشتر بیمهگذار از وضعیت سلامت خود، هرچه تعرفه بیمه به دلیل سن بالا بیشتر شود، تنها متقاضیان این بیمه همان افراد با ریسک بالا خواهند بود. در نتیجه این شرکتها با هیچ حق بیمهای حاضر به ارائه خدمات بیمهای به سنین بالا نیستند. به اعتقاد اکرلوف همین اتفاق در بازار خودرو هم رخ میدهد وقتی قیمت مورد انتظار مشتری به دلیل عدم قطعیت از کیفیت خودرو، معادل قیمت یک خودرو با کیفیت متوسط است، نه بیشتر. به طور طبیعی خودرو باکیفیت مجبور به ترک این بازار است و مشتری دچار کژگزینی میشود. در بازار بیمه هم هرچه قیمت بیمه افزایش یابد، افراد سالم که نسبت به سلامت خود اطمینان بیشتری دارند از بیمه شدن خودداری کرده و افراد با ریسک بالا مایل به دریافت خدمات بیمهای میشوند و طبیعتاً چنین سازوکاری بار سنگینی بر دوش شرکتهای بیمه اعمال میکند. آکرلوف در مقاله خود نقل قولی از متون بیمهای دارد که در آنها شرکتهای بیمه نسبت به کژگزینی هشدار دادهاند. در یکی از متون گفته شده که بیمهگذارهای سالم و کمخطر، با افزایش سن و بالا رفتن حق بیمه، از دریافت خدمات بیمهای انصراف میدهند و شرکت بیمه با حجم بالایی از مشتریانی میماند که به دلیل اطلاعات بیشتری که نسبت به وضع سلامت خود دارند، مایل به دریافت خدمات بیمهای هستند. از سوی دیگر شرکتهای بیمه با پیششرط سلامتی برای ارائه خدمات بیمهای گروهی در هنگام استخدام، به نوعی کژگزینی کرده و باعث میشوند خدمات بیمهای به کسانی که بیشترین نیاز را به آن دارند، فراهم نشود.
آکرلوف در بخش دیگری از مقاله به بررسی تاثیر عدم تقارن اطلاعات و کژگزینی در حوزه استخدام اقلیتها میپردازد. او معتقد است کارفرمایان معمولاً از استخدام اقلیتهای جامعه در مشاغل خاصی امتناع کرده که دلیل آن نه تعصب بلکه افزایش سود است. همانطور که نژاد یک شخصِ جویای کار، میتواند به درک گذشته اجتماعی او کمک کند، کیفیت تحصیل نیز میتواند گواهی بر مهارتهای کاری او باشد. افرادی هستند که بهرغم تواناییهای ذاتی فقط به دلیل عدم تایید این تواناییها از سوی یک نهاد آموزشی معتبر، فرصتهای شغلی در بسیاری از شرکتها را از دست میدهند. چنین عدم تقارن اطلاعاتی بین شخص جویای کار و کارفرما و آگاهی نداشتن کارفرما از تواناییهای بالقوه فرد متقاضی، باعث میشود قشر کمبرخورداری که مجبور به تحصیل در مدارسی با کیفیت آموزشی پایین هستند، شانس کمتری برای یافتن شغل مناسب داشته باشند. در نقل قولی از جرج استیگلر، آکرلوف در مقاله خود آورده «در رژیمی که بر پایه جهل و نادانی بنا شده باشد، انریکو فرمی (برنده جایزه نوبل فیزیک) میتوانست یک باغبان و جان فون نویمان (ریاضیدان و دانشمند آمریکایی) میتوانست یک صندوقدار داروخانه باشد».
آکرلوف همچنین به تاثیر عدم صداقت در بازار میپردازد و کژگزینی ناشی از آن را مورد بحث قرار میدهد. او معتقد است مشکل اصلی و اساسی بازار این است که خریدار میخواهد از کیفیت خرید خود مطمئن باشد. اصل کژگزینی در چنین بازاری زمینه را برای خرید و فروشهایی برپایه اطلاعات نادرست فراهم کرده و میتواند رکود کسبوکارهای صادقانه را به همراه داشته باشد. وقتی فروشندگانی خدمات و محصولات بیکیفیت خود را با عنوان کیفیت بالا ولی با قیمت پایینتر در بازار عرضه میکنند، عرصه برای فعالیت کسبوکارهایی که اصل صداقت را در کارشان رعایت میکنند تنگ میشود.
آکرلوف معتقد است، معضل جدی اقتصاد در کشورهای توسعهنیافته، عدم رعایت صداقت است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد هرچه کشور توسعهنیافتهتر باشد، تنوع کیفیت در آن بیشتر و اعمال کنترل کیفیت به خصوص بر روی محصولات صادراتی سختگیرانهتر است. او هند و اعمال بازرسیهای کیفیت بر روی 85 درصد از محصولات صادراتی را به عنوان گواهی بر این بحث خود مطرح میکند. در این کشور به دلیل تنوع کیفی محصولات، گاهی زنان خانهدار مجبور هستند حتی برنج خریداریشده از بازار را به دقت از سنگریزههایی به شکل و رنگ خود برنج، که عمداً به آن اضافه شدهاند، پاک کنند. در مجموع او معتقد است تنوع کیفیت بیشتر معضل کشورهای شرقی است تا غربی.
آکرلوف اهمیت اطلاعات یکسان میان فروشنده و خریدار را با مشاهده دیگری نیز بیان میکند. به اعتقاد او بر اساس یک الگوی قدیمی به خصوص در ژاپن، بازرگانان دوره قبل از صنعتی شدن تبدیل به کارآفرینان نسل بعد شدند. عامل اصلی چنین گرایشی، توانایی بازرگانان در تشخیص کیفیت اجناس به عنوان یک مصرفکننده بود که زمینه را برای کارآفرین شدن آنها و تولید محصول فراهم کرد. وقتی اطلاعات بین تولیدکننده و مصرفکننده یکسان باشد، زمینه تولید و کارآفرینی فراهم میشود. ولی در واقع کارآفرینی پدیده بسیار نادری است، زیرا به دلیل بازدهی پایین تولید نسبت به تجارت و زمان زیادی که یک کارآفرین برای تولید نیاز دارد، آنها معمولاً از تولید صرف نظر میکنند.
آکرلوف معتقد است در بازارهای اعتباری کشورهای توسعهنیافته نیز میتوان شاهد تاثیر عدم تقارن اطلاعات و پیامدهای ناشی از آن بود. او در اثبات کژگزینی در این بازارها، به وامدهندگان محلی در هندوستان میپردازد. این وامدهندگان، وامهای خود را با سودهایی بسیار سرسامآور در اختیار روستاییان میگذاشتند که همین سود بالا، عامل عمده فقر مردم و بدون زمین ماندن آنها بود. پس از شروع «جنبش تعاونی» برای از بین بردن فقر در مناطق دورافتاده، دولت تصمیم گرفت با احداث بانک و ایجاد رقابت با وامدهندگان محلی، نرخ سود وام را پایین بیاورد. نرخ سود وام بانکها در شهرهای بزرگ معادل 10 درصد بود در حالیکه وامدهندگان محلی نرخ سودی بین 15 تا 50 درصد دریافت میکردند. آکرلوف میگوید تنها توضیح برای چنین شرایط پر از تضادی، این است که وامدهندگان محلی نهتنها همه ابزارهای لازم برای اجرایی کردن قراردادهای خود را در اختیار داشتند، بلکه به دلیل نزدیکی روابط، به اطلاعات شخصی فرد وامگیرنده نیز به آسانی دسترسی داشتند. در نقل قولی از سر مالکوم دارلینگ در این مقاله آمده است که فرهنگ حاکم بر جوامع روستایی به گونهای است که فرد وامدهنده نهتنها شناخت زیادی از شرایط فرد وامگیرنده دارد، بلکه همیشه در دسترس است و در هر زمانی میتواند بدون اتلاف وقت و بدون هیچگونه فرآیند پیچیدهای، پول مورد نیاز را به روستاییانی پرداخت کند که در هر صورت شانس دریافت هیچگونه وامی را ندارند. همین امر خطر عدم بازپرداخت وام را تا حد زیادی برای آنها کم میکند. ولی از سوی دیگر در همین بازار اعتباری، کسانی که به عنوان واسطه وارد عمل میشدند تا از بانکها با سود کمتر وام گرفته و با سود بیشتر در اختیار روستاییان قرار دهند، به دلیل عدم شناخت کافی از وامگیرندگان محلی و عدم توانایی در اعتبارسنجی متقاضیان وام، متحمل ضررهای بزرگ میشدند.
آکرلوف در انتهای مقاله برای حل مشکل عدم قطعیت کیفیت، به نقش نهادهایی مانند گارانتی و برند میپردازد. او تاکید میکند که نقش گارانتی در اطمینان بخشیدن به مشتری بابت حصول به یک کیفیت معقول بسیار مهم است. علاوه بر آن، برندها نیز میتوانند راه را برای اقدامات تلافیجویانه مشتریان در صورت عدم رضایت از کیفیت و خودداری از خرید مجدد از آن برند هموار کنند. راهکار دیگری که آکرلوف برای کاهش عدم قطعیت پیشنهاد میکند، ایجاد شرکتهای زنجیرهای مانند هتلها و رستورانها و فرآیند اعطای مجوز به مشاغل مانند مجوز به پزشکان، وکیلها و آرایشگرهاست.
تیتراژ پایانی
جرج آکرلوف، برنده جایزه نوبل، در مقاله بازار لیمو به بررسی پیامدهای حاصل از عدم تقارن اطلاعات در بازار میپردازد. استدلال آکرلوف این است که در بازاری که خریدار و فروشنده دسترسی به اطلاعات یکسان و متقارنی ندارند، عدم قطعیت میتواند به کژگزینی از جانب یکی از طرفین منجر شود. او مشاهدات خود را در قالب بازارهایی مانند بازار خودروهای دست دوم، بازار کار، بیمه و بازارهای اعتباری بیان میکند، اما در واقع تاثیر عدم شفافسازی و اطلاعرسانی در یک کسبوکار و پدیده کژگزینی، فقط منحصر به بازارهای ذکرشده در مقاله آکرلوف نیست. دشواری تشخیص کیفیت خوب از کیفیت بد، در ذات هر بازاری نهفته است و ناآگاهی فعالان حوزه تجارت از پیامدهای آن، موضوعی بوده که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس تئوری آکرلوف عدم قطعیت، افول کیفیت در بازار را به همراه آورده و بستری فراهم میکند که کالا و خدمات مرغوب به دلیل هزینه بالا و عدم تبادل اطلاعات شفاف و صادقانه، میدان را به کالا و خدمات کیفیت پایین واگذار میکنند. در مدل اقتصادی آکرلوف اصل اعتماد در کسبوکارهای تجاری از اهمیت زیادی برخوردار است که به عقیده او گارانتیها، برندها، مجوزهای فعالیت، شرکتهای زنجیرهای میتوانند تا حدی از عدم قطعیت کاسته و در جلب اعتماد تاثیر داشته باشند.