مصائب ارزی
کشورهای مختلف در مواجهه با نوسانات نرخ ارز چه کردهاند؟
نوسانات نرخ ارز به ویژه در کشورهای در حال توسعه و نوظهور همواره به عنوان یکی از دغدغههای جدی سیاستگذاران مطرح بوده است. این مساله از دوجنبه تئوریک و تجربی قابل بررسی است. از جنبه نظری ابتدا باید دید نوسان ارزی چیست و چرا رخ میدهد و چه تاثیری بر اقتصاد میگذارد. سپس از نظر عملی میتوان نحوه مواجهه و بایدها و نبایدهای مربوط به آن را در عمل با توجه به تجربه کشورهای مختلف بررسی کرد.
نوسانات نرخ ارز به ویژه در کشورهای در حال توسعه و نوظهور همواره به عنوان یکی از دغدغههای جدی سیاستگذاران مطرح بوده است. این مساله از دوجنبه تئوریک و تجربی قابل بررسی است. از جنبه نظری ابتدا باید دید نوسان ارزی چیست و چرا رخ میدهد و چه تاثیری بر اقتصاد میگذارد. سپس از نظر عملی میتوان نحوه مواجهه و بایدها و نبایدهای مربوط به آن را در عمل با توجه به تجربه کشورهای مختلف بررسی کرد.
آنچه باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که در مواجهه با پدیدهای مثل نرخ ارز، تورم یا اکثر متغیرهای کلان اقتصادی، عمدتاً ادبیات نظری موضوع در ابتدا از تجارب سیاستگذاری در کشورهای مختلف نشات گرفته است. به عبارت بهتر، وقایع رویداده در جهان خارج، خود باعث پیشبرد علم اقتصاد در این زمینه شدهاند و گزینههای متنوعتری را ضمن عبرت گرفتن از پیامدهای سیاستی پیش روی سیاستگذار قرار دادهاند. به علاوه اطمینان به گزینههایی که در کشورهای مختلف امتحان شده و جواب دادهاند نیز به طور روزافزونی بیشتر شده است.
در پروندهای که پیش روی شماست ابتدا به مرور مختصر ادبیات سیاست ارزی و بایدها و نبایدهای آن پرداختهایم. سپس با مروری بر تجربه کشورها سعی کردهایم تا تصویری از تنوعهای سیاستگذاری و پیامدهای حاصل از آن در کشورهای مختلف ارائه کنیم. از روسیه و ترکیه که در این زمینه نسبتاً موفق بودهاند، گرفته تا ونزوئلا و زیمبابوهای که اوضاع اقتصادیاش زبانزد خاص و عام شده است.
در میان کشورهای یادشده، شاید ونزوئلا به لحاظ صادرکننده نفت بودن، شباهتهایی با اقتصاد ایران داشته باشد. این روزها اتفاقاً با شدت گرفتن نوسانات نرخ ارز در کشور ما و سیاستهای کنترلی دولت، به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری دغدغه ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران وجود دارد. تلاش اصلی این بوده است تا تصویری شفاف از این موضوع پیش روی خوانندگان قرار گیرد و مرور تجربههای کشورها این تلنگر را ایجاد کند که راهحل بهینه واقعاً چه باید باشد و چگونه میتوان از وضع موجود فاصله گرفت و به ثبات در سیاست ارزی کشور رسید.