شکافها، ترسها و شکستها
چهار ریسک اصلی اقتصاد جهان در سال 2018
گزارش سال گذشته در مورد ریسکهای جهانی در حالی منتشر شد که موجی از نااطمینانی و تنش در ساختار سیاسی و اقتصادی موجود مشاهده میشد. آن گزارش «اصلاحات بنیادین در سرمایهداری مبتنی بر بازار» را ضروری دانست و خواستار بهبود همبستگی درون و بین کشورها شد. یک سال پس از آن، یعنی اکنون، ضرورت مواجهه با این چالشها بیش از هرزمان دیگری برجسته شده است.
گزارش سال گذشته در مورد ریسکهای جهانی در حالی منتشر شد که موجی از نااطمینانی و تنش در ساختار سیاسی و اقتصادی موجود مشاهده میشد. آن گزارش «اصلاحات بنیادین در سرمایهداری مبتنی بر بازار» را ضروری دانست و خواستار بهبود همبستگی درون و بین کشورها شد. یک سال پس از آن، یعنی اکنون، ضرورت مواجهه با این چالشها بیش از هرزمان دیگری برجسته شده است. هرچند که رشد اقتصادی افزایش یافته است اما 2017 نیز سالی توام با ناامیدی، عدم ثبات و شکنندگی گسترده بود. در همین حال، تازهترین نتایج افکارسنجی ریسکهای جهانی نشان میدهد که پاسخدهندگان نسبت به سال پیش رو (2018) بدبین هستند. در پرسشی جدید درباره انتظارات از سال 2018، تنها هفت درصد از پاسخها به کاهش ریسک اشاره داشتند در حالی که 59 درصد معتقد بودند ریسکها افزایش خواهند یافت. در این بخش که پیش روی شماست، چهار دغدغه اصلی مطرح شده است: 1- نابرابری و بیانصافی مستمر 2- تنشهای سیاسی داخلی و بینالمللی 3- خطرهای زیستمحیطی و 4- آسیبپذیریهای سایبری. جمعبندی ما در این بخش به این ختم میشود که خطر فروپاشیهای سیستمی و همهجانبه رو به افزایش است.
نابرابری و بیانصافی
یکی از مهمترین یافتههای گزارش امسال، کاهش اهمیت ریسکهای اقتصادی است. این امر در ادامه روند سالهای اخیر رخ داده است. همچنان که بحران مالی فروکش کرده است، ریسکهای اقتصادی نیز کمرنگ شدهاند و جای خود را به ریسکهای روزافزون زیستمحیطی دادهاند. تازهترین نتایج در حالی منتشر شدهاند که اقتصاد جهانی، بهبودی هرچند معمولی را تجربه میکند. صندوق بینالمللی پول رشدی 6 /3درصدی را در تولید ناخالص داخلی جهانی برای سال 2017 پیشبینی کرده در حالی که این رقم برای سال 2016، 2 /3 درصد بوده است. بازیابی اقتصادی در تمامی اقتصادهای بزرگ در حال روی دادن است که انتظار میرود به یک بهبودی خوب بینجامد.
اما باید بپرسیم آیا این چرخش به سمت خوشبینی، از امکان خوشباوری و نادیده گرفتن ریسکهای اقتصادی حکایت دارد؟ مطمئناً دلایلی برای محتاط بودن در این زمینه وجود دارد: برای یافتن فشارهای اقتصادی، لازم نیست به دوردستها بنگریم، دنیای اطرافمان نشاندهنده همه چیز است. تاکید ما در این گزارش این است که باید توجه بیشتری به جلوگیری از وقوع بحرانی مشابه معطوف شود. حتی بدون وقوع بحرانی دیگر، ریسکهای اقتصادی میتوانند ویرانگر باشند. سال گذشته نیز شواهد جدیدی مبنی بر مشکلات مزمن اقتصادی به ویژه از لحاظ درآمد و نابرابری مشاهده شد. در این گزارش این مساله برجسته شده که رشد درآمد جهانی از سال 2012 با شتاب کمتری همراه بوده است. در کنار سایر امور، چانهزنی دستهجمعی به منظور وارونه ساختن این روند، ضرورت دارد. در حالی که نابرابری جهانی پایین است، نابرابری درون کشوری یک مشکل فزاینده در بسیاری از کشورهاست. بر اساس اعلام صندوق بینالمللی پول، طی سه دهه گذشته، 53 درصد کشورها شاهد افزایش در نابرابری درآمد بودهاند که این روند در کشورهای پیشرفته شدیدتر بوده است. به علاوه، مشکلات اقتصادی امروز مانند بذری برای معضلات بلندمدت عمل میکنند. مقادیر بالای بدهی شخصی به همراه پسانداز و مقرری ناکافی، دلیلی است تا تعمیق این مشکلات در سالهای پیش رو چندان دور از انتظار نباشد.
اهمیت نابرابری، بازهم در گزارش امسال مورد تاکید قرار گرفته و «نابرابری در درآمد و ثروت» به عنوان سومین محرک ریسکهای جهانی در 10 سال آینده معرفی شده است. اتوماسیون یا ماشینی شدن محرک بالقوه دیگری برای افزایش نابرابری است و گزارش حاضر در مورد تاثیر آن در بازار نیروی کار ابراز نگرانی کرده است. هنگامی که از پاسخدهندگان در مورد بههمپیوستهترین ریسکها پرسیده شد، دو پاسخی که بیشترین فراوانی را داشت پیامدهای نامساعد پیشرفتهای تکنولوژیک و بیکاری یا کمکاری ساختاری بالا بود. اتوماسیون تاکنون به عنوان یک عامل مخرب بازار نیروی کار شناخته میشده و اثرات آن با پیشرفتهای جدید تکنولوژیک ماندگارتر از قبل خواهد شد. در آینده نزدیک، انتظار میرود اتوماسیون و دیجیتالی شدن سطح اشتغال و دستمزدها را پایین بکشد و به افزایش درآمد و ثروت دهکهای بالا کمک کند.
اینها، صرفاً ریسکهای اقتصادی نیستند بلکه هنجارهای مرتبط با کار بخش مهمی از قرارداد ضمنی هستند که جوامع را کنار همدیگر نگه میدارد. در صورتی که امید و انتظارات بسیاری از مردم در مورد اشتغال کمرنگ شود، جای تعجب ندارد که اثرات وسیعتر سیاسی و اجتماعی این امر را شاهد باشیم. این ایده که «سیستم از کار افتاده است» در رقابتهای انتخاباتی مورد توجه قرار گرفته است و پژوهشها نشان میدهند دغدغه نابرابری در بطن نگرانی اساسیتر در مورد جامعهای عادلانه قرار دارد. یکی از موارد مهمی که در زمینه عدالت در سال 2017 برجسته شد، مساله جنسیت است. شکاف برابری جنسیتی جهانی در سلامت، آموزش، سیاست و محیط کار برای اولین بار از سال 2006 یعنی زمانی که این شاخص به وجود آمده، بیشتر شده است. این مهم در حالی رخ میدهد که موارد متعددی که سطوح بالایی از آزار جنسی را در جامعه و محل کار به نمایش میگذارند، همچنان ادامه دارد.
ریسک منازعه
بحث درباره افزایش مردمگرایی در سالهای اخیر سبب شده تا دلایل اقتصادی و فرهنگی در رقابت با یکدیگر باشند اما موارد متعددی وجود دارد که نشان میدهد این دو بسیار به هم مرتبطاند به این صورت که رنج اقتصادی اغلب در گروهها و مناطق جغرافیایی متمرکز شده است که آمادهاند تا صدای خود را به لحاظ سیاسی به گوش سیاستگذاران برسانند. درگیریهای مرتبط با هویت و اجتماعهای محلی همچنان در بسیاری کشورها به منازعات سیاسی میانجامد و هیزم آتش تنشهای فرامرزی نیز میشود.
در تازهترین گزارش ریسکهای جهانی، از نظر پاسخدهندگان، قطبی شدن جامعه جایگاه خود را به عنوان محرک اصلی ریسکهای جهانی، به وابستگی مجازی (دنیای دیجیتال) داده است اما همچنان به عنوان یک عامل بیثباتی سیاسی مطرح است. این مساله احتمالاً بیش از هر جای دیگر در بریتانیا و ایالات متحده مشهود است، دو کشور غربی که در سال 2016 در زمینه حرکتهای دموکراتیک خلاف عرف رکورد از خود برجای نهادند. نظام سیاسی بریتانیا با پیامدهای تصمیم مبنی بر ترک اتحادیه اروپا دستوپنجه نرم میکند در حالی که در ایالات متحده، تعمیق دوقطبی شدن جامعه در کنار سایر عوامل، گفتمان دموکراتیک را ضعیف کرده و اعتمادبهنفس جریانهای افراطی راستگرا را افزایش داده است.
در اروپا هراس از روی کار آمدن راست افراطی با پیروزی امانوئل ماکرون در ماه می 2017 تا حدی فروکش کرد اما احتمالاً این کار به قیمت فزونی غرور و خشنودی از ثبات سیاسی منطقه به دست آمده است. همچنان که در انتخاباتهای آلمان و اتریش در اواخر سال 2017 نیز مشخص شد، نفوذ و قدرت احزاب راست افراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی رو به رشد است. به طور کلی، مسائلی همچون فرهنگ و هویت به تنشهای سیاسی درون و میان تعداد قابل توجهی از کشورهای اتحادیه اروپا از جمله لهستان و مجارستان دامن میزنند. این مساله در اسپانیا به صورت قطبیسازی میان گروههای مختلف دارای فرهنگها و ارزشهای گوناگون خود را نشان داده است و به نظر میرسد به عنوان منبعی از ریسک سیاسی در کشورهای غربی طی سال جاری میلادی و بعدتر ادامه خواهد داشت.
سیاست مرتبط با هویت به آتش ریسکهای منطقهای و داخلی دامن خواهد زد. سیاستمردان کاریزماتیک و قدرتمند در جهان رو به افزایش است. به علاوه با ذهنیت «اولویت با آمریکاست» از سوی رئیسجمهور ترامپ، میتوان گونههای مختلف این سیاست را از چین و ژاپن گرفته تا روسیه، ترکیه، عربستان سعودی و فیلیپین و دیگر نقاط مشاهده کرد. روند رو به رشد قدرت شخصیسازیشده میتواند نوسانات ژئوپولتیک را افزایش دهد. افزایش محسوس ریسکهای ژئوپولتیک یکی از روندهای قابل توجه سال 2017 بود. این امر به ویژه در آسیا، جایی که کره شمالی جهان را یک قدم به استفاده احتمالی از سلاحهای هستهای نزدیکتر کرد، مشهود بود. به این ترتیب در سالی که گذشت چندین نکته قابل توجه دیگر در سراسر جهان وجود داشته است و حداقل از توجه همیشگی به خاورمیانه یعنی جایی که علاوه بر سوریه و یمن، نیروهای بیثباتکننده به منازعات مسلحانه دامن میزنند، اندکی فاصله گرفتهایم.
شاید تعجبآور باشد که با وجود اتفاقات پشت پرده، نسبتاً حرکات کمتری در زمینه ریسکهای اصلی ژئوپولتیک در گزارش حاضر یافت میشود. هرچند، هنگامی که درباره پیشبینیها در سال 2018 پرسیدیم، سطح بالایی از دغدغه را مشاهده کردیم؛ 93 درصد از پاسخدهندگان انتظار داشتند اوضاع و مناسبات سیاسی یا اقتصادی میان قدرتهای بزرگ بدتر شود. شاید از این هم نگرانکنندهتر، حدود 80 درصد از پاسخدهندگان، ریسکهای مرتبط با منازعه یا تهاجم نظامی میان کشورها را دور از ذهن ندانستند! آنها معتقد بودند درگیریهای منطقهای بین قدرتهای بزرگ در سال 2018 بیش از سال قبل از آن خواهد بود.
ریسکهای ژئوپولتیک با تداوم کاهش تعهد مبتنی بر چندجانبهگرایی در چارچوب قانون، رو به بدتر شدن هستند. در سال 2017، رئیسجمهور ترامپ، برخی وعدههای یکجانبهگرایانه انتخاباتیاش را عملی کرد، از جمله آنکه ایالات متحده را از توافقنامه پاریس در زمینه تغییر اقلیم و نیز توافقنامه همکاری فراآتلانتیک خارج کرد. اگرچه ایالات متحده از توافقی که ایران را از دستیابی به سلاح هستهای بازمیداشت، برنامه جامع اقدام مشترک، خارج نشده است، اما در ماه اکتبر سال گذشته میلادی، رئیسجمهور ترامپ نارضایتی خود را از این توافق با خودداری از تایید پایبندی ایران به این توافق اعلام کرد. گفتنی است که تمامی توافقهای یادشده همچنان به قوت خود باقی هستند و دیگر کشورها و بازیگران غیردولتی نیز در جستوجوی راهی به منظور جبران کمکاری ایالات متحده در زمینه چندجانبهگرایی هستند. با وجود این، فرسایش نهادهای مرتبط با گفتوگوها و تصمیمگیریهای چندجانبه، صدمهای جدی به افق دستیابی به توافقنامههای جدید جهانی خواهد زد، آن هم هنگامی که همکاری بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
یک ریسک نهادی که در سال 2018 رو به افزایش خواهد بود به سازمان جهانی تجارت و تواناییاش به منظور حل منازعات تجاری مربوط میشود. این مساله به ویژه در زمانی که ذهنیتها و سیاستهای حمایتگرایانه داخلی در حال افزایشاند از اهمیت بالایی برخوردار است. هرچند، ایالات متحده انتصابهای مربوط به مجموعه هفتنفره سازمان جهانی تجارت را متوقف کرده است. از دسامبر 2017 تنها چهار صندلی پر شده است، و به این ترتیب این کمیته تا سال 2019 عملاً دیگر کارایی نخواهد داشت. تضعیف ساختار نهادی تجارت جهانی ریسکهایی را فراتر از یک رکود در تجارت و رشد پدید میآورد. در ضمن امکان سرریز و انتقال تنشهای تجاری به مسائل ژئوپولتیک نباید دست کم گرفته شود. در گزارش امسال، 73 درصد از پاسخدهندگان معتقد بودند ریسکهای مرتبط با فرسایش قوانین و موافقتنامههای چندجانبه تجاری در سال آتی افزایش خواهد یافت.
سیاره ما در لبه پرتگاه
ریسکهای زیستمحیطی طی 13 سالی که از انتشار اولین گزارش ریسکهای جهانی میگذرد، به طور قابل توجهی فزونی یافتهاند و این روند در گزارش امسال نیز به همین منوال ادامه دارد. تمامی پنج ریسک قابل ذکر در دسته ریسکهای زیستمحیطی در یکچهارم بالایی افق ریسک 2018 قرار گرفتهاند که از امکان وقوع و تاثیر بالاتر از میانگین حکایت دارد. در میان تنشزاترین چالشهای زیستمحیطی که با آن مواجه هستیم، میتوان به رویدادهای شدید آبوهوایی و دمایی، تسریع در فقدان تنوع زیستی، آلودگی هوا، خاک و آب، عدم توفیق در مهار و کنترل تغییرات اقلیم و ریسک نحوه گذار به آیندهای با کربن کمتر اشاره کرد. با این حال، چالشهای اساسی موجود تا حد زیادی به عمق همبستگی میان این ریسکها و ریسکهای دیگر از جمله بحرانهای آب و مهاجرت اجباری و غیرداوطلبانه مربوط میشود. همچنین، با توضیح اثر توفان ماریا بر پورتوریکو، باید گفت ریسکهای زیستمحیطی میتوانند به تخریب جدی زیرساختهای حیاتی بینجامند.
به طور قطع، رویدادهای شدید آبوهوایی در سال 2017، توفانهای غیرمعمول و مکرر اقیانوس اطلس یعنی هاروی، ایرما و ماریا، باعث تسریع تخریب زمین خواهد شد. بر اساس شاخص ACE که به منظور اندازهگیری شدت و مدت توفانهای اقیانوس اطلس استفاده میشود، سپتامبر سال گذشته شدیدترین ماه از این نظر بوده است. همچنین در آن زمان بیشترین تعداد توفان را شاهد بودیم. این رویدادهای شدید در یک دهه اخیر همچنان به خسارتهای پرهزینه خود ادامه دادهاند، با وجود این افزایش هزینهها نشان از مکان و تمرکز داراییها در مناطق مختلف و ارتباط آن با الگوهای در حال تغییر آبوهوایی دارد. بارش شدید باران میتواند خسارات زیادی به همراه بیاورد. از 10 فاجعهای که نیمه اول سال 2017 بیشترین مرگومیر را به همراه داشتهاند هشت فقره به سیل و لغزش زمین مربوط بوده است. توفانها و دیگر مخاطرات طبیعی نیز یکی از دلایل اصلی آوارگی جمعیت محسوب میشود. تازهترین دادهها نشان میدهند، از 1 /31 میلیون نفر آواره ثبتشده در سال 2016، 76 درصدشان درنتیجه رویدادهای مرتبط با آبوهوا مجبور به ترک خانههای خود شدند.
سال گذشته همچنین شاهد ثبت دماهای شدید نیز بودیم. با تکمیل دادهها، انتظار میرود سال 2017 در میان گرمترین سالهای تاریخ و گرمترین سالی که با توفان النینو همراه نبود، جای گیرد. گفتنی است 2016 گرمترین سال از این نظر بوده است. در 9 ماهه اول سال 2017، دما 1 /1 درجه سانتیگراد بالاتر از سطح قبل از صنعتی شدن بود و ناگزیر این روند رو به افزایش است. یکی از بلندپروازانهترین اهداف جهانی به توافقنامه پاریس مربوط میشود که قصد دارد این آستانه را کمتر از 5 /1 درجه سانتیگراد نگه دارد. این افزایش متوسط دمای جهانی سبب فزونی شدید دماهای محلی شده است. طی سال 2017، شاهد رکودهای بیسابقه دما از قسمتهای جنوبی اروپا تا شرق و جنوب آفریقا، آمریکای جنوبی، قسمتهایی از روسیه و چین بودهایم. کالیفرنیا گرمترین تابستان تاریخ خود را تجربه کرد و تا ماه نوامبر آتشسوزی جنگلی در ایالات متحده حداقل 46 درصد بالاتر از میانگین 10ساله خود بوده است. شیلی شاهد شدیدترین آتشسوزی جنگلی تاریخ خود بود، چیزی حدود هشت برابر میانگین بلندمدت این حادثه. این در حالی بود که در پرتغال بیش از 100 مورد مرگ ناشی از این قبیل آتشسوزیها ثبت شده است.
افزایش دما و موج گرما سیستمهای کشاورزی را با آسیب جدی مواجه خواهد کرد. گسترش فرهنگ تکمحصولی میتواند به نقص فاجعهآمیز در سیستم غذایی بینجامد. طبق آمار فائو، بیش از 75 درصد از غذای جهان فقط از 12 گونه گیاهی و پنج گونه جانوری تامین میشود. همچنین برآورد میشود که به احتمال یکبیستم در هر دهه، گرما، خشکسالی و سیل میتواند به طور همزمان به تولید ذرت در دو کشور اصلی تولیدکننده این گیاه یعنی چین و ایالات متحده صدمه بزند. این اتفاق میتواند دشواری و قحطی گسترده را به دنبال داشته باشد. ترس از وقوع آخرالزمان بومشناختی همزمان با کاهش جمعیت حشرات موثر و حیاتی برای سیستمهای غذایی رو به افزایش است. پژوهشگران آلمانی برآورد میکنند که جمعیت این حشرات در 27 سال آینده با 75 درصد کاهش مواجه شود.
به علاوه، فقدان تنوع زیستی در سطح انقراض گروهی در حال وقوع است. برآوردها نشان میدهد طی سالهای 1970 تا 2012، جمعیت مهرهداران 58 درصد کاهش یافته است. در سطح جهان، مهمترین علت این فقدان زیستمحیطی تخریب انسانی با هدف کشاورزی، معدنکاری، ایجاد زیرساخت و تولید نفت و گاز است. برای مثال جنگلها محل زندگی حدوداً 80 درصد از جانوران، گیاهان و حشرات روی زمین هستند. در سال 2016، 7 /29 میلیون هکتار، مساحتی تقریباً به اندازه وسعت نیوزیلند، از پوشش گیاهی از بین رفته است که یک رکورد محسوب میشود. این فقدان حدود 50 درصد بیشتر از سال 2015 است. حدود 80 درصد از نابودی جنگلها در کشورهای آمازون به دلیل چرای دام رخ میدهد که نشانگر افزایش فشار بر سیستمهای زیستمحیطی و کشاورزی همزمان با افزایش جمعیت و فزونی تقاضا برای گوشت است.
آلودگی در سال 2017 افزایش یافته است. بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، هرسال آلودگی هوا چه در فضای بسته و چه در فضای باز، دلیل یکدهم مرگومیرها در سطح جهان بوده است. بیش از 90 درصد جمعیت جهان در مناطقی زندگی میکنند که آلودگیاش بالاتر از حد استاندارد سازمان جهانی بهداشت است. تمرکز مرگومیرها در کشورهای با درآمد کم و متوسط بیشتر است، جایی که مشکلات سلامتی ناشی از آلودگی هوا معضل سیستمهای درمانی و تامین مالی آنها را شدیدتر میکند. در ماه نوامبر 2017، هنگامی که آلودگی هوا در دهلینو 11 برابر حد مجاز بود، وضعیت فوقالعاده اعلام شد. همچنین با روندهای جمعیتی نو مهاجرت که به ایجاد کلانشهرها کمک میکند، آلودگی هوای شهری رو به بدتر شدن است.
به علاوه، طبق گزارش کمیسیون آلودگی و سلامتی که در ماه اکتبر 2017 منتشر شد، آلودگی خاک و آب، عامل بیش از نیمی از مرگومیرهاست. این کمیسیون برآورد میکند که هزینه سالانه آلودگی برای اقتصاد جهانی حدود 6 /4 هزار میلیارد دلار است که معادل 2 /6 درصد کل ارزش تولید دنیاست. بسیاری از ریسکهای مرتبط با سلامتی هنوز آنچنان که باید، درک نشدهاند. برای مثال، پژوهشها نشان میدهند حجم عظیم پسماند پلاستیک در آبهای جهان که هر سال حدود هشت میلیون تن بیشتر میشود، در حال تاثیرگذاری بر زندگی انسان است.
افرادی که از غذاهای دریایی تغذیه میکنند میتوانند تا حدود 11 هزار تکه میکروپلاستیک را به معده خود فروبرند. فیبرهای میکروپلاستیک در 83 درصد از آبهای لولهکشی جهان یافت میشوند. یکی از دغدغهها این است که این میکروفیبرها که اکنون با مواد مختلف ترکیب شدهاند حاوی مواد سمی باشند که نهایتاً به بدن انسان راه مییابد.
در سال 2017 ضرورت روزافزون به منظور اقدام برای مهار تغییر اقلیم، در معرض توجه قرار گرفت. این توجه به دلیل انتشار خبری مبنی بر افزایش آلاینده کربن دیاکسید برای اولین بار در چهار سال گذشته و رسیدن غلظت آن در اتمسفر به 430 پیپیام بود. در حالی که این رقم در دوران پیش از انقلاب صنعتی 280 پیپیام تخمین زده شده است. این افزایش در آلایندگی سال گذشته عمدتاً به دلیل تحولات در چین صورت گرفته چراکه موج گرمای یادشده به افزایش 3 /6درصدی مصرف انرژی منجر شده است. به علاوه یک خشکسالی شدید در شمال این کشور نیروگاهها را مجبور کرد تا از حالت آبی به سوختی تغییر کارکرد دهند. دلایلی برای افزایش غلظت کربن دیاکسید در آینده وجود دارد. از آنجا که 93 درصد از افزایش دمای یادشده در جهان در سالهای 1971 تا 2010 حادث شده است، اقیانوسها هرروز گرمتر میشوند. مطالعات حاکی از آن هستند که در این صورت قابلیت جذب کربن دیاکسید اقیانوسها کاهش خواهد یافت. پژوهشها همچنین نشان میدهند که جنگلهای استوایی اکنون بیش از آنکه کربن دیاکسید جذب کنند، در حال انتشار آن هستند.
این ریسک که عوامل سیاسی به تلاشهای صورتگرفته در زمینه مهار تغییراقلیم آسیب وارد کنند، سال گذشته به اوج رسید، آن هم هنگامی که رئیسجمهور ترامپ خروج آمریکا از توافقنامه پاریس را اعلام کرد. هرچند، بسیاری دیگر از اقتصادهای بزرگ به ویژه چین همان زمان بر حمایت خود از این توافقنامه تاکید ورزیدند. به علاوه، بسیاری از کسبوکارها، شهرها و ایالتهای آمریکا خود را متعهد دانستند تا هدفگذاریهای ایالات متحده در زمینه کاهش آلایندگی را محقق کنند. این نوع از شبکه همکاری میان بخش خصوصی و عمومی میتواند به ابزاری مهم برای مواجهه با تغییر اقلیم و دیگر ریسکهای زیستمحیطی تبدیل شود چراکه چندجانبهگرایی میان دولت-ملتها رو به افزایش است.
علاوه بر مواجهه با چالشهای فعلی زیستمحیطی، ما نیازمند تمرکز بر ریسکهای اقتصادی و اجتماعی هستیم که ممکن است در اثر نحوه گذار به جهان بدون کربن و ایمن از لحاظ زیستمحیطی به وجود آید. حرکت به سوی شفافیت مالی به منظور کمیسازی ریسکهایی که کسبوکارهای مختلف در نتیجه این گذار با آن مواجهاند، درست مانند ایده حذف سوختهای فسیلی، در حال سرعت گرفتن است. برای مثال، در ماه نوامبر 2017، مدیران صندوق ثروت حاکمیتی نروژ پیشنهاد حذف سهم نفت و گاز را مطرح کردند و در ماه دسامبر بانک جهانی مهلتی قانونی را پس از سال 2019 به منظور سرمایهگذاری در جریانهای مرتبط با نفت و گاز اعلام کرد.
اثرات سرریز بالقوه گذار مرتبط با تغییر اقلیم بسیار فراتر از تاثیر بر هنجارهای شفافیت مالی خواهد بود. برای مثال، تغییرات عمده در نحوه تولید انرژی بر دگرگونیهای بازار نیروی کار در مقیاس بزرگ تاثیر خواهد گذاشت. تغییرات ساختاری اقتصادی در کشورها و مناطقی که درگیر آن هستند نیز میتواند ریسکهای اجتماعی و ژئوپولتیک را تشدید کند.
هیچ حدی برای رضایت از کافی بودن تلاشها در زمینه مهار تغییر اقلیم و دیگر معضلات مشترک زیستمحیطی جهانی وجود ندارد. با وجود این، همزمان با افزایش تلاشها، زمان آن رسیده تا برای تغییر ساختاری و دیگر تحولاتی که پیش روی ما قرار دارند آماده شویم.
دفاعهای سایبری در معرض آزمایش
از معضلات مشترک زیستمحیطی که بگذریم، باید گفت که ریسکهای مرتبط با فضای سایبر در سال 2017 افزایش یافتند. اگرچه در سالهای گذشته، پاسخدهندگان عمدتاً نسبت به ریسکهای تکنولوژیک خوشبین بودند، اما امسال دغدغهها در این زمینه افزایش چشمگیری داشته و حملات سایبری و کلاهبرداریهای بزرگ از دادههای کاربران، هر دو در فهرست پنج ریسک احتمالی قرار داشتند.
این قبیل حملات هم از نظر شیوع و هم از نظر مخرب بودن، رو به افزایش هستند. نفوذهای سایبری به کسبوکارها در پنج سال گذشته تقریباً دو برابر شده است. این حملات از 68 مورد به ازای هر کسبوکار در سال 2012 به 130 مورد در سال 2017 رسیده است. باوجود مهارهای قانونی طی سالهای 2012-2010، شبکههای مربوط به بدافزارها تجدید حیات یافتهاند. تنها در سال 2016، 357 میلیون بدافزار جدید منتشر شد و تروجانهای بانکی با قابلیت دزدیدن اطلاعات حساب کاربران فقط با 500 دلار قابل خریداری بودند. به علاوه، مجرمان سایبری، مقاصد گستردهتری را مدنظر داشتهاند. این موضوع به دلیل گسترش استفاده از سرویسهای موسوم به Cloud و نیز اینترنتیشدن همه چیز رخ داده است. انتظار میرود تعداد دستگاههای متصل به اینترنت از 4 /8 میلیارد دستگاه در سال 2017، به 4 /20 میلیارد تا سال 2020 برسد. از همین رو چیزی که زمانی به عنوان حملات سایبری در مقیاس بزرگ تلقی میشد اکنون به موضوعی عادی تبدیل شده است. برای مثال در سال 2016، شرکتها از درز بیش از چهار میلیارد داده و اطلاعات پرده برداشتهاند که به اندازه مجموع دو سال قبل از آن است. حملات دیداس (DDoS) با استفاده از سرعت 100 گیگابیت بر ثانیه زمانی بسیار استثنایی بود اما اکنون متعارف است چراکه تعداد آن فقط در سال 2016، 140 درصد افزایش داشته است. به علاوه حملهکنندگان نیز بسیار پیگیرتر شدهاند و در سال 2017 به طور متوسط هدفهای این نوع حملات در بازهای سهماهه 32 بار مورد حمله قرار گرفتهاند.
هزینه مالی حملات سایبری نیز رو به افزایش است. مطالعهای در سال 2017 از 254 شرکت در هفت کشور جهان حکایت از هزینه سالانه 7 /11 میلیونپوندی برای هر شرکت به منظور مقابله با این حملات داشته است که نسبت به سال قبل از آن 4 /27 درصد افزایش نشان میدهد. انتظار میرود هزینه جرمهای سایبری برای کسبوکارهای مختلف در پنج سال آتی رقمی معادل هشت هزار میلیارد دلار باشد. برخی از بیشترین هزینهها در سال 2017 به باجافزارها مربوط میشود که نوعی بدافزار با قابلیت بستن اطلاعات کاربران و تقاضای باج در ازای آزاد کردن دسترسی به آن است. این قبیل حملات حدود 64 درصد ایمیلهای مخرب را که بین ماههای جولای تا سپتامبر سال گذشته میلادی ارسال شدهاند، دربر میگیرد. جالبتر آنکه تعداد کسبوکارهایی که هدف این ایمیلها قرار گرفتهاند در مقایسه با سال 2016 میلادی دو برابر شده است. مثالهای قابل توجه این مساله عبارتند از حمله WannaCry که 300 هزار رایانه را در 150 کشور تحت تاثیر قرار داد و نیز Peyta and NotPeyta که موجب تحمیل زیانی عظیم به شرکتها شد. مثلاً FedEx،Merk و Maersk گزارش دادند که هرکدام در سه ماه سوم سال زیانی معادل 300 میلیون دلار را درنتیجه حمله NotPeyta متحمل شدهاند.
حمله WannaCry فارغ از هزینه مالیاش، زیرساختهای مهم و راهبری مانند وزارتخانهها، راهآهن، بانکها، مخابرات، شرکتهای انرژی، کارخانههای اتومبیل و بیمارستانها را در سراسر جهان تخریب کرد. این حمله روندی رو به رشد از حملات سایبری را به منظور هدفگیری زیرساختهای مهم و بخشهای صنعتی راهبردی ایجاد کرد که سبب ایجاد هراس شد. شاید هدف بعدی در بدترین حالت، سیستمهایی باشد که جوامع را از کار بیندازد. تصور میشود بسیاری از این اهداف از سوی دولتها حمایت میشوند. البته تاثیر نهایی WannaCry نسبتاً کم بود چراکه یک کلید قطع برای آن یافت شد. اما درهرحال این اتفاق آسیبپذیری طیف گستردهای از سازمانهای بنیادی و احتمال تخریب و آسیب به آنها را آشکار ساخت. از حمله به شبکه برق اوکراین در سال 2015، که به قطعی برق موقت 40 ایستگاه و 230 هزار مشترک انجامید، شواهد بسیار دیگری در مورد افزایش تلاشها به منظور هدفگیری زیرساختهای حیاتی مشاهده شده است. برای مثال در سال 2016، حملهای به شبکه پیامرسانی SWIFT به سرقتی 81 میلیوندلاری از بانک مرکزی بنگلادش انجامید. آژانس ایمنی هوایی اروپا، اعلام کرده است که سیستمهای هوایی در معرض ماهانه هزار مورد حمله قرار دارند. همچنین سال گذشته گزارشهایی مبنی بر تلاش برای نفوذ به شرکتهایی که در زمینه نیروگاههای برق هستهای در ایالات متحده فعالیت میکردند، مشاهده شده است.
اغلب حملات به سیستمهای حیاتی و راهبردی موفقیتآمیز نبودهاند، اما ترکیب موفقیتهای پراکنده با تلاشهای روزافزون در زمینه حملات سایبری حاکی از آن است که ریسکهای سایبری در حال افزایشاند. همچنین افزایش درهم تنیدگی هرچه بیشتر دنیا، آسیبپذیری ما را در برابر این قبیل حملات بیشتر میکند، حملاتی که نهتنها تخریبهای پراکنده و موقت پدید میآورند بلکه شوکهای سیستمی قوی و غیرقابل بازگشت را نیز باعث میشوند.
آسیبپذیری روزافزون ما در برابر ریسکهای سیستمی
بشر به طرز قابل توجهی در زمینه درک نحوه مهار و مقابله با ریسکهای مختلف، پیشرفت کرده و این امر را مدیون رویکردهای پراکنده ساختن و مدیریت کردن ماهرانه این ریسکهاست. با این حال هنگامی که پای ریسکهای پیچیده به میان میآید، ما چندان مهارتی نداریم، به ویژه سیستمهایی که با بازخوردهای چرخهای و سازوکارهای علت و معلولی همراه هستند و مداخله در آنها ممکن است به مشکلات بیشتر بینجامد.
جوامع، زیستبومها، اقتصادها و سیستمهای مالی جهانی، همگی مثالهایی از چنین سیستمهای پیچیدهای هستند که هرکدام پیچیدگیهای خاص خود را دارند. به این فکر کنید که زیرساختهای دنیای امروز از نیروگاههای برق گرفته تا شبکههای حملونقل، چقدر به صورت دیجیتال بههمپیوسته هستند. به تنشهای بین ساختارها و چارچوبهای نهادیمان و سرعت تغییر در قرن بیست و یکم فکر کنید. حتی به نظامهای ارزشی و اخلاقی که رفتارهای ما را درون و بین کشورها شکل میدهند و هنگامی که انقلابی در آنچه پذیرفتنی یا ناپذیرفتنی است رخ میدهد، تا چه حد میتواند غیرقابل پیشبینی باشد.
هنگامی که یک ریسک درون یک سیستم پیچیده جریان مییابد، خطر تنها آسیب رو به رشد آن نیست، بلکه فروپاشی فوری یا گذار به یک شرایط جدید، غیربهینه است که گریزی از آن نیست. برای مثال، با وجود آنکه فروپاشی نظام مالی جهانی یک دهه قبل رخ داد و مهار شد اما این بحران جهانی، اختلالات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ژئوپولتیک بسیاری را پدید آورد. بسیاری از این اثرات هنوز به خوبی درک نشدهاند اما در کنار هم میتوانند به استانداردی جدید تبدیل شوند که به نوبه خود اختلالات، سرریزها و بازخوردهایی را در ماهها و سالهای پیش رو به وجود میآورد.
همچنان که سرعت تغییر شتاب میگیرد، نشانههای فشار در بسیاری از سیستمهایی که به آنها متکی هستیم، قابل مشاهده است. ما نمیتوانیم احتمال فروپاشی یک یا برخی از این سیستمها را نادیده بگیریم. درست همانطور که تکهای کش ممکن است قابلیت بازگشت به حالت اولیه خود را از دست دهد، افزایش تنش و فشار میتواند سیستمهای مختلف از جمله سازمانها، اقتصادها، جوامع و محیط زیست را به جایی برساند که ظرفیت خود را برای بازیابی و بهبود از دست بدهند.
در صورتی که ما ظرفیتهای خود را به طور کامل تهی کنیم تا اخلال در سیستمهایمان به وجود آید و اجازه دهیم به قدری شکننده شوند که از هم بپاشند، آنگاه حتی بیان صدمه ناشی از آن بسیار دشوار خواهد بود.