مراقبتهای بهداشتی
نیاز به رویکردی بهتر برای حفظ سلامتی مردم
مردم کشورهای فقیر نسبت به گذشته زندگی طولانیتر و سالمتری دارند. از سال 2000 مرگ و میر کودکان تقریباً تا نصف و نرخ ابتلا به HIV / ایدز 40 درصد کاهش یافته و از حدود هفت میلیون مرگ ناشی از مالاریا پیشگیری شده است.
مردم کشورهای فقیر نسبت به گذشته زندگی طولانیتر و سالمتری دارند. از سال 2000 مرگ و میر کودکان تقریباً تا نصف و نرخ ابتلا به HIV / ایدز 40 درصد کاهش یافته و از حدود هفت میلیون مرگ ناشی از مالاریا پیشگیری شده است. با وجود این کارهای بسیار زیادی باید انجام شود. سازمان بهداشت جهانی در یکی از سنجشهای خود برآورد میکند حدود 400 میلیون نفر هنوز به مراقبتهای اولیه بهداشتی دسترسی ندارند یعنی مراقبتهای پایه پزشکی که باید در خط مقدم هر نظام سلامت با مدیریت خوب وجود داشته باشد. رقم واقعی احتمالاً بزرگتر است و حتی برای کسانی که به اندازه کافی خوششانس هستند تا به پزشک عمومی یا در حالت عادیتر به پزشک نیمهمتخصص دسترسی داشته باشند، درمان اغلب با درد و دشواری همراه میشود. وضعیت ضعیف مراقبتهای اولیه بهداشتی در کشورهای فقیر اهمیت زیادی دارد چراکه بار سنگین بیماریها در این کشورها به وضعیت کشورهای ثروتمند شبیه میشود یعنی از بیماریهای عفونی به بیماریهای مزمن تغییر میکند. تا سال 2020 بیماریهای غیرمسری علت 70 درصد مرگ و میرها در کشورهای در حال توسعه میشود. اما بیشتر مردم مبتلا به فشار خون، دیابت یا افسردگی درمانهای موثری دریافت نمیکنند و ممکن است حتی از بیماری خود ناآگاه باشند. آنها سزاوار وضعیت بهتری هستند.
مراقبتهای اولیه بهداشتی پرزرق و برق نیست اما کارآمد است و سیستم عصبی مرکزی خدمات پزشکی هر کشور را تشکیل میدهد و بر سلامت عمومی جوامع نظارت، بیماریهای مزمن را درمان و معالجات روزانه ارائه میدهد. این سیستم میتواند تضمین کند که بیماری عفونی به اپیدمی تبدیل نمیشود. پیش از شیوع ابولا در سال 2014، تقریباً نیمی از مردم لیبریا توان مالی مراقبتهای ابتدایی بهداشتی را نداشتند و به این ترتیب این ویروس مرگبار به سرعت گسترش یافت. در بخشهایی از غرب آفریقا که مراقبتهای ابتدایی بهداشتی بهتری داشتند، بهسادگی جلوی این بیماری گرفته شد.
غفلت از مراقبتهای ابتدایی بهداشتی اغلب نتیجه ناخواسته نیتهای خوب است. ارائهدهندگان کمکهای بینالمللی بیشتر بر تلاش برای کاستن از میزان بیماریهای عفونی تمرکز کردهاند. بخشی به آن دلیل که سنجش موفقیت در درمان آنها آسانتر است. در این میان دولتهای کشورهای در حال توسعه پول کمیاب را در بیمارستانهای گران شهرهای بزرگ خرج کردند. در فاصله سالهای 2002 تا 2013 شمار بیمارستانهای بزرگتر در چین تقریباً دو برابر شد در حالی که شمار ارائهدهندگان مراقبتهای اولیه بهداشتی شش درصد کاهش یافت. چین اکنون در مقایسه با آمریکا تختهای بیمارستانی بیشتری به ازای هر فرد دارد.
این عدم توازن اسراف است. مراقبتهای اولیه بهداشتی به گسترهای از مشاورههای پزشکی میپردازد. گسترش مراقبتهای اولیه بهداشتی پیشرفتهای قابل توجهی ایجاد میکند. برنامه سلامت خانواده برزیل که تقریباً 50 دلار برای هر فرد هزینه دربر دارد و تقریباً نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار میدهد، مرگ و میر نوزادان و بستریهای بیمورد را تا نصف کاهش داده است. روآندا، سریلانکا و تایلند نیز به موفقیتهای مشابه دست یافتهاند. کاستاریکا بسیار کمتر از میانگین جهانی برای بهداشت هزینه میکند اما بالاترین امید به زندگی را در قاره آمریکا پس از کانادا و شیلی دارد که به دلیل نظام پیشرفته مراقبتهای اولیه بهداشتی آن است. نمونههای خوب بیشماری وجود دارد که میتوان از آنها پیروی کرد. گام نخست باید تربیت افرادی باشد که قبلاً نیز مراقبتهای بهداشتی ارائه میکردند؛ افرادی که اغلب فعالان خصوصی هستند، از داروفروشان گرفته تا درمانگران مشکوک. بعضی از گروههای پزشکی دوست دارند ارائهدهندگان مراقبت بهداشتی که فاقد صلاحیتهای رسمی پزشکی هستند، از کار ممنوع شوند اما شواهد نشان میدهد حتی دورههای کوتاه آموزشی میتواند تشخیص آنها را بسیار بهبود بخشد. در آفریقای جنوبی در طرحی به نام رویکرد عملی بهداشت (PACK) از چکلیست برای آموزش فعالان سلامت که مدرک پزشکی ندارند برای تشخیص 40 نشانه رایج و درمان 20 بیماری مزمن استفاده میشود. گام دوم استفاده بهتر از فناوری است. در 158 کلینیک محلی دهلی که نخستین آن در سال 2015 افتتاح شد، به کمک یک کیت آزمایشی 640دلاری میتوان 33 آزمایش پزشکی انجام داد. روآندا در حال آزمایش یک طرح درمان از راه دور است که گفتوگوی بیماران در نواحی روستایی با پزشک را آسانتر میکند. نظام باز و رایگان DHIS 2 برای گردآوری و به اشتراکگذاری دادههای مربوط به سلامت در 47 کشور استفاده میشود. سومین تغییر مهم طراحی انگیزههای بهتر است. حتی زمانی که کارشناسان چگونگی برخورد درست با بیماران را میدانند، ممکن است آن را انجام ندهند. گاهی فشار از سوی بیماران آنان را به تجویز بیش از حد آنتیبیوتیک مجبور میکند. این مشکل زمانی بدتر میشود که پزشکان از تجویز دارو یا آزمایش نفع میبرند. بهتر است از روش روآندا پیروی شود که در آن از کارکنان سلامت نهتنها برای تجویزهایی که میکنند بلکه به دلیل دنبالهروی از دستورالعملهای پزشکی تقدیر میشود.
خواندن نشانههای حیاتی
در بیشتر کشورهای ثروتمند، جمعیت رو به پیری است و فناوریهای جدید سیاستگذاران را به بازاندیشی درباره خدمات سلامت کشور هدایت میکند. بسیاری از آنها خیلی دیر متوجه شدند که برای بیماریهای مزمن گزینههای بهتر و ارزانتری نسبت به بستری کردن در بیمارستانها وجود دارد. کشورهای فقیر شانس پیشبینی این تغییرات را دارند. آنها تنها باید فرصت را غنیمت بشمارند.