جرائم خشونتآمیز
چگونه میزان قتل را کاهش دهیم؟
سیاره ما تاکنون اینقدر آرام نبوده است. حتی با وجود جنگهای وحشتناک در مکانهایی چون کنگو، سوریه و یمن، رواج جنگ بین کشورها و درون آنها کمتر شده و از مرگباری آن کاسته میشود. اما تهدیدی تاریک پدیدار میشود. در بعضی از شهرها در کشورهای در حال توسعه تهدید غرق شدن در گرداب قتل وجود دارد.
سیاره ما تاکنون اینقدر آرام نبوده است. حتی با وجود جنگهای وحشتناک در مکانهایی چون کنگو، سوریه و یمن، رواج جنگ بین کشورها و درون آنها کمتر شده و از مرگباری آن کاسته میشود. اما تهدیدی تاریک پدیدار میشود. در بعضی از شهرها در کشورهای در حال توسعه تهدید غرق شدن در گرداب قتل وجود دارد.
از میان 560 هزار مرگ خشونتبار در سراسر جهان در سال 2016، 68 درصد آن ناشی از قتل بود؛ میزان کشتار در جنگها تنها 18 درصد بود. قتل در کشورهای ثروتمند کاهش یافته (اگرچه لندن از شدت گرفتن آن رنج میبرد)، اما این مورد که مدتها آمریکای لاتین را گرفتار خود کرده بود، اکنون در بعضی از بخشهای جنوب آفریقا، خاورمیانه و آسیا در حال شدت گرفتن است. جهان اغلب باید راهی طولانی برای متوقف کردن جنگها بپیماید. اما تصور کنید اگر همین اندازه تلاش را صرف متوقف کردن قاتلها کند چه میشود. آمریکای لاتین نشان میدهد چه چیزی در معرض خطر است. این منطقه هشت درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اما 38 درصد قتلهای ثبتشده را دارد. با به شمار آوردن هزینه پلیس، بیمارستان، از دست رفتن درآمد قربانیان و...، هزینه جرائم خشونتبار تا 5 /3 درصد تولید ناخالص داخلی میرسد. فقدان بزرگتر از نوع انسانی است؛ مادران و پدرانی که فرزندان خود را به سینه خاک میسپارند، فرزندانی که بدون پدر یا مادر بزرگ میشوند و جوامعی که از وجود دهها هزار شهروند در بهار زندگی خود محروم میشوند. هیچ بهانهای برای این رنج وجود ندارد. بسیاری از مشکلات در کشورهای نوظهور حل نشدنی است اما قتل جزو آنها نیست.
مرگ ناگهانی
نرخ بالای قتل دلایل زیادی دارد؛ دولت ضعیف، اسلحه و پیکارجویان باقیمانده از جنگها، خانوادههای ازهمپاشیده و راندهشده درون شهرها به دلیل خشونت محلی و فقر، مواد مخدر و جنایات سازمانیافتهای که پلیس نمیتواند یا نمیخواهد با آنها مقابله کند و شمار زیاد مردان جوان و بیکار.
ترکیب این دلایل در هر کشور منحصربهفرد است اما در هر مورد روند سریع و تهاجمی شهرنشینی این مشکل را بدتر میکند. شهرنشینی به خودی خود خوب است، زیرا سبب افزایش درآمد و رشد میشود اما نباید به خشونت منجر شود. به هند و چین نگاهی بیندازید که نرخ جرم در آنها تقریباً پایین است. اما این مورد میتواند دور باطل ایجاد کند، یعنی افزایش جرم اعتماد بین پلیس و مردمی را که باید از آنها حمایت کند تخریب میکند. ساکنان از خیابانها دوری میکنند. آنها دیگر از مقامات حمایت نمیکنند. مصونیت افزایش مییابد و سطح خشونت بالاتر میرود.
بعضی از شهرهای فقیر جهان با این مساله روبهرو هستند. بسیاری از آنها پیش از این مولفههای فرهنگ قتل را داشتهاند. در دهههای آتی این شهرها رشد سریعتری دارند. حدود 90 درصد از رشد شهری در کشورهای فقیر رخ خواهد داد. طبق گزارش بانک HSBC تا سال 2030، 42 شهر از میان 50 شهر پرجمعیت، از بازارهای درحالظهور خواهد بود. داکا، کراچی و لائوس که هر کدام حدود 25 میلیون جمعیت دارند جزو 10 شهر پرجمعیت خواهند شد.
برای درک اینکه این مساله به کجا میانجامد، آمریکای لاتین را در نظر بگیرید که هفت کشور آن مسوول یکچهارم قتلهای جهان است. قتل در این شهرها اغلب به دلیل مواد مخدر و گروههای جنایتکار افزایش یافته است. از آنجا که روند شهرنشینی در آمریکای لاتین یک نسل پیش از سایر کشورهای در حال توسعه آغاز شده، بنابراین فرصت اندیشیدن درباره سیاستهای متوقفکننده قتل و دامنزننده به آن را داشته است.
اگرچه السالوادور از کریدور اصلی قاچاق مواد مخدر به دور است، اما از زمان پایان جنگ داخلی در سال 1992 برای برقراری صلح بسیار تلاش کرده است؛ کشوری ضعیف که نتوانست صدها هزار ساکن شهرهای جدید را مدیریت کند و آنها با مبارزه در تپهها به زاغههای شهر کشانده شدند. پلیس نتوانست با ساکنان جدید و خشنی که به زاغهها آمده بودند مثلاً گروههای خیابانی مانند MS-13 و
Barrio 18 مقابله کند. در سال 2015 السالوادور پس از سوریه مرگبارترین شهر جهان شد. پلیس هنوز نمیداند چه کسی در السالوادور چه کسی را یا به چه دلیل میکشد. 95 درصد قتلها حلنشده باقی میماند.
اما با وجود این شماری از بزرگترین بهبودها در این قاره رخ داده است. قبلاً در بعضی از شهرهای کلمبیا قتل، دلیل اصلی مرگ و میر بود. نرخ آن در سال 1994 در شهر کالی 124 به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت بود که چهار برابر بیشتر از آمار نیویورک در مرگبارترین دورانش بود. شهردار آن پزشک جراحی بود که تشخیص داد قتل نیز مانند بیماری است. پس از دنبالهروی از رویکردی که نیویورک پیشگام آن بود و در کشورهای ثروتمند اجرا شد، او گروههای «دیدهبان» خشونت تشکیل داد که کارشان مطالعه دقیق این بود که چگونه افراد، مکانها و رفتارها به قتل میانجامند. آنها دریافتند که حتی در میانه جنگ پرالتهاب مواد مخدر، بیشتر قتلها ناشی از نزاع در زمان مستی است. محدودیت بر سر استفاده از مشروبات الکلی و اسلحه به کاهش نرخ قتلها تا 35 درصد کمک کرد. سایر شهرهای کلمبیا خطمشی شواهدمحور کالی را متناسب با نیازهای خود تغییر دادند، مثلاً در شهر مِدِلین کارتلهای مواد مخدر هدف قرار گرفت. اصلاحات در بخش پلیس و قضایی و کمک از سوی ایالات متحده نیز حیاتی بود. در سال 2017 نرخ قتل در کلمبیا 24 در هر 100 هزار نفر بود که به پایینترین میزان در 42 سال گذشته رسید.
قتل در آمریکای لاتین توسط عوامل محلی از جمله خشونت پلیس، زندانهای شلوغ، اشتهای آمریکای شمالی برای مواد مخدر شکل گرفته است. در کلمبیا هجوم علیه شبه نظامیان به کاهش قتلها کمک کرد. اما این قاره همچنان درس عبرتهای زیادی دارد.
از آنجا که مصونیت به انجام قتل میدان میدهد، ممکن است فکر کنید راز آن سیاستگذاری سختگیرانه است. دولت السالوادور سربازان را به خیابانها و مجرمان کوچک را به زندانها فرستاد. اما هم مجرمان و هم جمعیت مردم بیرحم شدند و نرخ قتل بالا رفت یا اینکه میتوان صلح را از طریق آتشبس موقت و توافق با گروههای رقیب به دست آورد. السالوادور این راه را نیز امتحان کرده است، اما آتشبس موقت شکست خورد و قتلها از سر گرفته شد. اگرچه میزان قتلها در دو سال گذشته اندکی کاهش یافته اما قتل در آنجا راهی برای گذران زندگی است.
در عوض سختگیری باید هدف قرار گیرد. قتل بسیار متمرکز است، 80 درصد قتلهای خشونتآمیز در شهرهای آمریکای لاتین تنها در دو درصد خیابانها رخ میدهد. آمار مفصل مربوط به جرم، پلیس را قادر میسازد تا عوامل محلی پشت قتلها را بشناسد. اگر آنها دقیقاً بدانند تلاشهای خود را چگونه و کجا اِعمال کنند، میتوانند مجرمان را دستگیر و از خشونت پیشگیری کنند.
درس عبرت از قتل
خبر خوب این است که لازم نیست تمام دلایل اجتماعی پیچیده قتل را حل کنیم تا بتوانیم نرخ قتل را کاهش دهیم. شهردار نوآور کلمبیا به ایجاد چرخهای مطبوع کمک کرد که در آن پلیس قاتلان را دستگیر و مجازات میکند و شهروندان به این نتیجه میرسند که پلیس برای کمک به آنها حضور دارد و اینکه خیابانها امنتر هستند. خیابانهای شلوغتر مانع انجام قتل و سایر جنایات خشونتبار میشود. پس از آغاز چرخه مطبوع، کل اکوسیستم جنایی-قضایی میتواند قویتر شود.
موسسه Small Arms Survey میگوید اگر تمام کشورها میزان قتل را کاهش دهند تا به بهترین وضعیت در منطقه خود برسند، جان 35 /1 میلیون نفر تا سال 2030 حفظ میشود. اگر آمار آنها به بدترین میزان خود برسد، جان 25 /1 میلیون نفر دیگر نیز گرفته میشود. نیروی پلیس قابل اعتماد و مجهز به آمار خوب میتواند به حفظ جان میلیونها نفر کمک کند و اقیانوسی از دردهای بشری را کاهش دهد.