تب سرزمین نفت
چرا خوزستان به اینجا رسید؟
خوزستان استان بینظیری در کشور و شاید کمنظیر در منطقه باشد هم به دلیل برخورداریهای طبیعی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی و هم به دلیل آثار و تجارب و سوابق کشف اولین چاه نفت خاورمیانه و به دنبال آن فعالیت 110ساله شرکت نفت و سایر واحدهای بزرگ و ملی اقتصادی در این استان. مروری بر این برخورداریها ادعای فوق را روشنتر خواهد کرد.
خوزستان استان بینظیری در کشور و شاید کمنظیر در منطقه باشد هم به دلیل برخورداریهای طبیعی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی و هم به دلیل آثار و تجارب و سوابق کشف اولین چاه نفت خاورمیانه و به دنبال آن فعالیت 110ساله شرکت نفت و سایر واحدهای بزرگ و ملی اقتصادی در این استان. مروری بر این برخورداریها ادعای فوق را روشنتر خواهد کرد. برخی از داشتههای منحصربهفرد استان به قرار زیر است:
1- وجود بیشترین ذخایر نفتی و گازی کشور
2- دومین قطب صنایع ذوب فلزات (فولادسازیها)
3- دارا بودن پنج رودخانه بزرگ و همیشه جاری که 30 درصد آبهای جاری کشور را دربر میگیرد.
4- وجود هفت سد بزرگ بر روی رودخانههای پنجگانه فوق، که علاوه بر استفادههای کشاورزی، 30 درصد از انرژی برقی کشور را تامین میکنند.
5- برخورداری بنادر مهم صادراتی و وارداتی امام خمینی، خرمشهر و آبادان
6- برخورداری از صنایع متعدد و بزرگ پتروشیمی در بندر امام خمینی و وجود پالایشگاه بزرگ و قدیمی آبادان
7- وجود راههای مواصلاتی و سراسری فراوان به پایتخت و شهرهای بزرگ کشور، وجود راهآهن سراسری از خرمشهر و بندر امام خمینی تا تهران، وجود چهار فرودگاه بسیار فعال در شهرهای آبادان (بینالمللی)، اهواز (بینالمللی)، بندر امام خمینی (داخلی)، و دزفول (داخلی)
8- وجود بیشترین مزارع نیشکر که تولید عمده و اساسی شکر و محصولات کشور را بر عهده دارند.
9- جایگاه جغرافیایی و منطقهای استراتژیک و منحصربهفرد از جمله برخورداری از سه نوع مرز خاکی با عراق، آبی (رودخانهای)، آبی (دریایی) و همجواری با کشور عراق و کشورهای ثروتمند حاشیه خلیجفارس که زمینه مراودات تجاری با کشورهای همجوار و جهان را فراهم آورده است.
10- وجود قابلیت گردشگری در اغلب زمینهها شامل گردشگری طبیعی، مذهبی، صنعتی، تاریخی، صنعتی و سلامت.
امکانات بعضاً بینظیر فوق باعث شده تا استان خوزستان به منطقهای حساس و پراهمیت از جنبههای اقتصادی و سیاسی و امنیتی تبدیل شود. با این وصف، بسیاری از شاخصهای اقتصادی و اجتماعی استان خوزستان شبیه استانهای محروم کشور است و همین تناقض زمینهساز حساسیت ساکنان این استان شده است. به عبارت دیگر، بهرغم بینظیر و کمنظیر بودن برخورداریهای طبیعی و استراتژیک خوزستان، مشکلات و موانع پیشرفت آن نیز بعضاً بینظیر یا کمنظیرند. همین مشکلات که در بسیار موارد مورد بیاعتنایی یا غفلت تصمیمگیران مرکز قرار گرفته باعث تشدید مشکلات اقتصادی اجتماعی استان تا حد (بعضاً) بحران شده است. بخشی از مشکلات موجود استان ریشه در ساختار فکری و فرهنگی و تاریخی استان دارد و برخی از بیتدبیری تصمیمگیران مرکز ناشی شده است که به برخی از آنها اشاره میکنم:
1- به دلیل اهمیت منابع طبیعی، استراتژیک و تاثیرگذار، دولت مرکزی اداره واحدهای ملی استان را خود مستقیماً بر عهده گرفته و مدیریت سایر بخشها را به مسوولان محلی واگذار کرده است. طبیعی است که به دلیل نقش واحدهای ملی بهخصوص شرکت نفت در اقتصاد کشور، دولت بهترین مدیران و نیروهای انسانی را با فراهم آوردن امکانات رفاهی و خدماتی بینظیر گزینش میکند تا خللی در کارکرد آنها ایجاد نشود. اما این شیوه تفکیک مدیریت واحدهای ملی مستقر در استان از مدیریت سایر بخشها باعث شده تا واحدهای بزرگ و ملی به جزایری مجزا در خوزستان تبدیل شوند؛ وضعیتی که باعث شده تا منافع آنها به خارج از استان بهخصوص تهران منتقل شده و عمده مضار آنها شامل آلودگی (هوا، آب و صوتی)، تورم بالا، ترافیک، ازدحام بالا و... در استان رسوب کند. به علاوه، وجود واحدهای ملی بزرگ با بهترین امکانات رفاهی در کنار ساکنان محلی غیرشاغل در این واحدها، نابرابری و شکاف عظیم و تبعیضآمیزی ایجاد کرده که زمینهساز مشکلات اجتماعی پیدا و پنهان فراوانی شده است. نکته مهم آنکه، دولت مرکزی با بیتدبیری، در اغلب سالهای پس از انقلاب، ضعیفترین مسوولان محلی را در سطح استان و شهرستانها منصوب کرده است. بیثباتی و تغییر مکرر همین مدیران ضعیف مزید بر علت شده تا از امکانات بینظیر استان در جهت رفاه ساکنان آن استفاده مطلوب صورت نگیرد و نابرابریهای موجود تشدید شود. تصمیمگیران مرکز به تصور اینکه مدیریت واحدهای ملی از اهمیت بالایی برخوردارند تمرکز توجه خود را بر اداره مطلوب این واحدها گذاشته و از تاثیر بیاعتنایی نسبت به رفاه سایر ساکنان غفلت کردند؛ امری که ریشه بخشی از مشکلات در آستانه بحران استان است.
2- یکی از مسائلی که با تدبیر مناسب میتوانست فرصتی برای رونق و پیشرفت استان باشد و با بیتدبیری مسوولان مرکز و محلی تبدیل به یک تهدید جدی شده است وجود تنوع قومی در استان است. در حالی که در طول تاریخ ساکنان عرب و فارس استان با همگرایی بالا در کنار هم زندگی میکردند به دلیل عدم شناخت مسوولان محلی و کشور از این ترکیب و جامعهشناسی آنها، به واگرایی تبدیل شده است به طوری که هماکنون کوچکترین غفلت و اشتباه در رفتار و گفتار نسبت به ساکنان فداکار و وطندوست عرب زمینهساز تنش و حساسیت فراوان شده است. این در حالی است که ساکنان عرب استان نقش بینظیر و انکارناپذیری در انقلاب و بهخصوص جنگ داشتهاند.
3- بخشی از مشکلات استان نیز ریشه در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود استان دارد. بسیاری از نخبگان استان (شامل روحانیون، دانشگاهیان، فرهنگیان، متولیان رسانهای و...) و مردم استان در مقایسه با سایر استانها نوعاً نگرشی غیرتوسعهای و بعضاً ضدتوسعهای دارند. تنگنظری و محدودنگری، حسادت، بینش خطا از مفهوم پیشرفت و توسعه، رقابت در کسب مدیریتهای استان بر اساس روابط قومی و فامیلی و نه شایستگیها، از جمله چالشهای دیگر در استان است.
4- یکی دیگر از عواملی که آستانه تحمل ساکنان استان را نسبت به مشکلات در مقایسه با سایر استانها کم کرده مقایسه وضعیت معیشتی رفاهی فعلی با رفاه و رونقی است که در پیش از این در بسیاری از شهرهای استان بهخصوص مناطق شرکت نفتی وجود داشته است. برخی شهرهای استان مثل مسجدسلیمان (محل کشف اولین چاه نفت در خاورمیانه در سال 1287 شمسی) که به شهر اولینها معروف است و هفتگل و نفت سفید و برخی شهرهای نفتخیز دیگر، زمانی از مدرنترین شهرهای استان و کشور بودهاند که چندین سال است که به دلیل اتمام ذخایر نفتی و خروج شرکت نفت از این مناطق به محرومترین و پرمسالهترین شهرهای استان و کشور تبدیل شدهاند. آبادان نیز که اولین پالایشگاه بزرگ خاورمیانه در آن زمان را در خود جای داده بود و تا پیش از جنگ از پیشرفتهترین شهرهای کشور و شاید منطقه بود اکنون به یکی از شهرهای محروم استان تبدیل شده است. خرمشهر که بزرگترین بندر تجاری کشور قبل از انقلاب و جنگ را دارا بود و تمامی تجار بزرگ و شناختهشده در آن شهر ساکن بودند و یکی از زیباترین شهرهای کشور بود امروز از محرومترین شهرهای کشور است. این وضعیت باعث شده تا آستانه صبر مردم استان بسیار کمتر از ساکنان سایر شهرهای کشور شود.
با این توصیفات میتوان گفت استان خوزستان بهرغم حساسیت و اهمیت بیش از حد آن برای کشور، اکنون به یکی از پرچالشترین استان کشور تبدیل شده که میتواند هشداری باشد برای تصمیمگیران کشور که نسبت به رفع ریشهای این مشکلات به صورت جدی تدبیر کنند. برای حل یا کاهش این مشکلات، بهترین راه آن است که مدیریت واحدهای ملی و محلی یکپارچه شود تا منافع ملی و منطقهای این واحدهای بزرگ متوازن شود. برای این منظور بهتر است که خوزستان منطقه ویژه ملی تلقی شده و استاندار آن در سطح یک وزیر باتجربه موفق و متخصص و با شناخت کافی از مسائل استان و کشور با اختیارات ویژه در استان مستقر شده تا با نصب شایستهترین مدیران در واحدهای ملی و محلی زمینه خروج استان از چالشهای بحرانساز فعلی را فراهم کند. یکی از کجفهمیهای مدیریت کشور در ارتباط با استانها و شهرهای محروم آن است که صرفاً بودجههای مناسب به این استانها تخصیص میدهند به تصور اینکه مشکلات رفع شود. اگرچه بودجه مناسب شرط لازم برای رونق و پیشرفت استان است ولی شرط کافی وجود مدیرانی شایسته و باتجربه در این استانها و شهرهاست تا از آن بودجهها به نحو شایسته استفاده کنند.