در غبار بحران
علی ساری از چگونگی تبدیل فرصتها به تهدید در خوزستان میگوید
علی ساری میگوید: چالشهای اقتصادی، اجتماعی و نیز چالشهای زیستمحیطی که دامنگیر خوزستان شده، این استان را به سوی ناامیدی اجتماعی کشانده است؛ موضوعی که به افزایش انواع خشونت انجامیده است.
نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی بر این باور است که خوزستان بحرانهای متعدد را در خود دارد که نادیده انگاشتن آنها، آینده این استان را غبارآلود و پرتنش خواهد کرد. او میگوید با مدیریت غلط نظام اداری خوزستان، فرصتهای متعدد طبیعی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به تهدیدهایی جدی علیه خوزستان و کشور تبدیل شدهاند؛ آنجا که همگراییهای قومی با تبعیضهای قومیتی به تدریج تبدیل به واگرایی شده و فرصتهای طبیعی و زیستمحیطی مساعد برای کشاورزی تقریباً از دست رفته و چالشهای زیستمحیطی حالا کشاورزی و به تبع آن زندگی بخش بزرگی از مردم خوزستان را با مخاطرات جدی روبهرو کرده است؛ مخاطراتی که نهتنها به مانعی جدی بر سر راه توسعه خوزستان تبدیل شده بلکه این استان و در نگاهی جامعتر، ایران را با اشکال متعددی از بحران تهدید میکند. در این گفتوگو علی ساری از عمدهترین مشکلات خوزستان و بحرانهای احتمالی در صورت نادیده انگاشتن این چالشها میگوید.
♦♦♦
در روزهای ابتدایی سال 97، خبر اعتراضات خیابانی در اهواز و آبادان یک بار دیگر نظرها را به سمت خوزستان جلب کرد و سبب شد آژیر یک چالش دیگر در این استان به صدا درآید. با توجه به آنکه خوزستان این روزها با مشکلات جدی روبهرو است و این مشکلات میتواند زمینهساز برخی بحرانها در این استان باشد، بگویید مهمترین چالشهای این روزهای خوزستان در چیست؟
اگر بخواهیم از چالشهای خوزستان حرف بزنیم لازم است که پیش از آن ظرفیتهای این استان را بشناسیم. خوزستان با وسعتی که چهار درصد مساحت ایران را تشکیل میدهد، رودخانههای بزرگ که هماکنون با طرحهای انتقال آب، روزبهروز کمآبتر میشود، نفت و گاز، خاک حاصلخیز و تنوع ماهیان آبهای داخلی یکی از مستعدترین استانهای ایران برای توسعه یافتن است. 37 درصد کل صنعت پتروشیمی در خوزستان است. همچنین 90 درصد تولید گاز کشور به این استان اختصاص دارد. از سوی دیگر 83 درصد کل تولید نفت در استان خوزستان انجام میشود. رتبه دوم تاسیسات بندری و رتبه نخست سدسازی در کشور نیز از آن خوزستان است.
با توجه به ظرفیتهایی که شما به بخشی از آن اشاره کردید، این سوال پیش میآید که چرا خوزستان همچنان با چالشهای جدی مواجه است؟
با وجود این ظرفیتها، اگر به خوزستان به صورت کلی نگاه کنیم، آنچه به روشنی خواهیم دید، بیسامانی این استان است که من نداشتن متولی کارآمد را یکی از اصلیترین دلایل این امر میدانم. گرچه جنگ تحمیلی یکی از اصلیترین دلایل عقب ماندن خوزستان از سیر توسعه استانهای ایران است اما با گذشت حدود 30 سال از پایان جنگ، همچنان در انبوهی از مشکلات و چالشها گرفتار است. بیسامانی فعلی خوزستان نتیجه گماردن استاندارانی است که نهتنها با ظرفیتها و پتانسیلهای این استان ناآشنا هستند بلکه چالشهای خوزستان را نیز نمیشناسند. این موضوع یکی از دلایلی است که سبب شده نظام اداره خوزستان با نابسامانی شدید روبهرو شود. استانداری در خوزستان که باید در راس امور اجرایی قرار داشته باشد، حتی در اجرایی کردن مصوبات سفرهای رئیس جمهوری در این استان نیز ضعیف عمل میکند.
شناسایی پتانسیلهای بالقوه صورت نمیگیرد. افراد و صاحبان سرمایه به درستی برای سرمایهگذاری به مناطق مختلف استان هدایت نمیشوند و از سوی دیگر از این سرمایهگذاران حمایت هم صورت نمیگیرد. به نظر میرسد یکی از دلایل مهم نابسامانی در نظام اداره خوزستان، عدم شناخت ظرفیتها و عدم هدفگذاری دقیق برای تبدیل این ظرفیتهای بالقوه به بالفعل است؛ این یکی از مواردی است که ضعف و ناکارآمدی نظام اداره خوزستان و استانداری را نشان میدهد.
از منظر شما عمدهترین چالشهای اقتصادی که خوزستان با آن روبهرو است چیست؟
خوزستان با چالشهای اقتصادی بسیاری روبهرو است که برخی از آنها را نام میبریم. ما در استان خوزستان دچار توسعه غیرمتوازن شدهایم. گرچه بخشی از این موضوع به توزیع نامتوازن جغرافیایی منابع طبیعی در خوزستان بازمیگردد اما پس از گذشت حدود 40 سال از انقلاب اسلامی، آنچه توسعه نامتوازن استان را تقویت کرده، مدیریت نادرست استان بوده است.
همین موضوع عدم تعادل در شاخصهای اقتصادی و نیز فرصتهای سرمایهگذاری را در مناطق مختلف استان در پی داشته و این خود به یکی دیگر از چالشهای عمده در خوزستان تبدیل شده است. ما در خوزستان میبینیم که در شهرستانی همچون ماهشهر که به دلیل دارا بودن شرایط مناسب بندری، غالب صنعت پتروشیمی استان را در خود جای داده و از این منظر در رتبه نخست درآمد و بهرهوری نیروی کار در خوزستان قرار دارد. این ویژگی به بالا رفتن شاخص اشتغال و بهرهگیری از نیروی انسانی چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم انجامیده که تاثیرات اقتصادی و اجتماعی مثبتی را به دنبال داشته است. پس از ماهشهر، آبادان از این فرصت برخوردار است که درآمد و بهرهوری بالا داشته باشد. با این همه شاخص درآمد و بهرهوری در شهرهای استان، اهواز را که مرکز خوزستان بوده و بخش عمده نفت هم در این شهر قرار دارد در رتبه سوم نشانده است. دلیل این امر آن است که درآمد حاصل از نفت عوایدی برای اهواز ندارد و به خزانه واریز میشود.
البته برخی میگویند درآمد حاصل از نفت که سه درصد آن به استانهای نفتخیز میرسد در اختیار خوزستان هم قرار میگیرد اما باید تاکید کنم که این درآمد مختص خوزستان نیست و به همه استانهای نفتخیز اختصاص دارد. همچنین مدیریت نادرست این منابع در استان، کند شدن روند توسعه اهواز را تقویت کرد. برای مثال هماکنون اهواز فاقد زیرساختهای اساسی است. دلیل آنکه با بروز پدیده ریزگردها، آب و برق شهر اهواز قطع شده و میشود، آن است که شبکه برق این شهر و زیرساختهای آن به بیش از 40 سال پیش تعلق دارد. این نشان میدهد مدیریت منابع موجود به درستی صورت نمیگیرد.
از دیگر چالشهای اقتصادی موجود، پایین بودن نرخ اشتغال است. این نرخ برای زنان در خوزستان به شدت پایین است و وضعیت تاسفباری دارد. در دو سال اخیر یعنی از سال 95 تا امروز حدود چهار درصد میزان بیکاری در خوزستان افزایش یافته است.
بیتوجهی به فرصتهای صنعتی این استان و بیتوجهی به ظرفیت بنادر در ایجاد فرصتهای تجاری داخلی منطقهای و بینالمللی ازجمله دیگر چالشهای اقتصادی خوزستان است. بندر امام در مبادلات تجاری دچار افت سهم شده و بندر خرمشهر با یکسوم ظرفیت خود کار میکند.
از سوی دیگر با وجود تنوع اقلیمی، خوزستان با چالش گردشگری روبهرو است. با وجود آثار باستانی بسیار، بزرگترین تالابها و رودخانهها هنوز نتوانستهایم صنعت گردشگری در این استان را تقویت کنیم؛ موضوعی که میتوانست یکی از اصلیترین بسترهای اشتغالزایی در استان باشد.
توجه به این نکته ضروری است که این استان اگر با بحران روبهرو شود کل کشور را درگیر میکند. دلیل آن وجود بیشترین منابع نفتی در خوزستان است. برای مثال در بهمنماه 95، ریزگردها خاموشی برق را به دنبال داشت و حدود 800 هزار بشکه نفت از تولید ملی حذف شد.
خوزستان چند سالی است درگیر چالشی است که زندگی و سلامت مردم را به مخاطره انداخته و آن، چالشهای زیستمحیطی است. سهم این چالش در بحرانهای پیشروی استان چقدر است؟
درست است. نباید از چالشهای زیستمحیطی که حالا به عنوان یکی از اصلیترین بحرانها خوزستان را تهدید میکند، غافل شد. پدیده ریزگردها، کاهش آب تالابها که در برخی موارد به خشکی کامل رسیده و طرحهای غلط انتقال آب رودخانهها ازجمله کارون به فلات مرکزی ایران، همه و همه کشاورزی و به طور کلی زندگی در خوزستان را تهدید میکند. خشکسالی زیاد است و استان از شدت گرما جهنم است. سوال اینجاست که با وجود منابع بسیار چرا محرومیت در استان خوزستان تا این اندازه زیاد است؟ چرا با وجود عوامل محیطی مورد نیاز برای کشاورزی مطلوب و اقتصادی همچون خاک مرغوب و حاصلخیز، شرایط اقلیمی مناسب، تنوع گونههای گیاهی و شدت نور مناسب کشت، زیرساختهای لازم جهت توسعه و رونق کشاورزی و همچنین افزایش کیفیت زندگی کشاورزان خوزستانی طی این سالها فراهم نشده است؟ خوزستان زراعت دارد اما طراوت ندارد. برکت دارد ولی حرکت ندارد. کشاورزی خوزستان بهشدت با مدیریت نادرست منابع آبی تهدید شده است. چالش جدی در این زمینه انتقال آب از منابع آبی خوزستان به سایر استانها در فلات مرکزی است و بر این باوریم که با توجه به مشکلاتی که در سطح استان خوزستان وجود دارد انتقال آب نباید به این شدت انجام شود. هر چند موضوع انتقال آب به فلات مرکزی از مصوبات دولتهای گذشته است اما به هر روی لازم است در آن بازنگری شود.
این روزها بیش از چالشهای اقتصادی، جامعهشناسان چالشهای اجتماعی خوزستان را بسیار جدی عنوان میکنند. این چالشها که بخشی از آن میتواند از چالشهای اقتصادی نیز به وجود آمده باشد چیست؟
یکی از اصلیترین چالشهای اجتماعی در این استان، تبعیض است؛ پیکربندی جمعیت و تنوع قومیتی در خوزستان گرچه میتوانست یکی از اصلیترین محورهای همگرایی باشد اما متاسفانه وجود تبعیض، این ظرفیت را به سمت واگرایی سوق داده و به یک آسیب تبدیل کرده است. نمونه آن به صورت آشکار در انتصاب مدیران اجرایی به چشم میخورد. میزان مشارکتدهی یک قوم در خوزستان در نظام اداری این استان بسیار پایین است. فرصتهای شغلی برای اقوام در این استان برابر نیست؛ موضوعی که بر احساس تبعیض قومیتی در خوزستان افزوده و این چالش را تقویت کرده است به نحوی که میتوان آن را یک بحران عمیق دانست.
این تبعیض گرچه در مردان بیشتر به شکل قومیتی بارز است اما درباره زنان باید گفت که خوزستان در ارائه فرصتهای شغلی با تبعیض جنسیتی نیز روبهرو است. درصد بسیار پایینی از زنان خوزستان این اقبال را دارند که بتوانند از فرصتهای شغلی بهرهمند شوند.
از سوی دیگر شاخص بیسوادی در خوزستان بالاست به نحوی که این استان در رتبه سوم بیسوادی کشور قرار دارد.
به نظر شما اثرات این چالشها، خوزستان را در آستانه چه مسائلی قرار داده است؟
چالشهای اقتصادی، اجتماعی و نیز چالشهای زیستمحیطی که دامنگیر خوزستان شده، این استان را به سوی ناامیدی اجتماعی کشانده است؛ موضوعی که به افزایش خشونت انجامیده است. این بزرگترین و بدترین اثر چالشهایی است که به بخشهایی از آنها در این گفتوگو اشاره کردهام. همچنین تمایل به مهاجرت از این استان نیز بهشدت در میان مردم افزایش یافته که میتواند به دلایل زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی باشد. شاید یکی از اصلیترین مضرات افزایش مهاجرت اجباری تحت تاثیر شرایط نامساعد زیستمحیطی که به بروز بیماریهای متعدد تنفسی و ریوی میانجامد، مهاجرت نخبگان از استان اعم از اساتید دانشگاهی، محققان و معلمان و... باشد که بر سطوح آموزشی و تحقیقاتی و تصدیگری مسوولیتهای متکی بر نخبگان تاثیر نامطلوب میگذارد و در نهایت مانعی جدی در مسیر رشد و توسعه استان میشود.
با چالشهایی که برشمردید، سهم کدام یک از این چالشها در ناآرامیهای اخیر بیشتر است؟
ناآرامیها در اهواز و آبادان که از اواخر نوروز آغاز شد به یک برنامه تلویزیونی بازمیگردد که عروسک نصبشده بر روی منطقه خوزستان، لباس عربی به تن نداشت. بعضی معترضان این اقدام صداوسیما را انکار هویت اقوام ساکن در این منطقه تلقی کردهاند. البته این ناآرامیها ریشه در گذشته دارد و این اتفاق به آن دامن زد. این موضوع به تبعیض قومیتی بازمیگردد که پیشتر توضیح دادم. همواره و به انواع مختلف، این تبعیض در سطح استان و حتی در پستهای کلان وجود داشته و نمیتوان آن را انکار کرد.
چه راهی را برای پیشگیری از تکرار این بحران پیشنهاد میکنید؟
به نظرم حتی نهادهای امنیتی ما باید نسبت به این تبعیضها حساس باشند چون این تبعیض پیامدهایی دارد. وقتی مدیری را میبینند که با نگاهی تبعیضگرایانه مدیریت میکند، دستگاههای امنیتی و مسوولان ما نباید با وی تعارف داشته باشند و باید برخورد کنند. اما متاسفانه در ارتباط با مدیرانی که به دنبال تبعیض هستند، به تذکر اکتفا میشود. همچنین لازم است دلایل و ریشههای آن بررسی شود و شورای عالی امنیت ملی هم برای قضایای تبعیض نسبت به اقوام، گام اساسی بردارد و با مدیران متخلف برخورد و آنها را ملزم به رعایت انصاف کند. همچنین تلاشها برای جلوگیری از تکرار این موضوع میتواند از انتصابات، اشتغال و از ایجاد فرصتهای مناسب و برابر برای همگان شروع شود.
به طور کلی بحرانهای خوزستان را چگونه باید حل کرد؟
آنچه باید در این زمینه در اولویت قرار گیرد، انتخاب متولی کاربلد و آشنا به فرصتها و چالشهای استان است. از سوی دیگر دولت باید به شکلی ویژه به این استان نگاه کند. نگاه امنیتی صرف به خوزستان، یکی از ضعفهای دولتهاست و این نگاه باید تلطیف شود. هرچند بر وجود حساسیتها در این استان باید صحه گذاشت اما نباید ظرفیتهای استان زیر چتر نگاه امنیتی به خوزستان مغفول بماند زیرا این موضوع سبب میشود فرصتهای بسیار اقتصادی و اجتماعی این استان از بین برود.
یکی دیگر از موضوعاتی که میتواند به کاهش چالشهای استان کمک شایان کند، حمایت جدی از سرمایهگذاری به ویژه سرمایهگذاری خارجی است. همچنین تعیین راهکارهای کاهش آلودگیهای زیستمحیطی در قالب یک برنامه مدون برای احیای زندگی در خوزستان ضروری است. به طور کلی به نظر میرسد چالشها آنچنان بر این استان سایه انداخته که برای برونرفت از بحرانهای ناشی از آنها باید سه قوه بسیج شوند.
اگر آنچه درباره برونرفت از بحران خوزستان مطرح کردهاید و پیشنهادهایی که در این زمینه وجود دارد، عملی نشود، به نظر شما به عنوان نماینده اهواز در مجلس که با مشکلات این استان از نزدیک آشنایی دارید، خوزستان به کدام سمتوسو میرود و چه آیندهای در انتظار این استان است؟
اگر به فکر موضوع آب، ریزگرد، بنادر، جادهها، خطوط ریلی، رفع تبعیض، اشتغال و آموزش که اساسیترین نیازهای مردم است نباشیم آینده بسیار ناراحتکنندهای در انتظار خوزستان است. نهتنها خوزستان که آسیبهای آن اثرات جدی بر کل کشور خواهد داشت. موقعیت استراتژیک خوزستان، تنوع قومیتی و منابع نفتی آن، این استان را برای ایران بیش از سایر استانها ویژه و خاص کرده است. با توجه به اوضاع نابسامان سیاسی خاورمیانه و منطقه مسوولان باید از حساسیتهای ایجادشده در خوزستان به عنوان یکی از مهمترین استانهای مرزی که اصلیترین سرمایه کشور نیز در آن است، بکاهند. چالشهای اجتماعی در کل کشور و نیز چالشهایی که در خوزستان وجود دارد و آنها را برشمردهایم، دو نقطهای است که میتواند پاشنه آشیل ایران شود. از اینرو نیازمند آسیبشناسی دقیق و تلاش برای از بین بردن چالشهای موجود هستیم.