حقیقت تلخ است
مخاطبان شیفته دروغ
برخی اخبار جعلی در گوشه و کنار اینترنت کمین کردهاند و هر از گاهی خود را به عموم مردم میرسانند. به عنوان مثال اینکه رئیسجمهور ترامپ با رابرت مولر همکاری میکند تا ضربه شدیدی به دموکراسی آمریکا، باراک اوباما، هیلاری کلینتون و متحدان دولت آنها وارد کنند. اینگونه شایعات تازگی ندارند با این حال به نظر میرسد ظرفیت پذیرش اخبار دروغ و تاثیر آنها بر نتایج آرای سیاسی افزایش یافته است و این خود آثاری منفی به همراه دارد.
برخی اخبار جعلی در گوشه و کنار اینترنت کمین کردهاند و هر از گاهی خود را به عموم مردم میرسانند. به عنوان مثال اینکه رئیسجمهور ترامپ با رابرت مولر همکاری میکند تا ضربه شدیدی به دموکراسی آمریکا، باراک اوباما، هیلاری کلینتون و متحدان دولت آنها وارد کنند. اینگونه شایعات تازگی ندارند با این حال به نظر میرسد ظرفیت پذیرش اخبار دروغ و تاثیر آنها بر نتایج آرای سیاسی افزایش یافته است و این خود آثاری منفی به همراه دارد. ممکن است در آینده نزدیک فرانسه به قضات اجازه دهد در فصل انتخابات اخبار نادرست را سانسور کنند. دولت مالزی میگوید ممکن است افرادی را که اخبار جعلی میسازند و به گردش درمیآورند به زندان بیندازد. اینگونه اقدامات این خطر را پدید میآورد که دولتها گفتمانهای مشروع را نیز محدود سازند (به عنوان نمونه، در سوم آوریل و پس از انتقادات گسترده، دولت هند طرح خود را کنار گذاشت). علاوه بر این، اگر مخاطبان و خوانندگان همچنان مشتاق و شنوای اخبار جعلی باشند، امکان ریشهکنسازی جریان آنها کمتر خواهد شد.
خشم و عصبانیت علیه اخبار جعلی بیشتر متوجه سمت عرضه میشود که پدیدآورندگان و توزیعکنندگان اطلاعات نادرست هستند. این امر قابل درک است چراکه این افراد مسوول انتشار حقایق ناتمام یا دروغهای محض به شمار میروند. علاوه بر این، بسیاری از دولتها تمایل دارند کیفیت اخبار را برای مخاطبان جدید افزایش دهند. بسیاری از دولتها برای برنامههایی مانند اخبار آگاهیبخش و پخش موسیقی سنتی یارانه میدهند چون اعتقاد دارند آنها نوعی کالای عمومی هستند که مردمی آگاه و بافرهنگ میسازند. قبل از سال 1987 کمیسیون فدرال ارتباطات آمریکا قانونی با عنوان «فلسفه انصاف» اعمال کرد که طبق آن پخشکنندگان اخبار موظف بودند در موضوعات مناقشهبرانگیز به همان اندازه به طرف مخالف وقت اظهارنظر بدهند. در برخی کشورها مانند فرانسه برای اخباری که تنشهای نژادی یا فرقهای ایجاد کنند قوانین بسیار شدیدی وضع شده است.
در پشت این سیاستها این فرضیه وجود دارد که مخاطبان همانند برگههای سفید هستند و میتوان آنها را با آنچه میخوانند یا میشنوند به راحتی هدایت کرد. این فرض نادرست است. انتشاردهندگان اخبار هم سلیقه مخاطب را شکل میدهند و هم به آن پاسخ میدهند. به عنوان مثال، جهتگیریهای سیاسی روزنامهها معمولاً همسو با خط فکری مردم در مناطق آنهاست تا با نظرات مالکان روزنامه. علاوه بر این، مخاطبان اغلب در مقابل تلاش سازمانهای خبری برای اصلاح سوءتفاهمها مقاومت میکنند.
سوءتفاهم سلاح کشتار جمعی
در یک مطالعه، پژوهشگران از شرکتکنندگان خواستند تا اخباری را در مورد موضوعات سیاسی مانند جستوجوی سلاحهای کشتار جمعی در عراق توسط آمریکا مطالعه کنند. آنها متوجه شدند خوانندگان محافظهکار با احتمال بیشتر (به اشتباه) میپذیرند که چنین سلاحهایی در واقع پیدا شده بودند. تلاشها برای اصلاح این سوءتفاهمها نهتنها به نتیجهای نرسید بلکه خوانندگان محافظهکار را بیش از پیش قانع کرد که درک اولیهشان صحیح بوده است. این آزمایش و نمونههای مشابه نشان داد که تلاش سازمانهای رسانهای برای بررسی ادعاهای سیاستمداران یا تلاش شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک برای هشدار نسبت به اخبار گمراهکننده نمیتوانند مشکل اخبار جعلی را حل کنند. موضوع مهمتر آنکه اگر اخبار صحیح از نظر ایدئولوژیک برای مخاطب ناپسند باشد سعی میکند راهی برای دور زدن آن و پذیرش خبر غلط پیدا کند.
شاید تصور کنید مردم از دریافت بهترین اطلاعات سود میبرند و دیدگاههای غلط خود را با کوچکترین اشاره درست و بلافاصله تصحیح میکنند. اما ماهیت انسانها بسیار پیچیدهتر است. آگاهی کامل به زمان و پول نیاز دارد و در برخی موارد ارزش آن را دارد که پول و زمان به آن اختصاص دهیم. به عنوان مثال، افراد قبل از خرید اتومبیل رنج مشاوره با منابع معتبر را بر خود هموار میکنند تا پول زیادی را برای یک «لگن» خرج نکنند.
اما برای یک گفتوگوی دوستانه در زیر نسیم کولر آبی فقط به نگاه سریع به صفحه روزنامههای ورزشی نیاز دارید.
با وجود اینکه بررسی جزئیاتی مانند نظام مراقبت بهداشتی قبل از رای دادن امری مطلوب تلقی میشود بسیاری از رایدهندگان زحمت آن را به خود نمیدهند چون عقیده دارند یک رای نتیجه کلی را تغییر نمیدهد. در عوض، آنها به یادگیری گروهی روی میآورند. آنها اطلاعاتی را از آنچه میخوانند و تماشا میکنند به دست میآورند و سپس به گفتههای دوستان، اقوام، همکاران و دیگران اتکا میکنند. هرچه اعضای یک گروه بیشتر نظرات یکدیگر را تایید کنند آنها نسبت به دیگر اخبار بیشتر بدبین میشوند. بنابراین، از دیدگاه اقتصادی برای سازمانهای خبری بهتر است که اخباری تولید کنند که از نظر ایدئولوژیک اقناعکننده باشند هرچند واقعیت نداشته باشند.
با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه آمریکا در دهههای اخیر گروههای مختلف ایدئولوژیک از یکدیگر جدا شدهاند این موضوع چندان جالب نیست. پژوهشگران نشان میدهند حتی تعاملات رو در روی دوستان و همسایگان در آمریکا از نظر ایدئولوژیک مجزا شدهاند. اخبار نیز همین روند را در پیش گرفته است.
خوانندگان میتوانند مطالب موافق ایدئولوژی خود را به صورت آنلاین به دست آورند. هرچند آن مطالب ابهامآلود و مشکوک باشند. رسانههای اصلی نیز میتوانند در تولید واقعیتهای مجزا و ناسازگار با یکدیگر مقصر باشند.
پژوهشگران دانشگاه اموری (Emory) و استنفورد در مطالعه اخیر خود تاثیر کانال تلویزیون کابلی راستگرای فاکسنیوز را بر سیاست آمریکا بررسی کردند. طبق برآورد آنها حذف این شبکه تلویزیونی در سال 2000 میتوانست سهم جمهوریخواهان از آرای ریاست جمهوری را تا 46 /0 درصد پایین آورد. اما در سال 2008 فاکسنیوز توانست با 34 /6 واحد درصد رقابت را ببرد. به گفته پژوهشگران فاکسنیوز در جستوجوی بینندگانی است که اخباری را گوش میکنند که از نظر ایدئولوژیک خوشایند باشند و سپس با تقویت دیدگاهشان آنها را جذب میکنند. این بنگاه بینندگان را به سمت جناح راست میکشاند و سپس خودش بهشدت راستگرا میشود.
تهدید عمیق
نمیتوان گفت راهکارهای سمت عرضه برای حل مشکل اخبار دروغ به جایی نمیرسد. صنعت رسانه حالتی متمرکز پیدا کرده است. رفتار بهتر غولهای رسانهای از فیسبوک تا فاکسنیوز میتواند جلو گسترش اخبار غیرواقعی را بگیرد. اما سازمانهای رسانهای دارای حسننیت نیز میتوانند نقش زیادی داشته باشند و توجه کنند که مردم از نظر ایدئولوژیک تقسیم شدهاند و به دنبال تعصبات و اطلاعات غلط هستند. اکنون زمان روبهرو شدن با واقعیتها فرا رسیده است.