تحریم درونی
شاهین چراغی از مانع داخلی بهبودی بازارها میگوید
بازارهای دارایی در یکقدمی دستیابی به توافق احیای برجام چند ماهی است که در رکود رفتهاند. این در حالی است که انتظار میرود با انجام توافق شرایط اقتصادی در مسیر بهتری قرار بگیرد. با وجود این به نظر میآید که حتی برداشته شدن تحریمها هم برای بهبودی حال بازارها بهتنهایی کافی نیست. در این گفتوگو با «شاهین چراغی» کارشناس بازار سرمایه و فعال اقتصادی سعی شده تا به تحلیل وضعیت موجود و احتمالات پیشرو پرداخته شود.
♦♦♦
در سالهای اخیر اقتصاد ایران و بهخصوص بازارهای دارایی آسیبهای بسیاری از جانب تحریمها دیدهاند. حال با نزدیک شدن به توافق اتمی دیگر بسیاری بر این باور هستند که احیای برجام میتواند منجر به ایجاد فرصتهای تازه برای اقتصاد شود و تغییری جدی در بازارها ایجاد کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
توافق برجام در سالهای اخیر تجربیاتی را برای کشور به همراه داشته است. به نظر من دولت باید به آن توجه داشته باشد و اشتباهاتی را که دولت قبلی در مواجهه با اقتصاد پس از برجام داشته در صورت حصول توافق جدید یا عدم حصول آن تکرار نکند. واقعیت این است که وقتی اقتصاد را به حال خود رها میکنیم در آن قیمتها را سرکوب میکنیم و فعالان اقتصادی را در بلاتکلیفی قرار میدهیم کشور در وضعیت رکود گرفتار میشود و با توجه به ناگزیر بودن کسری بودجه تورم نیز تقویت میشود. در دولت گذشته این تجربه سبب شد دستاورد تورم تکرقمی به کلی از بین برود. در آن شرایط تقاضا برای کالا و خدمات کاهش پیدا کرده بود و در واقع آنچه جلوی افزایش قیمتها را گرفت نبود تقاضا بود. من فکر میکنم بخشی از تورم که هماکنون نیز با آن دستوپنجه نرم میکنیم ناشی از سیاستهایی است که در آن دوره به کار گرفته شد. با توجه به چنین تجربهای نباید همه چیز را به مذاکرات گره زد و اقتصاد را به حال خود رها کرد.
در حال حاضر تولید در وضعیت خوبی قرار ندارد. یکی از مشکلاتی که باعث شده در چنین شرایطی قرار بگیریم نداشتن درکی صحیح از شرایط تولید و کسبوکار از سوی قانونگذاران و سیاستگذاران در ایران است. بسیاری از این افراد درک دقیقی از قیمت تمامشده کالا و خدمات ندارند. در خیلی از موارد اظهارنظرهایی میکنند که مبنای دقیق علمی و عملیاتی ندارد. برای مثال صنعت خودرو را در نظر بگیرید. این صنعت به دلیل حساسیت بالایی که در میان مردم دارد همواره در سخنرانی سیاستگذاران و قانونگذاران مورد توجه قرار میگیرد و حرفهای عوامانه بسیاری پیرامون آن زده میشود. این گزاره در بسیاری از موارد دیگر نیز صادق است. از آن جمله میتوان به حوزه لوازم خانگی اشاره کرد.
این در حالی است که بسیاری از مشکلات و مصائب وارده بر هزینههای تولید و تولیدکنندگان که بر اقتصاد کشور تحمیل شده مورد توجه قرار نمیگیرد. به همین دلیل است که در ایران قیمت برخی از کالاها و خدمات نسبت به سایر کشورهای جهان بسیار بالاتر است این در حالی است که تصوراتی در خصوص بسیار ارزان بودن همه چیز در ایران وجود دارد. با این حال ایران در عمل فقط در حوزه انرژی، نیروی کار و چند عامل معدود دیگر کشور ارزانی است. مشکلاتی که در ایران وجود دارد سبب میشود تا قیمت تمامشده کالاها از سایر کشورها بیشتر باشد.
ازاینرو میخواهم به این نکته اشاره کنم که توافق اتمی زمانی میتواند برای اقتصاد کشور آثاری ماندگار و مطلوب داشته باشد که در داخل نیز مشکلات یادشده مرتفع شود و از تجارب گذشته درس گرفته شود تا کشور بتواند از تغییر فضای یادشده استفاده حداکثری ببرد، اگر چنین اتفاقی نیفتد به خاطر ناکارایی و عدم درک در سطح سازوکارهای اقتصاد جهانی این فرصت را هم از دست خواهیم داد. ما نیاز به تغییراتی داریم که بر مبنای آن فرآیند کسبوکار و تولید در ایران تسهیل شود. باید به این نکته توجه کرد که در حال حاضر بسیاری از مسائل و مشکلاتی که به بخش تولید تحمیل شده از اساس ارتباطی به تحریمها و برجام ندارد. بسیاری از سازمانها و ساختارهای اداری کشور به گونهای پیریزی شده که در بسیاری از موارد با هم در تضاد هستند و همین امر کار را برای بخش مولد اقتصاد سخت کرده است. این عامل میتواند اثربخشی توافق را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. اتفاقی که در دوره توافق قبلی رویداد این است که در کشور چه در بعد سیاسی و دولتی و چه حتی در بخش خصوصی هیچ برنامهای برای استفاده از فرصتهای توافق وجود نداشت.
مسائلی از این دست سبب شده تا من فرض را بر این بگذارم که آمادگی لازم برای استفاده از فرصتهای ارتباط با اقتصاد جهانی در ایران وجود ندارد. برای مثال فرض را بر این بگذارید که امروز توافق انجام شده و یک شرکت خارجی قصد سرمایهگذاری در ایران را دارد. طبیعتاً چنین شرکتی برای پیشبرد اهداف خود نیازمند دادهها و آماری شفاف و دقیق از بخش مورد نظر و کلیت اقتصاد کشور است. چنین آماری را از کجا و چگونه دریافت خواهد کرد؟ فرآیند موردنیاز این شرکت در یک کشور دیگر ممکن است ظرف چند دقیقه و با سادهترین روشها طی شود، با این حال در ایران همین مساله احتمالاً تا چند ماه به درازا خواهد کشید. عواملی از این دست سبب میشود تا استفاده از عواید برجام برای کشور دشوار شود. در واقع چنین وضعیتی به این میماند که کشور در یک تحریم خودخواسته قرار بگیرد. در دوره قبل مشاهده شد که حتی برای سرمایهگذار خارجی موانع دیگری نیز وجود داشت و به آنها اجازه داده نمیشد که بهراحتی در کشور سرمایه بیاورند.
در حال حاضر بسیاری از مسوولان کشور علاقهمند به تسهیل شرایط برای افزایش سرمایهگذاری هستند، با این حال فرآیندهای تصمیمگیری اقتصادی پیچیده و متضاد شده است که برای دسترسی به این هدف عملاً موانع بسیاری پیش روی آنها قرار دارد. تا زمانی که تعارضهای داخلی و موانع یادشده حل نشود نمیتوان امید چندانی به بهبود وضعیت سرمایهگذاری در کشور داشت.
مسائلی که از آنها یاد شد باعث میشود که به این نکته توجه کنیم که در صورت حصول یا عدم حصول توافق آنچه باید در اولویت قرار بگیرد، واقعبینی است. به جز دولت باید به این نکته نیز توجه داشت که حتی بخش خصوصی هم برای همکاری با طرفهای دیگر از آمادگی چندانی برخوردار نیست. برای مثال فرض کنید که یک شرکت خارجی بخواهد با شرکتی در ایران کار کند. آیا از او صورتهای مالی قابل اتکایی که متناسب با استانداردهای بینالمللی و در نتیجه قابل فهم برای شرکت خارجی باشد، وجود دارد؟ واقعیت این است که برخلاف کشورهای دیگر کشور ما از آمادگی چندانی در این زمینه برخوردار نیست. در این زمینه نیز نیازمند تغییرات جدی و ریشهای هستیم که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. تمامی این مسائل باید به صورت جدی بررسی و با نگاهی دقیق در مورد آنها تصمیمگیری شود، در غیر این صورت بعید است که هر نوع فرصت بیرونی برای اقتصاد ایران قابل بهرهبرداری باشد.
در شرایط کنونی به نظر میرسد که متغیرهای اقتصادی نظیر رشد نقدینگی، تورم و احتمال نوسان قیمت ارز میتواند فارغ از آینده مذاکرات احیای برجام آثار مهمی بر عملکرد بازارها داشته باشد. به نظر شما دولت و بانک مرکزی با فرض به سرانجام رسیدن مذاکرات یادشده چه کارهایی باید انجام دهد؟
در شرایط فعلی دولت سعی کرده تا برای پایین نگه داشتن نرخ ارز واردات را محدود کند. این مساله سبب میشود تا در نهایت قاچاق افزایش پیدا کند. اگر واقعاً به اصول اقتصاد اعتقادی وجود داشته باشد باید این نکته را در نظر داشته باشیم که بر مبنای نظر دوزنبری نمیتوان الگوی مصرف مردم را تغییر داد و در نتیجه اثر چرخدندهای در اقتصاد کار خواهد کرد. در این خصوص رویه اتخاذشده از دولت قبلی در جریان است. آنچه هماکنون در اقتصاد جاری است الگوی قبلی در خصوص مباحث دستوری در بحث واردات و کنترل نرخ ارز است که در حال تکرار شدن است. باید به این مساله نیز توجه کرد که نقدینگی همچنان کمافیالسابق در حال افزایش است. اگر قرار باشد این رویه اینطور ادامه پیدا کند در سالهای آتی دیر یا زود دوباره شاهد کاهش ارزش پول ملی خواهیم بود. رویهای که تاکنون رویداده تفاوت چندانی با دورههای قبلی ندارد. نگاهی به بازارهای مالی کشور نشان میدهد که وضعیت فعلی بورس از سال ۷۰ تاکنون در حال تکرار شدن است و هربار پس از آنکه بازار افزایش شدید را در روند قیمتها مشاهده میکند شاهد سردرگمی آن در سالهای بعد هستیم. در حال حاضر بسیاری از مشکلات ما از مساله نقدینگی و رشد بیپایان سرچشمه میگیرد. اگر برجام سبب شود تا افزایش منابع ارزی و آثار آن بر رشد نقدینگی خنثی شود در عمل چیزی دست اقتصاد کشور را نمیگیرد.
نکتهای که در مورد آزادسازی منابع ارزی باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دولت باید با افزایش ارز در اختیار همچنان سعی کند رفتاری متعادل در بازار ارز داشته باشد چراکه در صورت کاهش شدید نرخ ارز که به تقویت پول ملی میانجامد بخش خصوصی متضرر خواهد شد. در چنین حالتی کاهش نیافتن هزینههای تولید سبب میشود تا به یکباره قیمت فروش محصولات آسیب جدی به تولیدکنندگان وارد کند، ازاینرو من فکر میکنم که دولت در این زمینه با مساله پیچیدهای روبهرو است که باید با دقت به حل آن مبادرت کند. در حال حاضر این امیدواری وجود دارد که مدیریت فعلی بانک مرکزی که نسبت به روسای قبلی اهمیت بیشتری به نظرات کارشناسی میدهد بتواند مساله را با دقت بیشتری در این زمینه مدیریت کند. در صورتی که مدیریت نظام پولی کشور بتواند از این گردنه با موفقیت عبور کند میتوان انتظار داشت که حصول توافق احتمالی منجر به تشدید رکود و زیانآوری صنایع داخلی نشود. یک مساله مهم دیگر که باید به آنها توجه کرد خروج بانکها از وضعیت فعلی است. اگر قرار باشد بازل ۳ در ایران اجرایی شود بسیاری از بانکهای ما با بحرانهای عجیبوغریب روبهرو خواهند شد چرا که در دهههای اخیر آنچه توانسته صنعت بانکداری را در ایران حفظ کند عامل تورم است. در حال حاضر این صنعت باید به گونهای مدیریت شود تا با کاهش ریسک ورشکستگی توان ارتباط مالی کشور با سایر کشورها نیز تا حدی تقویت شود.
به نظر میرسد که در حال حاضر جای اتاقهای فکر و کارشناسی دقیق در حوزه برنامهریزی خالی است. من تاکنون نشنیدهام که جایی در خصوص نقشه راه توافق یا عدم توافق صحبت و بحث کارشناسی جدی انجام شده باشد.
افت فرسایشی قیمت سهام در یک سال و نیم اخیر موجب شده تا بسیاری از فعالان این حوزه از درست شدن اوضاع در آینده ناامید باشند. این در حالی است که برخی فکر میکنند که توافق میتواند به این بازار آسیب بیشتری وارد کند، چرا که افت قیمت ارز افت سودآوری شرکتها را به دنبال خواهد داشت. نظر شما در خصوص آینده بورس با دو فرض دستیابی به توافق یا عدم دستیابی به آن چیست؟
نظر من این است که چه توافق حاصل شود و چه حاصل نشود در نهایت پس از مدتی قیمتها در بازار سهام افزایشی خواهد بود، دلیل آن نیز رشد سودآوری شرکتهاست. نکتهای که در این میان حائز اهمیت است این است که بازار سرمایه ایران کالامحور است. به این معنا که بیشتر شرکتهای فعال در آن به تولید کالاهای اساسی که متناسب با قیمت ارز قیمتگذاری میشوند پرداختهاند. در بررسی وضعیت بازار سرمایه آنچه از اهمیت بسیاری برخوردار است این است که بدانیم وضعیت کنونی بیش از هر چیز ناشی از هجوم مردم در سالهای ۹۸ و ۹۹ هست که به متضرر شدن بخش عمدهای از آنها منتهی شد. اگر این افراد را در نظر نگیریم و به بازدهی کسبشده از سوی افرادی که با این بازی آشنایی داشتند بپردازیم خواهیم دید که آنها در سالهای گذشته سود قابل توجهی را به دست آوردهاند. هدف از مقایسه این دو دارایی این است که اگر از حواشی رخداده در سالهای گذشته بگذریم خواهیم دید که بازار سرمایه به سبب عواملی نظیر رشد قیمت کامودیتی و تاثیرپذیری بالای این بازار از این متغیر مهم همچنان نسبت به سایر بازارها بازده بهتری دارد. آنچه سبب میشود تا در صورت رسیدن به توافق یا نرسیدن به آن و آینده بازار خوشبین باشم این است که قیمت کامودیتیها در سالهای اخیر رشد قابل توجهی کرده که انتظار میرود این رشد تا حدودی ادامه داشته باشد. از سوی دیگر در طول همین مدت انتظارات تغییرات نرخ ارز از سوی کارشناسان در حدی نیست که بتوان انتظار افت پایدار و شدید قیمت ارز در میانمدت و بلندمدت را داشت. عواملی از این است ما را به این نتیجه میرساند که بازار سهام به سبب رشد سودآوری شرکتها همچنان جای رشد دارد. نظر من این است که در هر دو صورت سال ۱۴۰۱ سالی خواهد بود که در آن قیمتها در بورس افزایش خواهد یافت و از این منظر شاهد بهتر شدن اوضاع در این بازار هستیم. بنابراین آنچه میتواند مسیر بورس در سال آینده را صعودی کند این است که در کنار عامل یادشده دولت رویکردی منطقی نسبت به قیمت ارز داشته باشد و مانع از کاهش بیش از حد قیمت آن شود که از دخالت در سازوکار بازارها بهخصوص بازار سرمایه بکاهد. مقایسه سادهای میان تغییرات شاخص بورس و قیمت ارز در دهههای اخیر نشان میدهد آنچه توانسته در بازارهای مالی برای فعالان ثروت ایجاد کند صبر بوده است. بازده بازار سرمایه در بلندمدت از بازده بازار ارز بسیار بیشتر است. اظهارات اخیر شاخص بازار سهام در سالهای اخیر را در نگاهی بلندمدت باید مانند یک زخم سطحی در نظر گرفت که آثار آن در نهایت از بین میرود و آنچه میماند بازار سرمایه و بستر مناسب آن برای سودآوری بلندمدت است.
با توجه به دیدگاهی که در خصوص بازار سرمایه مطرح شد، به نظر شما میتوان چشمانداز صعودی بلندمدت را به سایر بازارها تعمیم داد؟
در حوزه بازار مسکن نیز آنچه در سالهای اخیر رویداده این است که قیمت ملک افزایش قابل توجهی داشته و هماکنون برای بسیاری از مردم دستنیافتنی شده است. با این حال انتظار من این است که در نهایت در این بازار نیز شاهد تداوم رشد قیمتها باشیم. مقایسه قیمت ملک و شرایط اقتصادی کشور با سایر کشورهای دنیا نشان میدهد قیمت این نوع دارایی در ایران بسیار بالاست. همین حالا در شمال تهران آپارتمانهایی وجود دارد که با پول آنها میشود در بهترین نقاط دنیا ملک خرید. به نظر من این مساله ناشی از آن است که قیمت ارز در ایران قیمت درست نیست. در تهران واحدهای آپارتمانی وجود دارد که بیش از دو میلیون دلار قیمت آنهاست با چنین پولی در کشورهایی که استاندارد زندگی در آنها بسیار بیشتر است میتوان املاک به مراتب وسیعتر و در نقاطی با وضعیت بهتر خریداری کرد. من فکر میکنم بالا بودن قیمت ملک در ایران ناشی از وجود مشکلات دیگری در اقتصاد است که به رفتار مردم جهت داده و سبب شده تا سرمایههای مردم در این بخش انباشته شود. وقتی دولت سیاستهای اشتباهی اتخاذ میکند، این سیاستها منجر به جهتدهی به رفتار مردم میشود، بنابراین غیرطبیعی نیست که در ایران قیمت مسکن به این شکل باشد و چشمانداز ملک در کنار چشمانداز سایر بازارها همواره در بلندمدت افزایشی باشد. در کشور ما چون فرصتهای مناسب سرمایهگذاری وجود ندارد، مردم راهی ندارند به جز آنکه دارایی خود را در مواردی نظیر املاک سرمایهگذاری کنند.