استراتژی دوران نااطمینانی
دلار در نیمه دوم سال به کدامسو میرود؟
«همیشه با بازار هماهنگ باش»؛ شبهجملهای که ریشسفیدهای بازار ارز، بارها و بارها به تازهواردها گوشزد میکنند. معنای تلویحی گزاره یادشده این است که «همیشه با روندهای قیمتی، حرکت و با این روندها، موقعیت خود را تنظیم کن». شاید این تاکتیک، موجب شود که معاملهگر تازهکار حداکثر سود را به دست نیاورد، ولی حداقل موجب میشود که به سرعت توسط نهنگهای بازار بلعیده نشود و به آرامی به سمت سودهای مطمئنتر حرکت کند. در وضعیتی که بازارها نوسان زیادی ندارند، یک اشتباه هم میتواند قابل جبران باشد، ولی وضعیت معاملات ارزی ایران متفاوت است. بازار ارز در ایران طی سه سال اخیر بسیار متلاطم بوده است و شکل این التهاب تنها به سوی نرخهای بالاتر نبوده و بعضاً نوسانات سنگین منفی نیز به دنبال داشته است. در چنین وضعیتی، هماهنگی با حرکت بازار، بهتر از هر تاکتیک دیگری میتواند برای بازیگران ارزی راهنمای عبور از دوران نااطمینانی باشد.
تنها لحظهای وضعیت معاملهگران ارزی را تصور کنید که جهش شدید دلار در شش ماه ابتدای سال 97 موجب شده بود تصور نرخهای بالای 20 هزار تومان در ذهنشان تثبیت شود؛ آنها بر روی خریدهای خود ماندند و نیمه دوم سال 97 برای آنها تبدیل به یک کابوس شد. دلار که از محدوده پنج هزارتومانی ابتدای سال 97 تا نزدیک 20 هزار تومان در روزهای ابتدایی مهر همان سال رشد کرده بود، به یکباره وارد موج کاهشی شد که تا شهریورماه 98 ادامه یافت و قیمت را تا مرز 10 هزارتومانی پایین برد.
با توجه به چنین تجربهای میتوان گفت، معاملهگران ارزی در سال 99 باهوشتر از قبل فعالیت میکنند؛ بسیاری از آنها در حالی که نرخهای بالای 30 هزار تومان را در ذهن تصویر میکنند، آمادگی ورود به فاز نزولی را دارند. به باور آنها، بازار ارز به دلیل وقایع سیاسی پیش رو در وضعیت نااطمینانی قرار گرفته است و در چنین اوضاعی نباید لحظهای از وضعیت بازار غافل بود. آنها دو بار در تابستان 99 افت شدید و غیرمنتظره قیمت را به چشم خود دیدند، ولی هر بار توانستند دوباره قیمتها را به سطوح پیشین بازگردانند و بعد سقفهای جدیدتری را مشاهده کنند. یک بار در اواخر تیرماه دلار به آستانه 26 هزار تومان رسید و بعد تا کانال 21 هزارتومانی افت کرد. بار دیگر، پس از اعلام وعده گشایش اقتصادی در مردادماه بود که بازار طی یک روز تنها دو هزار و 100 تومان از ارزش خود را از دست داد. با این حال، این بار هم نوسانگیران توانستند با کمک اخبار سیاسی و خروج نقدینگی از بازار سهام، دلار را افزایشی کنند و در اواخر شهریورماه به کانال 27 هزارتومانی ببرند که در تمام طول تاریخ برای دلار در بازار ایران به ثبت نرسیده بود.
در حال حاضر، نزدیک به 70 درصد رشد دلار از ابتدای سال، انتظارات افزایشی را در بازار قوی نگه داشته است. در کنار این، فشارهای جدید آمریکا شامل تحریمهای تازه و تلاش یکسویه برای فعال کردن مکانیسم ماشه، دیگر متغیری است که از لحاظ سیاسی دست افزایشیها را برای جوسازی در بازار ارز باز گذاشته است.
با این حال، باید به خاطر داشت که بازار ریسک بزرگتری نیز پیش رو دارد و آن انتخابات آمریکا در اواسط آبانماه است. به نظر میرسد که خیلی زود توجه معاملهگران ارزی به سوی این رویداد بچرخد و اتفاقات احتمالی در این رویداد را در موقعیتسنجی خود لحاظ کنند. البته تا آن زمان، برخی تحلیلگران بینالملل باور دارند که ترامپ ممکن است تهدیدها و فشارهای خود را تشدید کند و هر تهدید و فشاری میتواند تا حدی منجر به افزایش التهاب در بازار ارز شود. ولی مساله این است که سطح این فشارها تا چه حد بتواند جدیتر از فعال کردن مکانیسم ماشه باشد.
در مقابل نیروهای افزایشی بازار از سوی چند نیروی کاهشی نیز تحت فشار است: اول، آزادسازیهای ارزی بازارساز و تغییر سیاستهای گذشته؛ دوم، رشد شدید یک سال اخیر که در صورت تغییر نسبی انتظارات میتواند اصلاح قابل توجهی برای قیمت این ارز رقم بزند. در این میان، آزادسازیهای قیمتی بازارساز مانند نزدیک کردن نرخ صرافیهای بانکی به بازار آزاد و باز گذاشتن سقف قیمتی خرید و فروش در سامانه نیما دو متغیری هستند که میتوانند سمت عرضه ارز را تحت تاثیر قرار دهند.
جدا از این عوامل بنیادی، متغیرهای سیاسی و هیجانی نیز میتوانند نقش مهمی در نیمسال دوم بازار ارز ایفا کنند.
به طور مسلم نتیجه انتخابات آمریکا مهمترین متغیر سیاسی است که میتواند نوسانات بازار ارز از پاییز را تحت تاثیر قرار دهد. معاملهگران باور دارند، پیروزی بایدن میتواند فروشهای ارزی را افزایش دهد و ادامه کار ترامپ و فشار حداکثری در ظاهر امر به سود افزایشیهای بازار ارز است. از آنجا که پیشبینی وقایع سیاسی دشوار است، میتوان گفت بازار ارز در دوران نااطمینانی دیگری قرار گرفته است که وقایع سیاسی اثرگذارتر از وقایع بنیادی خواهند بود.
سرعت رشد در تابستان تند شد
قیمت دلار در انتهای سال 98 در کانال 16 هزارتومانی به کار خود پایان داد. در آن مقطع زمانی کمتر کسی تصور میکرد که این ارز بتواند در نیمه اول سال از مرز 20 هزار تومان عبور کند؛ بسیاری از کارشناسان عنوان میکردند که در سالهای اخیر نقدینگی رشد قابل توجهی نداشته است و پول پرقدرت زیادی در دست مردم نیست که قیمت دلار را در چنین سطوح بالایی بتواند دچار جابهجاییهای شدید کند. با این حال، در انتهای بهار، قیمت به کانال 19 هزار تومان رسیده بود. کاهش صادرات در دوران کرونا، افت قیمت نفت و محدود شدن صادرات طلای سیاه دست به دست هم دادند که سمت عرضه تضعیف شود. میتوان گفت که رشد قیمتی دلار در بهار بیشتر از جنس ضعف سمت عرضه بود.
سرعت رشد قیمت دلار در تابستان بیشتر شد و در همان تیرماه کانال 20 هزارتومانی به راحتی شکسته شد و این ارز حتی تا سطح 25 هزارتومانی پیشروی کرد. مردادماه زمانی برای اصلاح و کاهش دلار بود تا اینکه بار دیگر در انتهای تابستان، دلار با قدرت روند افزایشی را از سرگرفت و با عبور از سقف قبلی، خود را به کانال 27 هزارتومانی رساند. گفته میشود خلق پول به دلیل کسری بودجه دولت، مضیقه در سمت منابع ارزی و دسترسی به آنها، در کنار بالا رفتن ریسکها و تنشهای سیاسی از جمله عواملی بودند که سرعت رشد دلار را به میزان قابل توجهی بالا بردند. در حالی که این ارز در بهار 18 درصد افزایش قیمت را به ثبت رسانده بود، میزان بازدهی در تابستان به حدود 43 درصد رسید. آخرین عامل سیاسی اثرگذار بر قیمت دلار در اواخر شهریورماه، بحثهای مربوط به مکانیسم ماشه و فشارهای بیشتر ایالات متحده بود.
فشار حداکثری ترامپ
مهمترین عاملی که از نگاه بسیاری از فعالان موجب شده است بازار ارز در سالهای اخیر نوسانات پردامنهای را تجربه کند، تحریمهای آمریکا و پیشبرد سیاستی بوده است که استراتژیستهای آمریکایی به آن لقب «فشار حداکثری» دادهاند. با این حال، اشتباهات سیاستگذار هم مسلماً در افزایش قیمت دلار اثر داشت.
به عنوان مثال، عرضه نزدیک به 38 میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی شاید بزرگترین اشتباه بازارساز بود که توان او را برای مدیریت نوسانات ارزی کاهش داد و زمینهساز ایجاد فساد گستردهای در کشور شد.
به این موضوع، عدم مدیریت نقدینگی و تشویق ورود سرمایهها به بازار سهام را هم میتوان اضافه کرد. با این حال، جرقه اول نوسان ارزی، خروج آمریکا از برجام و اعمال فشار حداکثری بوده است.
سیاستی که در زمان دونالد ترامپ در پیش گرفته شد و طبیعی است که بازیگران ارزی تصور کنند در صورتی که او در کاخ سفید باقی بماند، فشارهای سیاسی هم ادامه خواهد یافت. در نتیجه ماندگاری رئیسجمهوری فعلی آمریکا در کاخ سفید یک ریسک سیاسی در کوتاهمدت محسوب میشود و میتواند منجر به افزایش تقاضای احتیاطی برای دلار شود.
با این حال، برخی معاملهگران هم این مساله را مورد توجه قرار میدهند که در صورت انتخاب دوباره ترامپ، ممکن است طرفهای دیگر از آنجا که چارهای جز صلح یا جنگ
ندارند، راهحل کمهزینهتر را انتخاب کنند. در واقع، گروهی در بازار باور دارند، حتی اگر ترامپ رئیسجمهور آمریکا شود، دو طرف تلاش برای مذاکره و حل مشکل خواهند داشت. با این حال انتخاب ترامپ در کوتاهمدت، با حفظ ثبات در سایر شرایط، میتواند نوسانات ارزی را به سمت بالا هدایت کند.
امیدهایی از جنس بایدن
در مقابل ریسک ترامپی، بایدن قرار دارد؛ فردی که ادعا کرده است میخواهد به برجام بازگردد. درست است که بعید است بایدن به راحتی به این وعده خود عمل کند؛ با این حال یک تفاوت مهم انتظاری برای بازیگران ارزی داخلی نسبت به ترامپ دارد و آن هم این است که چنین تصوری وجود دارد که حداقل بایدن شرایط را برای ایران در مرحله اول سختتر نخواهد کرد و در مرحله دوم، امتیازهایی را هم برای ایجاد فضای مذاکره به ایران خواهد داد. فروش نفت یا دسترسی به منابع ارزی متغیرهایی هستند که میتوانند انتظار تقویت در سمت عرضه بازار را ایجاد کنند. از آنجا که بخش زیادی از نوسانات سال جاری ناشی از ضعف سمت عرضه بوده، طبیعی است که بهبود عرضه ارز تقاضای احتیاطی را کاهش میدهد و باعث میشود قیمت در جهت نزولی قرار بگیرد. تقریباً بیشتر فعالان بر روی تاثیر کاهشی ورود بایدن به کاخ سفید بر بازار ارز ایران اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد میزان تاثیر او دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. عدهای باور دارند، ورود او تنها از افزایش بیشتر قیمت دلار در کوتاهمدت جلوگیری میکند و اگر کاهشی هم رخ دهد، محدود خواهد بود.
با این حال، برخی از فعالان عنوان میکنند در صورتی که بازارساز اصلاحات اقتصادی خود را ادامه دهد، ورود بایدن میتواند قیمت دلار را حتی بیش از 30 درصد کاهش دهد. این گروه باور دارند بیشتر نوسان دلار در ماههای اخیر جنس سیاسی و هیجانی داشته است، در نتیجه یک اتفاق که جهت انتظارات را تغییر میدهد، میتواند منجر به افت در اندازه میزان افزایشی شود که قبلتر در بازار رخ داده است.
برخی از تحلیلگران هم عنوان میکنند، در صورتی که اصلاحات عمیق اقتصادی در کشور صورت بگیرد، ورود ترامپ نمیتواند نوسان دلار را دچار تغییرات بیشتری کند. از نظر این گروه ترامپ در تمام سالهای اخیر تلاش خود را انجام داده است که ایران را از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار دهد و برگهای برنده خود را بازی کرده است. او پس از انتخاب دوباره در بدترین حالت تنها گزینههای فعلی را ادامه خواهد داد و ایران میتواند با اصلاحات اقتصادی، کمی از وضعیت فعلی خارج شود و ارز هم دچار نوسان شدید نشود. با این حال اگر اصلاحات اقتصادی انجام نشود، ورود دوباره ترامپ میتواند وضعیت را برای آینده اقتصاد ایران دشوارتر کند.
وقت اصلاحات اقتصادی
هیچکس نمیتواند حدس بزند که ترامپ رئیسجمهوری بعدی آمریکا خواهد بود یا بایدن. در چنین شرایطی، بازارساز بهتر است انتظارات خود را بر روی بدترین سناریو تنظیم کند. چنین نگاهی باعث میشود که سیاستگذار حتی در صورت ورود دوباره ترامپ، آمادگی لازم را برای مقابله با نوسانات ارزی داشته باشد. یکی از مهمترین سیاستهایی که میتوان در پیش گرفت، «جذاب کردن بیشتر ریال» برای سرمایهگذاران و بالا بردن هزینه ریسک در سایر بازارهاست.
از همان ابتدای سال با کاهش نرخ سود سپردههای بانکی، جذابیت ریال برای معاملهگران کاهش یافت. در ادامه، رشد بیسابقه شاخص کل بورس باعث شد سرمایههای زیادی به بازار سهام سرازیر شود. اینگونه به نظر میرسید که حتی سیاستگذار تمایل دارد، برخی از پولها از بانک به سوی بازار سهام سرازیر شوند. با این حال، به این نکته توجه نشد که یک روز رشد بازار سهام متوقف و ریزش آغاز میشود.
زمانی که رشد یک بازار متوقف شود، معاملهگران ترجیح میدهند که پول خود را وارد بازارهای جایگزین کنند. از آنجا که در دوران ریزش بورس، باز هم نگهداری ریال جذابیت خاصی نداشت، معاملهگران به سمت بازار ارز و سکه رفتند. بازدهی بازارها هم نشان میدهد که در تابستان سکه و دلار رشد بیشتری نسبت به شاخص کل بورس داشتند. دلار در سه ماه دوم سال، 43 درصد رشد کرد، بازدهی سکه به بالای 60 درصد رسید و شاخص کل بورس به افزایش 25درصدی اکتفا کرد.
بازارساز اگر میخواهد با این نوسانات مقابله کند، راهی جز جذاب کردن ریال ندارد. بالا بردن نرخ سود سپرده بانکی،
انتشار اوراق مصون از تورم و انتشار اوراق قابل معامله یورویی از جمله متغیرهایی هستند که میتوانند به جذاب شدن ریال کمک کنند. در کنار این، تلاش برای گشایش در سمت عرضه حواله درهم، دیگر متغیری است که منجر به کاهش التهاب بازار میشود.