رمز جذابیت اوراق
مهدی نصرتی از راه جدید برای گشایش اقتصادی میگوید
اوراق سلف نفتی در شرایط کنونی، برای سرمایهگذاران جذاب نخواهد بود. مهدی نصرتی، مدرس دانشگاه، اعتقاد دارد، با توجه به تورم انتظاری، کمتر کسی گرایشی برای خرید اوراق سلف نفت خواهد داشت و برای اینکه این اوراق، برای فعالان اقتصادی جذابتر شود، نیاز است که دولت با اهرمهای مشخص، نرخ تورم را کاهش دهد و ثبات بیشتری در بازارهای دارایی ایجاد شود. از نگاه این دکترای اقتصاد، پیشفروش بنزین یکی از راههایی است که میتواند برای اقتصاد ایران راهگشا باشد.
♦♦♦
مشتریان اصلی اوراق سلف نفتی چه دستهای از سرمایهگذاران هستند؟ آیا اساساً این اوراق برای سرمایهگذاری جذاب هستند؟
اوراق سلف نفتی سال گذشته هم عرضه شده بود؛ این اوراق نه به قیمت نفت ارتباطی دارند و نه به قیمت دلار؛ تنها یک مکانیسم قرارداد شرعی درست شده است که دیگر حالت ربوی نداشته باشد. دو آپشن هم در خرید و فروش این اوراق، با فاصله سود نیمدرصدی وجود دارد که با توجه به این مساله، میتوان گفت، این اوراق، سود ثابت و برابری در یک بازه زمانی مشخص خواهند داشت و به همین دلیل، این اوراق را میتوان اوراق با درآمد ثابت در نظر گرفت. نرخ سود 5 /18 تا 19درصدی این اوراق، در شرایط کنونی به دلیل تورم انتظاری بالاتر جذاب نیست؛ در نتیجه به نظر نمیرسد از این اوراق استقبال خاصی صورت بگیرد؛ ولی در صورتی که دولت بتواند تورم را پایین بیاورد؛ ممکن است این اوراق هم جذاب شوند. در کنار این در صورتی که روند دیگر داراییها به شکل قابل توجهی مثبت نباشد، این اوراق باز هم میتوانند برای افراد گیراتر شوند. در یک ماه اخیر بورس و دلار هر دو روند منفی داشتهاند و به همین دلیل، نمیشود گفت که پول را به هر جایی جز اوراق ببریم، سود بیشتری دریافت خواهیم کرد. با این حال، همچنان به دلیل اینکه تورم انتظاری بالاست، اوراق هم جذابیت خرید ندارند. تغییر شرایط تورم و سایر بازارها میتواند منجر به افزایش جذابیت این اوراق برای مردم عادی شود.
یعنی تهیه این اوراق برای هیچ گروهی از سرمایهگذاران جذاب نیست؟
البته این اوراق با همین نرخ سود کنونی هم میتواند برای نهادها و بانکها جذابیتهایی داشته باشد. ولی این مساله به دلیل آن نیست که این اوراق، نرخ سود بالایی دارند، بلکه ممکن است در ازای خرید این اوراق، دولت برای آنها مشوقها و امتیازهایی را در نظر بگیرد؛ اگر افراد هم مطمئن شوند که بازار ثانویهای برای این اوراق وجود خواهد داشت که خرید و فروش به آسانی در آن جریان داشته باشد، شاید ترجیح دهند، در شرایط بورس و دلار منفی، بخشی از سرمایه خود را حداقل برای مدت کوتاهی به سوی این اوراق ببرند.
به نظر میرسد طرح انتشار اوراق سلف نفتی با آنچه دولت از گشایش اقتصادی وعده داده بود، تفاوت داشته باشد؛ بر اساس صحبت شما، در طرح فروش این اوراق، قیمت نفت و دلار اهمیت خاصی ندارد، ولی در طرح پیشفروش نفت که به عنوان راهی برای گشایش اقتصادی مطرح شده است، گفته میشود که این متغیرها نقش خواهند داشت؛ به نظر شما، آیا پیشفروش نفت میتواند مورد استقبال افراد قرار گیرد؟
در صورتی این طرح میتواند مورد استقبال قرار گیرد که دولت از دو جهت، اعتماد خریداران را جلب کند. در مرحله اول، دولت باید این اعتماد را ایجاد کند که در صورت افزایش قیمت نفت یا دلار، اصل پول خریدار به علاوه سود حاصله را پرداخت خواهد کرد. در مرحله بعدی سوال مهمتر این است که دولت چگونه میتواند اطمینان دهد که در زمان سرررسید قرارداد، میتواند نفت را بفروشد و پول خریدار را پرداخت کند. در واقع اگر دولت نتواند نفت بفروشد، اصل داستان زیر سوال میرود. از آنجا که تضمینی نیست که دولت در سررسید وعده دادهشده، بتواند نفت بفروشد، در نتیجه درآمدی از آن حاصل نمیشود که به خریدار اوراق تعلق پیدا کند. شاید دولت بگوید که در آن زمان خریدار انحصاری این اوراق، پالایشگاههای داخلی خواهند بود، ولی از آنجا که بحث انحصار وجود دارد، گمان نمیکنم که برخورد عادلانهای با خریداران صورت بگیرد.
در واقع همانطور که در بورس گفته میشود، یکی از دلایل افت اخیر شاخص کل، موضوع اعتماد است، در بحث پیشفروش نفت هم اعتماد را کلید اصلی موفقیت دولت میدانید؟
قصه بالا رفتن و پایین آمدن بورس را نمیتوان مستقیماً به بحث اعتماد ارتباط داد. یکی از دلایل افت اخیر بورس، افزایش بیش از اندازهای بود که در ماههای اخیر تجربه کرد. تصور کنید به سرعت آجرها را روی هم قرار دهیم که یک دیوار را بالا ببریم؛ این دیوار هر چقدر بالاتر برود، اصل بدیهی در علم فیزیک است که ناپایداریاش بیشتر میشود و در نهایت در نقطهای میریزد.
حالا اگر بحث ناپایداری بورس را کنار بگذاریم، ما با دو مساله در اقتصاد کشور مواجه هستیم: یکی تورم انتظاری بالا و دیگری، کسری بودجه دولت که نیاز به تامین مالی دارد. در این شرایط ما به طرحی نیاز داریم که تا حدی در حل این دو مشکل به اقتصاد ایران کمک کند و البته برای اجرایی شدن آن، نیاز است که بتوانیم اعتماد عمومی را جلب کنیم.
به نظر شما چه طرحهایی میتوانند هم به حل چالشهایی که اشاره کردید، کمک کنند و هم اعتماد عمومی را جلب کنند؟
چند سناریو و طرح، پیشروی دولت قرار داشت. در یکی از سناریوها دولت میتوانست اوراق ارزی (یورویی) منتشر کند. در این سناریو، دولت عنوان میکند که در ازای این اوراق، سود مشخصی به خریدار پرداخت میکنم و سر موعد هم یوروی او را پرداخت خواهم کرد. اعتماد مردم به این طرح چند حسن به دنبال خواهد داشت: یکی اینکه تورم کنترل میشود و دیگر آنکه شاهد حملات سفتهبازانه به سایر بازارها مانند طلا و مسکن نخواهیم بود. همچنین، نقدینگی و پولهای سرگردان نیز تا حدی از جامعه جمع خواهد شد. با این حال مشکلی که این طرح دارد این است که دولت خودش را در معرض ریسک ارز قرار میدهد. در واقع تضمینی وجود ندارد که سال دیگر دولت درآمد ارزی داشته باشد. چاپ یورو هم در دست دولت نیست و درآمدهای ارزی هم که دارد در معرض تحریم است که بتواند وعده یورویی خود را در وقت مقرر محقق کند.
در مورد پیشفروش اوراق طلا نیز مشکل مشابهی وجود داشت. اگر دولت معدن بیپایانی از ذخایر طلا داشت، میتوانست روی پیشفروش طلا و عمل به تعهدات خود حساب باز کند، ولی از آنجا که چنین امکانی را ندارد، در معرض مشکل رفع تعهد خود به خریدار خواهد بود. در چنین شرایطی دولت تصور میکند که ذخایر بیپایان طلا و ارز ندارد، ولی ذخایر نفت قابل توجهی دارد و میتواند آن را پیشفروش کند. با این حال ایرادی که در طرح پیشفروش نفت وجود دارد این است که دولت نتواند در تاریخ وعده دادهشده نفت خود را بفروشد. در این صورت دولت باید بشکه نفت را به خریدار تحویل دهد و نفت کالای نهایی نیست که به درد مشتری بخورد که بتواند آن را به راحتی به فروش برساند. بازار نفت خام، خاص است و ویژگیهای منحصربهفردی دارد. یکی از ویژگیهای متمایز این بازار این است که مشتریهای نفت ایران محدود و خاص هستند. بر اساس شنیدهها، تنها 40 تا 50 پالایشگاه در دنیا هستند که میتوانند نفت ایران را بخرند که عمدتاً در چین، هند، کره جنوبی و چند کشور اروپایی قرار دارند. آمریکا میتواند به سوی این مشتریها برود و آنها را تهدید کند که در صورت خرید نفت خام از ایران تنبیه خواهید شد. مساله بعدی این است که نفت در محمولههای بزرگ به وسیله نفتکشها جابهجا میشود که قابل ردیابی هستند. کشورهای دشمن میتوانند کشتی را توقیف و محموله آن را ضبط کنند. سومین مساله در مورد فروش نفت این است که مشکل در مورد پرداخت و انتقال پول حاصل از این فروش وجود دارد. تمام این مسائل، مولفههای فشاری هستند که در سالهای اخیر علیه ما مورد استفاده قرار گرفتهاند یا خطر آن برای ما وجود داشته است.
اگر چنین مشکلاتی در مسیر فروش وجود دارد، چرا دولت طرح پیشفروش نفت را به عنوان راهی برای گشایش در اقتصاد دنبال میکند؟
به احتمال زیاد دولت دو پیشفرض ذهنی دارد که با تکیه بر آنها اقدام به عرضه اوراق و پیشفروش نفت میکند. اولین پیشفرض این است که دو سال بعد دیگر تحریمهای نفتی وجود ندارد و میتواند در بازارهای جهانی نفت خود را بفروشد. پیشفرض دوم دولت این است که حتی اگر تحریمها باشد، با کشوری مانند چین قرارداد بلندمدت میبندم و نفت را به صورت تضمینی به او میفروشم. هر دو این پیشفرضها خارج از کنترل ما و برونزا هستند. یعنی عده دیگری باید تصمیم بگیرند که آیا تحریمهای ما برداشته شود یا نفت ما را خریداری کنند یا نه. همین مساله باعث آسیبپذیری اقتصاد ما در برابر تحریم و کشورهای خارجی میشود، چراکه موجودیت اقتصاد و درآمدهای نفتی خود را به دو کشور خارجی لنگر زدهایم. چنین مسائلی موجب میشود که باز هم ریسک عدم اجرای تعهد در زمان وعدهشده به خریداران وجود داشته باشد؛ اگر ما بخواهیم روی پیشفروش نفت خام حساب باز کنیم، گویی بار دیگر داریم در زمین دشمن بازی میکنیم.
با توجه به تمام این نکات میتوان گفت که طرح پیشفروش نفت خوب نیست. اگر دولت میخواهد، طرحی بدهد که گشایش اقتصادی ایجاد کند، باید عمده بار این طرح بر روی داخل کشور باشد. این اشتباهی بود که در زمان برجام هم صورت گرفت که ما همه تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشتیم.
اگر طرح پیشفروش نفت نمیتواند سازوکاری برای گشایش اقتصادی باشد، چه راهکار دیگری وجود دارد؟
بنده طرح پیشفروش بنزین را مطرح کردهام و اعتقاد دارم سازوکارهایی در طرح بنزین وجود دارد که میتوان با استفاده از آن، چند هدف را با یک تیر زد. اولین نکته آن است که با استفاده از این طرح میتوان وابستگی به فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن را کاهش داد. بحث دیگر این است که میتوان با استفاده از این طرح، به اجرایی شدن طرح سهمیهبندی بنزین که مجلس مدنظر دارد نیز کمک کرد. بحث سوم این است که با کمک پیشفروش بنزین میتوان یک ارز دیجیتال با پشتوانه بنزین ایجاد کرد؛ در واقع دیگر نیاز نیست که چند طرح جداگانه را اجرا کنیم، بلکه با اجرای یک بسته مشخص به مجموعهای از نتایجی که مدنظر داریم، خواهیم رسید.
آیا در طرح پیشفروش بنزین، تمام مشکلات مربوط به پیشفروش نفت مرتفع شدهاند؟ این طرح چه شاخصهای متمایزی دارد که میتواند راهگشای اقتصاد ایران شود؟
درست است که طرح بنزین تمام مشکل مربوط به پیشفروش نفت را حل نمیکند، ولی بخشی از آن را مرتفع میکند. بنزین چند مزیت نسبت به فروش نفت خام دارد. اول اینکه بنزین به نوعی یک کالای نهایی است، حال آنکه نفت خام کالای واسطهای و اولیه است. مردم نمیتوانند از نفت خام استفاده کنند، ولی در صورتی که بنزین را بخرند و نتوانند بفروشند، خودشان میتوانند آن را مورد استفاده قرار دهند. در واقع بدترین حالت در پیشفروش بنزین آن است که مردم خود بنزین را مورد مصرف قرار دهند. با این حال میدانیم که ما شش هزار کیلومتر مرز خاکی و بیش از دو هزار کیلومتر مرز آبی با کشورهای اطراف خود داریم. حدود 400 تا 500 میلیون نفر جمعیت در اطراف ما وجود دارد. از این فرصت میتوان برای صادرات بنزین استفاده کرد. اگر دولت بتواند بنزین را بفروشد، میتواند در موعد اجرای قرارداد، پول خریدار را پرداخت کند و در صورتی که نتواند بفروشد، مردم خود میتوانند از طریق تمام این مرزهای مشترک اقدام به صادرات بنزین خود کنند.
یکی از مسائلی که احتمالاً باعث میشود دولت در برابر چنین طرحی مقاومت کند، مساله قیمت بنزین است که اعتراضات سال گذشته را در ذهن دولت تداعی میکند؛ به نظر شما چگونه میتوان این طرح را اجرایی کرد که منجر به ایجاد تنش خاصی در جامعه نشود؟
در این طرح، قیمت بنزین در بازار تعیین میشود که طبیعتاً تابعی از قیمت صادراتی آن خواهد بود. اما برای اینکه این طرح با آرامش دنبال شود، باید این را بدانیم که در دنیا وقتی میخواهند تصمیمات مهمی از قبیل رشد چند برابری قیمت بنزین بگیرند، از چند وقت قبل شروع به انتشار WHITE PAPER میکنند که ما در فارسی به آن گزارش سفید میگوییم. گزارش سفید سندی رسمی و بیانگر سیاستگذاریهای دولت درباره مسالهای مشخص است. گزارش سفید معمولاً مقدمهای برای به جریان افتادن طرحی پارلمانی (قانون پیشنهادی پارلمان) است. در واقع دولت میگوید، بنده چنین تصمیمی گرفتم، آقا و خانم اقتصاددان، اندیشمند و مردم، نظر شما در مورد آن به چه صورت است. پس از اینکه دولت بازخوردهای مختلف را دریافت کرد، در مورد اجرایی کردن یا نکردن طرح تصمیم میگیرد؛ تمام صحبت این است که دولت اقدام به شوکدرمانی نکند. مردم یک دفعه بیدار نشوند و متوجه شوند بلایی بر سر آنها آمده است. متاسفانه در زمان اجرایی شدن اصلاح قیمت بنزین به این نکات توجهی نشد و شوکدرمانی صورت گرفت.
در طرح فعلی که بنده دارم، تاکید بر این است که طرح به صورت آرامآرام و پلهپله اجرایی شود. میتوان در ابتدا در منطقهای از ایران این طرح را به صورت اختیاری اجرا کرد؛ یعنی اینکه به عنوان مثال به مردم گفته شود که میتوانند هم مانند گذشته، بنزین خود را دریافت کنند و هم اینکه، میتوانند از سهمیه دیجیتالی استفاده کنند. با اجرایی کردن این طرح، اشکالات آن مشخص میشود و همزمان، اگر مورد استقبال افراد ناحیه مورد آزمایش قرار بگیرد، سایر نقاط کشور نیز از این مساله مطلع خواهند شد، در نتیجه، بعداً، اجرایی کردن آن در دیگر مناطق نیز راحتتر خواهد بود. در قدم بعدی و پس از جزیره کیش، میتوان این طرح را در جزیره قشم و بعد مناطق آزاد اجرایی کرد و در نهایت پس از رفع اشکالات، در کل کشور اجرایی شود. این قدمها میتواند یک یا دو سال طول بکشد. مساله مهم این است که در زمان آزمون این طرح، به مردم فرصت عکسالعمل داده میشود. بنزین کالای ضروری است و این کالاها از لحاظ قیمتی در کوتاهمدت کمکشش هستند. مردم نمیتوانند به سرعت خود را با تغییرات شدید قیمتی بنزین هماهنگ کنند، در نتیجه به این اتفاق واکنش نشان میدهند. با این حال، در بلندمدت هر کالایی پرکشش است. مردم فرصت دارند که طی یک بازه زمانی دوساله مصرف بنزین خود را تنظیم کنند. فردی که میداند مثلاً روزانه 30 لیتر سهمیه دارد، شاید تصمیم بگیرد 10 لیتر از آن را مصرف کند و روی فروش 20 لیتر دیگر به عنوان یک منبع درآمدی حساب باز کند.
چه زمانی برای اجرایی کردن طرح پیشفروش بنزین مناسب است؟
دولت میتواند از همین پایان مردادماه هم اقدام به پیشفروش بنزین کرده و به مردم اعلام کند، بنزینی که در حال حاضر به آنها میفروشد، از نوع صادراتی است و با قیمت بنزینی که در بازار وجود دارد متفاوت است. دولت با این کار میتواند تا حدی پولهای سرگردان را جمع کند و دو سال بعد اقدام به آزادسازی قیمت بنزین کند. در واقع در این طرح دو فاز وجود دارد: یکی فاز پیشفروش و دیگری فاز سهمیهبندی بنزین که یک یا دو سال برای اجرایی شدن نیاز به زمان دارد. البته اجرایی کردن اینگونه طرحها نیاز به یک دولت مقتدر و وفاق ملی دارد. در نظر بگیرید که تنها تصمیم گرفتن هم مهم نیست و چگونه اجرا کردن آن هم از اهمیت زیادی برخوردار است.
به عنوان مثال، ونزوئلا هم برای نجات اقتصاد خود ایده جالبی داشت و آن هم ایجاد ارز دیجیتال پترو با پشتوانه نفت بود. با این حال، در آنجا هم مشکل این بود که بر روی صادرات نفت خود حساب باز کرده بودند، صادرات نفتی که تحت فشار آمریکا قرار داشت. در کنار این، پشتوانه پترو، نفتی بود که در زیر زمین قرار داشت که بعضاً برای استخراج آن مشکل وجود داشت. با این حال، در مورد بنزین از یکسو ایران یک تولیدکننده بزرگ است و از سوی دیگر، بنزین، کالای نهایی است که مردم میتوانند آن را با هم مورد مبادله قرار دهند و همین مبادلهپذیر بودن آن، ایجاد یک ارز دیجیتال با پشتوانه بنزین را راحتتر میکند. در عراق هم اوایل استفاده از تلفن همراه، مردم شارژ تلفن را به همدیگر میفروختند و از آن به عنوان پول استفاده میکردند.