پدافند یک ترفند
آیا بازی پانزی در بانکها ادامه دارد؟
کنترل نرخ سود بالای بانکها یکی از چالشهایی است که مانند بسیاری از چالشهای اقتصاد ما بدون راهحل باقیمانده است. چه زمانی که نرخ تورم 50 درصد باشد و چه زمانی که نرخ تورم به زیر 10 درصد رسیده بود، نرخ سود در بازه 15 تا 20 درصدی و حتی بالاتر حرکت میکند.
مجید حیدری: کنترل نرخ سود بالای بانکها یکی از چالشهایی است که مانند بسیاری از چالشهای اقتصاد ما بدون راهحل باقیمانده است. چه زمانی که نرخ تورم 50 درصد باشد و چه زمانی که نرخ تورم به زیر 10 درصد رسیده بود، نرخ سود در بازه 15 تا 20 درصدی و حتی بالاتر حرکت میکند.
در واقع برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه که نرخ سپرده به نرخ بهره بانک مرکزی و نرخ تورم نزدیک است، در کشور ما انگار این نرخ در یک جزیره جدا از سایر نرخها حرکت میکند.
در حالی که بانک مرکزی از مدتها قبل، نرخ سود 15درصدی را برای سقف سپرده تعیین کرده است، اما گزارشها حاکی از آن است که مانند سالهای گذشته دور زدن مقررات بانک مرکزی ادامه دارد. در حقیقت در شرایط کنونی، برخی از بانکها اعطای نرخ سود 20 درصد را در دستور کار قرار دادند. اگرچه با جمعآوری برخی از موسسات شرایط نسبت به سالهای قبل تغییر کرده است، اما با توجه به شرایط اقتصاد به نظر میرسد قاعده معقولی برای اعطای این نرخها وجود ندارد.
گزارشها حاکی از آن است که بانکها دوباره شرایطی را فراهم کردهاند که در قالب طرحهای گوناگونی نرخ سود خارج از قاعده را به مشتریان اعطا کنند. بر اساس گزارشها، برخی بانکها دوباره وارد جریانی شدهاند که در سالهای گذشته رواج داشته است و از آن به عنوان بازی پانزی یا ترفند پانزی نام برده میشود. اما این ترفند پانزی به چه معناست؟ فرض کنید سال گذشته بانک با فردی قراردادی بسته است تا پول فرد را سرمایهگذاری کند و نرخی به میزان 20 درصد سود دهد.
حال که یک سال گذشته، مشاهده میکند سرمایهگذاری فقط 10 درصد سود داده است، اما هنوز مشتری از این موضوع مطلع نیست. از طرف دیگر، فرد برای دیگران نیز این موضوع را مطرح کرده است و بانکها نیز تبلیغاتی را انجام دادهاند. در نتیجه بسیاری میخواهند پول خود را به منظور دریافت نرخ سود 20درصدی به بانک بدهند.
بنابراین بانک نیز میخواهد این شرایط ادامه داشته باشد و سرمایههای جدید را جذب کند. اما سود اضافی از کجا پرداخت خواهد شد؟ از محل سرمایههای جدید؛ در واقع به جای اینکه بانک از بازدهی واقعی این منابع را تامین کند، این منابع از سرمایههای جدید تامین میشود. نکته قابل توجه اینکه این بازی تا جایی ادامه پیدا میکند که بانکها در شرایط بسیار بد قرار میگیرند و سرانجام به اضافهبرداشت از بانک مرکزی روی خواهند آورد. از سوی دیگر به دلیل اینکه شرایط و قوانین ورشکستگی بانکها در کشور مشخص نیست، نهایت جریمه این بانکها ادغام با بانکهای دیگر است. سوال اینجاست که آیا با ادغام بانک خوب، تمام مشکلات بانکهای بد تمام میشود یا ریسک این بانکها به بانکهای خوب منتقل خواهد شد.