حساب ناپاک
آیا با بحران حسابسازی مواجهیم؟
حسابسازی به معنای نمایش غیرمنصفانه حسابهای مالی است و زمانی رخ میدهد که حسابداران و بنگاههای تجاری، حقایق حسابداری و مالی را به صورت غیرمنصفانهای به تصویر میکشند، مانند نمایش نادرست میزان سودآوری شرکت یا ارائه گزارش زیان ساختگی.
مجید اسکندری: حسابسازی به معنای نمایش غیرمنصفانه حسابهای مالی است و زمانی رخ میدهد که حسابداران و بنگاههای تجاری، حقایق حسابداری و مالی را به صورت غیرمنصفانهای به تصویر میکشند، مانند نمایش نادرست میزان سودآوری شرکت یا ارائه گزارش زیان ساختگی. البته تعریف دقیق و مشخصی برای حسابسازی وجود ندارد ولی پدیده قدیمی است که با رشد و توسعه بازارهای مالی در دنیای امروز پیش رفته و گسترش پیداکرده است. حسابسازی در صورتهای مالی سبب میشود تا این صورتهای مالی از نظر ظاهری کاملاً قانونی به نظر بیاید و از لحاظ استانداردهای حسابداری نیز مشکلی نداشته باشد در حالی که واقعیت امر چیز دیگری است.
ساختار مبهم برخی رویهها، قوانین و استانداردهای حسابداری، سبقت گرفتن پیشرفتهای فناوری از فرآیندهای تدوین و تنظیم قوانین و استانداردهای حسابداری و پذیرش مسوولیت پاسخگویی در قبال تخصیص منابع به روشی نادرست از مواردی است که زمینه را برای حسابسازی فراهم میکند.
برخی روشهای متداول حسابسازی عبارتاند از عدم ثبت فروش و درآمد در دفاتر یا کمتر ثبت کردن آنها، حساب به حساب کردن، ثبت فروش یا درآمد در حسابهای بستانکاران، جاری شرکا و...، ثبت خرید کالا و دارایی در حساب هزینه برخلاف موازین مربوط، ایجاد فروشندگان و فاکتورهای ساختگی یا ثبت خرید کالا و هزینههای غیرواقعی، کمتر تحویل گرفتن مقدار یا تعداد کالاها و ثبت تمامی مبلغ خرید در دفاتر، ثبت هزینههای مستقیم خرید یا واردات کالا در حساب هزینههای جاری که البته میتوان متورم کردن مبلغ مندرج در فاکتورهای خرید و هزینهها از طریق تبانی با مشتری، منظور کردن هزینههای واهی و شخصی به حساب هزینههای موسسه، منظور کردن مطالبات لاوصول واهی یا عدم ثبت وصول مطالبات حذفشده، تسعیر غیرواقعی نرخ ارز به منظور کتمان سود و نشان دادن زیان، خارج کردن داراییهای مستهلکشده از حسابها به منظور کتمان درآمد و فروش آنها در زمان واگذاری یا انحلال، انعقاد قراردادهای صوری و فاکتورهای ساختگی خرید مواد و کالا و اسناد هزینه و... را از دیگر روشهای حسابسازی عنوان کرد.
حسابسازی در هر اقتصاد روشهای متفاوتی دارد و منتفعان آن کم نیستند تا از طریق حساب شرکتهایشان را موجه نشان دهند تا به مقاصد مورد نظرشان دست یابند. از جمله مثالهای بارز آن حسابسازیهایی که شرکتهای بزرگ آمریکایی چندین سال انجام دادند و به یکی از رسواییهای مالی جنجالی در جهان تبدیل شد. در ایران نیز پدیده حسابسازی مدتها در اقتصاد دولتی ریشه دوانده است. حتی در این رابطه رئیس سابق مالیاتی مدتها قبل گفته بود که در شرکتهای دولتی به راحتی حسابسازی میکنند و آخر سال مدیر مالی از مدیرعامل میپرسد سود اعلام کند یا ضرر؟ این پدیده در اقتصاد ایران هم در شرکتهای دولتی رخ میدهد و هم در شرکتهای خصوصی متأسفانه به نظر میرسد در هر دو بخش رو به گسترش است. در این پرونده به بررسی ابعاد حسابسازی در ایران پرداختهایم تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا با بحران حسابسازی مواجهیم؟