گام مثبت اما ناکافی
شاهین چراغی مکانیسم بازار متشکل ارزی را بررسی میکند
شرایط کنونی باید میدان را برای فعالیت صرافها و بخش خصوصی باز نگه داشت و نباید با توجه به محدودیتهای خارجی، با اعمال محدودیت داخلی شرایط را سختتر کرد.
در روزهای گذشته، سیاستگذار پولی از ایجاد بازار متشکل ارزی برای معاملات ارزی خبر داده است. سیاستی که در صورت اجرای صحیح میتواند جایگزین معاملات خیابانی شود و دلارها را بهجای گاوصندوقها در اختیار سیاستگذار بگذارد. شاهین چراغی عضو شورای عالی بورس معتقد است که این سیاست میتواند در گام نخست یک حرکت مثبت محسوب شود، به شرطی که به سرنوشتی مانند نیما تبدیل نشود. این کارشناس ارزی معتقد است که در شرایط کنونی باید میدان را برای فعالیت صرافها و بخش خصوصی باز نگه داشت و نباید با توجه به محدودیتهای خارجی، با اعمال محدودیت داخلی شرایط را سختتر کرد.
***
رئیسکل بانک مرکزی از راهاندازی بازار متشکل ارزی خبر داده است، در حال حاضر با توجه به شرایط حاکم بر بازار ارز و نوسانات اخیر، آیا شرایط برای اجرایی شدن این تصمیم مهیاست و آیا این استراتژی میتواند گزینه مناسبی باشد؟
در این خصوص دو بحث وجود دارد. ما در شرایطی هستیم که باید ببینیم از این بازار چه اهدافی انتظار میرود. با توجه به اینکه به شبکه مالی و پولی جهانی دسترسی نداریم و اصطلاحاً معاملات آپشن در معاملات بازار ما انجام نمیشود و به جهت اینکه اسمارتمارکتی بهطور کامل نداریم که قیمت در آنجا شفاف شود، اگر این بازار مقدمات ایجاد بازاری باشد که بتواند اسپاتمارکت را ایجاد کند که بر اساس آن معاملات فیوچر و آپشن شکل بگیرد، قطعاً موفق خواهد شد. اما اگر فقط به دنبال این باشیم که این بازار را ایجاد کنیم فقط به جهت اینکه سامانه نیما را به این بازار متصل کنیم احتمال موفقیت آن بسیار کم است. زیرا مشکل حال حاضر بازارهای ما تنها عدم شفافیت قیمت نیست، بلکه بحث ورود و خروج ارز به این سامانه است. اگر تمام شرایط مهیا باشد از این حیث که تمام واردکنندگان و صادرکنندگان مشکلی از جهت دریافت ارز نداشته باشند، اگر مشکل تنها این بود که سنجشی میخواستیم برای اینکه ارز درست تخصیص پیدا کند، یعنی از طرف صادرکننده به دست واردکننده برسد، بازار مذکور میتوانست عملکرد مناسبی داشته باشد. اما مشکلی که با آن مواجه هستیم این نیست. یعنی صادرکننده ما نمیتواند در حسابهایی که خارج از کشور دارد مشابه دور قبل تحریمها پول را راحت دریافت کند و به راحتی نمیتواند این پول را انتقال دهد.
بنابراین تنها داشتن یک بازار نمیتواند مشکلات ارزی ما را برطرف کند. در شرایط فعلی اگر بخواهیم این سامانه موفق باشد، باید کاملاً میدان برای صرافها و بازیگران حرفهای این بازار که همان واردکنندگان و صادرکنندگان هستند باز باشد.
یعنی در شرایط کنونی این ابزار نمیتواند باعث انسجام شود؟
در حال حاضر در شرایطی نیستیم که یک بههمریختگی داشته باشیم که این بازار به آن سر و سامان دهد. در شرایط کنونی قادر به جابهجایی پول نیستیم. در نتیجه نمیتوان تعهدی در بازار بورس بدهیم که به آن جریمه نیز تعلق بگیرد. تصور کنید یک صادرکننده در این بازار ارز خود را بفروشد، آیا حساب خارج از کشور به نام من است؟ خیر، به اسم یک شرکت است که به هر دلیلی بانک پول آن را انتقال نمیدهد. مکانیسم این بازار با بازار سهام متفاوت است که سیبیاس تمام سهام را در اختیار دارد و مشکلی برای تحویل وجود ندارد. حتی از بورس کالا نیز متفاوت است که کالا به صورت فیزیکی وجود دارد. اینجا پول وجود دارد اما در حساب فرد نیست بلکه در حساب شرکت تراستی است. در این شرایط تصور کنید یک جریمه نیز در این معاملات وجود داشته باشد.
آیا میتوان گفت که ما در زمانبندی اجرای بازار متشکل دچار تاخیر شدیم؟
به عقیده بنده اگر این بازار در شرایط برجام شکل میگرفت تا الان مکانیسمهای مختلفی برای آن ایجاد میشد. اما اکنون زمان نامناسبی برای راهاندازی این بازار است. البته از نگاهی دیگر میتوان گفت که راهاندازی این ابزار میتواند مفید باشد اگر با نگاه اسپاتمارکتی آن را ببینیم که در آینده بتوانیم معاملات فیوچر آپشن را بر این اساس استقرار دهیم. اگر فکر کنیم که این بازار مشکلات ارزی ما را کم کند به نظر میرسد که به اهداف خود نمیرسیم. اما در مجموع این اقدام بانک مرکزی را اقدام خوبی میدانم اما باید هوشمندانه جلو برویم و توقعات نابجا ایجاد نکنیم که بعد احساس شود با داشتن این بازار میتوانیم مشکلات بازار ارز را حل کنیم. اما اینکه به یک قیمت رسیده و شفافیت قیمتی در بازار ایجاد میشود بسیار کار خوبی است. یکی از معضلاتی که ما داریم این است که نمیدانیم قیمت معاملات در حال حاضر چقدر است. اگر بخواهم جمعبندی کنم باید دو موضوع را در نظر گرفت. اگر در مورد شفافیت قیمت صحبت کنیم این حرکت به این هدف بسیار کمک خواهد کرد و من با اطمینان میگویم که در این زمینه موفق خواهیم شد. اما اگر مکانیسم سامانه نیما را به این بازار انتقال دهیم به نظر میرسد که با مشکل اساسی مواجه میشویم.
به نظر میرسد این بازار قرار است نقشی را ایفا کند که بهجای اینکه صرافها و مردم دلار خود را در گاوصندوق نگهداری کنند، در بانکها سپرده کنند و نقل و انتقال در حسابهای بانکی صورت بگیرد.
ببینید بازار اسکناس را باید کنار گذاشت. حجم معاملات بازار اسکناس بسیار ناچیز است. به نظر بنده اگر شفافیت ایجاد شود خرید و فروش اسکناس نیز ساماندهی خواهد شد. چرا مردم در این شرایط ارز خریداری میکنند؟ چون تصور میکنند از افزایش قیمت میتوانند سود کنند. اگر معاملات فیوچر آپشن راهاندازی شود میتوان تقاضای این دسته از افراد را نیز پاسخ گفت. اگر با این هدف بازار طراحی شود حجم زیادی از افرادی که به دنبال اسکناس هستند وارد این بازار میشوند در نتیجه از حضور سلطانهای دلار و سکه و... جلوگیری میشود چون این بازار قابلیت پیگیری از نظر مالیات و... را دارد. این گروه میتوانند از قدرت پیشبینی خود کسب درآمد کنند که اشکالی نیز ندارد. مگر این کار در بازار سکه انجام نمیشود؟
به نظر میرسد که باید جامع و عملیاتیتر به این بازار نگاه کرد. به عنوان مثال پول صادرکننده در یک بانک اروپایی است به هر دلیلی تصمیم میگیرد وارد بازار متشکل ارزی کشور شود، پول خود را در کدام بانک ایرانی سپرده کند؟ باید در نظر داشت که بانکهای ایرانی که تحریم هستند. اگر توقعات ما منطقی و با توجه به شرایط روز باشد بازار موفق میشود. من معتقدم که بانک مرکزی قدم بسیار خوبی برداشته است. نباید منفیگرا باشیم و باید کمک کنیم که این فرآیند شکل بگیرد و اشکالاتی که وجود دارد در اجرا برطرف شود. در نتیجه من کاملاً با این بازار موافق هستم چون اقدام بسیار خوب و اساسی است و باید قدم به قدم با اهدافی که مدنظر است و اتفاقاتی که در جامعه میافتد، تعدیل شود.
آیا این بازار میتواند پایانی بر معاملات خیابانی برای حفظ سرمایه باشد؟
میتوان بخش زیادی از ریال افرادی را که تنها به دنبال حفظ ارزش پول هستند وارد این بازار کرد و بازار از حالت معاملات پنهانی و اسکناسی خارج شود. باید به این نکته توجه کرد که اول ژانویه دلار بانک مرکزی زیر 10 هزار تومان بوده است. این در حالی است که قیمت دلار بانک مرکزی در روزهای اخیر به 14 هزار تومان رسیده است. به معنای دیگر نزدیک به 40 درصد بازدهی ایجاد شده است. مردم میتوانند از این بازدهی استفاده کنند. اگر این مقدمات آن بازار است بسیار خوب است. اما اگر قرار باشد سامانه نیما را به شرکت تبدیل کنیم باید این سوال را از طراحان این سامانه بپرسیم که مگر بازار نیما موفق بوده که شرکت آن موفق شود.
البته گفته شده که مکانیسم این بازار با سامانه نیما کاملاً متفاوت است. از نگاه شما، نیما اگر برداشته شود و این بازار راهاندازی شود و کار صرافیها به شکل سابق باشد شرایط بهتری به وجود میآید؟
اگر صرافیها بازیگران اصلی باشند و بعد مردم بدون نگرانی و به راحتی روی معاملات فیوچر آپشن سرمایهگذاری کنند، شرایط بهتری در بازار به وجود میآید. در این شرایط برای تولیدکنندگان نیز شرایط بهتری به وجود میآید. اگر تولیدکننده مواد اولیه اول ژانویه ریال داشته و با هر سازوکاری میتوانسته با یک صادرکننده به توافق برسد، در همین مدت حدود 40 درصد در قیمت مواد اولیه سود میکرد. به هر دلیل مکانیسم درستی شکل بگیرد به نفع هر دو طرف است. اما اینکه مکانیسم سامانه نیما به شرکت تبدیل شود کارآمد نخواهد بود.
فرض کنید یک صادرکننده در این بازار متعهد شود که دو ماه دیگر 10 میلیون دلار ارز دارد. دو ماه دیگر که ارز 20 هزار تومان شود این صادرکننده باید جریمه پرداخت کند. من خریدار 20 هزار تومان ارز را میگیرم و ارز خود را از کسی که 20 هزار تومان دارد تامین میکنم. اگر با این مکانیسم به بازار نگاه کنیم و واقعگرا باشیم بازار بسیار خوبی خواهد بود.
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که در این بازار بانک مرکزی چگونه میتواند مداخله کند؟
بانک مرکزی فقط از طریق قانون میتواند در این بازار مداخله داشته باشد. بانک مرکزی باید بازارساز باشد به جهت اینکه بازار سمت و سوی خاصی نگیرد. البته چون ارز اصلی دولت در دست بانک مرکزی، پتروشیمیها و نهادهای دولتی است، بانک مرکزی میتواند در این بازار مداخله و از سوگیری آن جلوگیری کند. در قانون نیز نقش بانک مرکزی در وهله اول رگولاتوری و در مرحله بعدی بازارسازی است. اینکه هر روز بازارگردان باشد اشتباه است. مثل تمام بورسها در شرایطی که بازار به هم بریزد بانک مرکزی باید پوزیشن خرید یا فروش بگیرد که از جهش در بازار جلوگیری شود.
در این شرایط بانک مرکزی خود به بازیگری در این بازار تبدیل میشود؟
بانک مرکزی باید این نقش را داشته باشد. البته ممکن است افرادی بگویند که ما چنین بازاری در دنیا نداریم، اما این ملاک نیست. بازاری دارد بر اساس استانداردها و شرایط بومی کشور ایجاد میشود. برخی از کارشناسان معتقدند که اگر این بازار خوب بود چرا در دنیا ایجاد نشده است. باید به این افراد گفت چون دنیا معاملات فارکس دارد و مشکلات ما را ندارد.
بنابراین این بازار باید بر اساس استانداردها و شرایط کشور ما و با نگاهی به بازارهای جهانی ایجاد شود. برخی اوقات کارشناسان کشور بازارهای داخلی را با بورس نیویورک مقایسه میکنند. این ملاک نیست و اشتباهات استراتژیک ما اینجاست. ما این نوع بازار را در نیویورک نداریم چون جامعه آنجا مشکلات تحریم و مالی ندارند. به عنوان مثال یک اروپایی برای انتقال پول خود از یک کشور به کشور دیگر به بانک مراجعه میکند و از این بابت هیچ نگرانی ندارد. اگر به او بگویید که برای انتقال پول باید به صرافی برود یا به یک شرکت بازرگانی مراجعه کند تعجب میکند. حتی در این موارد اگر فرد اروپایی سه حساب بانکی دارد از بانکی تبادلات مالی خود را انجام میدهد که بیشتر مبادلات خود را انجام میدهد و به نرخ کارمزد آن نیز اهمیتی نمیدهد. جهت اطلاع عرض میکنم که نرخ تبادل پول در بسیاری از بانکهای کشور سه درصد است. استارتآپهایی هستند که این تبادلات را با زیر نیمدرصد انجام میدهند. اما مردم همچنان از همان بانکهایی که در آنها حساب دارند استفاده میکنند چون به بانک اعتماد بیشتری دارند. به همین جهت ما در آن جامعه نیستیم و نباید شرایط خودمان را با آن کشورها مقایسه کنیم.
مکانیسم ورود بانک مرکزی در بازار متشکل پولی چگونه است، یعنی هم باید بازیگر باشد و هم ناظر؟
مکانیسم بانک مرکزی باید با قوانین و مقرراتی باشد که معاملات را تسهیل کند و جرایم منطقی برای عدم انجام معاملات و کنسل شدن آن در نظر بگیرد. علاوه بر این، با توجه به قوانین و مقرراتی که ایجاد شده، پایهگذار معاملات فیوچر و آپشن باشد. یعنی بتواند اسپاتمارکت را شفاف کند و مقدمات فیوچر و آپشن ایجاد کند و به عنوان نهاد ناظر بازار قوانین و مقررات معاملاتی صریح و شفاف در بازار اعمال کند. همچنین در مواقعی که بازار در خرید یا فروش به حالت کرنر میرود بتواند بازار را عملاً کمک کرده و نقش بازارساز را ایفا کند. به این نکته باید توجه داشت که نیاز نیست این کار هر روز در بازار انجام شود بلکه در شرایطی که بازار هیجانی میشود باید بتواند بازار را از این طریق کنترل کند. کیف و چمدان و... روشهای منسوخ 40 سال پیش است بنابراین من به شخصه حرکت بانک مرکزی در بازار متشکل ارزی را بهرغم اینکه در دنیا چنین بازاری وجود ندارد و احتمالاً در اجرایی کردن آن با مشکلاتی مواجه خواهیم بود، به فال نیک میگیرم.
باید یک نکته را اضافه کنم که در این شرایط نباید از نقش صرافیها نیز غافل شد. توجه داشته باشید در روزهای آینده تحریمها علیه ما بیشتر خواهد شد و بانک مرکزی باید از توان صرافیها و بخش خصوصی برای دور زدن تحریمها استفاده کند، متاسفانه در سال گذشته ما مسیر عکس را
انتخاب کردیم و خودمان کانالهای انتقال پول را عملاً بلااستفاده کردیم و بازرگانان و صرفان را مورد هجمه و هجوم قرار دادیم و آنان را در انتقال پول ترساندیم، عمده ارزی که به کشور برنگشت متعلق به مجموعههای حاکمیتی و نهادهای مالی (پتروشیمیهای وابسته به صندوقها) بود که متاسفانه آدرس اشتباهی دادیم.
باید توجه کرد که تاریخ تجربههای آموزنده دارد، چرچیل که سیاستمداری پیچیده و کهنهکار بود، در جنگ جهانی دوم با یک تصمیم توانست سرنوشت بریتانیا را در جنگ جهانی تغییر دهد. او از مردم شرق بریتانیا خواست که با قایقهای ماهیگیری به دانکرک فرانسه هجوم ببرند و نیروهای ارتش بریتانیا را که در محاصره بودند نجات بدهند، در ۴ ژوئن ۱۹۴۰ هنگامیکه مردم سواحل شرقی انگلیس باخبر شدند نیروهای بریتانیا در غرب فرانسه گرفتار شدهاند با حداقل وسایل و با هر وسیله سوار قایقها (حتی قایقهای ماهیگیری کوچک) و کشتیهای کوچک شدند و به بندر دانکرک در فرانسه نزدیک شدند و دوسوم ارتش بریتانیا را که در محاصره بودند به کشور برگرداندند. آنها با استفاده از قایقهای کوچک که امکان رصد توسط آلمانیها را نداشتند توانستند کمک خوبی برای نیروی دریایی بریتانیا باشند. آلمانیها در این چند روز نتوانستند به قایقهای ماهیگیری حملات گسترده کنند و چرچیل با یک تصمیمگیری سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد. تنها راه دور زدن تحریمهای ناجوانمردانه علیه ما استفاده از تمام توان بخش خصوصی برای دور زدن تحریمهاست، هر روزی که میگذرد شرایط برای ما سختتر خواهد شد و باید بانک مرکزی تصمیمات فوری در این خصوص اتخاذ نکند.