پیدا و پنهان بازار متشکل ارزی
سهم بازار متشکل ارز از حل مشکلات ارزی کشور به چه میزان خواهد بود؟
خبر راهاندازی بازار متشکل ارزی تا پایان فروردینماه 1398 را دکتر عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی در نشست نوروزی خود با اهالی رسانه بیان کرد. خبر یادشده، همراه شد با مطرح شدن موضوع «گزارشهای محرمانه از برخی کشورهای همسایه که نشان میدهد عدهای میخواستند در نوروز ۹۸ بازار ارز ایران را به هم بریزند» و این خبر که «خوشبختانه بازار ارز کنترل شد و اجازه دخالت دلالان در بازار داده نشد». مسالهای که نشاندهنده اهمیت فراوان ارز در کشور از نظر مدیران ارشد نظام پولی کشور است.
خبر راهاندازی بازار متشکل ارزی تا پایان فروردینماه 1398 را دکتر عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی در نشست نوروزی خود با اهالی رسانه بیان کرد. خبر یادشده، همراه شد با مطرح شدن موضوع «گزارشهای محرمانه از برخی کشورهای همسایه که نشان میدهد عدهای میخواستند در نوروز ۹۸ بازار ارز ایران را به هم بریزند» و این خبر که «خوشبختانه بازار ارز کنترل شد و اجازه دخالت دلالان در بازار داده نشد». مسالهای که نشاندهنده اهمیت فراوان ارز در کشور از نظر مدیران ارشد نظام پولی کشور است.
بازرگانان، کارشناسان و فعالان این حوزه چند سالی است که خبر راهاندازی بازار متشکل ارز را از زبان متولیان اقتصادی کشور از جمله وزیران محترم اقتصاد، روسای کل محترم بانک مرکزی، مدیرعاملان محترم بورس کالا و... در ادوار مختلف میشنوند و از این حیث، خبر مذکور تازگی ندارد.
در واقع بحث راهاندازی این بازار به سال 1391 برمیگردد، در سال 1394 نیز در مقطعی این موضوع طرح شد و سپس در سال 1396 نیز اخباری منتشر شد و این موضوع سوژه خبرهای مهمی در سال 1397 نیز شد، لیکن در نشست مذکور، حرکتی رو به جلو مشاهده شد و رئیسکل محترم بانک مرکزی اعلام کرد که «اعضای هیاتمدیره بازار متشکل ارزی مشخص شده است و با توجه به اینکه کارهای نرمافزاری و سختافزاری آن زمان میبرد، امیدواریم که تا پایان ماه جاری عملیاتی شود».
کارشناسان اقتصادی همآوا با رئیسکل بانک مرکزی بر لزوم وجود این بازار دلایل منطقی زیادی ارائه میکنند. طبیعی است که معاملات ارزی، مطابق با نظر رئیسکل نمیبایستی «در خیابان و کوچه و پسکوچهها» صورت پذیرد و با راهاندازی این بازار مزایای زیادی مانند شفافیت مالی و اطلاعاتی، قابلیت پیگیری معاملات، تعیین نرخ ارز بر اساس عرضه و تقاضا، حضور کارشناسان و متخصصان تحصیلکرده در این بازار، جلوگیری از پولشویی و... نصیب بهرهبرداران و فعالان این حوزه و بهطور کلی اقتصاد کشور میشود، لیکن سوالی که پیشروی کارشناسان وجود دارد آن است که آیا راهاندازی چنین بازاری برعهده بانک مرکزی است؟ کافی است نگاهی به وظایف و اختیارات بانک مرکزی در سایت آن بانک بیندازیم. ماده 11 بانک مرکزی را به عنوان تنظیمکننده نظام پولی و اعتباری کشور معرفی میکند و در بند (ج) آن ماده، بانک را موظف به «تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و تعهد یا تضمین پرداختهای ارزی با تصویب شورای پول و اعتبار و همچنین نظارت بر معاملات ارزی» میکند.
از اینرو شاید سوالی که بهتر از هرکس دیگری رئیسکل بانک مرکزی میتواند به آن پاسخ دهد آن است که ایجاد بازار متشکل ارزی در کدام دسته از وظایف بانک مرکزی میگنجد؟ آیا ایجاد بازار یادشده در حوزه نظارت بر معاملات ارزی قرار میگیرد؟ یا با توجه به اهمیت مدیریت ارز در شرایط فعلی، میتوان علاوه بر نظارت در این حوزه، مدیریت آن را حداقل تا فراهم شدن شرایط مطلوب برعهده گرفت.
هرچند در مجموع به وضوح سخنی از مدیریت این بازار در میان نیست اما همواره از تعابیری مانند «بازیگردان اصلی» یا «نظارت بانک مرکزی به منظور کشف نرخ ارز» یا «مدیریت و سیاستگذاری قیمتها» استفاده میشود. به عبارت دیگر میتوان آثار مدیریت بانک مرکزی را در آن مشاهده کرد.
حال سوال اینجاست، مجموعهای که وظیفه سیاستگذاری در این حوزه را بر عهده دارد، آیا به صلاح است که در حوزه اجرا و عملیات نیز ورود کند؟ آیا این موضوع بر دامنه گسترده فعالیتهای بانک مرکزی، حوزه جدیدی را اضافه نمیکند؟
صرف نظر از این پرسش، به نظر میرسد چنانچه به سوالات دیگری نیز پرداخته شود و موضوع از این زاویه نیز بررسی شود، کمک شایانی به درک بهتر این مقوله میکند. سوالاتی از این دست که با راهاندازی این بازار، بهطور مشخص کدام مشکلات در حوزه عرضه و تقاضای ارز مرتفع میشود؟ آیا صرف الکترونیکی شدن معاملات و شفافیت طرفهای عرضه و تقاضا، پیشرفت قابل اعتنایی محسوب میشود؟ آیا راهاندازی این بازار در راستای اقدامات مربوط به ایجاد سامانههای نیما و سناست؟ بد نیست در خصوص سامانه نیما، به یک مورد از مطالب بانک مرکزی مراجعه کنیم.
گفته میشد «بانک مرکزی اعلام کرده اسـت کـه در نظام ارزی جدید و با بهرهگیری از نظام یکپارچه معاملات ارزی یا همان نیما، هیچ واردات رسمی و قانونی بدون رصد و تایید بانک مرکزی در خصوص جنبههای ارزی آن قابل انجام نیست». با فرض دستیابی به این هدف مهم، میتوانیم راهاندازی بازار متشکل ارزی را در ادامه این موضوع قرار دهیم؟
سوال مهم دیگر، به میزان نقش و قدرت مانور این بازار در تلاطمهای ارزی برمیگردد. سوال اینجاست با وجود این بازار و با فرض حاکم شدن شرایط بازار ارز در سال 1397، آیا باید توقع اتفاقات مناسبتری را داشت؟ یا وجود این بازار اثر عمدهای بر نتایج کار ندارد؟ آیا عرضهکنندگان ارز که عمدتاً صادرکنندگان هستند، حاضرند تحت شرایط نظارتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی اقدام به عرضه ارز خود کنند؟ یا امکان به وجود آمدن بازار غیررسمی ارز همچنان وجود دارد؟ بانک مرکزی جمهوری اسلامی، چه وزنی برای بازار غیررسمی ارز، قائل است؟
رئیسکل بانک مرکزی در خصوص این بازار پیشتر گفته بود که «باید فاصله بین نرخ ارز در سامانه نیما و بازار کم شود اما باید ببینیم چگونه میتوانیم این موضوع را عملیاتی کنیم؟» سوال اینجاست که آیا بانک مرکزی مکانیسمی برای کم کردن فاصله یادشده یافته است؟ در التهابات ارزی سال 1397، معاون اول رئیسجمهور تصمیمات ارزی کشور را اعلام کرد، حال در این بازار نقش دولت چگونه تعیین میشود؟
واقعیت آن است که داشتن چنین بازاری پایه منطقی اقتصادی دارد و در خیلی از کشورها از جمله ترکیه و هند مصداق عینی دارد. بنابراین از این حیث هیچگونه اشکالی بر لزوم و وجود این بازار نمیتوان گرفت، لیکن راهاندازی آن بر ملاحظاتی استوار است که بدون در نظر گرفتن آنان، بر موفقیت طرح میبایستی تامل کرد. کافی است به گذشته برگردیم و در اردیبهشت 1397 به سخنان رئیسکل وقت بانک مرکزی در روز راهاندازی سامانه نیما، نظر بیفکنیم و شاهد عباراتی مانند «از طریق پردازش دادههای سامانه نیما پیش از بروز اعوجاجات و بحران در بازارهای ارز، با کنترل تقاضای موثر و هدایت بهینه منابع، نوسانات هیجانی، مقطعی و حتی سیستمیک قابل کنترل باشد» یا «شفافیت در عرضه و تقاضا، کلید تنظیم بازار ارز است» باشیم.
آنچه چند ماه بعد اتفاق افتاد، نشان داد که تنها شفافیت باعث تنظیم بازار ارز نمیشود و ابزارهایی از این دست، بر اساس سیاستهای پولی متولیان امر، کار میکنند و فراهم کردن پلتفورمهای سختافزاری و نرمافزاری این بازار از سبکترین بخشهای کار محسوب میشود و تنها قطعه کوچکی از این تصویر بزرگ است.
از اینرو میباید سهم بانک مرکزی و دولت و بهخصوص رفتارهایی که به آن مدیریت بازار ارز اطلاق میشود، بهطور کامل تبیین شود. باید توجه داشت اهداف یادشده برای این بازار زمانی قابل حصول هستند که منافع عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان در نظر گرفته شوند. آیا ابزارهای ایجادشده بر بستر قوانین و روالهای تعریفشده، قادر خواهد بود که مشتریان را به سمت داد و ستد در این بازار سوق دهد؟
در مجموع چنانچه واحدی به صورت مشخص در بانک مرکزی متولی ایجاد و پایش بازار و برقراری هماهنگیهای لازم با کلیه بازیگران این بازار باشد و رفتارهای بازار را به صورت دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد احتمال موفقیت طرح بالا میرود. امری که تنها با وجود داشتن یک طرح جامع در این حوزه امکانپذیر است.