میل مبهم سرکوب
چرا مردم از دولت میخواهند قیمتها را کنترل کند؟
اوایل خردادماه امسال وقتی هنوز بسیاری از میوههای تابستانه «نوبر» -و طبیعتاً گران- بود، یک روزنامهنگار باسابقه در صفحه توئیتر خود از اینکه میوهفروش محله گیلاس را کیلویی 40 هزار تومان میفروشد، ابراز ناراحتی کرده و پرسیده بود: «نظارتی روی قیمتگذاری نیس یا مسوولان نمیدونن حقوق کارمندها و کارگرها چقدره؟» و در ادامه طعنه زده بود: «البته کارگرها که نباید گیلاس بخورن. بدعادت میشن خدای نکرده.»
هادی چاوشی: اوایل خردادماه امسال وقتی هنوز بسیاری از میوههای تابستانه «نوبر» -و طبیعتاً گران- بود، یک روزنامهنگار باسابقه در صفحه توئیتر خود از اینکه میوهفروش محله گیلاس را کیلویی 40 هزار تومان میفروشد، ابراز ناراحتی کرده و پرسیده بود: «نظارتی روی قیمتگذاری نیس یا مسوولان نمیدونن حقوق کارمندها و کارگرها چقدره؟» و در ادامه طعنه زده بود: «البته کارگرها که نباید گیلاس بخورن. بدعادت میشن خدای نکرده.»
نمیتوان و نباید این توئیت را معرف دیدگاههای همه روزنامهنگاران دانست اما شاید بتوان آن را به عنوان نمونهای از طرز فکر مسلط بر فضای رسانهای این روزها در نظر گرفت؛ طرز فکری که گروههای بسیاری از مردم عادی، سلبریتیها، رسانهها و سیاستمداران در آن همداستانند و از دولت میخواهند بر همهچیز نظارت داشته باشد. دولت را در جایگاهی ویژه مینشانند و «همه آنچه خوب است» را از او میخواهند. به گفته عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی1 در ماههای گذشته «فشار شدیدی بر حکومت به طور عام و بر دولت به طور خاص است که باید کاری بکند.» اما «دولت باید کاری بکند» یعنی چه؟ «یعنی در بازار دخالت کند. برای همهچیز از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد قیمت بگذارد. بساط داغ و درفش سازمان حمایت و تعزیرات را پهن کند. حقوق مالکیت را زیر پا بگذارد و در اموال مردم تصرف کند. اقتصاد رقابتی را فراموش کند. به حریم خصوصی مردم سرک بکشد. اطلاعات خصوصی و تجاری مردم را افشا کند. هیچ محدودیت قانونی را نپذیرد و هر جا که لازم شد به احکام ثانویه متوسل شود و فراقانونی عمل کند.»
دولت حالا مشغول این کارها شده و آخوندی را -شاید بهعنوان آخرین مدافع اقتصاد آزاد در کابینه حسن روحانی- بر آن داشته تا در یادداشت دیگری2 از سیاستهای اتخاذشده انتقاد کند: «در شرایطی که باید حقوق مالکیت برای رشد سرمایهگذاری و چرخش روان کالا و خدمات در بازار مورد حفاظت و حمایت قرار گیرد، شیشه تلویزیون مرتب صحنه حضور داغ و درفش بر سر فعالان اقتصادی را نشان میدهد. به جای آنکه مشکلات ساختاری اقتصاد مورد توجه قرار گیرد، همه راهها به کنترل قیمتها منتهی میشود. وقتی که باید سیاست داخلی و خارجی پشتوانه اقتصاد قرار گیرد، به عامل انهدام مدیریت اقتصادی و تخریب فضای کسبوکار تبدیل میشود. شگفت آنکه بزرگان از اینکه چرا سیاستهای اتخاذی نتیجه معکوس میدهد و اصول علم اقتصاد عمل میکند، در شگفتند.»
«تجارت فردا» پیشتر بارها و بارها درباره ریشهها و عواقب مداخله دولت در اقتصاد نوشته اما این نوشتهها غالباً به سمت عرضه «خدمات سرکوب قیمت» پرداخته است. پرونده پیش رو، سمت تقاضای این خدمات را واکاوی میکند تا ببیند ریشههای تاریخی و فرهنگی تمایل به کنترل قیمتها چیست و افسانههای کارآمدی قیمتگذاری و کنترل همه بازارها در ذهن مردم از کجا آمده است؟