شناسه خبر : 28719 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کم‌سوادی مالی

سعید اسلامی‌بیدگلی از راهکارهای حفاظت از سرمایه‌های خرد در برابر تورم می‌گوید

در شرایطی که اقتصاد تحت تاثیر ریسک‌های سیاسی قرار می‌گیرد و بازار از آرامش و پیش‌بینی‌پذیری نسبی برخوردار نیست و آینده به شدت تابع تصمیمات و ریسک‌های سیاسی است مردم آن جامعه برای حفظ دارایی‌هایشان چگونه باید عمل کنند؟ در این شرایط کدام دارایی‌ها قادر به حفظ ارزش پول سرمایه‌گذاران خرد در مقابل تورم است؟

کم‌سوادی مالی

در شرایطی که اقتصاد تحت تاثیر ریسک‌های سیاسی قرار می‌گیرد و بازار از آرامش و پیش‌بینی‌پذیری نسبی برخوردار نیست و آینده به شدت تابع تصمیمات و ریسک‌های سیاسی است مردم آن جامعه برای حفظ دارایی‌هایشان چگونه باید عمل کنند؟ در این شرایط کدام دارایی‌ها قادر به حفظ ارزش پول سرمایه‌گذاران خرد در مقابل تورم است؟ با توجه به تجربه شرایط تورمی در اقتصاد ایران مهلک‌ترین اشتباهات در سرمایه‌گذاری و حفظ دارایی‌ها کدام‌اند؟ به این بهانه با سعید اسلامی‌بیدگلی دبیرکل کانون نهادهای سرمایه‌گذاری به گفت‌وگو پرداختیم. او معتقد است در شرایط عادی اقتصاد یکی از وظایف حاکمیت‌ها این است که بتوانند سواد مالی و اقتصادی را در جامعه ارتقا دهند. در جامعه‌ای که افراد از سواد مالی برخوردارند به شکل مناسبی می‌توانند فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌شان را شناسایی کنند. اما متاسفانه طی سال‌های گذشته آموزش کافی برای سرمایه‌گذاری به مردم‌مان داده نشده است. ضعف سواد مالی و اقتصادی در جامعه باعث شده در مقاطعی که بازارها و اقتصاد ایران دچار بی‌ثباتی و نوسانات شدید قیمتی می‌شوند، مردم برای حفظ سرمایه‌شان رفتارهای عجیب و غریب از خود بروز دهند. تحلیلگر رسمی بین‌المللی سرمایه‌گذاری (CIIA) در ادامه این گفت‌وگو به واکاوی چگونگی حفظ سرمایه‌های خانوارهای ایرانی در شرایط تورمی پرداخته است.

♦♦♦

یکی از دغدغه‌های خانوارها محافظت از پس‌اندازشان در برابر تورم و به عبارتی حفظ قدرت خرید سرمایه‌شان است. با توجه به این امر در شرایط سخت یا بحران اقتصادی چگونه افراد جامعه می‌توانند از دارایی‌ها و سرمایه‌های خردشان محافظت کنند؟

متاسفانه طی سال‌های گذشته در جامعه‌مان آموزش کافی برای سرمایه‌گذاری به مردم‌ داده نشده است. ضعف سواد مالی و اقتصادی در جامعه باعث شده در مقاطعی که بازارها و اقتصاد ایران دچار بی‌ثباتی و نوسانات شدید قیمتی می‌شوند، مردم برای حفظ سرمایه‌شان رفتارهای عجیب و غریب از خود بروز دهند. تجربه شرایط پرنوسان قیمت‌ها در برخی دوره‌ها در بازار ارز یا مسکن و وجود تورم بالا در اقتصاد ایران باعث شده مردم همیشه نگران ارزش پول‌شان باشند. این نگرانی سبب شده آنها به دنبال موج‌های حرکت جریان نقدینگی از بازاری به بازار دیگر بروند. این رفتارها در شرایط التهاب بازارها نه‌تنها باعث تشدید نوسانات می‌شود بلکه سیاستگذاران را هم به رفتارهای پوپولیستی وادار می‌کند. فکر می‌کنم در شرایط عادی اقتصاد یکی از وظایف حاکمیت‌ها این است که بتوانند سواد مالی و اقتصادی را در جامعه ارتقا دهند. در جامعه‌ای که افراد از سواد مالی برخوردارند به شکل مناسبی می‌توانند فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌شان را شناسایی کنند. با توجه به این امر طبیعتاً همزمان نهادها و ابزارهایی در آن اقتصاد باید شکل بگیرند که با هدف بهبود کیفیت زندگی یا تضمین جریان‌های نقدی آینده (مثلاً در بسیاری از کشورها ساختارهای بازنشستگی شکل می‌گیرند) خدماتی را به مردم ارائه کنند تا آنها را به سرمایه‌گذاری در جهت ارتقای کیفیت زندگی‌شان تشویق کنند.

در کشور ما طی سال‌های گذشته به دلایل متعدد در تبلیغات سرمایه‌گذاری برای پس‌اندازهای خرد، بیشتر تمرکز بر سپرده‌گذاری در بانک‌ها بوده است. حتی در مقاطعی که بانک‌ها شرکت‌های دولتی محسوب می‌شدند با در نظر گرفتن جوایز و تبلیغات بسیار هیجانی مردم را تشویق می‌کردند تا بخشی از پول‌هایشان را در حساب‌های قرض‌الحسنه بگذارند. اگرچه این اقدام به لحاظ فرهنگ دینی کشور عمل مثبتی بود اما به دلیل متوسط نرخ بالای تورم اقتصادمان طی سال‌های قبل به کاهش ارزش ثروت مردم در طول زمان منجر شد. در مجموع نبود ابزارها و ساختارهای سرمایه‌گذاری بهینه برای سرمایه‌های خرد باعث شده تا در هر دوره از تشدید تورم در اقتصاد ایران، مردم ثروت خودشان را از دست بدهند و به همین علت هم دائم نگران نوسانات بازارهای دارایی هستند و با هر بالا و پایین شدن قیمت‌ها هراسان می‌شوند در نتیجه با موج نقدینگی از بازاری به بازار دیگری می‌روند.

از دیدگاه جامعه‌شناختی در مورد نحوه زندگی کردن و پس‌انداز مردم ایران هم می‌توان به این نتیجه رسید. اگر به گذشته نگاه کنیم پدر و مادرهای ما با شغل‌های به نسبت ساده‌ای (مثلاً کارمند یا معلم) که داشتند، توانسته‌اند حتی برای تعداد زیاد فرزندانشان امکانات رفاهی خوبی فراهم کنند. اما فرزندان آنها وقتی می‌خواهند ازدواج کنند و زندگی تشکیل دهند اگر پدر و مادرهایشان کمک نکنند از عهده مخارج زندگی‌شان برنمی‌آیند. در حالی‌‌که می‌بینیم شغل بسیاری از این پدر و مادرها که به بچه‌هایشان کمک می‌کنند از نظر عنوان شغلی پایین‌تر از شغل آن فرزندان است. علت چیست و چرا این اتفاق رخ داده است؟ به نظر می‌رسد سازوکار درآمد کافی که توان زندگی کردن و پس‌انداز داشته باشد که از قدیم برای خانوارهای ایرانی وجود داشته آرام‌آرام با زیاد شدن حجم نوسانات اقتصادی و تورم‌های بالا از بین رفته است یعنی با مرور زمان و با بروز هر دوره تورمی درآمد قابل‌تصرف و قابل پس‌انداز عموم جامعه کاملاً کاهش پیدا کرده است.

  انواع مختلف دارایی‌هایی (Asset Class) که خانوارهای ایرانی معمولاً در آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند، کدام‌اند؟ هر یک از این بازارها چه ویژگی‌هایی دارند و کدام‌یک در برابر تورم توانایی بیشتری برای حفظ سرمایه‌های خرد دارند؟

طبیعتاً کلاس‌های دارایی در اقتصاد ایران محدود هستند. به طور عمومی مردم برای سرمایه‌گذاری از بین سپرده بانکی، مسکن، ارز، سهام، طلا و سکه، انتخاب می‌کنند. وقتی محدودیت ابزارهای سرمایه‌گذاری وجود دارد نمی‌توان انتظار داشت مردم بتوانند سرمایه‌گذاری متناسبی با توجه به پس‌اندازی که دارند، انجام دهند. به هر حال باید با توجه به درجه ریسک‌پذیری‌ای که دارند یکی از این کلاس‌های دارایی را انتخاب کنند.

با توجه به شرایط اقتصاد ایران سپرده‌گذاری در بانک‌ها همواره گزینه بدون ریسک و مطلوب برای خانوارهای ایرانی برای سرمایه‌گذاری بوده و همین مساله باعث شده بانک‌ها برای جذب منابع بیشتر از مردم، درگیر بازی پانزی شوند. در سال‌های اخیر شاهدیم پرداخت سودهای بالا به سپرده‌گذاران بدون آنکه بانک‌ها درآمدی داشته باشند باعث شده نظام بانکی کشور با مشکلات بسیاری مواجه شود و آثار و تبعات آن نیز در حال حاضر در اقتصاد ایران کاملاً قابل مشاهده است. از طرفی هم در شرایطی که تورم افزایش یافته سپرده بانکی گزینه مطلوب سرمایه‌گذاری نبوده و همان‌طور که اشاره کردم باعث شده ارزش دارایی‌های خرد از بین برود.

مسکن، حوزه دیگری است که اقبال مردم ما نسبت به آن برای حفظ سرمایه‌شان بیشتر بوده است. متاسفانه در سال‌های گذشته در حوزه سیاستگذاری با پدیده‌ای مواجه شدیم که باعث شد مسکن به ابزاری برای سرمایه‌گذاری تبدیل شود. حتی در بعضی دوره‌ها شاهد بودیم حجم تقاضای سوداگرانه از حجم تقاضای مصرفی در مسکن فزونی پیدا کرد. اکنون شما خروجی آن را به خوبی مشاهده می‌کنید. در دسته مسکن لوکس بسیاری از خانه‌ها خالی باقی مانده‌اند چون برای مصرف ساخته نشده‌اند بلکه هدف سوداگری بوده و اکنون هم به یکی از معضلات اقتصادمان تبدیل شده‌اند.

یکی از حوزه‌های دارایی که در سال‌های گذشته به اقتصاد ایران لطمه بسیاری زده، مساله ارز است. توجه داشته باشیم اگر مردم یک کشور در اثر سیاستگذاری‌های دولت به سمت سرمایه‌گذاری در بازار ارز سوق پیدا کنند، نشان‌دهنده نقصی در ساختار سیاستگذاری آن دولت یا حکومت است.

وقتی من دلار در جیب کتم نگه می‌دارم نه اشتغال ایجاد می‌کند و نه به تولید کالای فیزیکی یا خدماتی منجر می‌شود بلکه باعث می‌شود اقتصاد کشور درگیر رکود تورمی شود. متاسفانه سیاستگذاری غلط دولت در شرایط فعلی باعث شده تا عده‌ای با خرید دلار سودهای نجومی به دست آورند. طبیعی است مردم با دیدن چنین شرایطی به این نتیجه برسند، مثلاً اگر شش ماه پیش تمام دارایی‌های خود را فروخته و به دلار تبدیل کرده بودند و اکنون در خانه می‌نشستند، منفعت بیشتری کسب می‌کردند تا اینکه کار تولیدی یا خدماتی انجام دهند. حتی برخی از آنها در اثر شرایط فعلی اقتصاد ایران با افزایش شدید قیمت‌ها متضرر هم شده‌اند.

بحران اقتصادی و تشدید تورم در کشور ما در دوره‌های مختلفی رخ داده و چون تعداد آن زیاد بوده همیشه در پس ذهن مردم باقی مانده تا نکند از موج‌های حرکت جریان سرمایه به هر یک از بازارهای دارایی عقب بمانند. وقتی التهابات بازار بر اثر هجوم نقدینگی بالا می‌گیرد دائماً به این فکر می‌کنند که نکند الان نوبت طلا باشد یا نکند الان نوبت ارز است یا... . حتی در بعضی دوره‌ها به جایی رسیدیم که مردم برای سرمایه‌گذاری یا حفظ پس‌اندازشان کالای مصرفی چون خودرو یا گوشی موبایل می‌خریدند. اکنون شاهدیم مردم برای سرمایه‌گذاری خودرو را ترجیح می‌دهند. نمونه آن هجوم مردم برای خرید خودرو در پیش‌فروش اخیر یکی از شرکت‌های خودروسازی است.

  به نظر می‌رسد مردم برای حفظ سرمایه‌شان هر کالایی پیدا شود که قادر به حفظ ارزش پول در مقابل تورم باشد آن را گزینه مناسب برای سرمایه‌گذاری می‌دانند و به سمت آن هجوم می‌برند، علت چیست؟

 اینکه مردم برای کسب سود در شرایط تورمی و حفظ ارزش پولشان اقدام به خرید کالای مصرفی می‌کنند علت‌های مختلفی دارد. یکی ناشی از حجم زیاد نوسان در اقتصادمان است و دیگری به ضعف سواد مالی و عدم ‌توسعه‌یافتگی بازارهای مالی‌مان برمی‌گردد.

  بررسی‌های آماری نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه در بلندمدت بازدهی بالایی نصیب سرمایه‌گذارانش کرده است که این بازدهی بالاتر از نرخ تورم بوده است اما شاهدیم این بازار کمتر مورد توجه مردم بوده. علت چیست؟

در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه بسیار محدود بوده چون بازار سرمایه‌مان نسبت به حجم اقتصاد ایران توسعه‌نیافته و تنوع ابزاری هم نداشته است. در جاهایی که بازار سرمایه بزرگ شده به علت ورود شرکت‌های جدید بوده نه تنوع ابزاری. اکنون هم انتقادات بسیاری به بازار سرمایه‌مان وارد است که ابزارهای لازم و متنوع برای طیف‌های مختلف سرمایه‌گذاران اعم از ریسک‌پذیر و ریسک‌گریز را ندارد. بنابراین بسیاری از سرمایه‌گذاران به‌ویژه ریسک‌گریزان را نتوانستیم به سمت بازار سرمایه سوق دهیم. از سوی دیگر در دهه‌های گذشته ساختار بانک‌محور اقتصاد ایران و تبلیغات گسترده نظام بانکی با استفاده از بودجه شرکت‌های دولتی باعث شده عملاً مردم آشنایی چندانی با ابزارهای بازار سرمایه نداشته باشند و تصور می‌کنند بازار سرمایه هم باید مانند دیگر بازارهای دارایی در کوتاه‌مدت به آنها سود بدهد در نتیجه یا وارد این بازار نمی‌شوند یا اگر وارد شوند حتماً باید در کوتاه‌مدت سود کسب کنند. وقتی این اتفاق نمی‌افتد با هر نوسانی از بورس خارج می‌شوند و در نتیجه متضرر می‌شوند. متاسفانه در معرفی ابزارهای جدید برای سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه با مشکل کمبود دانش و بعضی وقت‌ها پیچیدگی‌های فنی مواجه هستیم و نتوانستیم صندوق‌های سرمایه‌گذاری را توسعه دهیم تا بتوانیم از این طریق با جذب سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز درصد سهامداری سرمایه‌گذاران را در بورس کشورمان زیاد کنیم.

  چه تفاوت‌هایی در ایران و دیگر کشورها در زمینه سرمایه‌گذاری خرد در شرایط تورمی وجود دارد؟

دوره‌های تورمی در کشورهای توسعه‌یافته با این رقم‌های تورمی که ما داریم، دیده نمی‌شود (البته معدود کشورهایی وجود دارند). در حال حاضر مساله تورم در دنیا حل شده و تعداد کشورهایی که تورم‌های تک‌رقمی و حتی زیر پنج درصد دارند به بیش از 140 کشور می‌رسد. متاسفانه در کشور ما همچنان مساله تورم حل نشده است. همان‌طور که گفتم تجربه‌های قبلی در دوره‌های تورمی و وجود تورم بالا در اقتصادمان باعث شده مردم دائماً نگران کاهش ارزش پول‌شان باشند. در این شرایط ترجیح می‌دهند که تمام بازارهای دارایی را رصد کنند. هر بازاری که بتواند دارایی‌های آنها را در برابر تورم حفظ کند وارد آن می‌شوند و اصلاً به این مقوله فکر نمی‌کنند که ممکن است اشتباه کنند و دارایی‌شان در خطر بیفتد.

سرمایه‌گذاران خرد چون تجربه گذشته را دارند فکر می‌کنند بازارهای مسکن، ارز و طلا در بلندمدت احتمالاً می‌توانند پوشش خوبی برای دارایی‌هایشان در برابر تورم باشند. بنابراین در کشور ما تمایل به سرمایه‌گذاری‌های غیرمصرفی در این سه بازار زیادتر است. اما در کشورهای توسعه‌یافته این‌گونه نیست. اکنون در دنیا ابزارهای مالی متنوع زیادی وجود دارد و نهادهای سرمایه‌گذاری هم توسعه پیدا کرده‌اند. به طور مثال انواع مختلف صندوق‌های سرمایه‌گذاری شکل گرفته‌اند. این صندوق‌ها موفق شده‌اند سرمایه‌های بسیاری از مردم در بازار سرمایه را جمع کنند اما در کشور ما مردم با کارکردهای صندوق‌های سرمایه‌گذاری آشنا نیستند و تمایلی برای سرمایه‌گذاری در آنها ندارند و البته این صندوق‌ها در بازار سرمایه ما چندان شروع نکرده‌اند. متاسفانه حتی نهادهای سیاستگذارمان هم از ابزارهای موجود استفاده نمی‌کنند که حداقل از این طریق بتوان التهابات بازارها را کاهش داد و مانع از بروز رفتارهای هیجانی سرمایه‌گذاران خرد برای حفظ سرمایه‌هایشان شد. مثلاً مدت‌هاست که اقتصاددانان ما به سیاستگذاران توصیه می‌کنند برای اینکه شدت نوسانات بازارها را کم کنید از عملیات بازار باز در نظام بانکی استفاده کنید که متاسفانه ما هنوز در گیرودار تصویب آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها هستیم و گوش سیاستگذاران به این حرف‌ها بدهکار نیست.

 با این اوصاف در شرایطی که اقتصاد بحرانی می‌شود بهترین استراتژی در حفظ دارایی‌ها چیست؟ در این زمینه به سرمایه‌گذاران خرد چه توصیه‌ای می‌کنید؟

به این نکته توجه کنید برای سرمایه‌گذاری توصیه‌ای که برای شما به کار می‌رود ممکن است برای من کاربرد نداشته باشد. افراد در سطوح مختلف اقتصادی، سن، تحصیلات، چشم‌انداز درآمدهای آتی و حتی جنسیت نگرش‌های متفاوت به ریسک دارند و ممکن است درجه ریسک‌پذیری آنها تغییر کند. بنابراین یک توصیه را نمی‌توان برای 80 میلیون نفر در یک جامعه در نظر گرفت. نکته دوم این است که افراد معمولاً دچار تورش‌های رفتاری در سرمایه‌گذاری هستند. کسانی که به‌‌طور جدی می‌خواهند وارد عرصه سرمایه‌گذاری شوند بهتر است تورش‌های رفتاری خودشان را بشناسند. به عبارت دیگر هر سرمایه‌گذاری‌ای یک جنبه شخصی دارد و این مساله باعث می‌شود پورتفولیوی مطلوب من با پورتفولیوی مطلوب شما متفاوت باشد. با این حال یکسری اصول کلی در سرمایه‌گذاری برقرار است. نکته بسیار مهم برای سرمایه‌گذاری تنوع پورتفولیو یا سبد سرمایه‌گذاری است. سرمایه‌گذار در شرایطی که اقتصاد با ریسک بالایی مواجه است باید تنوع پورتفولیوی خود را حتماً در نظر بگیرد چراکه تنوع‌بخشی به سبد سرمایه‌گذاری می‌تواند به شما کمک کند در صورتی که تصمیمات سیاسی باعث بروز تغییراتی در اقتصاد شود مثلاً نرخ ارز مجدداً سرکوب شود بخش کمتری از دارایی‌تان را از دست بدهید. بنابراین توصیه اول به سرمایه‌گذاران خرد، شناخت مشخصات فردی است. توصیه دوم، تنوع‌بخشی به سبد سرمایه‌گذاری است و توصیه سوم این است که سرمایه‌گذاری‌های خودشان را به بخش‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم کنند. طبیعتاً در بلندمدت به نظر می‌رسد اگر گشایشی در زمینه سیاسی رخ دهد و ثبات حاکم شود بخش مسکن می‌تواند حجم زیادی از عقب‌ماندگی از تورم را جبران کنند. در این صورت می‌توان به مسکن به عنوان گزینه‌ای برای حفظ سرمایه توجه کرد. در شرایط فعلی سرمایه‌گذاری در سکه دیگر توصیه نمی‌شود ولی سرمایه‌گذاری در طلا به واسطه همبستگی‌اش با نرخ ارز را می‌توان به عنوان گزینه در نظر گرفت. در حال حاضر با توجه به شرایط اقتصادی اکنون نرخ ارز بیشتر تحت تاثیر تحلیل‌های سیاسی قرار گرفته است تا اینکه از تحلیل اقتصادی پیروی کند بنابراین ممکن است با یک چرخش نظام بین‌الملل در رابطه با کشورمان، وضعیت ارز تحولات جدی داشته باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...