شناسه خبر : 40194 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

توازن میان شرق و غرب

آیا ایران همزمان با شرق می‌تواند با غرب به تعامل برسد؟

 

مجید رئوفی / تحلیلگر اقتصاد انرژی 

زبیگنیو برژینسکی استراتژیست و مشاور سابق امنیت ملی کارتر در کتاب معروف «صفحه بزرگ شطرنج» در سال 1997 نوشته بود: «بزرگ‌ترین خطر برای محو آمریکا این است که چین و روسیه و ایران اتحاد بزرگی را تشکیل دهند. اما زمانی اتحاد چین، روسیه و ایران قابل تحقق است که آمریکا همزمان سیاست خصمانه و بسیار کوته‌بینانه خود را در برابر این کشورها اتخاذ کند.»

25 سال بعد از این پیش‌بینی برژینسکی، وضعیت هر چهار کشور بسیار متفاوت شده است. روسیه ضعیف دوران یلتسین امروز به یک قدرت مهم تبدیل شده، چین دومین اقتصاد بزرگ دنیاست، ایران باوجود تحریم‌های بسیار سخت که می‌توانست هر حاکمیتی را زمین‌گیر کند و باوجود فشار فزاینده به مردم در اثر تحریم‌ها همچنان سرپاست و آمریکا نیز از دوران هژمونی پرقدرت و سهمگین دهه‌های 1990 و 2000 فاصله گرفته و درپی مهار چین، روسیه و ایران است. اما همین تغییر وضعیت به‌ویژه درباره چین و روسیه که هر دو عضو دائم شورای امنیت هستند، باعث شده جهت‌گیری این کشورها در اتحادهای منطقه‌ای یا فراتر از آن محتاطانه‌تر شود. دست‌کم درباره چین موضوع اتحادهای راهبردی در شرایط فعلی منتفی است. بقا و دوام حاکمیت حزب کمونیست و «سیستم سوسیالیستی به سبک چینی» مهم‌ترین هدف حاکمیت است که حصول آن، نیازمند رشد اقتصادی مداوم، تکیه بر ملی‌گرایی و سیاست خارجی متوازن و متعادل و مبتنی بر عملگرایی و متکی بر روابط تجاری گسترده است. درنتیجه، چین وارد اتحادهای راهبردی که باعث اختلال در روند رشد اقتصادی‌اش باشد، نمی‌شود. درواقع، باتوجه به عدم تقارن در قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی، در شرایط نرمال، چین و روسیه در چارچوب نظم بین‌الملل فعلی که موقعیت ویژه‌ای هم به آنها می‌دهد، تا جایی با ایران همکاری می‌کنند که خللی در روابطشان با ایالات متحده وارد نشود. این مساله به‌ویژه درباره چین که اقتصادش به اقتصاد جهانی کاملاً گره خورده و سطح تجارتش با ایالات متحده و متحدانش بسیار بالاست، بیشتر مصداق دارد. اما یک نکته را نیز نباید فراموش کرد. هرگاه فشارها از سوی آمریکا به چین زیاد شده، چین هم سیاست متفاوتی در پیش گرفته است. به‌عنوان مثال، دوره انزوای دیپلماتیک چین پس از وقایع میدان تیان‌آن‌من به توسعه روابط میان ایران و چین در دوره‌ای شش‌ساله انجامید. هرچند، وضعیت چین در ابتدای دهه 90 با امروز به‌هیچ وجه قابل مقایسه نیست ولی نوع مواجهه آمریکا با چین، امکان ایجاد یک جبهه متحد دربرابر یکجانبه‌گرایی آمریکا را در ذهن استراتژیست‌های دنیا تقویت کرده است. بنابراین، تداوم سیاست قهری آمریکا علیه چین، روسیه و ایران به‌هیچ‌وجه به نفع این کشور نیست.

 

اسناد همکاری جامع ایران با چین و روسیه

سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان به چین با خبر ورود دو کشور به فاز اجرایی سند همکاری جامع 25‌ساله همراه شد. پیش از سفر، مذاکرات زیادی با بخش‌های مختلف تصمیم‌ساز، تصمیم‌گیر و ذی‌نفع بانکی، صنعتی، تجاری، انرژی، علمی و فناوری و‌... در کشور انجام و نظرات مختلف گرفته شد. مطابق شنیده‌ها، میان هیات‌های دو طرف، بحث‌های مفید و مثبتی برای اجرایی شدن این سند شکل گرفته و مقرر شده در سطوح وزارتخانه‌ها و نهادهای مرتبط، پروژه‌های اولویت‌دار طرفین احصا و طی ماه‌های آتی درباره آنها مذاکرات آغاز شود. از سوی دیگر، درباره تعاملات مالی و بانکی در حوزه تجاری و تامین مالی پروژه‌ها و مدل‌ها و الگوهای حاکم بر آنها مذاکراتی انجام شده و قرار است ادامه پیدا کند. این یک گام جدی و محکم برای عملیاتی شدن جذب سرمایه و فناوری برای توسعه کشور در بخش‌های مختلف انرژی، حمل‌ونقل، فناوری‌های پیشرفته نظیر هوش مصنوعی، نسل پنجم اینترنت و توسعه زیرساخت‌های دیگر کشور است. در واقع، دو طرف از کلیاتی که در قالب سند در فروردین 1400 امضا شد، عبور کرده‌اند و با تعیین اولویت‌ها، قرار است پروژه‌های مشخص بخش‌های مختلف را پیشنهاد و نهادها و شرکت‌های دو کشور درباره آنها مذاکره کنند. طبیعتاً در بعضی بخش‌ها ازجمله در صنعت نفت و گاز، شرکت‌های چندملیتی یا متعلق به کشورهای دیگر در قالب کنسرسیوم‌های مختلف هم در این مذاکرات حضور خواهند داشت.

بنابراین، تا اینجای کار، همه آنچه درباره جزئیات قراردادها ازجمله ارقام عجیب‌وغریب مطرح‌شده درباره قیمت نفت صادراتی و تخفیف‌های چندده‌درصدی یا واگذاری بنادر یا شایعاتی از این دست گفته می‌شد، واقعیت ندارند.

در سوی دیگر ماجرا، احتمالاً زمانی‌که این مطلب را می‌خوانید، سفر ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، به روسیه هم انجام و در خلال این سفر، سند 20 یا 25‌ساله همکاری جامع با روسیه امضا شده است. کاظم جلالی، سفیر ایران در روسیه، مدت این معاهده را متناسب با تصمیم مسوولان عالی‌رتبه کشور دانسته است. ایران و روسیه سال 1379 معاهده ده‌ساله «اساس روابط متقابل و اصول همکاری» را منعقد کردند که دو بار هم به‌صورت خودکار تمدید شد و همین الان هم تا سال 2026 نافذ است اما ایران در شرایط جدید، قصد دارد رویکرد جدیدی هم به دنیا نشان دهد و این معاهده را متناسب با شرایط به‌روزرسانی و تقویت کند.

 

پویایی روابط روسیه با ایران و رقبای منطقه‌ای

شکی نیست که در بخشی از جامعه ایران و گروه‌های سیاسی مرجع، سوابق تاریخی روابط ایران و روسیه، در طول زمان به دلخوری و ذهنیت و قضاوت مبتنی بر بی‌اعتمادی تبدیل شده است که در حوادث مختلف، عیان و با تبلیغات جهت‌دار و بابرنامه مخالفان نزدیکی دو کشور، برجسته می‌شود.

اما باید توجه داشت که موضوع همکاری‌های بین‌المللی، موضوع عشق و نفرت نیست. وضعیت منطقه، ایران و روسیه هم عوض شده و با فضای سده 1900 متفاوت است. ضمن اینکه روسیه همسایه ایران است و کاملاً معقول و منطقی است که نگاه به همسایگان باید بسیار متفاوت از نگاه به سایر کشورها باشد. به‌ویژه که این همسایه، یک قدرت جهانی و واجد نفوذ بین‌المللی باشد. طی سال‌های اخیر، موقعیت ایران و روسیه به دلایل امنیتی بیشتر به هم نزدیک شده است. گسترش ناتو به سمت شرق اروپا، گسترش تروریسم در منطقه، بی‌ثباتی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، بحران سیاسی افغانستان و از همه مهم‌تر مساله سوریه جزو مسائل مهم مشترک میان ایران و روسیه است. اما آنچه ایران و روسیه را طی 25 سال اخیر، به هم بسیار نزدیک کرد، بحران سوریه بوده است. نگاه ایران و روسیه به آینده سوریه یکسان نیست و دو طرف عقاید متفاوتی درباره این کشور و در حالت کلی‌تر، درباره آسیای غربی دارند، اما هر دو کشور به خوبی می‌دانند که در یک منطقه بی‌ثبات و درگیر آشفتگی و بحران که توسط بنیادگراها و گروه‌های افراطی و با حمایت قوی کشورهای دیگر که درپی تکه‌تکه کردن و تجزیه کشورهای منطقه‌اند، اوضاع، قابل کنترل نخواهد بود و نمی‌توان حدپایانی برای این مساله و تبدیل منطقه به کانون تروریسم و بی‌ثباتی متصور بود.

اما آیا میان دو کشور اتحاد راهبردی برقرار است؟ قطعاً چنین نیست. باید میان همکاری یا مشارکت راهبردی با اتحاد راهبردی تمایز قائل شد که مورد دوم، عالی‌ترین سطح همکاری میان دو یا چند کشور است که برای مدتی طولانی و در چارچوب توافق‌ها و سازوکارهای مدون و دقیق و مشخص تعیین می‌شود. اما مشارکت راهبردی، همکاری در یک زمینه مشترک یا مقابل یک تهدید مشترک در موضوعی ویژه است که در صورت تکرار در موارد دیگر می‌توان به آن عنوان راهبردی را اطلاق کرد. با وجود این که اعتماد بسیار ضعیف میان دو کشور تا حدی ‌ترمیم شده اما مسائل و افتراقات نسبتاً مهمی نیز میان دو کشور وجود دارد. روسیه در دوره فعلی که نفوذ ایالات متحده در منطقه رو به کاهش است، تعامل با خاورمیانه را راهی برای معرفی مجدد خود به‌عنوان یک قدرت بزرگ در صحنه جهانی می‌داند. همانند برنامه‌های پکن، استراتژی خاورمیانه‌ای مسکو متکی بر حفظ روابط خوب با همه کشورهای منطقه است و بیشترین تلاش را برای حداکثرسازی منافع خود در منطقه با حداقل تعهد یا پتانسیل ضرر انجام می‌دهد. ولادیمیر پوتین زمان زیادی را برای بازدید از کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، رژیم صهیونیستی، قطر، ترکیه و ایران صرف کرده است. روسیه با تأکید بر اعتقاد خود به حاکمیت دولت‌ها و همچنین مخالفت خود با مداخلات بیرونی و قیام‌های داخلی، این تعامل را عمیق‌تر کرده است. مسکو همچنین به‌شدت نگران پتانسیل گسترش افراط‌گرایی اسلامی و تروریسم به روسیه و کشورهای همسایه است. از نظر مسکو، وقایع بهار عربی و همچنین مداخلات ایالات متحده در عراق و لیبی منطقه را بی‌ثبات کرده است. روسیه برخلاف ایالات متحده، خود را به‌عنوان شریک قابل اعتماد برای کشورهای منطقه معرفی می‌کند که در مورد آزادی‌های اجتماعی سخنرانی نخواهد کرد بلکه به تجارت، سرمایه‌گذاری و دیپلماسی انرژی کمک خواهد کرد. حتی روسیه با رقیب نفتی‌اش عربستان، همکاری عمیق و نسبتاً پایداری در اوپک‌پلاس شکل داده تا قیمت نفت را در کنترل داشته باشند. باوجود مواضع کاملاً متضاد روسیه و عربستان درباره سوریه، روابط دو کشور درحال عمیق‌تر شدن است. مارس 2015 بود که اولین دیدار پوتین و محمد بن‌سلمان برگزار شد. بعد از این دیدار و چند ملاقات دیگر، عربستان اعلام کرد در مدت پنج سال 10 میلیارد دلار در روسیه سرمایه‌گذاری خواهد کرد. ملک سلمان نیز به‌عنوان اولین پادشاه سعودی در اکتبر 2017 به روسیه سفر کرد.

در خلال این دیدار که پوتین آن را «رویدادی برجسته» خواند، دو کشور معاهدات فراوانی با موضوعات انرژی، بازرگانی و دفاعی امضا کردند و اعلام شد عربستان، سیستم پدافند هوایی اس-400 را از روسیه خواهد خرید. یکی از این سیاست‌های روسیه میانجی‌گری میان ایران و عربستان برای حل مشکلات متقابل است تا زمینه حضور گسترده‌تر آمریکا در منطقه کمرنگ‌تر شود. طبیعتاً عربستان قصد دارد با پیشنهادهای اقتصادی، خرید تسلیحات و همکاری در اوپک‌پلاس، روسیه را متقاعد به دوری از ایران کند، اما ایران و روسیه هر دو هدف کلان کاهش نفوذ ایالات متحده در آسیای غربی را دنبال می‌کنند و بعید است روسیه از تعقیب این هدف چشم‌پوشی کند. بنابراین، روسیه در پی ایجاد توازن در منطقه است و علاقه‌ای ندارد با اتحاد راهبردی با یکی از طرف‌ها، از دیگری فاصله بگیرد.

در بخش انرژی، با توجه به اهمیت صادرات نفت و گاز و میزان قابل توجه آن برای روسیه، بعد از اعمال تحریم‌های غرب علیه روسیه، این کشور تلاش کرد جایگاهش در بخش صادرات نفت و به ویژه گاز به اروپا تا حد امکان آسیبی نبیند و ضمناً چشم به سمت چین و شرق آسیا نیز دوخت. روسیه به دلیل حجم بالای صادرات گاز به اروپا می‌دانست که این بخش تحریم‌شدنی نیست و به همین دلیل هم همواره تلاش می‌کند تا رقیبی وارد این میدان نشود تا مونوپولی و انحصارش ‌ را در این بازار حفظ کند، اما با افزایش صادرات ال‌ان‌جی ایالات متحده به اروپا ممکن است موقعیت مستحکمش در این بازار با خدشه روبه‌رو شود. در فضای پسابرجام برخی گمان می‌کردند فرصت برای حضور ایران در بازار گاز اروپا فراهم شده است اما ایران و اروپا به سمت چنین توافقی حرکت نکردند. با نگاه هزینه-‌فایده، ایران حتی در صورت جذب سرمایه و فناوری و توسعه میادین گازی و رهایی از تراز منفی گاز در بعضی ماه‌های سال، باز هم بازارهای بهتری همچون چین، هند، عراق، ترکیه و پاکستان در اطراف خود دارد که می‌تواند به آنها چشم بدوزد.

از این منظر، شاید بتوان درک کرد که چرا در پی اعمال تحریم‌ها علیه روسیه و با وجود سیاست اتحادیه اروپا برای متنوع‌سازی مسیرها و منابع واردات انرژی و با وجود لغو تحریم‌های ایران پس از توافق برجام، ایران وارد تعاملات انرژی به ویژه در بخش احداث خطوط لوله گاز به سمت اروپا نشد.

 

نزدیکی ایران و چین در دوره افزایش فشارها

ریشه روابط چین و ایران در همکاری عملگرایانه در زمینه‌های مورد علاقه است، اما در سال‌های اخیر به مشارکتی تبدیل شده است که علاوه بر مسائل تجاری، با یکجانبه‌گرایی ایالات متحده مخالف است. رهبران چینی و ایرانی مکرراً از نظم بین‌المللی تحت رهبری ایالات متحده انتقاد می‌کنند و هر دو کشور آن را «تک‌قطبی» ناعادلانه می‌دانند. از طرف دیگر، ایران، چین را به‌عنوان تنها قدرت جهانی می‌داند که توانایی حمایت دیپلماتیک در برابر فشارهای آمریکا را دارد و حمایت چین از ایران را در روزهای اولیه جمهوری اسلامی ازجمله از طریق انتقال سلاح و همکاری انرژی از یاد نبرده است. پکن طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هواپیماهای جنگنده، موشک‌های زمین‌به‌هوا، موشک‌انداز، تانک و توپخانه به تهران داد و در توسعه برنامه‌های موشکی ایران در دهه‌های 1980 و 1990 کمک‌های قابل‌توجهی کرد. درعین‌حال، باید توجه داشت که دولت چین در تعامل خود با ایران و در شرایط ویژه، در امتداد منافع ملی خود، در همکاری با رقبای منطقه‌ای ایران تردید نکرده است. اساساً انتظار عدم‌همکاری با رقبا و حتی دشمنان احتمالی ایران از سوی چین و هر کشور دیگری چندان منطقی و معقول نیست. البته در تقابل با دشمن مشترک، اوضاع کمی متفاوت است. در شرایطی که آمریکا اولویت اصلی سیاست خارجی خود را مهار چین اعلام کرده، پکن به‌طور مرتب در اختلافات با واشنگتن طرف تهران را می‌گیرد. سال 2019، زمانی که ایالات متحده در جهت تشدید بی‌ثباتی به ایران فشار وارد می‌کرد، شی جین ‌پینگ، دبیرکل حزب کمونیست چین اعلام کرد: «مهم نیست که وضعیت بین‌المللی و منطقه‌ای چگونه تغییر می‌کند، عزم چین برای توسعه مشارکت راهبردی جامع با ایران بدون تغییر باقی خواهد ماند.» چین باوجود حمایت از تهران، یک نگرانی عمده دارد؛ چین نگران است که ایران با مقابله بیشتر وارد مناقشه‌ای جدی و گسترده‌تر با آمریکا شود که دسترسی چین به بازارهای انرژی منطقه را دچار مشکل کند. علاوه‌براین، پکن می‌خواهد بین شریک تاریخی خود و شرکای جدیدش در آسیای غربی یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی تعادلی ایجاد کند تا تقاضای روزافزون انرژی خود را برآورده کند. چین از سال 2015 همزمان با امضای برجام و کاهش تدریجی تحریم‌های بین‌المللی براساس توافق هسته‌ای، روابط دیپلماتیک خود را با ایران به‌طور چشمگیری افزایش داد. رئیس‌جمهور چین، شی جین‌ پینگ، در سال 2016 به ایران سفر کرد. او بعد از ولادیمیر پوتین، دومین رهبر یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد بود که پس از امضای توافقنامه این کار را انجام داد. این سفر بسیار ویژه بود؛ در واقع اولین سفر یکی از رهبران چین بعد از سال 2002 به ایران بود.

چین از این سفر برای ارتقای روابط دوجانبه به «مشارکت جامع استراتژیک» که یکی از بالاترین سطوح در دیپلماسی مشارکت چین است، استفاده کرد. پکن همچنین موافقت کرد که از پیشنهاد ایران برای پیوستن کامل به سازمان همکاری شانگهای حمایت کند که نهایتاً سال 2021 عملی شد. البته نباید فراموش کرد که شی جین‌ پینگ در سال 2016 پیش از ایران ابتدا به عربستان سفر کرد تا نشان دهد سفرش به ایران در تقابل با عربستان که بزرگ‌ترین صادرکننده نفت به چین و بزرگ‌ترین شریک اقتصادی این کشور در آسیای ‌غربی است، نخواهد بود.

 

توازن در روابط با شرق و غرب

سفر رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران به روسیه و چین در هنگامه مذاکرات برای بازگشت همه طرف‌ها به تعهدات برجام، حاوی پیام مهمی است. ایران با تکیه بر تجربیات فراوان و توأم با هزینه‌های بسیار بالا قصد دارد درصورت احیای برجام، در روابط خود با شرق و غرب توازن برقرار کند. امضای اسناد دوگانه مشابه با چین و روسیه و اعلام تمایل به امضای اسناد مشابهی با ترکیه و هند را باید در امتداد بازگشت طرفین به برجام ارزیابی کرد. چراکه توسعه روابط در بخش‌های مختلف میان ایران با چین و روسیه نیز بر بستر حل مسائل تحریمی ایران بسیار سهل‌تر و گسترده‌تر خواهد بود و این‌بار ایران این فرصت ویژه را از دست نخواهد داد. از سوی دیگر، با احیای برجام، اروپایی‌ها، ژاپن، هند، کره جنوبی و کشورهای دیگر هم دوباره همکاری خود را با ایران در بخش‌های مختلف آغاز خواهند کرد. چه‌بسا با مجوزهای حاکمیتی بعضی شرکت‌های آمریکایی هم وارد همکاری یا تجارت با طرف ایرانی شوند. چنان‌که چین و روسیه در تعامل با ایران، به رقبای منطقه‌ای نیز توجه ویژه دارند و علاقه‌مند نیستند تا با توسعه بدون کنترل روابط با یک طرف، درهای رقبا را بسته ببینند، ایران نیز با چنین رویکردی باید از شرایط جدید، بیشترین بهره را در جهت منافع ملی ببرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که قرن آینده، قرن آسیاست و تقاضای انرژی که مزیت نسبی ایران است، در آسیا رو به تزاید و در اروپا رو به کاهش است. سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با بخش انرژی و زیرساخت‌ها نیز بیشتر از سمت آسیا و به‌ویژه چین تامین می‌شود. بنابراین، نه فقط ایران که عموم کشورهای دنیا و تقریباً همه دارندگان منابع انرژی به چین، به‌عنوان مهم‌ترین طرف همکاری خود می‌نگرند. اما توسعه همکاری‌های تجاری و فناورانه و حل مسائل بانکی و مالی با غرب، بی‌تردید در جهت توسعه کشور و در امتداد منافع ملی است و به احتمال زیاد محقق هم خواهد شد.

اما فرض بگیریم که برجام هم با شکست کامل روبه‌رو شود و توافقی صورت نگیرد. طبیعتاً در چنین شرایطی امضای اسناد همکاری جامع ایران با چین و روسیه عین عقلانیت و تدبیر است. از این زاویه، امضای اسناد دوگانه همکاری با روسیه و چین، قابل تحلیل است.