ذهنیت جو
سفر بایدن بازار نفت را به کدام سو میبرد؟
جو بایدن اولین سفر خود را به عنوان رئیسجمهور به آسیای غربی انجام میدهد. او اولین رئیسجمهور آمریکاست که بعد از حادثه 11 سپتامبر، در شرایطی غیر از ماموریت جنگی به این منطقه سفر میکند.
در سالهای اخیر، روابط میان ایالات متحده و عربستان به سردی گراییده و جالب آنکه عربستان بیش از همیشه به چین و روسیه نزدیک شده که این موضوع برای آمریکا قابلقبول و قابلهضم نیست. روابط بین دو کشور که متحدان سنتی هستند و دههها همکاریهای نفتی و امنیتی و نظامی پیچیده و نزدیکی داشتهاند، پس از قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار عربستانی در سال 2018 و به دلیل تداوم جنگ در یمن و البته کاهش نیاز ایالاتمتحده به نفت طی سالهای گذشته، به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده است. اما اوضاع امروز متفاوت است. از یکسو، آمریکا و متحدانش روسیه را تهدید میکنند که خرید نفت و گاز از این کشور را کاهش خواهند داد یا قطع خواهند کرد و از سوی دیگر، قیمتها آنقدر بالا رفته که عموم برنامههای مرتبط با گذار انرژی را با تردید روبهرو کرده است و امنیت انرژی را در کشورهای مرفه غربی به مخاطره افکنده است. در چنین شرایطی باید میان دو قدرت اصلی اوپکپلاس یعنی روسیه و عربستان اختلاف افکند و عربستان را راضی به افزایش تولید کرد.
با این اوصاف، پرسش کلیدی این است که حتی با وجود قبول پیشنهادهای بایدن از سوی عربستان، این ظرفیت و امکان در بخش تولید عربستان وجود دارد که مشکل قیمتهای بالای سوخت در آمریکا را جبران کند؟ و اساساً این تورم بالا چقدر در آینده حکمرانی دموکراتها اهمیت و تاثیر دارد که باعث شده بایدن از نظرات قبلی خود درباره عربستان عدول کند و راضی شود تا با بنسلمان پای میز مذاکره بنشیند؟
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا به مهمترین دلایل سفر بایدن به آسیای غربی میپردازم و سپس پازلی با چهار تکه را مرور میکنم تا اهمیت قیمت سوخت و تامین نفت موردنیاز جامعه آمریکایی بیشتر مشخص شود و در نهایت، شرایط امروز آمریکا و اوپکپلاس را بررسی میکنم.
نفت یا پیمان ابراهیم؟
به نظر میرسد بحران در بازار جهانی نفت، بایدن را به ازسرگیری روابط با عربستان سعودی سوق داده است. پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین که باعث تثبیت قیمتهای بالای جهانی نفت شده است، فرصت را برای بازگرداندن روابط بین واشنگتن و بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان به شرایط دهههای قبل ایجاد کرده است.
بایدن قبل از انتخاب خود در سال 2020 قول داده بود که روابط با عربستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. اما او در اثنای قیمتهای بالای سوخت در کشورش، در دفاعی پیشدستانه از سفر خود به عربستان در واشنگتنپست نوشت که «هدف من از ابتدا تغییر جهت -و نه گسست- روابط با کشوری بود که 80 سال شریک استراتژیک ما بوده است.» او گفت که دیدارش با رهبران سعودی در جهت پیشبرد تلاشهای آمریکا برای مقابله با روسیه و رقابت با چین بسیار مهم است.
بایدن پیش از سفر به عربستان با رهبران رژیم صهیونیستی و فلسطین دیدار خواهد کرد، اما بیشتر توجهات به دیدار او در جده با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، معطوف است. در این سفر که او در آن در نشست سران کشورهای عربی شرکت خواهد کرد، مشخص خواهد شد که بایدن میتواند پیشرفتی در زمینه نفت و روابط منطقهای ایجاد کند تا پاسخی مناسب برای منتقدانش از جمله جناح مترقی حزب دموکرات داشته باشد یا نه.
مارتین ایندیک، نماینده سابق آمریکا در مذاکرات اسرائیل و فلسطین و یکی از افراد برجسته امنیتی آمریکا در اینباره نقلقول جالب و روشنگری دارد: «در بخش روابط خارجی، در صورت عدم وجود جنگ اوکراین و عدم افزایش قیمت نفت، نزدیکی با عربستان سعودی بیمعنا بود.»
هرچند جو بایدن، یک ماه پیش گفته بود که در دیدار با پادشاه و ولیعهد عربستان سعودی مستقیماً به عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت فشار نخواهد آورد، اما تحلیلگران انتظار دارند که عربستان سعودی، بزرگترین تولیدکننده نفت خام جهان، در قالبی فراتر از توافق اوپکپلاس، در ماه سپتامبر با افزایش تولیدش موافقت کند. البته بسیاری از تحلیلگران انتظار ندارند در نشست این هفته میان رهبران آمریکا و عربستان، بیانیه خاصی در مورد تولید نفت منتشر شود.
اما همه مسائل این دیدار به نفت منتهی نمیشود و به نظر میرسد با توجه به سفر بایدن به اسرائیل پیش از سفر به جده، او در پی پیشرفت در تلاشها برای متقاعد کردن اسرائیل و عربستان سعودی برای عادیسازی روابط -در پی توافقهای 2020 ابراهیم که منجر به برقراری روابط امارات، بحرین، مراکش و اسرائیل شد- باشد. به شکل رسمی گفته شده که این دیدارها در امتداد تلاش ایالات متحده برای یکپارچهسازی منطقهای و دفاع هوایی برای محافظت بهتر از اسرائیل و دیگر قدرتهای منطقه در برابر تهدیدات منطقهای است که مشخص است منظور از این گزاره چیست. جالب آنکه نقلقولهای منتشرشده از سوی دستیاران بایدن درباره اهداف این سفر به موارد زیادی اشاره دارد جز بحث نفت! از عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل، پایان دادن به جنگ در یمن، برخورد با ایران، رسیدگی به تغییرات اقلیمی و توسعه استراتژیهای ضدتروریسم.
ظاهراً سعودیها هم به دنبال این هستند که دولت بایدن را راضی کنند تا در کنگره برای حمایت از فروش نظامی به ریاض لابی کند که پس از جنگ یمن با مخالفت شدید قانونگذاران منتقد نقش عربستان سعودی مواجه بوده است. اما باید توجه داشت که موفقیت بایدن در همراه کردن عربستان و سایر کشورهای عربی به مفهوم شکست روسیه در نبرد قیمتهای نفت هم هست. چراکه روسیه و عربستان در اوپکپلاس همکاری بسیار موفق و سازندهای را تجربه کردهاند. بیدلیل نیست که یکی از مقامات عربستانی میگوید: «سعودیها تمام تخممرغهای خود را در سبد بایدن قرار نمیدهند. ایالات متحده همچنان شریک استراتژیک و امنیتی موردعلاقه آنها خواهد بود، اما آنها قرار نیست از روسیه یا چین جدا شوند.»
تکه اول پازل: آمریکا و ماشین
پل فاسل سال 1983 در کتاب محبوبش «طبقه (کلاس): راهنمای سیستم موقعیت آمریکاییها» درباره موقعیت اجتماعی مردم آمریکا، ویژگیهای مختلفی را نشان میدهد که به ادعای او، اعضای طبقات بالا، متوسط و کارگر کشور را از یکدیگر متمایز میکنند. فاسل در فصل مربوط به اتومبیل میگوید: اعضای طبقه بالا با یک «پلیموس یا شورلت قدیمی کثیف»، طبقه متوسط با یک «مرسدس بنز یا بیامو کاملاً نو» و کسانی که در طبقه پرولتر هستند سوار «یک چیزی هستند که باکش پر شده باشد و البته لباس و کفش بچههایشان هم از پنجره ماشین آویزان است.» جالب آنکه در بخش اتومبیل، هیچ طبقه آمریکایی نامراد نمیماند و همه طبقات مدنظر فاسل حتماً یک اتومبیل دارند.
بیراه نیست اگر بگوییم اتومبیل یکی از سمبلهای آمریکاست. این کشور، 330 میلیون نفر جمعیت دارد و تعداد اتومبیلهای شخصی ثبتشده در آن 290میلیون دستگاه است. یعنی از هر 10 نفر، بیش از 9 نفر در آمریکا اتومبیل شخصی دارند. از هر 10 خانوار نه، هر 10 نفر! جالب آنکه 60 سال پیش هم آمار در ایالات متحده عجیب بود: در سال 1960 حدود 78 درصد خانوادههای آمریکایی دستکم صاحب یک اتومبیل بودند و 22 درصد آنها دو اتومبیل یا بیشتر داشتند. طی دهههای گذشته، خودرو چنان در روح و شخصیت آمریکاییها نفوذ کرده که با هیچ کشور یا جامعه دیگری قابلمقایسه نیست. بیدلیل نبود که جرج بوش پدر در سال 1992 در کنفرانس زمین در ریو در مخالفت با کاهش مصرف سوختهای فسیلی اعلام کرد که «شیوه زندگی آمریکایی قابل مذاکره نیست». زندگی آمریکایی با اتومبیل و بهتبع آن با پالایشگاه و نفت گره خورده است؛ کشوری که با 19میلیون بشکه مصرف روزانه، بالاترین میزان مصرف نفت در دنیا را به خود اختصاص داده است و زندگی بدون خودرو برای مردمش بیمعناست.
تکه دوم: مگاغولها در حاشیه خلیجفارس
قرنها پیش از کشف نفت، ماده سیاهی در سرزمین بینالنهرین به روی خاک میآمد و باعث احتراق میشد. در داستانهای تاریخی هم آمده که اسکندر مقدونی از سر کنجکاوی، دستور داد تا بردهای را با ماده سیاه عجیبی که از زیر زمین به سطح آن میآمد، بسوزانند تا او به ارزش آن پی ببرد. اما صدها سال، ارزش این ماده ناشی از «سنگهای منبع» که از 150 میلیون سال قبل تشکیلشان آغاز شده بود، مکشوف نبود. حتی روز 26 می سال 1908 اولین چاه در مسجدسلیمان به نفت رسید، کسی فکر نمیکرد در سده پیشرو، این ماده سیاه و بدبو، برای جویندگان ثروت و قدرت به طلای سیاه تبدیل شود. از 42هزار منطقه نفتخیز در جهان که میتوان از آنها نفت استخراج کرد، صرفاً 417 منطقه آن را مناطق نفتخیز موسوم به «غول، ابرغول و مگاغول» تشکیل میدهند که این 417 منطقه سهچهارم نفت جهان را تامین میکنند. هر دو مگاغول یعنی القوار عربستان و برغان بزرگ کویت، دوسوم ابرغولها و یکسوم غولها در کشورهای حاشیه خلیجفارس قرار دارند و درحالیکه عموم مناطق دیگر دنیا با حداکثر ظرفیت در حال استحصال نفت هستند، کشورهای این حوزه همچنان تا مدتهای طولانی ظرفیت تولید بسیار بالا دارند. بنابراین، نگاه ویژه آمریکا و متحدانش در دهههای گذشته و چین در سده اخیر به این منطقه برای تامین امنیت انرژی خود معنا مییابد.
تکه سوم: آرامکو بزرگترین امتیاز خارجی به آمریکا
در فاصله سالهای 1910 تا 1930 فروش سالانه کارخانههای اتومبیلسازی آمریکا از 180 هزار دستگاه به یک میلیون و 900 هزار دستگاه رسید. از سال 1919 آمریکاییها تلاش کردند برای تامین مصرف بالای نفت داخلی، بر سایر نقاط نفتخیز دنیا جدیتر تمرکز کنند. این مساله همان سال، در نامه الوی ادی وزیرخارجه ایالات متحده به نمایندگیهای این کشور در سایر کشورها نمود یافته است. او از نمایندگان خود، اطلاعات کاملی درباره فعالیت شرکتهای نفتی در نقاط مختلف دنیا میخواست. لین وزیر کشور نیز به دنبال تامین این تقاضای روزافزون از منابع خارجی با حمایت دولت از شرکتهای خصوصی بود. او اینقدر در این مسیر جدی بود که از پست وزارت کشور کنارهگیری کرد و نایبرئیس هیاتمدیره شرکت مکزیکنپترولیوم و پانامریکن شد. شرکتهای آمریکایی به سوی آسیای غربی سرازیر شدند و در عراق، بحرین، کویت و عربستان قراردادهای بسیار خوبی بستند. با امضای قرارداد میان عبدالعزیز بن سعود و شرکت آمریکایی شورون در سال 1933 همکاریهای گسترده و عمیق و دامنهدار میان عربستان و آمریکا آغاز شد. دیدار روزولت با عبدالعزیز بن سعود، پادشاه عربستان سعودی، در یک کشتی جنگی در کانال سوئز در اولین سفر خارجی پادشاه عربستان سعودی در سال 1945 روابط را عمیقتر کرد. در سال 1947 آمریکاییها با ایجاد کنسرسیومی میان شورون و تگزاکو به عنوان استخراجکنندگان بزرگ نفت عربستان و اکسون موبیل در قامت دارندگان ظرفیتهای بالای پالایشی، شرکت آرامکو را در خاک عربستان تشکیل دادند. اتو میلر مدیر شرکت شورون در کمیته فرعی روابط خارجی سنا گفته بود که آرامکو مهمترین و باارزشترین امتیاز اقتصادی خارجی است که به اتباع آمریکایی داده شده است. البته که ارزش آرامکو فراتر از تجارت بود و تغییرات آینده، شرایط مالکیت این غول نفتی جهان را در دهههای بعد تغییر داد.
تکه چهارم: فلسطین و بحران نفتی در آمریکا
در پی جنگ یومکیپور، در 17 اکتبر ۱۹۷۳ کشورهای عربی صادرکننده نفت تصمیم گرفتند اسرائیل و حامیانش ازجمله ایالات متحده را تحریم نفتی کنند. اغلب کشورهای غربی مجبور به محدود کردن مصرف انرژی و حتی در بعضی کشورها ممنوع کردن استفاده از اتومبیلهای شخصی در روزهای یکشنبه شدند. در مصرف برق خیابانها و شوفاژ منازل صرفهجویی شد، در حالی که بهای نفت همچنان رو به افزایش بود. صفهای پمپبنزینها در ایالتهای مختلف آمریکا به یک بحران بزرگ تبدیل شده بود. کشوری مثل آمریکا با جامعهای کاملاً موتوریزهشده به دردسر بزرگی افتاده بود. قیمت نفت چهار برابر شد و غرب به این فکر افتاد که سازمانی برای جلوگیری از تکرار وضعیت و اعمال قدرت اوپک ایجاد کند. نزدیکی با عربستان هم کارساز نشد و درنهایت با افزایش تولید ایران، بحران کمی فروکش کرد. آیا عربستان اینبار هم بحران را تداوم خواهد بخشید؟
عربستان و کاهش قیمت سوخت
بر اساس گزارشی که آرگوس بعد از نشست اخیر اوپکپلاس منتشر کرده، تولید 19 عضو اوپک پلاس با 730 هزار بشکه در روز افزایش در ماه ژوئن و با وجود افزایش تولید روسیه به 26 /38 میلیون بشکه در روز رسید که نشان میدهد اوپکپلاس، بیش از 5 /2میلیون بشکه در روز کمتر از هدفگذاری اعلامشده خود در ماه ژوئن تولید کرده است. عربستان سعودی و عراق، بزرگترین و دومین تولیدکنندگان بزرگ اوپک، با وجود افزایش تقاضای داخلی نیروگاههایی که نفت میسوزانند، تولید خود را افزایش دادند. روسیه هم که بزرگترین تولیدکننده غیراوپک است، در ماه گذشته شاهد افزایش تولید بود و نسبت به ماه می 550 هزار بشکه در روز بیشتر تولید کرد. اما آن هم بیشتر برای مصرف داخلی بود. تولید نفت روسیه در ژوئن افزایش یافت و به سطوحی نزدیک شد که آخرینبار در فوریه، درست قبل از حمله روسیه به اوکراین ثبت شده بود. گزارش آرگوس نشان میدهد که سایر کشورهای عضو اوپکپلاس و قزاقستان و آذربایجان غیراوپکی در ماه ژوئن کاهش تولید داشتند.
عرضه نفت خام قزاقستان به بازارهای جهانی در هفتههای آینده پس از اینکه دادگاه روسیه به کنسرسیوم خط لوله خزر (CPC) که مسیر اصلی صادرات نفت خام از میدان عظیم نفتی تنگیز است، دستور داد تا فعالیتهای خود را به مدت 30 روز با استناد به تخلفات زیستمحیطی متوقف کند، نامشخصتر شده است. نیجریه که عضو اوپک است، همچنان با مشکلات شدید تولید مواجه است. با کاهش تولید نفت خام فورکادوس و کوا ایبو، تولید نیجریه به میزان پایینترین سطح 17 ماه گذشته در ژوئن کاهش یافته است.
گزارش منتشرشده در رویترز هم تایید میکند که تولید نفت خام اوپک در ماه ژوئن نسبت به ماه می به دلیل قطع برق در لیبی و نیجریه کاهش یافته و 10 تولیدکننده عضو اوپک پلاس، تولید خود را تنها 20هزار بشکه در روز در ماه گذشته افزایش دادند.
هفته گذشته، اوپک پلاس افزایش تولید 648 هزار بشکه در روز را برای ماه آگوست تایید کرد که با این افزایش عملاً تمام کاهش تولیدی را که در ماه می 2020 در پاسخ به سقوط تقاضا و قیمتها آغاز کرده بود، لغو کرده است. با این حال، این گروه همچنان به میزان زیادی با اهداف خود فاصله دارد. بعید است که کشورهای تولیدکننده عضو اوپکپلاس بتوانند در مدت کوتاهی تولید خود را افزایش دهند و واقعیت این است که تنها راه، اضافه شدن نفت ایران به بازار است.