تله پسبینی
چگونه قدرت پیشبینی را از دست میدهیم؟
تا به حال در جمعتان به افرادی برخوردهاید که بعد از وقوع یک اتفاق میگویند: «من که گفته بودم اینجوری میشه»؟ یا تحلیلگرانی را دیدهاید که رخدادهای سیاسی یا اقتصادی را بعد از وقوع آن توجیه میکنند؟ همانهایی که تا قبل از وقوع آن با تحلیلهای پرطمطراق خلاف آن را پیشبینی کرده بودند.
یا این اتفاق افتاده که وقتی یک فیلم جنایی به پایان میرسد و وقتی متوجه میشوید که قاتل واقعاً چه کسی بوده است، بگویید از ابتدا قاتل را شناسایی کرده بودید؟ ممکن است به خاطره خود از فیلم نگاهی بیندازد و برداشت اولیه خود از شخصیت مجرم را به اشتباه به خاطر بیاورید. همچنین ممکن است به همه موقعیتها و شخصیتهای فرعی نگاه کنید و معتقد باشید که با توجه به این متغیرها، مشخص است که قرار است چه اتفاقی بیفتد. بنابراین ممکن است از فیلم دور شده و فکر کنید که نتیجه را همیشه میدانستید، اما واقعیت این است که حالا که فیلم تمام شده، همه قطعات پازل را کنار هم بهطور منطقی چیده و چنین ادعایی دارید.
چنین رفتاری یک پدیده روانشناختی است که به آن «سوگیری واپسگرایانه» یا «سوگیری پسبینی» گفته میشود. این سوگیری به افراد اجازه میدهد که پس از وقوع یک رویداد، خود را متقاعد کنند که قبل از وقوع آن بهطور کامل و دقیق آن را پیشبینی کردهاند. این پدیده به افراد این حس را میدهد که میتوانند رویدادهای دیگر را هم به دقت پیشبینی کنند. سوگیری پسبینی یک شکست رایج سرمایهگذاران است و به همین دلیل در اقتصاد رفتاری مورد مطالعه قرار میگیرد.
سوگیری پسنگری زمانی رخ میدهد که شخص به گذشته و یک رویداد نگاه کرده و معتقد است میتوانسته نتیجه آن را پیشبینی کند. در واقع این افراد معتقدند قضاوت آنها از آنچه به نظر میرسد بهتر است. اما چیزی که در واقعیت اتفاق میافتد این است که وقتی ما نتیجه را بدانیم، اغلب اوقات ساختن توضیحی قابل قبول برای آن بسیار آسان خواهد بود. این سوگیری باعث میشود که افراد در آینده و در زمان تصمیمگیری نسبت به ایدههای خود کمتر منتقد بوده و در نهایت تصمیمات ضعیفی بگیرند.
سرمایهگذاران اغلب در انتخاب زمان مناسب برای خرید یا فروش سهام به منظور بیشینه کردن سودآوری خود دچار مشکل هستند. زمانی که متحمل ضرر میشوند، تاسف میخورند که چرا زودتر اقدام نکردند. این تاسف موجب بروز این تفکر در آنها میشود که همیشه پیشبینی میکردند که ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. اما واقعیت این است که این اتفاق تنها یکی از انبوه احتمالاتی بود که ممکن بود آنها پیشبینی کنند. هر کدام از این احتمالات اگر به وقوع میپیوست احتمالاً سرمایهگذار را متقاعد میکرد که آن را دیده بوده است. چنین نگرشی باعث میشود که سرمایهگذاران در آینده ناآگاهانه تصمیمات اشتباهی بگیرند. جلوگیری از سوگیری پسبینی شامل داشتن قدرت پیشبینی رویدادها قبل از وقوع آنهاست. همانند داشتن یک دفترچه خاطرات از آینده که به سرمایهگذاران اجازه میدهد بعداً تصمیمات خود را با آنچه از قبل میگفتند، مقایسه کنند.
علت سوگیری پسبینی چیست؟
سوگیری پسبینی زمانی رخ میدهد که اطلاعات جدیدی در مورد تجربه گذشته به فرد میرسد و موجب تغییر در نحوه به یادآوردن آن تجربه میشود. در چنین حالتی فرد بهطور انتخابی فقط اطلاعاتی را به خاطر میآورد که معتقد است یا میداند درست است. سپس اگر احساس کند که از قبل میدانست چه اتفاقی خواهد افتاد، در بررسی دقیق نتیجه (یا دلیل وقوع آن نتیجه) شکست میخورد.
سوگیری پسبینی شامل تجدیدنظر در احتمال یک نتیجه پس از واقعیت است. پس از دانستن نتیجه، فرد در میزانی که نتیجه را پیشبینی کرده است اغراق میکند. این سوگیری را میتوان تقریباً در هر موقعیتی از جمله تصمیمگیریهای اقتصادی، پیشبینی آبوهوا یا انتخابات مشاهده کرد.
سوگیری پسبینی از اعتمادبهنفس بیش از حد و سوگیری لنگر انداختن نشأت میگیرد. پس از وقوع یک رویداد ما با علم به نتیجه از آن به عنوان مرجع استفاده میکنیم تا قضاوتهای قبلی خود را به نتیجه مربوط کنیم. این موضوع ممکن است تا حد زیادی مبتنی بر علم باشد. جایی که این سوگیری ممکن است صرفاً به دلیل پردازش غیرموثر اطلاعات نبوده و ریشه در یادگیری تطبیقی و تکاملیافته داشته باشد. در فرآیند بهروزرسانی دانش قبلی، مغز میتواند مانع از تحمیل بار اضافه به حافظه شود.
محققان پیشنهاد میکنند که سه متغیر کلیدی وجود دارد که باعث میشود تمایل برای پیشبینیپذیرتر شدن چیزها از آنچه واقعاً هستند، بیشتر شود.
دلیل اول عوامل شناختی است. افراد تمایل دارند پیشبینیهای قبلی خود را در مورد یک رویداد تحریف یا حتی به اشتباه به خاطر بسپارند. به یاد آوردن اطلاعاتی که با دانش فعلی آنها سازگار است، ممکن است آسانتر باشد.
دوم عوامل فراشناختی است. وقتی افراد به راحتی میتوانند بفهمند که یک رویداد چگونه یا چرا اتفاق افتاده است، آن رویداد به نظر قابل پیشبینیتر میرسد.
علت سوم عوامل انگیزشی است. افراد دوست دارند دنیا را مکانی قابل پیشبینی بدانند. باور اینکه یک نتیجه اجتنابناپذیر است میتواند برای برخی افراد آرامشبخش باشد. هنگامی که هر سه این عوامل به راحتی در یک موقعیت رخ میدهند، احتمال بروز سوگیری پسبینی بیشتر است.
افراد و بهطور کلی یک جامعه به شدت مستعد سوگیری پسبینی هستند، چرا که آنها دوست دارند فکر کنند دنیا قابل پیشبینی و تا حدی منظم است. در نتیجه رویدادهای غیرقابل پیشبینی را هم پیشبینیپذیر میدانند. افراد به دنبال آن هستند که دیدگاه مثبتی نسبت به خودشان داشته باشند و به همین دلیل از معناسازی برای ساختن داستان یا روایتی استفاده میکنند که نشان میدهد همهچیز آنطور که فکر میکردند اتفاق میافتد.
سوگیری پسبینی زمانی اتفاق میافتد که یک فرد به رویدادی که منجر به یک نتیجه شده است نگاه میکند و انتظارات خود را از نتیجه در زمان رویداد قبلی بازبینی میکند. این سوگیری زمانی رخ میدهد که برخی از رویدادهای پیشبینینشده بهطور ناگهانی پس از این واقعیت قابل پیشبینی میشود.
چگونه از سوگیری پسبینی اجتناب کنیم؟
سرمایهگذاران باید هنگام ارزیابی تواناییشان در پیشبینی این موضوع که چگونه رویدادهای فعلی روی آینده عملکرد اوراق بهادارشان تاثیر میگذارد، با دقت عمل کنند. اعتقاد به این موضوع که فردی قادر به پیشبینی نتایج است میتواند به اعتمادبهنفس بیش از حد منجر شده و این اعتمادبهنفس بیش از حد هم موجب میشود فرد سهام و سرمایهگذاری خود را نه بر اساس عملکرد مالی بلکه بر اساس توهم آیندهنگری انتخاب کند.
یکی از آسانترین راهها برای جلوگیری از سوگیری پسبینی داشتن دفترچه خاطرات یا مجله تصمیمگیری است. ثبت جزئیات فرآیند تصمیمگیری به شما اجازه میدهد دلایلی را که بر اساس آنها به یک نتیجهگیری مشخص رسیده بودید بارها مرور کنید. داشتن چنین اسنادی به شما کمک خواهد کرد که بهطور دقیق از ارزیابی موقعیت اطمینان حاصل کنید. این دفترچه خاطرات زمان و چگونگی تصمیمگیریها را با جزئیات به خاطر شما میآورد.
این موضوع به شما کمک میکند که نسبت به تفکراتتان در زمان تصمیمگیری بیشتر واقف باشید. همچنین به شما یادآوری میکند که همه اطلاعات مهماند ولی اطلاعات ارزشمندتر از اهمیت بیشتری برخوردارند.
یک دفترچه خاطرات میتواند به شما در گرفتن تصمیمات در آینده کمک کند و مانع از تکیه به حدس و گمان شود. تحلیل درست نتایج به شما در درک صحیح و غلط کمک خواهد کرد.
مثالهایی از سوگیری پسبینی
حبابهای مالی بعد از ترکیدن همیشه دچار سوگیری پسبینی میشوند. در اواخر دهه 90 میلادی و بعد از حباب دات کام و همچنین بعد از رکود بزرگ سال 2008 بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان در برنامهها و مقالات مختلف نشان دادند که چگونه رویدادهایی که در آن زمان بیاهمیت به نظر میرسیدند، در واقع عامل این مشکلات مالی بزرگ آینده شدند.
حق با آنها بود، اما دیگر رویدادهای همزمانی که فرضیات آنها را تقویت میکرد در زمان رونق هیچگاه به پایان نرسیده بودند. در واقع اگر شناسایی یک حباب مالی در زمان وقوع آسان بود، احتمالاً همان زمان جلوی وقوع آن گرفته میشد.
یکی دیگر از مواردی که در سوگیری پسبینی وجود دارد، مقیاس یک رویداد است. در دهه 1980 سرمایهگذاران متعددی بودند که بیل گیتس را آدمی بسیار باهوش و مککینتاش را یک محصول بدون عیب میدیدند، و حالا تکتک آنها شاید از نخریدن سهام مایکروسافت یا اپل در آن زمان، عمیقاً پشیمان باشند. چرا که آنها حالا به خود میگویند من میدانستم بیل گیتس به جایی خواهد رسید.
ریچارد تالر، اقتصاددان آمریکایی و استاد اقتصاد رفتاری دانشگاه شیکاگو معتقد است، مدیران اجرایی بیش از دیگران مستعد سوگیری پسبینی هستند. البته بسیاری از کارآفرینان هم به این موضوع دچارند. در یک نظرسنجی از کارآفرینان پرسیده شد که آیا استارتآپ آنها موفق خواهد شد؟ 3 /77 درصد از مدیران استارتآپهای شکستخورده به این سوال پاسخ مثبت داده بودند. بعد از چند سال و بعد از شکست استارتآپها، دوباره از آنها این سوال پرسیده شد و اینبار 8 /58 درصد معتقد بودند که استارتآپ آنها باید موفق میشد.
متخصصان کسبوکار اغلب از سوگیری پسبینی در تصمیمگیریهای خود استفاده میکنند. با این فرض که یک استراتژی که قبلاً کار میکرد، همچنان به کار خود ادامه میدهد. با این حال شرایط همیشه در حال تغییر است و چیزی که قبلاً کار کرده دلیلی ندارد که در آینده هم دوباره کار کند. در این مثال سوگیری پسبینی به این معناست که مدیران میتوانند براساس چنین استدلالی تصمیمات مخاطرهآمیز بگیرند یا تحلیل ضعیفی ارائه دهند.
مارک فریمن، استاد روانشناسی کالج هالی کراس و نویسنده کتاب پسبینی: وعدهها و مخاطرات نگاه به گذشته، اما نگاه متفاوتی به پسبینی دارد و میگوید، در کنار این سوگیریها، در برخی موارد این نگاه به عقب میتواند گرهگشا باشد. اگرچه ایده عقبنگری غالباً با سوگیریها، تحریفها و دروغهای آشکار حافظه مرتبط است اما مارک فریمن معتقد است که این روند نگاه به گذشته در زمین گذشته نیز میتواند به عنوان منبع عمیقی از بینش، درک و خودشناسی باشد. داستان دلخراش تولستوی از ایوان ایلیچ را در نظر بگیرید که در آستانه مرگش به مرور گذشتهاش میپردازد، اما متوجه میشود که زندگی او دروغ بوده است. همچنین مواقع زیادی را در زندگی خود در نظر بگیرید که با مرور گذشته، میتوانیم چیزهایی را ببینیم که قبلاً نمیتوانستیم یا نخواهیم دید.
پسبینی در بازار سهام و ارزشگذاری ذاتی
سوگیری پیشبینی میتواند به خطا در پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات منجر شود. این اشتباهات میتواند موجب تصمیمگیری غیرمنطقی شود و در نهایت به تصمیمات منفی یا ضعیف در سرمایهگذاری یا کسبوکار بینجامد. این تصمیمات بد میتواند در از دست دادن پول و سرمایه، فرصت و منابع یا استفاده نادرست و پرهزینه از آنها باشد.
سوگیری پسبینی میتواند تمرکز سرمایهگذاران را از ارزیابی هدفمند یک شرکت منحرف کند. متمرکز شدن روی روشهای ارزشگذاری ذاتی میتواند به سرمایهگذار کمک کند تصمیمات خود را بر اساس عوامل دادهمحور و نه عوامل شخصی اتخاذ کند. ارزش ذاتی به ادراک ارزش حقیقی سهام اطلاق میشود و تمامی جنبههای یک کسبوکار را در ارزشگذاری در نظر میگیرد.
برای نیفتادن در دام سوگیری پسبینی یک راه موثر میتواند استفاده از الگوهای ریاضی باشد. این ترفند باعث میشود که از حدس و خطا دوری جسته و بدون سوگیری و تعصب یک شرکت را تحلیل کنید. بهطور خاص، استفاده از عوامل کمی نظیر نسبت و ترازهای مالی به کمتر شدن این سوگیری کمک میکند. البته نباید از این نکته غافل شد که ارزش ذاتی هم محدودیتهای خاص خودش را دارد.
به عنوان مثال، هیچ روش کلی و جهانی برای محاسبه ارزش ذاتی وجود ندارد. مدلها و ابزارهای ارزیابی بسیاری بدین منظور مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین فرضیاتی که بر اساس آنها یک مدل شکل میگیرد هم کاملاً متفاوت بوده و ممکن است خودشان دچار سوگیری شوند.