نباید به اروپا بدبین بود
بررسی تحولات اخیر حوزه برجام در گفتوگو با مهرداد عمادی
ایران باید از پیشنهاد ایجاد کانال پرداخت بیشترین استفاده را بکند. عمادی با اشاره به نکات مثبت و منفی این بسته پیشنهادی میگوید در نهایت نباید به این راهکار اتحادیه اروپا به عنوان یک راهحل دائمی نگاه کرد اما باید آن را فرصتی مغتنم برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی دانست.
در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، نشستی میان ایران و 1+4 برگزار شد و در آن اتحادیه اروپا از راهکاری جدید برای همکاری با ایران رونمایی کرد. سازوکاری که برای بیاثر کردن تحریمها و فشار اقتصادی آمریکا صورت گرفت. به منظور بررسی چند و چون این سازوکار گفتوگویی را با فردی باتجربه در حوزه روابط خارجی اتحادیه اروپا انجام دادیم. مهرداد عمادی، کارشناس اقتصادی این موضوع را فرصتی کمنظیر در بهبود روابط خارجی تجاری ایران میداند و معتقد است، ایران باید از پیشنهاد ایجاد کانال پرداخت بیشترین استفاده را بکند. عمادی با اشاره به نکات مثبت و منفی این بسته پیشنهادی میگوید در نهایت نباید به این راهکار اتحادیه اروپا به عنوان یک راهحل دائمی نگاه کرد اما باید آن را فرصتی مغتنم برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی دانست. او بر این باور است که با توجه به ویژگیهای مهم این ایده، وزارت خزانهداری آمریکا کار سختی برای تحمیل فشار اقتصادی خود به ایران خواهد داشت.
♦♦♦
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در گفتوگوی اخیر خود با هفتهنامه تجارت فردا اعلام کرد، ایران میتواند از شکافی که ترامپ میان اروپا و آمریکا انداخته است برای تامین منافع خود بیشترین استفاده را ببرد و روابط خود را با این کشورها پایهریزی کند، به نظر شما ایران چگونه میتواند از اروپا برای رسیدن به منافع خود بهره ببرد؟
مسلماً فرصت پیشآمده یک فرصت کمنظیر است و چهبسا اگر ایالاتمتحده نیز همچنان در چارچوب این توافق بینالمللی میماند به فرصتی بینظیر تبدیل میشد. در واقع قانونگریزی آمریکا و پشت کردن این کشور به تمامی پروتکلهای بینالمللی چندجانبه باعث شد تا ثمرات برجام به طور کامل نصیب ایران نشود.
در چنین شرایطی نیت ایران باید این باشد که از وزنههایی استفاده کند (اگرچه تکتک این وزنهها به سنگینی آمریکا نیستند اما شاید در مجموع وزنی معادل این کشور یا حتی بیشتر داشته باشند) تا بتواند فشارهایی را که آمریکا تحمیل میکند (فشارهایی که در واقع تمرکز آنها بر اقتصاد ایران از سال 1982 بیسابقه بوده است) نهتنها کم کند بلکه در بعضی جهات این فشارها را به فرصت تبدیل کند.
در همین راستا و با توجه به چالشهای به وجود آمده میان روابط آمریکا با دو شریک تجاری اصلی خود (اتحادیه اروپا و چین) به نظر میرسد که ایران میتواند از این دو که در مجموع اقتصادی بزرگتر از آمریکا دارند استفاده کند. اهمیت اتحادیه اروپا از آنجا مشخص میشود که پیشنهاد جدید این اتحادیه در خصوص کانال پرداختهای ویژه که بر اساس آن به طور مستقیم پولی به دست کسی نخواهد آمد و به صورت خط اعتباری خواهد بود، میتواند موجب سودرسانی به ایران شود. چراکه این کانال به صورت یورویی خواهد بود. بدون شک در دهه آینده که یوآن به ارزی جهانیتر تبدیل شود، چین نیز میتواند به یک شریک تجاری بزرگ برای ایران تبدیل شود.
در حال حاضر اروپا حتی در مقایسه با چین و ژاپن نیز مرکز انتقال تکنولوژیهای روز است. کشورهایی مثل آلمان، سوئد، دانمارک، ایتالیا، فرانسه و بریتانیا هرکدام به دلیل زیربناهای علمی و دانشگاهی 250ساله خود و تعامل قوی میان سیستم دانشگاهی و سیستم تولید مهندسی، هنوز بیشترین ایدهها را در خود جای دادهاند و این موضوع برای ایران بسیار اهمیت دارد چراکه ایران هماکنون در مرحله دوم صنعتی است (ایران از مرحله نوصنعتی شدن خارج شده و دارای صنایعی جاافتاده است) ولی نیاز مبرمی به بهروز کردن صنایع خود دارد.
سازوکار ویژهای که اروپاییها ایجاد کردهاند به چه شکل کار میکند و احتمال موفقیت آن چقدر است؟
در این چارچوب، کانال پرداختهای ویژه در واقع گام اول است. قرار بود در مرحله اول یک کانال پرداخت باشد تا از این طریق خریدهای انرژی اروپا از ایران و انتقال پول برای ایران انجام شود اما در مرحله دوم این کانال گستردهتر شده و تبدیل به نهادی درازمدت برای همیاری و هماهنگ کردن اتحادیه اروپا و ایران شده است. این موضوع دو نکته مثبت و دو نکته منفی دارد. از آنجا که پولی به طور مستقیم به شرکتهای دولتی کشور (نظیر شرکت ملی نفت یا شرکت ملی گاز ایران) پرداخت نمیشود و در واقع بانکی وجود ندارد که به صورت واسطه پول را بگیرد و انتقال دهد، برای خزانهداری آمریکا مشکل خواهد بود که روی آن انگشت گذاشته و تهدیدات خود را عملی کند. چراکه در واقع هیچ نهاد حقیقی یا حقوقیای برای جریمه کردن وجود نخواهد داشت. حتی اگر ایالاتمتحده سوئیفت را هم مسدود کند (که دستکم در کوتاهمدت نخواهد توانست) نیز تاثیری در این کانال به وجود نخواهد آمد. نکته مثبت دیگر این است که این کانال از طرف لابیهای تل آویو و ریاض به سختی تحت فشار قرار خواهد گرفت. البته باید به این گروه دوبی را نیز اضافه کرد که اخیراً در لندن علناً به مخالفت با ایران پرداخته است.
البته باید در کوتاهمدت به دو نکته مهم توجه داشت. نکته اول این است که ایران به طور مستقیم پولی به دستش نخواهد رسید که بتواند از آن در خارج از اتحادیه اروپا استفاده کند، این موضوع نکته مهمی است ولی نمیتواند خیلی نگرانکننده باشد چراکه اروپا بسیار متنوع است و ایران میتواند بسیاری از نیازهای خود را در همین اتحادیه برطرف کند. محدودیت دومی که وجود دارد این است که این کانال دائمی شود.
امیدوارم ایران این کانال را به عنوان یک راهحل موقتی نگاه کند چراکه باید این دید به وجود آید که این تحریمها (که البته به نظر من نمیتوان آن را تحریم نامید چراکه تحریم روندی قانونی دارد ولی این تصمیم آمریکا برخلاف پروتکلهای بینالمللی بوده و باید آن را قانونشکنی دانست) و تهدیدهای اقتصادی را بیاعتبار کرده و به مرحلهای برسیم که هم در سازمان تجارت جهانی و هم در سازمان ملل این کشور را به دلیل قانونشکنی به چالش بکشیم.
در ابتدا این سازوکار حاوی پنج پیشنهاد بود که بعدها به سه مورد تقلیل پیدا کرد. به نظر من پیشنهاد فعلی در واقع بهترین پیشنهادی بود که وجود داشت. البته ایده دیگری نیز همسان با این پیشنهاد وجود داشت که از نظر کاربردی میتوانست عملی باشد. در واقع این ایده با موفقیت از تستهای استرس بیرون آمده است.
سازوکار پیشنهادی اتحادیه اروپا چگونه از تحریمهای جدید آمریکا در امان خواهد ماند؟
اگر بخواهیم به تهدیدهای اقتصادی جدید آمریکا نگاهی بیندازیم مشاهده میکنیم که هماکنون خزانهداری آمریکا به صورت مستقیم به شرکتهایی مثل زیمنس یا دویچه بانک میگوید که با ایران تعامل نکنند. تاکتیک دیگر خزانهداری فرستادن هیاتهایی به وزارتخانههای کشورهای مختلف است که ایران را تحت فشار قرار دهند. البته با توجه به نطفهای که در اتحادیه اروپا و با حمایت جدی سه قدرت برتر این اتحادیه (فرانسه، آلمان و بریتانیا) تشکیل شده است به نظر تاکتیکهای ایالاتمتحده آمریکا چندان پرثمر نخواهد بود. در واقع از طرف سیستم اداری اتحادیه اروپا تاکید شده که رفتار و تهدیدهای خزانهداری ایالاتمتحده اولاً غیرقانونی بوده، ثانیاً نقض توافقی است که خود ایالاتمتحده آن را امضا کرده و ثالثاً برخلاف ملاحظات امنیتی اتحادیه اروپاست که ایران را تحت فشار قرار دهد.
من تصور میکنم به این دلیل، صدای تهدیدهای آمریکا در نیمه دوم نوامبر و دسامبر بلندتر خواهد شد اما با توجه به اینکه به صورت هفتگی در خصوص کانال پرداختهای ویژه کار میشود، نهتنها این کانال به طور کامل راه خواهد افتاد بلکه پس از تکمیل کادر کشورهای مختلف در این زمینه و جا افتادن آنها، این کانال کارایی بسیار خوبی خواهد داشت.
با توجه به مسائلی که به آن اشاره کردید به نظر شما، چه موانعی بر سر راه بهبود روابط میان ایران و اروپا وجود دارد؟
به نظر میرسد این موانع را باید در داخل ایران جستوجو کرد چراکه در اتحادیه اروپا مشکلی با تداوم تعامل با ایران ندارد. چراکه این یک پروژه اروپایی است و این اتحادیه میخواهد در آن موفق شود. اما در ایران همانطور که پس از سال 2015 نیز جوی مخالف وجود داشت متاسفانه، صحبتهایی در خصوص لزوم عدم اعتماد به اروپا مطرح شده است.
در واقع جو بیگانهستیزیای که وجود دارد در بلندمدت در نهایت برخلاف منافع ملی خواهد بود. در واقع هر چقدر تنوع روابط سیاسی خارجی و تجاری ایران بیشتر باشد، وابستگی این کشور به یک قطب کمتر شده و در نهایت امتیازدهی تهران به کشورهای دیگر کمتر خواهد بود چراکه گزینههای جایگزین بیشتری وجود خواهد داشت.
در خصوص دولت ترزا می که انتقادات بسیار فراوانی به آن وجود دارد نیز باید عنوان کنم که همین دولت نیز بسیار محکم در خصوص برجام علیه ایالاتمتحده و ترامپ ایستاد. بنابراین نباید همواره نسبت به کشورهای اروپایی بدبین بود.
آیا اتحادیه اروپا در خصوص این تصمیم به صورت یکپارچه عمل کرده یا در خود اتحادیه اروپا، دودستگیهایی در خصوص تقویت روابط این اتحادیه با ایران وجود داشته است؟
بله، اختلاف نظر همواره در برخی مسائل در این اتحادیه وجود دارد. اما خوشبختانه کشورهای کلیدی و رده اول این اتحادیه همگی بر حمایت ایران اتفاق نظر دارند. به طور کلی کشورهای اتحادیه اروپا را میتوان به سه رده تقسیم کرد. رده اول به سه اقتصاد برتر اروپا یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا اختصاص دارد. از کشورهای رده دوم که مهم ولی کلیدی نیستند
میتوان اسپانیا، اتریش و ایتالیا را نام برد. و کشورهای رده سوم که کشورهای استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی و کشورهایی نظیر یونان و پرتغال تشکیل میدهند.
بدون شک کشورهای رده اول همگی بر حفظ برجام تاکید دارند. حتی فرانسه که گاهی روابطی نزدیک با عربستان و تل آویو دارد، نیز اغلب به حمایت از ایران پرداخته است. اما کشورهایی نظیر اسپانیا، مجارستان و لهستان بسیار نزدیک به مواضع آمریکا هستند.
به هر حال این دودستگی وجود دارد اما تا زمانی که این کشورهای کلیدی که کسری پرداخت کشورهای دیگر را جبران میکنند پشتیبان ایران باشند، نمیتوان در خصوص مواضع اتحادیه اروپا نگران بود. اما هیچ ضرری ندارد که در آینده نزدیک ایران روابط خود را با کشورهایی چون اسپانیا و بهخصوص مجارستان بهبود ببخشد.
با توجه به عزم به نظر جدی اتحادیه اروپا برای تقویت روابط با ایران و حفظ برجام بدون آمریکا، ایران از چه ابزارهایی میتواند برای تثبیت روابط بلندمدت خود با اروپا استفاده کند؟
به نظر من مثبتترین و موثرترین ابزار، تشکیل کنسرسیومهای اقتصادی در پروژههای ویژه خواهد بود. برای مثال، پروژه بازسازی راه آهن ایران که خود من آرزو داشتم آن را بتوان با کشورهای آلمان و فرانسه انجام داد تا هم طول خط آهن و هم ظرفیت راه آهن ایران را طی 10 سال سه برابر کند. چراکه راهآهن هم از نظر اقتصادی، هم از نظر حملونقل و هم از نظر استراتژیک برای ایران بسیار مهم است و با گسترش راه آهن هزینه انتقال کالا در داخل میتواند بسیار به صرفهتر باشد. پروژههای دیگری نظیر همسان کردن پتروشیمی ایران و تبدیل آن به سه قطب کالاهای شیمیایی مربوط به داروسازی با ارزشافزوده بالا، کالاهای مربوط به بخش ساختمان و کالاهای مربوط به پلاستیکها که هماکنون در چین در حال اجراست و من تصور میکنم این کشور میتواند مدل خوبی برای ایران باشد. اصولاً چنین پراکندگیهایی یکی از بیماریهای مزمن اقتصاد ما به حساب میآید.
در خصوص خودروسازی نیز میتوان با ایجاد کنسرسیومی با کشورهای اروپایی و شرکتهایی نظیر سئات اسپانیا یا فولکس واگن و آئودی آلمان، صنعت خودرو کشور را به کلی متحول کرد. کاری که مشابه آن را زمانی ژاپنیها با بریتانیاییها و سپس آمریکاییها انجام دادند و حال مشاهده میکنیم که خودروسازی ژاپن به یکی از قطبهای مهم دنیا تبدیل شده است. در واقع با توجه به تجربه کشورهای مختلف میتوانم اینگونه ابراز کنم که این مساله میتواند مهمترین ابزار ایران برای تعمیق و تثبیت روابط بلندمدت با اتحادیه اروپا و خارج کردن این روابط از زیر تیغ تهدیدهای اقتصادی آمریکا و هر کشور دیگری در آینده باشد.
در صورت تصویب نهایی FATF، روابط ایران و اتحادیه اروپا چگونه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت؟
یکی از موانعی که از نظر حقوقی میان روابط ایران و اتحادیه اروپا وجود دارد، این است که FATF هنوز در کشور به صورت استاندارد وجود ندارد. به نظر من این یکی از تعللها و کمکاریهایی بود که زیر فشار داخلی اهمیت آن نادیده گرفته شد. اما به نظر میرسد هماکنون در داخل کشور اهمیت این مساله پذیرفته شده است. من همیشه باور داشتهام که این شفافیت برای اقتصاد ایران بسیار خوب است. همانطور که در کنگره آمریکا نیز در خصوص هزینههای آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه شفافیت وجود دارد، به نظر اشکالی ندارد که چنین شفافیتی در ایران نیز وجود داشته باشد.
نقش کشورهایی چون چین و هند در معادلات روابط بینالمللی ایران چیست؟
به نظر من این دو کشور در کنار هم در بلندمدت میتوانند نقشی کلیدی در روابط تجاری خارجی ایران ایفا کنند. البته پس از اینکه در 10 سال آینده نیازهایمان توسط اروپا تامین شد، تصور من این است که نقطه ثقل امنیت اقتصادی و منطقهای ما در رابطه با چین و هند خواهد بود نه در رابطه بااروپا و روسیه.
به هر حال از نظر تاریخی نیز روابط دیپلماتیک ایران و هند همواره خوب بوده است و روابط دوستانه عمیقی میان این دو کشور وجود دارد. به نظر میرسد هند نهتنها میتواند جای پای ایران را در غرب آسیا مستحکمتر کند بلکه در رشتههای فنی و نرمافزاری و صنایع دفاعی میتواند به ایران کمکهای بسیاری کند. در رابطه با چین پارامترها در مقایسه با هند بسیار متفاوت خواهد بود اما انتظار میرود در پنج سال آینده چین به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شود و همین موضوع اهمیت رابطه با چین را بیش از پیش نشان میدهد.