شناسه خبر : 44861 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تحول در یک زنجیره

چگونه دیجیتالیزه شدن به افزایش کارایی می‌انجامد؟

 

نیما نامداری / مدیرعامل شرکت کارنامه 

تفکیک فعالیت اقتصادی از فناوری دیجیتال بی‌معناست. این روزها دیگر فعالیت اقتصادی بدون استفاده از قابلیت‌هایی که رشد فناوری‌های دیجیتال فراهم کرده معنا ندارد. به همین دلیل جدا کردن تاثیر تحولات دیجیتال به عنوان یک عامل از دیگر عوامل موثر بر رشد اقتصادی کار دقیقی نیست. صنعت دیجیتال یک صنعت در عرض دیگر صنایع نیست بلکه یک شیوه جدید در زیست اقتصادی آدم‌ها و بنگاه‌هاست.

با این حال می‌شود برخی مسیرهایی را که تحول دیجیتال از طریق آنها تاثیر بیشتری بر رشد اقتصادی گذاشته برجسته کرد. به گمان من تاثیر تحول دیجیتال بر رشد اقتصادی از دو مسیر «افزایش کارایی بنگاه‌ها» و «افزایش کارایی بازارها» اهمیت بیشتری دارد که در ادامه بیشتر توضیح داده می‌شوند.

کارایی بنگاه‌های اقتصادی عمدتاً متاثر از بهره‌وری منابع تولید و بهای تمام‌شده تولید کالاها یا عرضه خدمات است که هر دو عامل به واسطه قابلیت‌هایی که صنعت دیجیتال فراهم آورده بهبود بسیار زیادی داشته‌اند. مثلاً نیروی انسانی هم در صنایع سنتی هم در صنایع جدید یکی از مهم‌ترین منابع تولید است. فناوری دیجیتال به شیوه‌های مختلف کارایی نیروی انسانی را افزایش داده است. مثلاً نیروی کار جدید می‌تواند به شیوه‌های بیشتر و متنوع‌تری مهارت‌ها و دانش خود را ارتقا دهد. انبوه منابع یادگیری جدید از یوتیوب گرفته تا دوره‌های آموزشی آنلاین و روش‌های یادگیری جدید از به اشتراک گذاشتن تجربه‌ها در شبکه‌های اجتماعی تا رویدادهای آنلاین همه به آدم‌ها کمک می‌کنند راحت‌تر و ارزان‌تر و شخصی‌سازی‌شده‌تر یاد بگیرند. این آدم‌ها همان کسانی هستند که در شرکت‌ها کار می‌کنند. شرایط کار هم تنوع و انعطاف‌پذیری بیشتری پیدا کرده است. اکنون در بسیاری صنایع محدودیت زمان و مکان برای کار، کاهش پیدا کرده و به همین دلیل هم کارکنان با حق انتخاب‌های بیشتری روبه‌رو شده‌اند و هم کارفرمایان گزینه‌های بیشتری دارند. این موضوع کارایی بازار کار را هم افزایش داده است. صنعت دیجیتال کارایی منابع مالی و سرمایه را هم افزایش داده است. اگر تامین مالی کارایی بهتری داشته باشد طبعاً سرمایه کمتری صرف فعالیت‌هایی می‌شود که بازده کمتری دارند و با توجه به اینکه حجم سرمایه محدود است در نتیجه تخصیص سرمایه بهتر می‌شود.

بخشی از این بهبود به سرمایه‌گذاری در خود استارت‌آپ‌ها ربط دارد. شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه که VC نامیده می‌شوند با اینکه سهم کمی از کل تامین مالی در دنیا دارند اما سهم بزرگی از ارزش بازاری (Market Cap) بنگاه‌ها دارند. هم‌اکنون از ۱۰ شرکت سهامی عام بزرگ دنیا هفت شرکت (اپل، مایکروسافت، آلفابت، آمازون، تسلا، متا و ان‌ویدیا) با سرمایه VCها رشد کرده‌اند. یک بررسی انجام‌شده به وسیله دانشگاه استنفورد نشان می‌دهد از سال ۱۹۷۴ به بعد بیش از ۴۲ درصد شرکت‌های سهامی عام در آمریکا با سرمایه ‌VCها ایجاد شده‌اند که ۶۳ درصد از کل ارزش بازار سهام در آمریکا، ۳۵ درصد کل اشتغال و ۸۵ درصد هزینه‌های بخش تحقیق و توسعه این کشور را به خود اختصاص می‌دهند.

این در حالی است که سهم این سرمایه‌گذاران از کل تامین مالی در آمریکا چندان زیاد نیست. در سال ۲۰۲۰ در آمریکا ۲۸۷ صندوق VC فعال وجود داشته که در این سال حدود ۱۵۶ میلیارد دلار در استارت‌آپ‌های آمریکایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. با توجه به اینکه تولید ناخالص داخلی این کشور در همین سال حدود ۲۱ تریلیون دلار و کل ارزش بازار سرمایه در آمریکا حدود ۵۰ تریلیون دلار بوده می‌شود گفت نسبت سرمایه‌گذاری VCها به GDP آمریکا حدود 7/0 درصد و نسبت به ارزش بازار سرمایه حدود 3/0 درصد است. اگر این نسبت‌ها را مقایسه کنیم با ارزش صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک (Mutual Fund) که در همین سال حدود ۱۷ تریلیون دلار بوده یعنی معادل ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا تفاوت کارایی منابع دیده می‌شود. البته این مقایسه دقیقی نیست چون باید بازار اولیه و ثانویه را به تفکیک مقایسه کرد ولی ابعاد به قدری متفاوت است که می‌شود به وضوح کارایی بالاتر تامین مالی VCها از دیگر انواع روش‌های تامین مالی را مشاهده کرد.

اما فراتر از نقش VCها حتی کارایی تامین مالی به شیوه سنتی هم به واسطه توسعه صنعت دیجیتال بهبود پیدا کرده است. امروزه موسسات تامین سرمایه (Investment Bank) و بانک‌ها و دیگر نهادهایی که به شیوه‌های مختلف بنگاه‌ها را تامین مالی می‌کنند هم به گزینه‌های سرمایه‌گذاری گسترده‌تر و متنوع‌تری دسترسی دارند و هم توان ارزیابی موشکافانه (Due Diligence) و ارزشگذاری (Valuation) بهتری دارند. دسترسی به اطلاعات خیلی ساده شده و به راحتی می‌شود به انبوهی از اطلاعات و الگوها و روندها و تجربه‌های موفق و شکست‌خورده سرمایه‌گذاران دیگر دسترسی داشت. ارزیابی فرصت‌ها و بررسی بازارها دیگر محدود به کتاب‌های در دسترس و مشاوران موجود نیست و به همین دلیل دیگر از سرمایه‌گذاری متکی به شهود چیزی جز افسانه باقی نمانده و سرمایه‌گذاری کاری کاملاً متکی به داده شده است.

تحول دیجیتال نه‌تنها کارایی منابع انسانی و منابع مالی را بهبود داده بلکه بهره‌وری زنجیره تامین صنایع را هم ارتقا داده است. در گذشته زنجیره تامین در بسیاری از صنایع ساختار خطی داشت و برنامه‌ریزی حلقه‌های این زنجیره از تامین‌کننده تا مشتری نهایی (به‌خصوص در صنایع بزرگ که گستردگی جغرافیایی دارند) با دشواری‌های جدی روبه‌رو بود. تصور کنید برنامه‌ریزی برای تامین به‌موقع ۳۰ هزار قطعه که در یک خودرو سواری استفاده می‌شود از هزاران قطعه‌ساز در ابعاد یک صنعت جهانی چه کار دشواری است و چقدر می‌تواند در ظرفیت تولید و کارایی زنجیره تامین تاثیر داشته باشد.

اما امروز ساختار زنجیره تامین در همه صنایع شبکه‌ای شده و نرم‌افزارهای برنامه‌ریزی تامین منابع (ERP) و مدیریت زنجیره تامین (SCM) چنان توسعه پیدا کرده‌اند که دیگر این برنامه‌ریزی‌ها به صورت خودکار و در کسری از ثانیه انجام می‌شود. قابلیت‌هایی که رایانش ابری (Cloud Computation) و هوش مصنوعی فراهم آورده‌اند کمک کرده که خطوط تولید و انبارهای فرآیندهای داخلی عناصر مختلف زنجیره تامین در یک صنعت در ابعاد جهانی به صورت متمرکز و یکپارچه برنامه‌ریزی شده و حتی جور کردن (Matchmaking) تامین‌کنندگان و مشتریان آنها هم بهینه‌تر انجام شود. اتوماسیون فرآیندها در صنایع مختلف هم دیگر کاملاً دیجیتال شده و انبوهی از تجهیزات و سنسورها و ماشین‌هایی که با فناوری دیجیتال خلق شده‌اند باعث شده کارایی تولید افزایش پیدا کند. به عنوان مثال در گذشته‌ای نه‌چندان دور برای سنجش رعایت استانداردها در تولید یک قطعه فلزی ساده (مثلاً یک سوزن) باید از ابزارهای مختلف الکترومکانیکال که توسط کارگران ماهر به کار گرفته می‌شدند استفاده می‌شد. اما امروزه تصویربرداری دیجیتال به‌سادگی در ابعاد میکرون می‌تواند خطاها را تشخیص دهد. یا مثلاً در صنعت سلامت بخش مهمی از فرآیندهایی که در گذشته توسط پزشکان انجام می‌شد امروزه توسط روبات‌ها و حسگرهای دیجیتال انجام می‌شود. پزشکی مدرن به انبوهی از جراحی‌های لاپاروسکوپی و اسکن‌ها و رویه‌های دیجیتال تبدیل شده که هیچ شباهتی به پزشکی حتی سی سال پیش ندارد. خلاصه می‌شود هزاران مثال از تاثیراتی زد که تحول دیجیتال در صنایع مختلف ایجاد کرده است. آنچه تا اینجا گفته شد نمونه‌هایی از تاثیر تحول دیجیتال بر کاهش بهای تمام‌شده تولید و بهینه‌تر کردن تخصیص منابع در صنایع مختلف بود. اما صنعت دیجیتال از یک مسیر دیگر هم به رشد اقتصادی کمک می‌کند که همان افزایش سطح رقابتی بازارهاست. کسب‌وکارهای دیجیتال با افزایش تقارن اطلاعاتی در بازارها و کمک به طرفین هر تراکنش اقتصادی که هم اطلاعات بیشتری از شرایط بازار داشته باشند و هم گزینه‌های متنوع‌تر و بیشتری برای تراکنش داشته باشند باعث می‌شوند دو طرف تراکنش در نقطه بهینه‌تری از حیث قیمت و مطلوبیت به تعادل برسند.

دراین پرونده بخوانید ...