روزهای جنگی
بررسی وضعیت سرمایهگذاری در صنعت نفت در گفتوگو با علیرضا سلطانی
چندی پیش یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشور در توئیتی هشدار داده بود که «زمستانی سخت، در انتظار اروپاست». اما اخیراً خبری منتشر شد که نشان داد دولت آلمان توانسته ذخایر گازی این کشور را به حد قابل قبولی برساند که دیگر نگرانی درباره تامین گاز در زمستان نداشته باشد. برلین در حالی از رسیدن به اهداف خود در پر کردن بیش از ۹۵ درصد ذخایر گازی زودتر از حد انتظار سخن گفته که واردات گاز روسیه از طریق خط لوله نورداستریم به این کشور از ابتدای ماه سپتامبر به کلی قطع شده است. به این ترتیب فرصت تامین گاز مورد نیاز اروپا توسط ایران از بین رفت اما مشکلات این بخش برای ما همچنان باقی است. در چند سال گذشته به دلیل کاهش شدید سرمایهگذاری و افزایش مصرف، همواره در فصل زمستان گاز مصرفی بخشهایی از کشور قطع شده یا سیاستگذار به بهای قطع گاز صنایع، مانع قطع گاز مصرفی خانوارها شده است. بر اساس آمارهای مرکز آمار، موجودی سرمایه بخش نفت و گاز از سال 1388 و بر اساس آمارهای بانک مرکزی از سال 1390 روند نزولی پیدا کرده یعنی بیش از یک دهه است که در مهمترین بخش اقتصادی کشور، استهلاک از سرمایهگذاری بیشتر است. به طوری که بر اساس آمار بانک مرکزی پایان سال 1399 موجودی سرمایه بخش نفت و گاز ما 17 درصد کمتر از ابتدای آن بوده است. زمان جنگ هم همان 17 درصد کمتر بوده یعنی با بمبارانها و اتفاقاتی که رخ میداد شرایط یکسان است. آمارها نشان میدهد، موجودی سرمایه نفت و گاز در سال 99 نسبت به سال 90 بیش از 30 درصد کاهش پیدا کرده درحالیکه زمان جنگ حدود 16 درصد کاهش پیدا کرده یعنی یا مساوی هستند یا اینکه حتی آمارهای متفاوتی وجود دارد که نسبت به زمان جنگ حتی خیلی بیشتر کاهش پیدا کرده است. در این پرونده میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که کاهش سرمایهگذاری در نفت و گاز چه عواقبی برای اقتصاد کشور دارد؟
♦♦♦
«سرمایهگذاری در صنعت نفت از نان شب برای اقتصاد ایران واجبتر است.» این گفته وزیر نفت دولت سیزدهم است؛ نظر شما درباره این اظهار نظر چیست؟
اول میخواهم به موضوعی که اخیراً اتفاق افتاد اشاره کنم. وزیر نفت هفته گذشته برای حل بحران ناترازی تولید و مصرف انرژی در کشور با حضور در مجلس شورای اسلامی رسماً برای جذب 80 میلیارد دلار سرمایه از نمایندگان مجلس استمداد کرد. استمدادی که به دلیل عدم امکان تامین آن در داخل مورد استقبال قرار نگرفت. اقتصاد ایران به نفت وابسته است و این وابستگی به دلایل مختلف نهادینه شده و رهایی از آن به آسانی و به سرعت امکانپذیر نیست. این وابستگی هم موجب آسیبپذیری اقتصاد ایران و غیرمولد شدن آن شده و هم موجب عدم توسعه بهینه صنعت نفت شده است. اقتصاد نفتی ایران در حال حاضر، در خط مقدم جنگ اقتصادی با غرب قرار دارد؛ اما این بازیگر اصلی جنگ اقتصادی به دلیل رکود سرمایهگذاری، بیجان و رمق شده است. به همین دلیل گفته وزیر نفت دولت سیزدهم مبنی بر اینکه سرمایهگذاری در صنعت نفت از نان شب برای اقتصاد ایران واجبتر است، سخنی کاملاً درست و دقیق است.
آیا علت مخالفت نمایندگان مجلس با این طرح میتواند عدم اهمیت این موضوع در میان سایر برنامههای اقتصادی باشد؟
امروزه هیچ مسالهای مهمتر از سرمایهگذاری در صنعت نفت برای ایران از اهمیت برخوردار نیست. صنعت نفت با وجود مواجهه با احجام بزرگ سرمایهگذاری اما دارای پایینترین ریسک سرمایهگذاری و بالاترین سودآوری است اما صنعت نفت ایران تحت تاثیر شرایط سیاسی و اعمال تحریمها بهخصوص در یک دهه گذشته از این خاصیب بینصیب است. این شرایط باعث شده که در حال حاضر صنعت نفت ایران بالاترین میزان ظرفیت توسعهای و سرمایهگذاری در میان کشورهای مختلف نفتی را داشته باشد. ظرفیتهایی که اگر مورد اقبال قرار نگیرد و طرحهای توسعهای آن عملیاتی نشود، علاوه بر عدمالنفع ناشی از تاخیر در تولید و فرآوری، اهمیت، جایگاه و سودآوری خود را از دست میدهد و این مساله برای اقتصاد پرچالش ایران بسیار جبرانناپذیر است.
برخی کارشناسان عقیده دارند هنوز ظرفیتهای لازم برای جذب سرمایهگذاری در حوزه نفتی و گازی ایجاد نشده است. نظر شما در اینباره چیست؟
ظرفیتسازی برای سرمایهگذاری در صنعت نفت امری مهم است اما آنچه اهمیت بیشتری دارد عملیاتی شدن این ظرفیتها با سرمایهگذاری است که در حال حاضر با مشکل جدی مواجه است. عقبماندگی طرحهای توسعهای صنعت نفت در حوزه بالادستی، افت فشار استحصال گاز در پارس جنوبی، فرسودگی تاسیسات و تجهیزات تولید و انتقال فرآوردههای نفتی و تشدید رشد آهنگ شدت مصرف انرژی در حال حاضر چالشهای اصلی صنعت نفت به شمار میرود که باعث رکود و ایستایی آن شده است.
آثار این شرایط و عدم توجه به صنعت نفت و گاز چه آسیبی به اقتصاد کلان و خرد کشور میزند؟
فراموش نکنیم که چرخ نفت نچرخد، چرخ اقتصاد کشور هم نمیچرخد. مخصوصاً به لحاظ تامین سوخت و انرژی برای کشور که متاسفانه ایران ما در این حوزه گرفتار معضل بدمصرفی و هدرروی است و این خود بهشدت کشور، مردم و اقتصاد آن را آسیبپذیر کرده است. به این معنا که بهدلیل حجم بالای مصرف سوخت بهخصوص گاز، هرگونه تعلل یا توقف حتی کوتاهمدت، سبب اخلال در تامین سوخت کشور و افزایش رنج و زحمت برای مردم میشود. از سوی دیگر نچرخیدن چرخ نفت، اقتصاد وابسته کشور به درآمدهای نفتی را دچار بحران میکند که آثار و نشانههای این مهم در یک دهه گذشته در پرتو تحریمهای اقتصادی و نفتی بهعینه نمودار شده است، بنابراین باید چرخ نفت بچرخد تا چرخ اقتصاد و زندگی عمومی مردم هم بچرخد. چرخش این چرخ هم منوط به سرمایهگذاری بهموقع، آیندهنگرانه و اقتصادمحور است.
در این میان نقش تحریمهای اقتصادی و نفتی را چگونه ارزیابی میکنید؟ تحریمها ایران را در رشد و توسعه صنعت نفت چقدر عقب انداخت؟
صنعت نفت و گاز ایران بهدلیل تحریمهای اقتصادی، دچار عقبماندگی ۱۰ساله در سرمایهگذاری است. این مساله سبب شده نیاز کنونی صنایع نفت و گاز ایران، حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد شود. علاوه بر بخشهای بالادستی نفت و گاز که به حوزه تولید بازمیگردد، بخشهای پاییندستی و تاسیسات انتقال، فرآوری و مصرف هم از کمبود شدید سرمایهگذاری رنج میبرند.
پیش از درخواست سرمایهگذاری بخش خصوصی و حتی خارجی آیا بهتر نیست از منابع داخلی و دولتی برای سرمایهگذاری در این حوزه استفاده کرد؟
یکی از مسائل مهم و قابل بحث صنعت نفت ایران، عدم بهرهبرداری مناسب از منابع مالی داخلی در اجرای طرحهای توسعهای صنعت نفت است. مهمترین دلیلی که برای این مهم ارائه میشود، ناتوانی بانکهای داخلی برای حضور و سرمایهگذاری در طرحهای بزرگ و به عبارت بهتر مگاپروژههای صنعت نفت است. طرحهای صنعت نفت بهویژه طرحهای بالادستی، نیازمند تامین مالی بالا هستند. باید اذعان کرد که به دلایل مختلف، نظام و سازوکار مشخص حاکمیتی برای ارتباط و همکاری متقابل نظام بانکی و صنعت نفت با وجود قدمت بالا و در عین حال نیازهای فوری و ضروری، شکل نگرفته است.
آیا ایران توانایی جذب سرمایههای خارجی برای طرحهای نفتی و گازیاش را دارد؟ پیشنیازهای این سرمایهگذاری چیست؟
حضور و سرمایهگذاری در طرحهای صنعت نفت آن هم در کلاس جهانی و رقابتی، مستلزم سه توانمندی مالی، فنی و مدیریتی بهصورت توأمان است. یک راهکار مهم، تجمیع منابع مالی بانکها در قالب کنسرسیوم است که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. شکلگیری کنسرسیومهای مالی با حضور چند بانک، انگیزه بانکها برای سرمایهگذاری در صنعت نفت را بالا برده و ریسک فعالیت آنها را کاهش میدهد. این کنسرسیومها هم اگر با پشتوانه یک نهاد مالی بالاتر یعنی صندوق توسعه ملی شکل بگیرد، طبیعتاً ظرفیت مالی بزرگی برای صنعت نفت است که میتواند حداقل در زمان تحریم و در شرایطی که سرمایهگذاران خارجی حضور ندارند، در طرحهای فوری استفاده شود.
بر این اساس به نظر میرسد صنعت نفت و گاز ایران نیازمند توجه ویژه مسوولان و اقدامات فوری آنان است؛ آیا راهحلی از سوی مسوولان برای خروج از این وضعیت ارائه شده است؟
اخیراً وزیران نفت و اقتصاد از ایجاد کنسرسیومی متشکل از بانکهای داخلی برای سرمایهگذاری در صنعت نفت خبر دادند که این کنسرسیوم بانکی قرار است در نخستین گام، چهار میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایهگذاری کند و این رقم در مراحل بعدی با اضافه شدن بانکها و افزایش سهم بانکهای فعال در کنسرسیوم بیشتر شود. اگرچه تشکیل این کنسرسیوم مالی برای اقتصاد ایران و بهویژه صنعت نفت و نظام بانکی کشور امری مبارک و آغازی خوب برای پیوند صنعت نفت با نظام بانکی است، باید اذعان کرد این منابع و حتی منابع مالی دیگر قادر به رفع همه نیازها و عقبماندگیهای صنعت نفت نیست و باید بهطور جدی در تدارک بهرهگیری از ظرفیتهای سرمایهگذاری خارجی برای صنعت نفت بود. اما واقعیت این است که این کنسرسیوم هم با مبلغ چهار میلیارد دلار هنوز رنگ واقعیت به خود نگرفته است. صندوق توسعه ملی هم خالیتر از آن است که به داد نفت برسد چه اینکه صنعت نفت مقادیر عظیمی هماکنون به این صندوق بدهکار است و این بدهی صندوق را هم با چالش جدی مواجه کرده است.
راه چاره برای این شرایط چیست؟ چگونه میشود این صنعت را از شرایط فعلی نجات داد و از منافع رشدش بهره برد؟
راه علاج، استفاده از سرمایهگذاری خارجی است. سرمایهگذاریهای خارجی افزون بر تامین مالی، موجبات جذب فناوری روز را فراهم میکنند و در عین حال زمینه ایجاد بازار برای محصولات تولیدی را سبب میشوند، بنابراین باید جذب سرمایهگذاری خارجی آن هم برای بخشهای بالادستی بهویژه در دستور کار جدی قرار گیرد که با رفع تحریمها تحقق این مهم میتواند امکانپذیر باشد. مساله اصلی صنعت نفت افزایش تولید نفت است؛ افزایش تولید بر مبنای افزایش ضریب برداشت یک اصل اقتصادی است و الزاماً این اصل به معنای افزایش صادرات نفت نیست. میانگین ضریب برداشت نفت در ایران با سطح فناوریها و سرمایهگذاریهای انجامشده، حدود ۲۵ درصد است، حال آنکه هماکنون در دنیا با توجه به رشد فناوریها، ضریب برداشت نفت به حدود ۵۵ تا ۶۰ درصد رسیده که البته این افزون بر کیفیت فناوری، به شرایط جغرافیایی و زمینشناسی بستگی دارد. بر اساس بررسیها هر یک درصد افزایش ضریب برداشت در صنعت نفت، با فرض قیمت ۵۰دلاری برای هر بشکه، درآمد نفتی ایران را در حدود ۷۰۰ میلیارد دلار افزایش میدهد که رقم بسیار بزرگی است، بهگونهای که با همان یک درصد میتوان اقتصاد ایران را متحول کرد. سیاست راهبردی سرمایهگذاری در صنعت نفت نباید در سطح وزارت نفت محدود شود و لازم است دولت و نهادهای حاکمیتی تاثیرگذار بهطور جدی این دغدغه بجا و ضروری مدیریت صنعت نفت را در سیاستهای کلان داخلی و خارجی، اقتصادی و سیاسی در دستور کار قرار دهند و زمینههای بالفعل شدن ظرفیتهای داخلی و خارجی تامین مالی طرحهای توسعهای صنعت نفت را فراهم کنند.
چندی پیش شاهد امضای قرارداد نفتی ایران با گازپروم روسیه بودیم. مسوولان اظهار امیدواری میکردند که این سرمایهگذاری از طریق یکی از شرکتهای بزرگ نفتی دنیا در ایران میتواند چرخ سرمایهگذاری در این حوزه را بچرخاند. نظر شما در اینباره چیست؟
امضای تفاهمنامه سرمایهگذاری ۴۰ میلیارددلاری شرکتهای روس در ایران، گامی بزرگ و مثبت برای شکست بنبست ۱۰ساله سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران است اما بهطور طبیعی این تفاهمنامه برای اجرایی شدن باید به قراردادهای عملیاتی منجر شود. نفس تفاهمنامه، اعلام آمادگی برای امضای قرارداد است. امضای قرارداد هم فرآیندی سخت و پیچیده ناشی از ملاحظات اقتصادی، فنی، مدیریتی و حتی سیاسی است، بهخصوص در مورد حضور شرکتهای روسی در ایران که در این سطح برای نخستینبار است. بنابراین این تفاهمنامه، راه علاج رکود صنعت نفت و گاز بهشمار نمیآید. راه علاج واقعی، رفع تحریمهای اقتصادی و برداشتن سایه جنگ اقتصادی از سر اقتصاد ایران و صنعت نفت است. اقدامی که هنوز صورت نگرفته و تاخیر در آن چالشهای صنعت نفت را تشدید میکند. دور زدن تحریمها اگرچه میتواند به افزایش صادرات نفت ایران منجر شود اما چالش اصلی یعنی سرمایهگذاری را رفع نمیکند. با تحریمهای اقتصادی نهتنها شرکتهای نفتی غربی بلکه حتی شرکتهای نفتی چینی، هندی، روسی، کرهای و حتی مالزیایی و تایلندی هم در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری نمیکنند. بنابراین دلخوش کردن به منابع داخلی از یکسو و از سوی دیگر امید داشتن به وعدههای شرکتهای روسی نتیجهای جز از دست دادن زمان و بیارزش شدن منابع خدادادی نفت و گاز ایران ندارد. صنعت نفت و گاز ایران باید از دایره تنگ سیاسی چه سیاستهای داخلی چه سیاستهای خارجی رها شود تا جان تازهای بیابد و به سفره مردم رونق بخشد.