بازی اعتراض
چه چیزی باعث تصمیمگیری افراد برای شرکت در اعتراضهای سیاسی میشود؟
تا به حال به این فکر کردهاید که چه باعث مشارکت بیشتر افراد در اعتراضها میشود؟ به نظر میرسد علاوه بر مسائل اجتماعی و وجود نارضایتی افراد از شرایط جامعه، عوامل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود افراد به شرکت در اعتراضها کشیده شوند. آن هم اثر دیگران بر این تصمیم است. در هسته تحقیقات علوم اجتماعی در مورد اعتراضها، یک عنصر استراتژیک حیاتی نهفته است: مشارکت فرد بر اساس باورهای مربوط به مشارکت دیگران شکل میگیرد. از آنجا که مشارکت یا عدم مشارکت در اعتراضها یک تصمیم فردی است، میتوان با استفاده از نظریه بازی به تحلیل آن پرداخت. تحقیقات انجامشده در این زمینه میگویند که افراد حتی در تصمیم به اعتراض هم به دیگران نگاه میکنند. یعنی گاه پیش میآید که افراد تا موقعی که دیگران دست به اعتراض نزنند، آنها نیز با آنکه از شرایط ناراضی هستند، ساکت بمانند. در روانشناسی اجتماعی هم مفهومی مشابه وجود دارد که به آن اثر تماشاگر (bystander effect) گفته میشود. زمانی که فردی در یک موقعیت اضطراری نیاز به کمک داشته باشد و جمع افراد پیرامونش هیچ کمکی به او نکنند، میگویند این پدیده رخ داده است. در چنین شرایطی شاهدان ماجرا عموماً درگیر یک چالش درونی میشوند. از طرفی اخلاقیات باعث میشود که افراد به کمک کردن به فرد آسیبدیده فکر کنند اما از طرف دیگر ترس از آسیب فیزیکی، خجالت از اطرافیان، درگیری با کاغذبازیهای قانونی، از دست دادن شغل و... باعث میشود در این اقدام تعلل کنند. اثر تماشاگر بیان میکند که هرچه شما در جمعی بزرگتر باشید، احتمال اینکه اقدامی کنید، کمتر خواهد بود. به عنوان مثال فرض کنید که تنها در خیابان هستید و فردی در آنجا حضور دارد که شدیداً نیاز به کمک دارد. چقدر احتمال دارد که به او کمک کنید یا با گروههای امداد تماس بگیرید؟ حال فرض کنید که خیابان شلوغ است و افراد زیادی در آنجا وجود دارند که میتوانند به او کمک کنند، در این وضعیت چقدر احتمال دارد که به این فرد کمک کنید؟ این موضوع به خوبی نشان میدهد که هرچه تعداد افراد حاضر در صحنه زیادتر باشد، مسوولیت اجتماعی بین همه افراد تقسیم میشود و هر فرد احساس مسوولیت کمتری نسبت به اقدام کردن خواهد داشت. برعکس این هم صدق میکند. هنگامی که از میان جمعیت یک نفر برای کمک کردن اقدام میکند، دیگران نیز به این کار سوق پیدا میکنند. در اعتراضها نیز وضعیت مشابه است. زمانی که افراد میبینند دیگران در حال اعتراض هستند، آنها هم با احتمال بیشتری به اعتراضها میپیوندند. بسیاری از کارهای اخیر در این زمینه، اعتراضها را در قالب یک بازی فرض کردهاند. بسیاری از آنها اعتقاد دارند که افزایش احتمال حضور برای شرکت در اعتراضها، احتمال حضور شخص را افزایش میدهد. با این حال، انگیزههای آزادانه نیز بر روی کنش جمعی نقش مهمی دارد. انتخاب میان گزینههای مختلف و تصمیم بر اساس انگیزههای درونی و عوامل موثر بیرونی، استراتژیهای افراد را برای شرکت در اعتراضها تعیین میکند. در حالی که کارهای نظری زیادی روی عنصر استراتژیک تصمیم اعتراضی انجام شده است، شواهد تجربی در مورد تاثیر علّی باورها در مورد مشارکت دیگران در اعتراض بسیار محدود است. برای پر کردن این شکاف، دیوید کانتونی، دیوید یانگ، نوام یوچتمن و جین ژانگ با انجام آزمایشهای میدانی که مستقیماً باورهای افراد در مورد مشارکت اعتراضی دیگران را مشخص میکند به مطالعه این موضوع میپردازند که چگونه این باورها مشارکت افراد را در زمینههای پرمخاطره شکل میدهند. در این راستا آنها از اطلاعات مربوط به جنبش دموکراتیک و ضداستبدادی هنگکنگ استفاده میکنند. این محققان نتایج بررسیهای خود را در مقالهای با عنوان «آیا اعتراضها بازیهای مکمل استراتژیک هستند یا جایگزین؟» در سال 2017 در ژورنال NBER منتشر کردند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
نظریه بازی چیست؟
نظریه بازی (Game Theory) زیرمجموعهای از علم ریاضیات است که میکوشد با استفاده از طراحی و تحلیل سناریو، رفتارها و نتایج تصمیمگیری موجوداتی را که حق انتخاب دارند، در تعامل با یکدیگر پیشبینی کند. نظریه بازی میکوشد شرایط پیچیده در تعامل انسانها، سازمانها، کسبوکارها، اقتصادها و کشورها را تا حدی ساده کند. سپس میکوشد با تشخیص گزینههای موجود، منابعی که کمیاب هستند، اهداف و اولویتهای کسانی که درگیر بازی هستند و قواعد بازی، دستاوردهای بازی و احتمال وقوع هر کدام را تا حد امکان پیشبینی کند. هر جا که منابع محدود، گزینههای مختلف تصمیمگیری، دستاوردهای متفاوت در اثر انتخابهای متفاوت و امکان همکاری یا رقابت بین بازیگران وجود داشته باشد میتوان از نظریه بازی برای درک و تحلیل بهتر شرایط موجود استفاده کرد. نظریه بازی در طیف گستردهای از موضوعات کاربرد دارد. از مسائل اجتماعی گرفته تا مسائل اقتصادی، سیاسی، زیستشناسی و حتی فلسفی. در علم سیاست، نظریه بازی در مسائلی مانند تقسیم عادلانه، اقتصاد سیاسی، انتخاب عمومی، نظریه سیاست مثبت و نظریه انتخاب اجتماعی بهکار میرود. نظریه بازی در اقتصاد نیز در معاملات بورس اوراق بهادار و واکنشها و تصمیمهای سرمایهگذاران در مقابل تحولات بازار سهام و رفتارها و تصمیمهای سایر سرمایهگذاران، تصمیم کشورهای عضو اوپک در مورد تغییر میزان استخراج و فروش نفت و رفتار شرکتها در مورد قیمتگذاری محصول در شرایط انحصار یا بازارهای رقابت چندجانبه به کار میرود. بد نیست توضیح کوتاهی نیز درباره مکمل استراتژیک و جانشین استراتژیک داده شود. در اقتصاد و تئوری بازی، تصمیمات دو یا چند بازیکن اگر متقابلاً یکدیگر را تقویت کنند مکمل استراتژیک نامیده میشوند و اگر متقابلاً یکدیگر را جبران کنند، به آنها جایگزین استراتژیک میگویند. این اصطلاحات در اصل توسط Bulow، Geanakoplos و Klemperer تعریف شد. برای اینکه متوجه شوید که منظور از «تقویت» یا «جبران» چیست، وضعیتی را در نظر بگیرید که در آن همه بازیکنان انتخابهای مشابهی دارند و هر کدام از آنها باید تصمیم بگیرند چقدر تولید کنند. بر این اساس تصمیماتی مکملهای استراتژیک هستند که افزایش تولید یک شرکت باعث افزایش درآمدهای نهایی شرکتهای دیگر شود، زیرا این امر به سایرین انگیزه میدهد تا بیشتر تولید کنند. از سوی دیگر، تصمیماتی جایگزین استراتژیک هستند اگر افزایش تولید یک شرکت باعث کاهش درآمدهای نهایی شرکتهای دیگر شود و به آنها انگیزهای برای تولید کمتر بدهد. در بررسی موضوع اعتراضها نیز اگر شرکت کردن یک نفر باعث افزایش انگیزه دیگران برای مشارکت در اعتراضها شود، تصمیم مکمل استراتژیک است و اگر باعث کاهش انگیزه شود، جانشین استراتژیک است.
چالشهای بررسی اعتراضها
نویسندگان این مقاله نیز با استفاده از نظریه بازی میخواهند به بررسی یک مساله اجتماعی بپردازند؛ مشارکت در اعتراضها. اینکه فرد در تصمیم مشارکت به اعتراض چه استراتژیهایی نسبت به تصمیمات دیگران میگیرد خود میتواند یک بازی باشد. با همین پیشفرض کانتونی و دیگر همکارانش در این مقاله به بررسی این مساله پرداختهاند که انتظارات از رفتار دیگران چه تاثیری بر تصمیمگیری افراد برای شرکت در اعتراضهای سیاسی دارد. بررسی موضوعات اینچنینی مشکلاتی دارد که باید به دنبال راهی برای حل آن بود. یکی از مشکلات آن این است که اکثر جنبشها پس از به اتمام رسیدن آن مورد بررسی قرار میگیرد. در چنین شرایطی اثر باور نسبت به اقدام دیگران چندان قابل مشاهده و بررسی نخواهد بود زیرا باید به اطلاعات گذشته مراجعه کنیم. مساله بعدی این است که بررسی چنین مطالعاتی اغلب پرریسک است. از آنجا که جنبشها غالباً به دنبال دستیابی به حقوق سیاسی از یک رژیم استبدادی هستند، محققانی را که به بررسی اعتراضها میپردازند اغلب با چالشهایی مواجه میکند که ناشی از کار در محیطهای سیاسی است. در نتیجه بررسی باورها و انگیزههای اعتراض ممکن است به دلیل ترس یا انگ اجتماعی تحریف شوند و مطالعه معترضان بهطور معتبر و در زمان واقعی را دشوار کند. برای حل این مشکلات، نویسندگان این مقاله از جنبشهای دموکراتیک و ضداستبدادی هنگکنگ استفاده کردهاند. جنبش دموکراسی هنگکنگ در سالهای مورد بررسی در این پژوهش که به سالهای 2016 و 2017 برمیگردد، یک جنبش سیاسی در مراحل اولیه خود است و عدم اطمینان در مورد موفقیت نهایی جنبش همچنان ادامه دارد. در واقع این نویسندگان جنبشی را مطالعه میکنند که ممکن است در دستیابی به حقوق سیاسی از سوی حاکمان هنگکنگ در پکن موفق شود، یا ممکن است سرکوب شود. بنابراین، آنها این مورد را بر اساس نتیجه جنبش انتخاب نمیکنند. از طرفی از آنجا که دموکراتهای هنگکنگ بهطور سنتی در هر اول جولای به حکومت حزب کمونیست چین اعتراض میکنند، اعتراض شناختهشدهای وجود دارد که میتوان بهطور آیندهنگر و در زمان واقعی در مورد باورهای مربوط به آن تحقیق و جستوجو کرد. علاوه بر این، با استفاده از یک نظرسنجی آنلاین سهقسمتی که این محققان در دانشگاه علم و صنعت هنگکنگ (HKUST) انجام دادهاند، میتوان باورهای قبلی بیش از 1200 دانشجوی دانشگاه را در مورد حضور اعتراضی همکلاسیهایشان در «جولای» آینده استخراج کرد. در نهایت، به وسیله آن میتوان اعتراض خود دانشجویان در اعتراضها را نیز بررسی کرد. همچنین نهادهای دولتی در هنگکنگ، حمایت از حقوق مدنی را تضمین میکنند (از جمله حمایتهای گسترده از حق تجمع مسالمتآمیز و بیان سیاسی) و به محققان این امکان را میدهد که باورها و رفتارهای سیاسی افراد را بهطور قابل اعتمادی بررسی کنند.
یافتههای پژوهش
در این مقاله، هدف نویسندگان بررسی اثر علّی باورهای دیگران در مورد مشارکت اعتراضی بر میزان مشارکت اعتراضی خود است. برای انجام این کار، آنها یک زیرمجموعه تصادفی از افراد در نمونه اطلاعاتی را که به منظور بررسی تغییر باورها در مورد «مشارکت اعتراضی» دیگران جمعآوری شده است جدا میکنند. چالشی که این محققان با آن روبهرو هستند این است که چنین اطلاعاتی باید قبل از خود اعتراض ارائه شود (قبل از اینکه از تصمیمات واقعی اعتراضی دیگران مطلع شویم). برای حل این مشکل، یک هفته قبل از اعتراض، اطلاعاتی را در مورد باورهای افراد در مورد میزان مشارکت برنامهریزیشده دیگران و همچنین باورهای افراد در مورد حضور واقعی آتی در اعتراض دیگران جمعآوری میکنند. میتوان تصور کرد که اینها ارتباط نزدیکی با هم دارند، اما مهم این است که بتوان مشارکت اعتراضی برنامهریزیشده را قبل از خود اعتراض بررسی کرد. این به محققان این امکان میدهد تا اطلاعات درستی را در مورد مشارکت برنامهریزیشده دیگران ارائه کند که بهطور قابل قبولی بر دید افراد نسبت به میزان مشارکت واقعی اعتراضی دیگران تاثیر میگذارد. یافتههای آنها بر اساس نمونهای که از دانشجویان هنگکنگ بود نشان میدهد که جزء استراتژیک تصمیم اعتراض فرد، یک بازی جایگزینهای استراتژیک است. به این صورت که در میان افرادی که باورهای قبلی آنها در مورد مشارکت برنامهریزیشده دیگران پایینتر از میزان واقعی آن بود، ارائه اطلاعات دقیق در مورد سطح واقعی مشارکت برنامهریزیشده سایر افراد تاثیر مثبت و قابل توجهی بر باورهای مربوط به مشارکت واقعی در اعتراض دارد. در میان همین افراد، اطلاعات مربوط به میزان واقعی مشارکت برنامهریزیشده دیگران، تاثیر منفی قابل توجهی بر مشارکت خود فرد در اعتراض دارد. به عبارت سادهتر، فردی که باور دارد افراد کمتری در اعتراضها شرکت میکنند، وقتی که میفهمند افراد زیادتری قرار است به اعتراضها بروند، خودشان در اعتراضها مشارکت نمیکنند. از طرفی در میان افرادی که باورهای قبلی آنها در مورد مشارکت برنامهریزیشده دیگران بالاتر از میزان است، ارائه اطلاعات دقیق در مورد سطح واقعی مشارکت برنامهریزیشده تاثیر منفی معنادار و بزرگی بر باورهای مربوط به مشارکت واقعی در اعتراض دارد. در میان همین افراد، اطلاعات مربوط به میزان واقعی مشارکت برنامهریزیشده دیگران، تاثیر مثبت قابل توجهی بر میزان مشارکت خود فرد در اعتراض دارد. به عبارت دیگر، فردی که باور دارد که افراد بیشتری در اعتراضها شرکت میکنند، وقتی میفهمند که افراد زیادتری قرار است به اعتراضها بروند، خودشان نیز در اعتراضها مشارکت میکنند. علاوه بر این، آنها شواهد غیرتجربی پیدا میکنند که نشاندهنده قابلیت جایگزینی استراتژیک در تصمیم اعتراضی است: صرفاً با بررسی تغییرات در باورها در مورد مشارکت دیگران، مشخص میشود که باورهای مشارکت بیشتر از سوی دیگران با کمترین میزان مشارکت در اعتراضها همراه است.