شوکران
آیا آبان 98 به نقطه عطفی در روش سیاستگذاری و تصمیمگیری تبدیل میشود؟
مرضیه محمودی: اعتراضات دیماه 96 همه را شگفتزده و غافلگیر کرد. حتی آنها که در مشهد جرقه آغاز آن را زده بودند. افزایش قیمت تخممرغ، بهانه آغاز اعتراضات بود اگرچه اقتصاددانان میگفتند اقتصاد عامل اصلی اعتراضات نیست. همان زمان در شماره 254 تجارت فردا پروندهای منتشر کردیم و در آن پرسیدیم چه شد که ناگهان کارد به استخوان مردم رسید و برای اعتراض به خیابان آمدند؟ چراکه اعتراضات در حالی رخ داده بود که شرایط اقتصادی و سیاسی اگرچه بهتر از سالهای قبل نشده بود، اما بدتر هم نبود. نرخ تورم تازه به 10 درصد رسیده بود، دولت دوم روحانی ششماهه بود و آمریکا به تازگی از برجام خارج شده و تحریمها تاثیر خود را حداقل در فروش نفت نمایان نکرده بود.
دلیل آن اعتراضات این بود که مردم ناامید بودند. جامعه جوان و تحصیلکرده ایران، احتمالاً از امید بستن مدام به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و به بار ننشستن آن ناامید شده بود و بخشی از مردم به خیابان آمدند که بگویند به شرایط اعتراض دارند. آن زمان سوال مهم این بود که مردم با این اعتراضات، چه پیامی به سیاستگذار میدهند؟ پاسخ ساده بود: «سرعت رشد مشکلات از سرعت حل آنها سریعتر بود و مردم به این نتیجه رسیده بودند که نظام تدبیر و سیستم بوروکراسی دولتی از حل مشکلات ناتوان است.» اما سیاستگذار باید دست به کاری میزد. به قول فرشاد فاطمی، اقتصاددان «دولت باید خیلی زود و سریع، گل اول را میزد. حتی اگر در میدان مواجهه با مشکلات ده-هیچ عقب بود. باید یکی دو مشکل سریع حل میشد تا اعتماد ازدسترفته مردم به نظام تدبیر ترمیم شود.»1
اما نظام تدبیر، به جای زدن گل به حریف به خودش گل زد. بعد از یک دوره جهش نرخ ارز و موج تورم شدید، کار صحیحی که باید انجام میشد (اصلاح قیمت بنزین)، در زمانی نامناسب و به شکلی ناهنجار انجام شد تا مردم از توان حل مشکل در کشور ناامید شوند. این، سرآغاز اعتراضات آبان 98 شد. اعتراضاتی که اینبار هم شهرهای بیشتری را درگیر کرد و هم دامنه تخریبش شدیدتر از همیشه بود.
شکل وقایع متفاوت بود. اما سوال همان است که سال 96 پرسیده بودیم؛ پیام اعتراضات برای سیاستگذاران چیست؟ به نظر میرسد پیام معترضان اینبار هم واضح است. مردم صراحتاً عنوان کردهاند مسیر گذشته و اکنون دیگر قابل ادامه نیست و «ضرورت تغییر» را یادآور شدهاند. حال سیاستگذار در یک نقطه حساس قرار دارد؛ یا باید مسیر را ادامه دهد و منتظر اعتراض مردم باشد یا مسیر را تغییر دهد. به نظر میرسد که سیاستگذار و نظام تدبیر باید آبان 98 را یک نقطه عطف بداند و مسیر و سیاستهایش را عوض کند و تصمیمات دیگری بگیرد. آن تصمیمات جدید و مسیر تازه چیست؟