با کمال تاسف در مسیر دهه 1360
چرا بازگشت به دهه60 از نظر اقتصادی ناممکن است؟
مردان و زنان میانسال و سالخورده ایرانی هنگامی که رخدادها و روزگاران دهه 1360 ایران در یادشان مانده است چند واژه مرتبط با چند مقوله با اهمیت را هرگز فراموش نمیکنند. واژههایی مثل «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» و «دفترچه کوپن ارزاق عمومی» و «این کالا به قیمت تعاونی عرضه میشود» از آشناترین عبارات در یاد ایرانیان است. در دهه 1360 نیروی اصلی مالی، اقتصادی، سیاسی و فکری حکومت و دولت ایران روی اداره جنگ متمرکز بود و هر تصمیم در هر بستری با محوریت جنگ اتخاذ میشد.
مردان و زنان میانسال و سالخورده ایرانی هنگامی که رخدادها و روزگاران دهه 1360 ایران در یادشان مانده است چند واژه مرتبط با چند مقوله با اهمیت را هرگز فراموش نمیکنند. واژههایی مثل «جنگ تحمیلی عراق علیه ایران» و «دفترچه کوپن ارزاق عمومی» و «این کالا به قیمت تعاونی عرضه میشود» از آشناترین عبارات در یاد ایرانیان است. در دهه 1360 نیروی اصلی مالی، اقتصادی، سیاسی و فکری حکومت و دولت ایران روی اداره جنگ متمرکز بود و هر تصمیم در هر بستری با محوریت جنگ اتخاذ میشد. دولتهای دهه 1360 از سر ناگزیری یا از سر ارادت و ایمان به اقتصاد دولتی آرامآرام بخش خصوصی ایران را از صحنه و مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری اقتصادی ایران دور کردند و بوروکراتها و هواداران اقتصاد متمرکز را در نهادهای اصلی نشاندند. در فضای دهه 1360 و حتی در سالهایی که درآمد ایران از صادرات نفت آسیب چندانی ندیده بود، بازرگانان ایرانی معتمد و نزدیک به دولت و سایر نهادها باقی مانده و در واردات چند کالای سنتی اما اصلی حاضر بودند و به مرور البته از مسیر واردات سایر کالاها دور شدند.
برگشت ذهنی و عینی
به نظر میرسد اکنون و در پایان دهه 1390 داستان اواخر دهه 1350 تکرار میشود. به این معنی که مناسبات ایران با غرب به پایینترین درجه همزیستی مسالمتآمیز و اعتماد رسیده است و در مسیر بد و بدتر شدن حرکت میکند. اگر در آن سالها این رهبری حزب بعث عراق بود که در منطقه علیه ایران وارد جنگ روانی و سپس جنگ فیزیکی شده بود حالا این نقش به عربستان سپرده شده است که با همراهی برخی از دوستانش و به ویژه اسرائیل میخواهد ایران را ناامن کند. از سوی دیگر و در واقعیت امر این تحریمهای آمریکایی علیه اقتصاد ایران نقش اصلی در جنگ را ایفا میکند. به این ترتیب و با کنار هم گذاشتن تکههای رخدادها و تصمیمهای ایران و آمریکا و عربستان میتوان به لحاظ عینی و ذهنی به این نتیجه رسید که دهه 1360 انگار از راه رسیده است و در سطوح گوناگون حاکمیتی آمادگی برای برگرداندن همه امور به مدار دهه 1360 وجود دارد. در این میان برخی نیروهای ضداقتصاد آزاد نیز به کمک دولت و نهادهای حکومتی آمده و راه تئوریزه کردن برگشت اقتصاد دولتی را هموار میکنند.
بازرگانی داخلی با کوپن
برنامهریزان ارشد اقتصادی و سیاسی ایران هنوز در ذهن خود برنامه برگشت به سهمیهبندی کالاها و ارزاق عمومی را در ذهن دارند و در جایی آن را آماده نگه داشتهاند تا اگر ضرورت آن احساس شد با جدیت آن را در دستور کار قرار دهند. مدافعان این دیدگاه باور راسخ دارند برای جلوگیری از فشارهای کمرشکن بر کمدرآمدها باید پارهای اقلام ضروری مشمول طرح سهمیهبندی شود. به اعتقاد پیشنهادکنندگان، طرحی که توانسته است کشور را از وضع نامساعد پس از انقلاب و جنگ تحمیلی به سلامت عبور دهد، امروز هم خواهد توانست بر گرفتاریهای ناکارآمدی و تحریم فائق آید. این پیشنهاد و استدلال پشت آن مبتنی بر بخش پیدای طرح سهمیهبندی در دهه ۱۳۶۰ است و کار تا جایی پیش رفته است که حتی آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری که به دولتمرد طرفدار اقتصاد آزاد مشهور است، نیز آن را تایید کرد.
قبضه کردن واردات
هواداران اقتصاد دولتی در دهه 1360 که مرکزیت دولت را در اختیار داشتند و با کنار گذاشتن شمار اندکی از هواداران اقتصاد غیردولتی همه مراکز تصمیمسازی راه را برای تجارت دولتی هموار کردند و استدلال آنها نیز این بود که باید ارز حاصل از صادرات نفت خام در اختیار دولت باشد تا بتواند کالاهای اساسی مصرفی شهروندان و مواد اولیه مورد نیاز تولید صنعتی را با آن وارد کند و از واردات کالاهای غیرضروری جلوگیری شود. دقت در برخی ادبیات تولیدشده در اقتصاد در این هفتهها و ماههای اخیر نشان میدهد همان استدلالهای دهه 1360 به ذهنها برگشته و مدیران اصلی اقتصاد به ویژه در بخش صنعت و بازرگانی و حتی بخش ارزی میخواهند همان داستان دهه 1360 را تکرار کنند. به باور این گروه اکنون نیز ایران در حال جنگ است و البته این بار میدان جنگ حوزه گسترده اقتصاد است و بنابراین باید نیروی اصلی در این میدان جنگ در دست دولت باشد. یکی از جاهایی که احتمال دارد دشمن از آنجا به ایران آسیب بزند همین تجارت خارجی است و بنابراین باید به داستان دهه یادشده برگردیم.
ناممکن
آیا همه مسائل ایران در حوزه فرهنگ و در حوزه سیاست و اقتصاد و آمادگی ذهنی شهروندان برای برگشت اقتصاد ایران به دهه 1360 و از جمله تجارت دولتی و بیرون راندن بخش خصوصی از تجارت خارجی به ویژه واردات ممکن است؟ به نظر میرسد با دقت به تفاوتهای سترگ جامعه ایرانی آخر دهه 1390 با اوایل دهه 1360 به لحاظ باورها و اعتقادات شهروندان و ترکیب سنی و حضور زنان و جوانان و نیز باز شدن ذهن شهروندان به مسائل جهانی چنین برگشتی به دهه 1360 از نظر اقتصادی ناممکن است. اکثریت ایرانیان ساکن در این سرزمین در دهه ۱۳۶۰ به تازگی انقلابی بزرگ را به سرانجام رسانده بودند و با باور ژرف به آموزههای انقلابی که مساواتطلبی و عدالت اقتصادی را فریاد میزد و با توجه به کاهش و فروخفتن تعارضهای طبقاتی و درجه اعتماد بالا به دولت وقت و فقدان تجربه از اقتصاد سراپا دولتی زیر بار رفتند و قبول کردند دولت همهکاره اقتصاد و تجارت باشد. اما اکنون و در دهه 1390 شهروندان ایرانی به چشم دیده و با گوشهایی تیز میشنوند که هر جا اقتصاد در اختیار بوروکراتها بوده و دولت سرتاپای آن را در اختیار داشته است رانت و فساد را رشد داده و این مساله کمی نیست. از سوی دیگر شهروندان ایرانی میبینند که کشورهایی که به هر بهانه اقتصاد را یکسره در اختیار دولت قرار دادهاند به دره مرگ ناداری افتاده و بهجای رفاه و آبادانی فقر و فساد رشد کرده است.
ترکیب جمعیت ایران امروز بهگونهای است که نیازهایش با نیازهای ایرانیان دهه 1360 تفاوت بنیادین دارد و جوانان ایرانی میخواهند به دور از دستاندازیهای دولتها با دنیای امروز داد و ستد کنند و این با خواست برگشت دولتیسازی تجارت تناقض اساسی دارد. از سوی دیگر در دهه 1360 میشد گفت بورژوازی ایرانی دستپرورده دوران شاهی بوده و به آنها اعتمادی نیست اما حالا بازرگانان ایرانی کسانی هستند که در این 40 سال زاد و رشد کرده و بسیاری از آنها در همین سالهای سخت به دولت کمک کردهاند. با کمال تاسف از اینکه جامعه ایرانی در اداره سرزمین به جایی رسیده که بهجای نگاه به آینده و رفتارهای نوآورانه و متکی به اندیشه و انگیزه میلیونها ایرانی توسعهخواه برگشت به سازوکار چهار دهه پیش را تدارک میبیند. به نظر میرسد باید در اینباره گفتوگوی ملی صورت پذیرد و ناممکن و خسارتبار بودن تجارت دولتی را به مدیران یادآوری کرد. دولت و مدیران اصلی ادارهکننده جامعه باید به میهندوستی و دلسوزی و مهارت و تخصص بخش خصوصی ایران به ویژه بازرگانان اعتنا کنند و از کنار این سرمایه عبور نکنند.