معجزه مالیات
آیا افزایش درآمدهای مالیاتی کفاف هزینههای دولت را میدهد؟
مرضیه محمودی: در فهرست بلند تحریمها، کاهش درآمدهای نفتی مهمترین بند است. تحریمها اتکای 70ساله بودجه به نفت را دچار تردید کرده و دولت مجبور است یا هزینهها را کم کند یا دنبال منبع درآمدی جدیدی باشد. مالیات هم درآمدی در دسترس است و هم دشواری حذف هزینهها را ندارد. شاید این مهمترین دلیلی است که دولت را واداشته در آستانه ارسال لایحه بودجه سال 99 به مجلس، «پیشنویس لایحه اصلاح برخی قوانین و مقررات مالیاتی» را تهیه کند. پیشنویسی در 119 بند که بخشهای بسیاری از آن اصلاحاتی جزئی در قانون قبلی است اما مهمترین نکته آن، تمرکز بر دریافت مالیات از مجموع درآمد است.
در متن پیشنویس عنوان شده که این لایحه چهار هدف دارد؛ اجرای نظام مالیات بر جمع درآمد اشخاص حقیقی، ساماندهی معافیت و مشوقهای مالیاتی، معرفی مالیات بر عایدی دارایی و رفع ابهامات، ایراد و پیچیدگی مواد قانونی و ایجاد یکپارچگی در مقررات.
اما به نظر میرسد مهمترین هدف لایحه، تمرکز بر دریافت مالیات از مجموع درآمد است و دولت پیشبینی کرده از درآمدهای مالیاتی جدید، حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان درآمد کسب و آن را جایگزین درآمد ازدسترفته نفت کند. اما دریافت مالیات بر مجموع درآمد یک پیششرط اصلی دارد. دریافت این مالیات، نیازمند شناسایی درآمدها و هزینههای خانوار است. اما آیا در اقتصاد ما چنین امکانی وجود دارد؟
دولت شش سال است درگیر شناسایی دهکهای پردرآمد برای حذف یارانههای نقدی است و هرچه پیش میرود کمتر موفق میشود. چون ابزار شناسایی درآمد خانوارها را ندارد. حالا چگونه میخواهد با دقت و سرعت بالا، مجموع درآمد و هزینهها را شناسایی کند و از آنها مالیات عادلانه بگیرد؟ بهخصوص آنکه دریافت مالیات از مجموع درآمد پیش از این هم در قانون مالیاتهای مستقیم وجود داشت و در اصلاحیه قانون در سال 80 حذف شد چون ابزار شناسایی درآمدها وجود نداشت.
دولت اما معتقد است سازمانهای مختلف به اطلاعات متعدد افراد دسترسی دارند و تنها کافی است این اطلاعات یکپارچه شود. آن زمان مالیاتستانی ممکن میشود. اگرچه زیرساختها و بسترها کمکم در حال شکلگیری است، اما هماهنگی جزایر پراکنده دولت با هم زمانبر است و شاید کمی خوشبینانه باشد که تصور کنیم این مشکل ظرف چند ماه حل میشود و به لایحه بودجه سال 99 میرسد.
شاید راهکار بهتر برای تعادل دخل و خرج، این بود که دولت معافیت کامل مالیاتی نهادها و بنیادها، ... را حذف میکرد تا درآمدهای مالیاتی افزایش یابد و از آن مهمتر هزینههای گران خود را کاهش میداد. چون در چاه ویلی که دولت خلق کرده و سیاهچالههایی که ساخته هرچه منابع مالی و درآمدی بریزیم باز هم کم است. این لایحه یک نکته مهم دیگر هم دارد؛ آن هم اینکه دولت یکبار از طریق ایجاد تورم از مردم مالیات منفی گرفته و حالا مجدداً با اخذ مالیات بر درآمد، قرار است از آنها مالیات بگیرد. این به آن معناست که دولت با مجموعهای از سیاستها، موجب افزایش قیمتها شده و حالا میخواهد ارزش اسمی ایجادشده بر اثر تورم را که خود مسبب ایجاد آن است، پس بگیرد.