تقاضا در کما
آیا افت تقاضا منجر به تعمیق رکود اقتصادی میشود؟
مجید حیدری: یک پژوهش در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی به بررسی چالشهای اقتصاد ایران در سال جاری پرداخته است. یکی از این چالشها، که میتواند به عنوان پاشنه آشیل برای ایجاد رونق اقتصادی مطرح شود، کاهش قدرت خرید خانوارها و افت تقاضاست. این نگرانی، پیشتر نیز از سوی اقتصاددانان برجسته کشور مطرح شده بود. زیرا این نخستین بار نیست که مساله تحریک تقاضا برای خروج از رکود اقتصادی مطرح شده است. در سالهای 93 و 94، شرایط مشابه کنونی در اقتصاد حکمفرما بود. یعنی شوک ارزی در کشور فروکش کرده بود، اما همچنان سایه تحریمها بر سر اقتصاد کشور سنگینی میکرد. در آن زمان سعی شد که سیاست تحریک تقاضا با تسهیل پولی انجام شود و به عنوان مسکن برای بیماری معرفی شد که باید یک دوره درمانی سخت را طی کند. بدین شکل که تسهیل مقداری پول با عاملیت بانک مرکزی میتواند از طریق بازار بینبانکی، نرخ سود بانکی را تحت تاثیر قرار دهد و از این طریق تقاضا را افزایش دهد. از طرف دیگر، اگر بتوان به سمتی حرکت کرد که تسهیلات بانکی به سمت مصرفکننده هدایت شود کارایی تخصیص منابع در شرایط موجود افزایش مییابد. اعطای تسهیلات در صورتیکه بتواند پیوند مناسبی میان تولیدکننده و فروشنده کالای بادوام که با مشکل کمبود تقاضا مواجهاند و حاضر به اعطای تخفیف برای محصولات خود هستند از یک طرف و مصرفکننده نهایی و بانک از طرف دیگر برقرار کند، تقاضا را فعال خواهد کرد. بررسیها نشان میدهد که در سالهای 93 و 94، طرح خروج غیرتورمی از رکود در دستور کار قرار داشت، اما ارزیابیها از این طرح نشان میدهد که عملاً در آن زمان هدفگذاری صورتگرفته محقق نشد و این طرح بیشتر مسکنی برای ادامه حیات برخی بنگاههای شکستخورده شد. در آن شرایط اگرچه رشد اقتصادی به دلیل اعطای تسهیلات ارزانقیمت یا حمایت از کالاهای ایرانی، بهبود نسبی یافت، اما سرانجام اثر آن در افزایش رشد نقدینگی منعکس شد و در نتیجه این نقدینگی افزودهشده طی سالهای 97 و 98، باعث رشد سطح عمومی قیمتها شد. تجربه سیاستهای گذشته نشان میدهد تحریک تقاضا که با پشتوانه سیاستهای پولی دولت همراه بوده عمدتاً موفقیتآمیز نبوده است. موضوعی که نهادهای پژوهشی نیز از آن به عنوان پولپاشی هلیکوپتری یاد میکنند. پول هلیکوپتری به سیاستی گفته میشود که بانک مرکزی با تزریق پول، عمدتاً از طریق بودجه دولت، موجب رونق در اقتصاد میشود. در این سیاست، بانک مرکزی مستقیماً پول به اقتصاد تزریق میکند. پول هلیکوپتری روبهروی روش دیگر سیاست پولی، یعنی تسهیل پولی قرار میگیرد. در روش تسهیل پولی، پولهایی که به اقتصاد تزریق میشود، عمدتاً از طریق خرید اوراق بدهی دولتی مانند اسناد خزانه انجام میشود و این یعنی، در نهایت با سررسید شدن اوراق پولها به بانک مرکزی برمیگردد. حال سیاستگذار باید انتخاب کند که برای ایجاد رونق یا تحریک تقاضا در نهایت از کدام گزینه استفاده خواهد کرد؟