نظام اقتضائات
سیاستگذاری اقتضایی و مصلحتاندیشانه اقتصاد ایران را به کجا میبرد؟
به نام مقابله با جنگ اقتصادی و تحریمها، سیاستگذاریهایی در اقتصاد ایران صورت گرفته که بیشتر به کام رانتخواران و به زیان کارآفرینان شده و انگیزه فعالیت اقتصادی سالم را از بین برده است.
هادی چاوشی: به نام مقابله با جنگ اقتصادی و تحریمها، سیاستگذاریهایی در اقتصاد ایران صورت گرفته که بیشتر به کام رانتخواران و به زیان کارآفرینان شده و انگیزه فعالیت اقتصادی سالم را از بین برده است.
در تصویری که حسین عباسی، اقتصاددان ایرانی دانشگاه مریلند آمریکا از نظام تصمیمگیری در ایران به دست میدهد، دولت فقط میخواهند «امور را اداره کنند» با این هدف که «زندگی روزمره مردم سپری شود» و «مشکل بزرگی پیش نیاید».1 بدیهی است که در چنین فضایی، برد سیاستگذاری به دورههای کوتاهمدت چند روز و چند هفته محدود میشود و اصلاحات اساسی فقط به تعویق میافتد. فرشاد فاطمی، عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف این موضوع را نه مساله امروز و دیروز، بلکه دارای سابقهای طولانی در مدیریت کشور میداند: «اصولاً در این سالها کاری نظاممند برای تنظیم سیاستهای اقتصادی کشور انجام نشده و در بسیاری از موارد، دولتها سیاستهای مشخص، منظم و یکپارچهای را دنبال نمیکردهاند و اکثر تصمیمات آنها اقتضایی بوده، نه مبتنی بر برنامهریزی و پیشبینی.»2 مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان، در ریشهیابی این معضل میگوید: «اقتضایی بودن این سیاستها عمدتاً به خاطر فشاری بوده است که از درون و بیرون بر اقتصاد ایران وارد شده است. از زمان انقلاب تحولات بسیاری که اقتصاد ایران را دگرگون کرد رخ داده است و دولت گرفتار یک نوع دفاع از خود شد و اقتصاد مهمترین حوزهای بود که میتوانست سیستم را نگه دارد.»3
حالا که در یک سال و نیم اخیر بار دیگر فشارها بر اقتصاد ایران افزایش یافته، به گفته محسن جلالپور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران، نگاه کوتاهمدت و مصلحتسنجیهای ناشی از آن تشدید شده است: «سال قبل همین موقع میشد دو مسیر برای اقتصاد ایران ترسیم کرد؛ حرکت به سمت دهه شصتی شدن اقتصاد یا انجام اصلاحات اقتصادی و حرکت به سمت اقتصاد بازار. اما با گذشت نیمی از سال جدید، میتوان گفت دولت نه مسیر اول را کامل طی کرد و نه مسیر دوم را. بلکه تصمیمات به صورت اقتضایی و مقطعی گرفته شد. یکبار در راستای بستن اقتصاد و یکبار در راستای باز کردن منافذ کوچک. گاهی هم تصمیمات نه در این قالب قرار میگرفت و نه در آن یکی.»4 امروز به نظر میرسد سیاستگذار، دیواری از مصلحتسنجیها و سیاستهای اقتضایی ساخته که نهتنها مانع حرکت قطار اقتصاد ایران شده، بلکه خود او نیز پشت آن گیر کرده است. با این مقدمات، پرونده پیش رو جستوجویی است برای یافتن پاسخ این سوال: اقتضایی شدن سیاستگذاری در ایران چه عواقبی به دنبال داشته است؟
پینوشتها:
1- «سایه روزمرگی بر سر سیاستگذاری»؛ گفتوگوی حسین عباسی با شماره 331 هفتهنامه «تجارت فردا»، 30 شهریور 1398
2- «جای خالی آموزش»؛ گفتوگوی فرشاد فاطمی با شماره 248 هفتهنامه «تجارت فردا»، 11 آذر 1396
3- «مصیبت قیمتگذاری دولتی»؛ گفتوگوی مرتضی ایمانیراد با شماره 285 هفتهنامه «تجارت فردا»، 24 شهریور 1397
4- «تله آرامش»؛ میزگرد محسن جلالپور و علی میرزاخانی، شماره 230 هفتهنامه «تجارت فردا»، 23 شهریور 1398