بهشت پنهان
چرا فرار مالیاتی در ایران به 40 هزار میلیارد تومان رسید؟
مرضیه محمودی: رئیس جدید سازمان امور مالیاتی گفته رقم فرار مالیاتی در ایران 40 هزار میلیارد تومان است و راهبرد او این است که این رقم را کاهش دهد. کاهش فرار مالیاتی تنها، آرزوی امیدعلی پارسا نیست. پیش از او هم هر کس بر مسند ریاست سازمان امور مالیاتی ایران تکیه زده آرزو کرده که فرار مالیاتی را کاهش دهد. آرزویی که عملی نشده یا حداقل هیچ مدیری پس از پایان دوران مدیریتش اعلام نکرده که چند قدم به آرزویش نزدیک شده، فرار مالیاتی چقدر کمتر شده و از گروهها و افرادی که تاکنون مالیات نمیدادهاند، چقدر مالیات گرفته است. فرار مالیاتی در ایران آن زمان سوژه میشود که مدیری تازهنفس بر سر کار میآید. بحثها هم همیشه بر سر اعداد است. سیدکامل تقوینژاد در مراسم تودیع خود در 18 خرداد امسال، رقم قطعی فرار مالیاتی را 22 هزار میلیارد تومان اعلام کرد. کمی بعد رئیس قوه قضائیه گفت گمان میکرده رقم فرار مالیاتی صد هزار میلیارد تومان است اما گویا تنها 30 هزار میلیارد تومان است و حالا امیدعلی پارسا میگوید رقم فرار مالیاتی 40 هزار تومان است. رقم مشخص نیست. اما راهکار ساده و مشخص است. یک راه، حذف معافیتهای مالیاتی نهادهای حاکمیتی است. آن 40درصدی از اقتصاد ایران که به موجب قانون مالیات نمیدهند. راه دیگر شناسایی بخش خاکستری و غیررسمی اقتصاد است. 20درصدی که چراغ خاموش فعالیت میکنند و نه اطلاعاتی از آنها وجود دارد و نه صورت مالیاتی. اما دولت نهتنها این دو گروه را زیر تور مالیاتی نیاورده بلکه، بخشی از فضای رسمی، هم با پدیده دو دفتری، راه جدیدی برای فرار مالیاتی پیدا کردهاند.
اما واقعاً چرا ایران به بهشتی برای پنهان کردن فعالیتهای اقتصادی تبدیل شده و چرا هیچ تلاشی برای مالیاتستانی از برخی از بخشها فراهم نمیشود؟ چرا راهکارهای ساده جواب نمیدهد؟
زمانی که علی عسکری با شش سال سابقه موفق از سازمان مالیات رفت، بسیاری رفتنش را جابهجایی عنوان کردند و عدهای برکناری و عدهای استعفا. اما خودش در یک جمله رفتنش را یک تصمیم سیاسی دانست و گفت «اینکه من بمانم یا نمانم دست من نبود. افراد دیگری این تصمیم را گرفتند.» آن زمان گفته میشد عسکری تور مالیاتی را گسترده کرده. بخش خاکستری اقتصاد را تا حدودی شناسایی کرده، قوانینی وضع شده و همهچیز برای کاهش فرار مالیاتی آماده است. اما دقیقه آخر، دولت، بین استیضاح وزیر وقت و کنار گذاشتن رئیس سازمان مالیاتی، دومی را انتخاب کرد. عسکری در همان مصاحبه اعلام کرد فراریان مالیاتی مغازهداران و بقالانی نیستند که نام و نشانشان را ندانیم. اتفاقاً همه نام و نشاندارند و قطعاً همین کار را دشوار کرده. افراد ذینفعی که مهرههای اساسی را جابهجا میکنند قطعاً به سادگی تن به پرداخت مالیات و شفافیت نمیدهند. مشکل دیگر نهادهای حاکمیتی هستند که به موجب قانون از مالیات معافاند و تلاشها تا مرز مالیاتستانی از آنها پیش رفته و ناگهان همهچیز متوقف شده است. خلأهای قانونی و کندی دولت هم مزید بر علت است. بهخصوص آن زمان که نفت هست و دولت دغدغه ندارد. اما حالا نه درآمد جدیدی از نفت هست و نه مالیاتدهندگان توان پرداخت مالیات بیشتری دارند. باید دید آیا امیدعلی پارسا، میتواند به آرزویی که همه اسلافش به آن نرسیدند برسد؟