فیل در تاریکی
وقتی سیاستمداران از «مردم» حرف میزنند از چه حرف میزنند؟
فاطمه شیرزادی: این روزها هر سیاستمداری از ظن خود یار مردم میشود و خواست خود یا حلقه هواداران خود را خواست همه مردم میخواند. آنها که در سودای پیروزی در انتخابات و رسیدن به قدرت هستند به یک روش از خواست و نظر مردم حرف میزنند و فاتحان، به روشی دیگر برای توجیه تصمیمات خود به «خواست مردم» استناد میکنند. اصولگرایان میگویند مردم نمیخواهند جز اصولگراها به کسی رای بدهند، اصلاحطلبان میگویند مردم اگر به ما رای ندهند، اصلاً در انتخابات شرکت نمیکنند، سیاستگذاران اقتصادی ادعا میکنند که مردم دیگر مثل گذشته سختیها را تحمل نمیکنند و شکست سیاستهای خود را به همراهی نکردن مردم نسبت میدهند، در ضمن از زیر بار سنگین اصلاحات ساختاری شانه خالی میکنند به این بهانه که مردم تحمل نمیکنند، مردم نمیپذیرند، مردم نمیخواهند و...، اما این مردم کیستاند؟ سیاستمداران و حکمرانان ما وقتی از «مردم» حرف میزنند، دقیقاً از چه چیز حرف میزنند؟ «مردم» در عرصه سیاسی امروز ایران واژهای است بسیار پربسامد، اما به همان اندازه گنگ و نامشخص. داود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، میگوید: «وقتی از پوپولیسم حرف میزنیم نگاهمان به نوع خاصی از اداره جامعه است که در آن چهرههای سیاسی در غیاب نهادهای سیاسی قاعدهمند به امور یا مفاهیمی غیرمشخص و مبهم روی میآورند.» آیا دم زدن از خواست و نظر مردم بدون آنکه دقیقاً روشن کنیم از کدام مردم حرف میزنیم، نوعی چنگ زدن به امر غیرمشخص و مفهوم مبهم نیست؟ فیرحی عنوان میکند: «در بازشناسی پوپولیسم باید بدانیم که این مفهوم جایی اتفاق میافتد که یک تصمیم اداری را به طور شخصی بگیریم و بگوییم ملت این را میخواهد و بعد نتوانیم بگوییم که مردم چطور آن را خواستهاند. پوپولیسم نوعی از اداره جامعه است که به مفاهیم مبهم روی میآوریم و بعد نمیتوانیم این ابهام را روشن کنیم. هر مراجعه به مردمی پوپولیسم نیست، اگر این مراجعه به مردم خارج از قاعده باشد پوپولیسم است.» با این تفسیر، پرسش این است که آیا مراجعه سیاستمداران ما به مردم قاعدهمند است؟ اخیراً حسن روحانی، رئیسجمهوری، خطاب به اصحاب رسانه گفت: «ممکن است شما بگویید که آیا شما از رنج مردم خبر داری؟ من میخواهم بگویم که حتماً خبر دارم... من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری میروم و توی هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ آنکه با محبت نگاه میکند، آنکه با تشکر نگاه میکند، آنکه ناراحت است، آنکه نقد دارد...» این سخنان عالیترین مقام اجرایی کشور درباره نظرسنجی از مردم انتقادات و واکنشهای بسیاری را برانگیخت، اما در جامعه ایران که نظام بازخورد ضعیف است و جامعه مدنی به انحای مختلف محدود شده، حکمرانان چگونه میتوانند نظرات متکثر مردم را دریابند و در جهت تحقق خواست اکثریت گام بردارند؟